آزادی کسی را سلب نمیکنیم
آیت الله سید محمد حسینی بهشتی
برادران و خواهران عزیز مطبوعاتی!
خوشحالم که در این فرصت، چند کلمهای با شما سخن بگویم. در این جنبش بزرگ انقلابی که امروز همه جای کشور و همه قشرهای مردم ما را فرا گرفته، نیاز مبرمی به حفظ همبستگی داریم و روی همه افشاگریها و روشنگریها و رعایت همه آزادیها و جلوگیری از هر نوع جداییافکنی وسوسه آمیز که در بنیان این نهضت عظیم خلائی ایجاد کند، تاکید میکنیم. من به عنوان یک مسلمان و به عنوان یک فرد که در زمینه مسایل گوناگون اسلامی سعی کرده مطالعات مستقل و آزاد داشته باشد، با صراحت اعلام میکنم اسلام، دین آزادی است و ما هیچگاه به عنوان یک گروه مسلمان، آزادی هیچ کسی را سلب نکرده و نخواهیم کرد. در جلسات بحث و گفتوگو و تبادل نظر که در طول زندگیم( در ایران و خارج از ایران، در خانه و مدرسه و دانشگاه، در میان قشرهای مختلف تودهها، در میان کارگران کارخانهها) داشتهام، همواره پاسدار این اصل بودهام که آزادانه بگوییم و بشنویم و آزادانه به تبادل نظر بپردازیم، گفتگویمان به راستی آهنگ مباحثه، یعنی کاوش به کمک یکدیگر داشته باشد. واژه مباحثه، از ریشه بحث به معنای کاویدن، کاوش کردن آمده است و مباحثه یعنی به کمک یکدیگر کاوش کردن و کندوکاو را ادامه دادن به منظور دستیابی به حقیقت و اندیشههای بالاتر و بهتر و موثرتر.انتظار نداشتم در سپیده دم آزادی( که امیدوارم به روز بسیار روشنی منتهی شود) در جراید بحثهای فکری طوری مطرح بشود که احساسات را تحریک بکند و با تحریک احساسات گوناگون، افق نسبتا روشنی را در که در برابر دیدگان ما قرار گرفته آلوده بکند.اظهار عقیده، اظهارنظر و درج مطالب گوناگون باید هشیارانه صورت بگیرد. روزنامههای ما برای این ملت هستند. شما برای این خوانندگان مطلب مینویسید و منتشر میکنید. در گفتن و نوشتن هم غیر از آزادی و آزاد اندیشی یک مساله بنیادی دیگر هم بنام بلاغت هست. بلیغ سخن گفتن. بلاغت یعنی گوینده و نویسنده با رعایت جو، بگوید و بنویسد. اگر شما بحثی را از روی کمال حسن نیت و از روی ایمان به آزادی و آزاد اندیشی بگویید و بنویسید، اما در جوی قرار داشته باشید که این سخن آزاد، گفتن آزاد، نوشته آزاد به نیروهای ضد آزادی کمک کند، ما به این "نداشتن بلاغت" میگوئیم.
توجه دارید که در شرایط اجتماعی امروز یک سلسله مسایل در افکار همه ما از اولویت برخوردار است. بیایید همه ما روی مسایلی که اولویت آن را پذیرفتهایم، بگوییم و بنویسیم. ببینیم همه، همه جا با هم هستیم.امروز مساله بنیادی این است که ما سایه شوم استعمار و استبداد را که هنوز خیلی جاها حضور دارد، از سر مردم کم کنیم.اگر امروز بحثهای فکری را که در همبستگی و بردباری و استواری، انسجام و پیوستگی نیروهای مبارز کمترین جدایی بوجود بیاورد مطرح کنیم، به آن "ضعف بلاغت" و "سخن گفتن بر خلاف مقتضای حال" میگوییم. مگر قرار است وقت به این سرعت از دست ما گرفته شود.اگر عاملی باشد که فرصت را از دست ما برباید یک بعد آن عامل، همین زودتر از موعد به سراغ بحثهای دیگر رفتن است. قلم توانای شما، هنر ارزنده کارگر حروفچین و کارگر ماشین چاپ و کارگر صحافی، هنرمند صفحه پرداز، ذوق و استعداد و اندیشه شما، قدرت تجزیه و تحلیل آن اندیشمند صاحب هر عقیدهای(مارکسیست، اگزیستانسیالیست، ماتریالیست لیبرالیست، یا مسلمان) همه این استعدادها را باید به یک صف بیاوریم. و این باقیمانده استبداد و استعمار را از محیط مان دور کنیم. مگر نمیبینیم بعضی از آنها میگویند ما سنگینتر از آن هستیم که جارویمان کنند. فکر نکنید اگر مطلبی را بنده یا دوستانم در دیدار با روزنامهنگاران و صاحبان اندیشهها مطرح میکنیم و میگوییم که این مطالب را برای آینده بگذارید برای این است که سانسور را شروع کردهایم.تاکتیک داشتن در مبارزه یک مساله است، آغاز سانسور یک مساله دیگر.
بنده گمان میکنم چهرههایی مثل من بعد از سالها زندگی با صداقت در جامعه، این ارج و اعتبار را نزد شما خواهران و برادران داشته باشیم که وقتی مطلبی را به عنوان مصلحتی که رهبر نهضت هم برای مبارزه در نظر گرفته، با شما صادقانه در میان میگذاریم، به چیز دیگری که اصلا در ذهن ما نیست، تفسیر نکنید. ما اگر سخنی گفتهایم، اگر تذکری دادهایم (خواه این سخن را شیرین گفته باشیم یا تند گفته باشیم) فکر کردهایم در جمع دوستان همرزم و همصف سخن میگوییم.
من اینجا با صراحت میگویم ای هموطن مارکسیست یا ماتریالیست لیبرالیست، اگزیستانسیالیست و دیگر ایسمها و ای هموطن مسلمان رزمنده، همه با هم برای مدتی قابل ملاحظه یک صدا، یک نفس، پیوسته در ادامه مبارزه ارزندهای که آغاز کردهایم، جلو برویم. روزی که در این خانه، من بودم و تو، تو بودی و من، و "آقا بالا سر مزاحم" نبود، مطمئن باش با کمال آزادی در فضای پاک از هر نوع سانسور و دیکتاتوری(نه دیکتاتوری تاج، نه دیکتاتوری عمامه و نعلین)، بهترین زندگی برادرانه را خواهیم داشت. علی(ع) میفرماید:«کسی که بخواهد میوهای را وقت از قبل رسیدنش بچیند، آن را از بین برده و مثل کسی است که برای دیگران کار کرده است.»این میوهای را که شکوفههای تازه دارد در درخت ظاهر میشود، نه من فورا در صدد چیدنش باشم نه شما. چون اگر شکوفه را بچینم، دیگر چیزی باقی نخواهد ماند. بگذاریم این میوه برسد تا با هم از آن بهرهمند شویم. به دوستان عرض کردم وقتی رهبر مبارزه که میبینیم کلامش چگونه نفوذ دارد، مهاجرتش توفان به پا میکند، بازگشت با تصمیم قاطعش توطئهها را از میان میبرد و قدرتها را تسلیم میکند، با صراحت میگوید در جامعه آینده ما، همه صاحبان آرا و عقاید آزاد حق دارند با کمال آزادی نظراتشان را بگویند، چه تضمینی از این بهتر در دست است؟ از آن بالاتر قرآن میگوید:« در امر عقیده اکراه معنی ندارد.عقیده مربوط است به تشخیص و قلب و اندیشه.» قرآن خطاب به پیغمبر میگوید: تو میخواهی مردم را وادار کنی مسلمان بشوند؟ البته نه اینکه پیغمبر میخواست مردم را ودار بکند. پیغمبر مثل هر صاحب عقیده دیگر پافشاری میکرد که عقیدهاش را به مردم بگوید و این در ذهن بعضیها ممکن بود اینطور بیاید که پیغمبر میخواهد دیگران را وادار کند.از این نظر قرآن به پیغمبر میگوید تا جلو سوءتفاهم را بگیرد.این مطلب از قرآن است و رهبر مبارزه به عنوان مبین قران آن را میگوید. میمیدانم شما خاطرههای خوشی از برخورد با خیلیها ندارید.اما امروز سر و کار شما با آنها نیست. امروز رهبری مبارزه به دست کسانی است که به اصل پاسداری از آزادی عقیده و بیان مومن هستند. ما این شعار را دهها سال است که آغاز کردهایم و زندگی ما نشان میدهد به آن ملتزم و مومن بودهایم.
بنابراین امید من اینست که کیهان، اطلاعات، آیندگان و مطبوعات دیگر در محور آزادی قرار گیرند.اما با یک نوع هدایت و رعایت موقعیت. من از شما میخواهم آزادانه موقعیت را بشناسید و رعایت کنید و اجازه بدهید بر سر شناخت موقعیتها با هم به سخن بنشینیم.ممکن است در تشخیص موقعیت بین شما و دوستان اختلافنظری باشد و ضمنا این حق را به کسانی که در طول این مدت با صرف نیروها و تحمل مشقات در هدایت و رهبری مبارزه نقشی در حد رهبری مردم داشتهاند، بدهید که تا پیروزی مرحله نخست آن، رهبری را ادامه دهند.و اگر یک جا دیدید که بین رهبری و نظر شما، یا گروه معدود دیگر اختلافی وجود دارد، این اصل را بپذیرید که در مسیر یک مبارزه آنجا که مساله به رهبری مربوط میشود، اولویت با نظر رهبری است.
من در اینجا چند اظهارنظر گروههای مختلف را درباره رهبری قاطعانه و محکم آیت الله خمینی خواندهام، میبینم همگی به آن ارج گذاشتهاند.اگر این مورد قبول است اجازه بدهید در این موقعیت حساس، دشمن از مقابله ما که بر مسایل خیلی بعدی است، که آن هم مقابلهای است آزادانه استفاده نکند. امروز دشمن میخواهد بگوید نهضتی که به رهبری آیت الله خمینی آغاز شده به طرف استبداد نعلین پیش میرود و درست نیست که در نوشتههای جراید هم همصدایی به اشاره یا صراحت با این گفته صورت گیرد. شما که شم روزنامه نگاری و از آن طریق شم اجتماعی هم دارید، خیلی زود میتوانید این بوهای نامطبوع را احساس کنید. ما انتظار داریم که شما، ما را از این رایحهها زودتر آگاه کنید. یک شعار بیشتر نیست «همه با هم بسوی نخستین مرحله پیروزی» و این مرحله، اگر همه با هم باشیم زیاد از ما دور نیست.نمیدانم شما از توطئههایی که امروز یا فردا با "جاوید شاه" گفتن میخواهند راه بیندازند خبر دارید. بر سر راه ما توطئههای سهمگینی گستردهاند که ما فقط به اتفاق هم میتوانیم بر آنها پیروز شویم.روز جمعه که به خواست خداوند رهبر ملت به وطن برمیگردد انتظار ما این است که سخنها، پلاکاردها و شعارها همگانی باشد. در عین حال اگر گروههایی میخواهند با پلاکاردهای خود بر سر راه بایستند، کسی مزاحم آنها نمیشود.اما شما مردم را آگاه کنید که میخواهیم این مراسم مردمی، بدون تشریفات اما منظم و آرام برگزار شود. باز هم تاکید میکنیم که این استقبال باید نشانه آگاهی سیاسی و اجتماعی ما باشد.
سخنرانی در تحریریه روزنامه کیهان
۳ بهمن ۱۳۵۷
نظر شما :