فاطمه طباطبایی: امام نسخه‌های وصیتنامه خود را پس گرفتند/ هنوز با خواسته امام فاصله داریم

۱۸ خرداد ۱۳۹۲ | ۱۷:۳۸ کد : ۳۲۵۵ از دیگر رسانه‌ها
فاطمه طباطبایی، عروس امام و همسر حاج احمد خمینی که خود در دانشگاه‌های کشور، درس وصیتنامه امام را تدریس می‌کند، در گفت‌وگویی اشاره کرده که این وصیتنامه الگویی اجرایی برای استقرار کامل نظام سیاسی اسلامی در کشورهای مسلمان و بالاخص ایران است.

 

به گزارش روزنامه آرمان، وی در این گفت‌وگو از ابعاد مختلف این وصیتنامه سخن گفته است؛ از بعد معنوی آن، دستورالعمل‌های اجرایی آن برای تداوم مسیر انقلاب و... وی درباره روند تاریخی نگارش وصیتنامه توسط امام(س) گفت: ایشان وصیتنامه خودشان را در تاریخ ۲۶ بهمن سال ۱۳۶۱ نگاشتند و بعد یادداشتی خطاب به اعضای نخستین مجلس خبرگان رهبری فرستادند و آنجا مطرح کردند که من این مجموعه را در ۳۳ صفحه به عنوان وصیتنامه سیاسی خودم نوشتم. بعد ایشان نسخه‌ای از وصیتنامه خود را به امانت نزد اعضای مجلس خبرگان گذاشتند و سفارش کردند که این مجموعه بعد از مرگ اینجانب منتشر شود. امام(س) غیر از این، نسخه‌ای را هم به مشهد فرستادند.

 

طباطبایی با شرح ماجرای بردن نسخه‌ای از وصیتنامه امام(س) به مشهد توسط خودش، اظهار کرد: البته امام پنج سال بعد از آن نسخه‌های وصیتنامه را پس گرفتند و بنا به تغییر و تحولاتی که اتفاق افتاده بود، تغییراتی جزئی در آن به وجود آوردند. او با بیان اینکه «دقیقا نمی‌دانم چه تغییراتی در آن به وجود آوردند»، ادامه داد: از این جهت می‌گویم تغییرات جزیی بود که امام زمان زیادی صرف این تغییرات نکردند.

 

عروس امام در خصوص مبانی کلی وصیتنامه امام گفته است: امام در وصیتنامه‌شان ابتدا مباحث نظری و اعتقادی خودشان را مطرح کردند، اقرار و اعتراف به دین اسلام کرده و از حقانیت اسلام سخن گفته‌اند.

 

وی در پاسخ به این سوال که به نظر شما چرا امام در ابتدای وصیتنامه خود به حدیث ثقلین اشاره کرده‌اند، گفت: اینکه امام چرا این حدیث را آوردند، جای بحث و تحقیق دارد. امام همچنین در وصیتنامه خود خیلی روشن و واضح به توأم بودن دین و سیاست تأکید کردند. به نظر ایشان این دو حوزه از هم تفکیک نمی‌شوند و از هم جدا نیستند. ایشان در وصیتنامه‌شان تأکید دارند که دیانت از سیاست جدا نیست، یعنی آدم دین‌دار، سیاسی هم هست و نمی‌تواند ادعا کند که سیاست ارتباطی به من ندارد.

 

وی با اشاره به اینکه وصیتنامه امام یک پارادایم فکری برای حکومت اسلامی بوده، در پاسخ به این پرسش که چرا این پارادایم در زمان حیات ایشان ارائه نشد؟ بیان کرد: حضرت امام همواره نظر خود را اعلام می‌کردند. تنها فرق وصیتنامه ایشان با بقیه دستورالعمل‌هایشان در زمان رهبری این بود که وصیتنامه سربسته بود و بعد‌ها باز شد. محتوای وصیتنامه ایشان چندان فرقی با دستورالعمل‌ها و بیانات ایشان در زمان حیاتشان ندارد. ایشان از یافته‌ها و تجربیات خودشان در وصیتنامه، دستورالعمل‌هایی برای زمان نبودنشان ارائه کرده‌اند که تا حدودی جامعه و نظام را از خطر انحراف دور می‌کند؛ ایشان رهنمودهایی به ارگان‌های مختلف داشتند. طباطبایی افزود: خاصیت مهم وصیتنامه امام این است که می‌تواند جاودان باقی بماند و اگر به صورت مقطعی اموری تغییر کند، خطوط کلی آن همیشه ثابت است و زمان محدودی ندارد.

 

همسر حاج احمد خمینی با بیان اینکه برای فهم بعضی از موارد وصیتنامه، باید مطالعات تاریخی داشته باشیم، اظهار کرد: مثلا ایشان در برخی مواقع از گروه‌هایی صحبت می‌کنند که ما برای فهم این بیان باید ابتدا آن گروه‌ها را بشناسیم و درکی از شرایط آن زمان داشته باشیم تا به عمق بیان امام واقف شویم.

 

او در پاسخ به این پرسش که فهم وصیتنامه و تطبیق تاریخی آن توسط چه کسی و کجا باید صورت بگیرد؟ گفت: در قدم اول، محتوای وصیتنامه باید به درستی فهمیده شود اما انطباق آن با شاخه‌های مختلف به عهده متخصصان آن شاخه‌هاست؛ مثلا در بعد فقهی وصیتنامه، مسلما باید کار‌شناسان فقهی نظر خود را ارائه دهند و شرایط و مقتضیات بیانات امام را در زمینه فقهی مطالعه کنند و آن را با حال و شرایط کنونی تطبیق دهند. برای نمونه یکی از بندهایی که امام بسیار بر آن تأکید داشتند این بود که نظامی‌ها نباید وارد سیاست بشوند و بسیار تأکید داشتند که فرماندهان، افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع کنند و به صراحت می‌گویند ورود اینان در احزاب سیاسی موجب تباهی آنان می‌شود و از دولت، مردم، مجلس، رهبر یا شورای رهبری می‌خواهند که نگذارند چنین اتفاقی بیفتد. همان‌طور که می‌بینید، این یک اصل کلی است که امام مصرانه از همه می‌خواهند و نیازی نیست که برای فهم این مساله به شرایط آن زمان برگردیم و ببینیم که نظامیان در آن زمان چگونه بوده‌اند، بلکه اصلی کلی است که در همه زمان‌ها صدق می‌کند اما درباره دانشگاه، توصیه‌های ایشان برای مبارزه با گروهک‌هایی که دانشگاه را به صورت پادگان نظامی در آورده بودند، قطعا مقطعی است و در شرایطی حکم تغییر می‌کند.

 

طباطبایی در برابر این سوال که «عده‌ای معتقدند اگر جامعه تغییر کرده، این جامعه است که باید خودش را با وصیتنامه امام(س) وفق دهد اما عده‌ای هم در مقابل معتقدند که این وصیتنامه امام است که باید با توجه شرایط روز بازخوانی شود. به نظر شما کدامیک از این دو دیدگاه درست است؟» گفت: به‌ نظرم هر دوی این دیدگاه‌ها درست است، چرا که بعضی چیز‌ها در جامعه تغییر کرده و طبعا احکام آن‌ها هم تغییر می‌کند. برخی موارد هم شامل اصول کلی می‌شود که ثابت هستند و خطوط کلی جامعه را ترسیم می‌کنند و جامعه باید خودش را با وصیتنامه وفق دهد. یعنی وصیتنامه این دو بخش را داراست.

 

وی در خصوص مصادیق این گفته خود توضیح داد: مثلا همین اصول کلی راجع به دین و سیاست؛ این یک قانون کلی است و امام همیشه بر آن تأکید داشتند همیشه و در هر زمانی باید از این قانون پیروی کرد. عروس امام در خصوص میزان اجرای وصایای امام گفت: فکر می‌کنم هنوز در اجرا به معنا و مفهوم واقعی به دستورالعمل‌های امام نرسیده‌ایم و هنوز با خواسته امام فاصله داریم.

 

وی در خصوص دلایل این فاصله اظهار کرد: سلیقه‌های افراد و مسئولان با هم فرق می‌کند. مثلا در خصوص اهمیتی که امام به مساله زنان می‌دادند، حتی در‌‌ همان زمان هم جامعه نتوانست با امام همگام شود. همان‌طور که می‌دانید، امام سه نفر را برای یک دعوت بسیار عظیم دینی نزد گورباچف، آخرین دبیرکل حزب کمونیست شوروی سابق فرستادند که یکی از آن‌ها خانم دباغ بودند. وقتی این خانم به ایران برگشت، حتی صدا و سیمای ما هنگام مصاحبه این موضوع را برنمی‌تابید، در حالی که اگر آن افراد خودشان را مقداری با اندیشه امام وفق می‌دادند، چقدر می‌توانستند در آن زمان روی حضور و انتخاب یک زن از سوی امام که از شأنیت مرجعیت فقهی نیز برخوردار بود، تبلیغ کنند و در پاسخ به اعتراضات دشمنان اسلام به عدم رعایت حق زن، قد علم کنند. یادم می‌آید زمان مصاحبه با آیت‌الله جوادی‌ آملی و خانم دباغ در بازگشت از سفر به شوروی، دوربین صدا و سیما به گونه‌ای حرکت می‌کرد که خانم دباغ دیده نشود، چه برسد به سوال و پرسشی از ایشان.

 

وی ادامه داد: مثلا در مورد پیوند دانشگاه و حوزه، منظور امام این نبود که عده‌ای استاد به صورت صوری و ظاهری بین دانشگاه و حوزه رد و بدل شوند، بلکه منظور ایشان این بود که دانشگاهیان با اشرافشان روی علوم روز، پیشرفت‌های علمی را در اختیار علمای حوزه قرار دهند و فقهای حوزه هم احکام و استنباط‌های جدید دینی خود را در اختیار دانشگاه‌ها قرار دهند تا ثمره این همکاری، به وجود آمدن علمی نو باشد اما این اتفاق آن طور که باید نیفتاده است.

 

من یادم می‌آید زمانی که آیت‌الله موسوی اردبیلی از قم آمده بودند تا جلسه‌ای راجع به جامعه‌الزهرای قم در خصوص تحصیل زنان داشته باشند، امام در آن جلسه مکررا از آن‌ها خواسته بودند که کار مهمی برای خانم‌ها بکنند، گفته بودند به این قشر از جامعه در طول تاریخ بسیار ظلم شده است و زنان استعدادهای زیادی دارند اما هیچ‌گاه فضا برای بروز آن نداشته‌اند.

 

امام اعتقاد داشتند زنان هم می‌توانند به درجه اجتهاد برسند و با شرایط و خصوصیات زنانگی به فقه نگاه کرده و استنباط کنند و می‌توان از درک آنان، مطالبی نو استخراج کرد اما وضع به گونه‌ای است که از علم و تجربیات خانم‌های مجتهد آن طور که باید استفاده نمی‌کنند و آن‌ها بعضا حاشیه‌نشین شده‌اند.

کلید واژه ها: فاطمه طباطبایی


نظر شما :