دودمان خیانتکار با کودتای آمریکایی نابود گردید
سرمقاله
ناقوس این خطر بزرگ استعمار سیاه را بیدار کرد، چون هنوز روسیه سرگرم تشنجات و نوسانات داخلی بود انگلستان تصمیم گرفت از اشتغال حریف استفاده کرده به هر قیمتی است دیواری آهنین دورادور کشور کمونیستی روسیه بکشد، بدینوسیله از سرازیر شدن این سیل به سایر نقاط جهان جلوگیری نماید.
آخرین نقشه خطرناک انگلستان برای جلوگیری از اشاعه کمونیسم در ایران به صورت حکومت نظامی و ضد دموکراسی خودنمایی کرد.
مردم پایتخت در خانههای خود خوابیده بودند که یک دفعه به دستور و تعلیم «آیرن ساید» و «سر پرسی سایکس» شهر آنان به تصرف حکومت سرنیزه و حکومت زور و قلدری درآمد، زمام امور کشور دموکراسی ما به دست یک قزاق مامور و بیسواد و بیاطلاع افتاد.
تاکتیک هر دسته و قومی معرف مقاصد باطنی و سیاسی آن دسته میباشد. آن کس که شبانه به خانه حمله کرده و از دیوار پایین میرود به طور قطع سوءنیتی درباره صاحبخانه دارد.
اینها که در دل تاریک شب در حالی که ملت ایران و نگهبانان و سربازان آزادی و استقلال مملکت در خواب بودند به پایتخت کشور ما حمله کرده با این شبیخون فرشته آزادی را به زنجیر کشیدند و بیست سال محبوس کردند، از این تاکتیک مقاصد غیرمشروعی علیه ملت ما داشتند در غیر اینصورت چرا رضاخان موسس سلطنت پهلوی در روز روشن به شهر وارد نشده به جای الهام و استمداد از آن آیرن سایدها و سر پرسی سایکسها از ملت ما الهام برای تاسیس سلطنت و استقرار حکومت نگرفت. خلاصه همه میدانید که آغاز سلطنت و حکومت ضد ملی و ضد آزادی این سلسله و دودمان ننگین و فاسد پهلوی با کودتا یعنی با شبیخون و یورش شبانه به مردم آغاز شد.
از غروب روز ۲۸ اسفند و از شب ۲۹ اسفند ۱۲۹۹ که در دنبال ظلمت شب تاریکی مخوف دیکتاتوری بر کشور ما سایهافکن شد مردم ایران دیگر بیست سال نتوانستند خود را از این ظلمت قلدری و ضد آزادی نجات دهند. در این تاریکی خفقانآمیز و کُشنده باقی ماندند و گازهای مسموم و خفهکننده دیکتاتوری عدهای از آنها را نابود ساخت.
رضاخان بیست سال در سایۀ همان نیروهای اهریمنی که به شهر حملهور شده بود تمام آزادیهای سیاسی و فردی را از ملت ما سلب کرد. هر کس دم از انتقاد و خردهگیری میزد، وی را در سیهچالها و سلولهای تاریک قصر قجر معذب و نابود مینمود.
بیست سال حکومت رضاخان توام بود با زجر و عذاب، خونریزی و خونخواری، سازش با انگلستان، تجاوز به هستی مردم، عیاشی و خوشگذرانی و تعرض به عرض و ناموس مردم ملت ما و مردم همین شهر و زنان و خواهران تهرانی ما از ترس شاهپورهای شهوتران و عیاش، از بیم حملات بیرحمانه این درندگان هوسران زنباز جرات نداشتند از منازل خود خارج شوند.
حکومت و سلطنت ننگین پهلوی با کودتا و قیام علیه آزادی ما شروع شد، رضاشاه اولین پادشاهی در ایران بود که با حربه کودتا علیه مشروطیت ما قیام کرد به تصور اینکه با این حربه زور و سرنیزه بیشتر خواهد توانست خود را حفظ و حراست نماید.
از این جهت درست در روزهایی که حشمتها و کنگرههای کاخ حکومت زور و ظلم پهلوی فرو میریخت و نیروی مردم اساس این کاخ جنایتکار را به زلزله در آورده بود، خلف الصدق آن قزاق خونآشام و کودتاچی تصمیم گرفت که وی نیز با توسل به حربۀ ضد ملی «کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲» سلطنت دودمان خود را حفظ نموده، حکومت دیکتاتوری مثل حکومت پدرش به وجود آورد، ولی غافل از اینکه ملت و نخستوزیر امروز ما با ملت و نخستوزیر قبل از کودتای ۱۲۹۹ فرق زیادی دارد.
امروز مردم بیدار شده، زمام امور مملکت دست کسی است که به یک اشاره او ملیونها نفر در میدانهای نبرد حاضر میشوند، سینههای خود را هدف سرنیزهها و گلولهها قرار میدهند.
ولی از آنجایی که محمدرضا شاه به قدری در دریای نخوت و شهوت جاسوسی غرق بود نتوانست بیداری و پاسداری مردم را از حکومت ملی و آزادی و دموکراسی درک نماید. از این جهت نطفه کودتای مفتضح و رسوای او را شبانه در رحم خفه کردند. همین ننگ و رسوایی برای این دودمان دیکتاتور و دشمن مشروطه کافی است که آغاز سلطنت انگلیسپرستانه آن با کودتای ۲۹ اسفند ۱۲۹۹ آغاز شده و سرانجام افتضاحبار و جنایتکارانه آن با کودتای آمریکایی ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ به پایان رسید.
این چنین دودمانی که همیشه به فکر کودتا، به فکر شبیخون و یورش ناجوانمردانه به ملت، به فکر استقرار رژیم ضدملی و زور و قلدری و به فکر تسلط نیروهای استعماری ارباب بر مردم میباشد به درد ملت ضد استعمار ما که بار سنگین و کمرشکن استعمار را از دوش خود به زمین انداختهاند نمیخورد.
همان بهتر که محمدرضا شاه بقیه عمر ننگین و سیاه خود را در آغوش لردهای لندنی گذرانیده، در آستانهبوسی چرچیل و «اتلی» جان بسپارد و برای همیشه ملت ما را از دسایس ضدملی خود نجات دهد.
جاوید باد ایران
نظر شما :