نقل‌قول رفیق‌دوست از امام‌: مگر قرار است ‌هزار سال با آمریکا اختلاف داشته باشیم

۳۰ مهر ۱۳۹۲ | ۲۰:۱۵ کد : ۳۶۶۹ از دیگر رسانه‌ها
محسن رفیق‌دوست، وزیر اسبق سپاه پاسداران با نقل خاطره‌ای درباره پیشنهاد استقرار خود در سفارت آمریکا اظهار داشت: «امام گفت چرا می‌خواهید به آنجا بروید، مگر قرار است ما هزار سال با آمریکا اختلاف داشته باشیم. به آنجا نروید.»

 

اهم سخنان رفیق‌دوست در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم در ادامه می‌آید:

 

* در قطعنامه دو دلیل اتفاق افتاد که ما آن را پذیرفتیم و بعد از آن ارتش صدام به همراه منافقین به قول آن‌ها عملیات فروغ جاویدان را انجام داد و تا نزدیک‌های کرمانشاه آمدند بعد عملیات مرصاد انجام شد و فضا تغییر کرد. بعد از آن عملیات که برای بازید رفتم جنازه خیلی از سران منافقین را کنار خیابان دیدم. بعد از آن با لشکر مجهز به جنوب حمله کرد و بچه‌ها آنچنان آن حمله را دفع کردند که دیگر در ایران نیامدند. چون اگر دفع نمی‌شد تا اهواز و حتی جلو‌تر می‌آمدند.

 

* آن موقع صحبت شد این جنگی که با عراق داشتیم تا کی ادامه دارد و چه موقع تمام می‌شود. آقای هاشمی معتقد بود اگر همه امکانات و دولت در خدمت قرار بگیرند جنگ ممکن است تمام شود والا اینکه یک نقشه می‌کشیم ۵ کیلومتری جلو می‌رویم، دوباره عقب می‌رویم، فایده ندارد. این عین مذاکره هاشمی با من بود که رضایی یک نقشه جنگ می‌کشد به من می‌دهد و با آن جلو و عقب می‌رویم. این فایده ندارد. دولت کاملا در جنگ نیست. باید کامل وارد جنگ شود. می‌گفت باید توپ جنگ را به زمین دولت بیاندازیم. فردای آن روز موسوی مسئول ستاد جنگ شد. بهزاد نبوی مسئول لجستیک و خاتمی مسئول تبلیغات شد. این‌ها به من گفتند آقای فرمانده سپاه جنگ کی تمام می‌شود؟ گفتم وقتی صدام سقوط کند. گفتند کی صدام سقوط می‌کند؟ گفتم وقتی بغداد را گرفتیم. گفتند برای گرفتن بغداد چه می‌خواهید؟ صورت کنید تا آماده کنیم. صورت که تهیه شد دولت آن را خدمت امام برد و آنجا گفتند که ما نمی‌توانیم این تجهیزات را تامین کنیم. امام هم گفتند وقتی نمی‌توانید تامین کنید جنگ را تمام کنید و با ناراحتی قطعنامه را پذیرفتند.

 

* معلوم نبود [جنگ] تا کی طول بکشد و هیچ وقت فرمانده سپاه نگفت که ما نمی‌توانیم بجنگیم. یکی از تیمسارهای وقت ارتش که در جلسات حضور داشت می‌گفت من حرف شما و بسیج را قبول ندارم. جنگ بین دو کشور یعنی نیروی نظامی این کشور در برابر نیروی نظامی کشور دیگر. هر کدام اسلحه و توپ و تانک بیشتر داشت آن کشور پیروز است. حرف ایشان درست از آب در نیامد و ما خیلی پیشروی کردیم.

 

* من معتقدم در بهترین زمان جنگ تمام شد چون ما به خودکفایی دفاعی رسیده بودیم. البته امروز قابل مقایسه با آن زمان نیستیم ولی آن زمان هم دستمان جلوی دشمن دراز نبود.

 

* دو روز بعد از ملاقات سپاه با رهبری که در آن نشست ایشان مطلب و استراتژی «نرمش قهرمانانه» را به کار بردند، خبرگزاری‌ها سراغ من آمدند و نظرم را جویا شدند. جوابم این بود که برداشت من این است که نرمش یعنی اینکه ما آماده گفت‌وگو شویم و قهرمانانه هم یعنی پشت سر رهبری حرکت کردن. یعنی هر چی ایشان می‌گویند‌‌ همان را بگوییم. کمی عقب‌تر می‌روم، در زمان امام هم من چند بار مواردی شبیه این را گفتم که مورد اعتراض هم قرار نگرفت، الآن هم تکرار می‌کنم. سؤال ما این است که اگر با کسی دعوا کردیم، تا ابد قهر بکنیم یا اینکه برای حل مشکل حرف بزنیم. در قهر چه چیزی گیر ما می‌آید؟ یعنی ما به جرم اینکه نمی‌خواهیم با آمریکا رابطه داشته باشیم تمام جلسات سازمان ملل را ترک کنیم؟ این درست است یا اینکه مقتدرانه برویم و حرف خودمان را بزنیم. من دو مطلب را زمان امام مطرح کردم.‌‌ همان زمان جنگ که من مصاحبه‌ای با سی‌بی‌اس کرده بودم از من درباره جنگ سؤال کردند، من گفتم که دوست داریم کسانی که پشت پرده جنگ هستند بیایند جلوی جنگ و گفتم من خیلی دوست دارم آمریکایی بکشم. این جمله بنده را ۱۰ بار تکرار کرده بودند. الآن هم می‌گویم مستقیم حرف بزنیم.

 

* صحبت شد که همه امور در دست رهبری است و بخشی از امور را به کارگزاران نظام واگذار می‌کند، ولی دو چیز است که هدایت آن از زمان امام در دست رهبری باقی می‌ماند. یکی هدایت قدرت سیاسی کشور و یکی هم قدرت نظامی کشور است. من که چنین حرفی زده بودم و به آن باور داشتم، گفتم به عنوان یک مقلد امام اگر امام دستور بدهند که به واشنگتن بروم دست ریگان را ببوسم، این کار را می‌کردم، تعلل هم نمی‌کردم. یک مطلب دیگر در زمان امام بود که اگر اشتباه گفته بودم حتما از سوی دفتر امام تکذیب می‌کردند. اینکه سال ۶۲ یا ۶۳ که وزیر سپاه شدم جایی برای استقرار نداشتم. فکر کردم که اگر امام اجازه دهد به لانه جاسوسی بروم و در آنجا مستقر شوم، در آن زمان هم در اختیار سپاه بود. جماران رفتم به حاج احمد آقا گفتم می‌خواهم یک چنین سوالی از امام بپرسم. ایشان با خنده گفت برو خودت از امام سؤال کن. امام گفت چرا می‌خواهید به آنجا بروید مگر قرار است ما هزار سال با آمریکا اختلاف داشته باشیم. به آنجا نروید.

 

* شخص روحانی در ۳۴ سال گذشته یکی از شخصیت‌هایی است که اعوجاج نداشته است. در هر پستی بوده همین مشی اعتدال را رعایت کرده است. در زمان جنگ ایشان در جبهه که از طرف هاشمی قائم مقام ایشان بود بین سپاه و ارتش معتدل برخورد می‌کرد. سپاه از سبک مدیریت روحانی خوشش نمی‌آمد. در نمایندگی مجلس شورای اسلامی، دبیری شورای عالی امنیت ملی و... یک چنین فردی بود. این مشی را همیشه داشته و دارد و آدم زیرکی هم هست. خودش را نه اصولگرا و نه اصلاح‌طلب می‌داند چرا که هم اصلاح‌طلب است و هم اصولگرا.

کلید واژه ها: رفیق دوست ایران و آمریکا


نظر شما :