معززینیا: از آوینی قدیس نسازیم/ کیهان و جمهوری اسلامی به آوینی حمله کردند
«تاریخ ایرانی» گزیدههایی از گفتوگوی معززینیا با بولتننیوز را انتخاب کرده که در پی میآید:
* تغییراتی که آوینی در دو سال پایانی عمر خود داشتند برای بسیاری قابل تحمل و تحلیل نبود و الا برای کسی که ارتباطات شغلی فراوانی دارد کاملا طبیعی است که با کسانی دچار اختلاف در اجرا بشود. آوینی در دوران دفاع مقدس ظاهر انقلابیتر و متشرعتری داشت. ایشان بخش عمدهای از زندگی خود را یا در جبهه میگذراند یا در گروه جهاد سازندگی تلویزیون، اما پس از پایان جنگ و روی آوردن ایشان به موضوعات نظری و تئوریک بود که از نگاه بعضی افراد، آوینی به انحراف رفته بود.
آوینی پس از جنگ به سراغ دغدغههایی چون نشر کتاب و مجله و گفتگو با اهل نظر رفت و با کسانی حشر و نشر داشت که به اعتقاد عدهای، افراد «انقلابی» نبودند. میگفتند کسانی در سوره قلم میزنند و حضور دارند که غیرخودی و غیرانقلابی هستند. روابط جدید آوینی و به خصوص حضورش در داوری جشنواره فیلم فجر و حشر و نشر با هنرمندان سینما، بسیاری را برآشفت که این البته ناشی از سطحینگری این افراد و عدم درک آنها از شخصیت چندوجهی و تنوع کاری آوینی بود.
گروه دیگری از افراد که به مخالفت با آراء آوینی پرداختند جمعی از روشنفکران بودند که طرفدار گرایش عرفانزده و ضدمخاطب در سینما بودند و برداشتهای خاص خود را داشتند که آوینی نیز به شدت به آنها حمله کرد. فیلمهایی مثل هامون، نار و نی، نقش عشق، فیلمهای مخملباف، کیارستمی، امیر نادری و... همه اینها از جمله این فیلمها بودهاند.
* حضور سرزده رهبر معظم انقلاب در مراسم و دیدار با خانواده شهید و دادن هدیه به خانواده که در همان جا آوینی را سید شهیدان اهل قلم خواندند، بسیاری را مبهوت کرد و نقطه عطف بسیاری از حوادث بعدی بود. روشنفکران که از ابتدا تکلیف خود را با آوینی روشن کرده بودند اما گروهی از مذهبیها و حزباللهیها که در آن زمان آوینی را خارج از جرگه نظام و انقلاب میدانستند بیشتر مبهوت شدند. اگر لازم باشد روزی فشارها و حوادث مجله سوره را توضیح خواهم داد که شاهدش بودم و میدیدم چه فضای تلخ و دشواری برای تداوم فعالیت آقای آوینی درست کرده بودند.
روزنامههایی مانند جمهوری اسلامی و کیهان در آن روزها به شدت به آوینی حمله کردند و چند مقاله در آن روزها چاپ شد که خطاب به آوینی نوشتند: «آقای سردبیر به خدا هم فکر کن». اینها فردای انتشار خبر شهادت ایشان نیز تجلیلی از آوینی نکردند و بسیار ساده از کنار حادثه گذشتند، اما حضور رهبر معظم انقلاب در روز تشییع، و اعطای آن لقب این جماعت را پریشان و گیج کرد، چرا که از خودشان پرسیدند اگر کسی به اندازهای که ما در روزنامههایمان نوشتیم دارای انحراف بود، چطور رهبر انقلاب چنین لقبی را به ایشان دادهاند.
اما متاسفانه این اقدام رهبر انقلاب نیز منجر به شناخت صحیح این عده از شهید آوینی نشد و پس از ۲۰ سال هنوز به این موضوع به درستی فکر نکردند که چرا نوشتههای شهید آوینی اینگونه مورد تایید مقام معظم رهبری قرار گرفته.
* ابدا شناخت درستی از آرای ایشان صورت نگرفته است! اگر آثار و آرای آوینی به درستی شناخته میشد امروز در ساحت اندیشه امکان عبور از آن و رسیدن به افقهای جدید هم وجود داشت. شکی نیست که ما نباید از آوینی یک قدیس بسازیم و بهدلیل لقبی که رهبر معظم انقلاب دادند- که بهشدت بدان معتقد هستیم- از آوینی عبور نکنیم. اما عبور از آوینی فقط با خواندن دقیق نوشتههای او و تامل دربارهٔ آرا و عقایدش ممکن است. اما بسیاری از سمینارها و میزگردهایی که امروز پیرامون شخصیت شهید آوینی برگزار میشود نشان میدهد که دوستان همچنان در همان بهت قرار دارند و نتایجی از آرای آوینی میگیرند که مد نظر خودشان است. به جای شناخت آوینی، نظر آوینی را حدس میزنند، چون هنوز وقت صرف مطالعه آثار او نکردهاند.
اگر این جماعت تنها به این فکر میکردند که چرا رهبر انقلاب چنین لقبی را به ایشان دادند تا به حال به بازخوانی آثار ایشان پرداخته و تلاش میکردند درک صحیحی از مفاهیمی که ایشان بدان پرداخته، مثل معنای صحیح دموکراسی، مدرنیزاسیون، ماهیت رسانه و... پیدا کنند تا امروز با این مباحث بهتر برخورد کنند. اما همچنان در اغلب مراسمهای سالگرد میبینید همان برخورد رسمی و تشریفاتی وجود دارد که خاصیتی هم برای کسی ندارد.
نظر شما :