روحانی: حافظ، حافظه تاریخی ملت ایران است/ تخت جمشید نماد یک ملت است
بخشهایی از اظهارات روحانی را به نقل از خبرگزاری ایسنا در ادامه میخوانید:
* من گاهی اوج هنر ایرانی را در حافظ میبینم، حافظ شیرازی. هنرمند ایرانی میتواند مقتدایش حافظ باشد. حافظ، حافظه تاریخی، ادبی و هنری ملت ایران است. با سینهای مالامال از آموزههای دینی و قرآنی، اما از جهل و خرافه و ریا بیزار.
هنر شاعری یکی از قالبهای باستانی هنر این سرزمین است. در واقع شاعری، هنر ملی ایرانیان است. حافظ با همه نقد و انتقادی که بر حکومت و جامعه داشت در طول تاریخ کتابش قدر دیده و بر صدر نشسته و گاهی آنچنان تعالی یافته که جایگاهش در کنار کتاب حق و قرآن مجید قرار گرفته است. حافظ به قول بعضیها، رند روشنفکر زمان خود بود، در عین ایمان و در عین انتقاد، هرگز از ایمانش دست برنداشت و هرگز از انتقادش پشیمان نشد.
* ما اولین روزهایی که با جناب آقای جنتی به صدا و سیما رفتیم در سال ۱۳۵۹، جزو اولین آثاری که بنا شد ببینیم و برای تکمیل آن تصمیم بگیریم، کار مرحوم علی حاتمی بود. آن کار، آن زمان با بودجه عمومی انجام میگرفت و کار هنوز تکمیل نبود. هنوز فیلم مونتاژ هم نبود، ما قطعه قطعه فیلم را آن وقت میدیدیم، اما معنایش این نیست که اگر هنرمند صاحب نامی سفارشی را دریافت کرد، ذوق هنری او تسلیم آن سفارش باشد، او همچنان باید از خلاقیت خود استفاده کند. اینچنین مشهور است که شاهنامه نیز به سفارش سلطان محمود سروده شد، اما در واقع این شاهنامه سفارش یک ملت و یک تاریخ بود.
* آثار عظیم معماری از قبیل تخت جمشید و آثار اسلامی در اصفهان هم با حمایت حکومت بود، اما امروز به عنوان نماد یک ملت میباشد. هنر و آزادی رابطه مستقیم دارند. در غیر فضای آزاد، هنر واقعی خلق نخواهد شد. در بخش هنر نمیتوانیم با دستور هنر را بیافرینیم و خلق کنیم. هرگونه فضای امنیتی میتواند جوانه هنر را بخشکاند، به تعبیر اقبال، گفت هر گاه خشک مغزی کوتهنظر زمام امور را در دست گرفت، هنر مجال بروز نیافت.
پس باید فضای مناسب را برای هنر فراهم کنیم، دولت برای خود رسالت ترویج را بر عهده میگیرد، نه اینکه هنر فرمایشی را در دستور کار خود قرار دهد. البته در برخی از موضوعات ملی، مثل فرهنگ ایران و اسلام، که هویت اسلامی و ایرانی ما را نگه میدارد و تعالی میبخشد، دولت موظف است از آنها حمایت بیشتری کند.
* ای کاش میشد افتخارات هنری ما به نمایش در میآمد، ای کاش میشد داستانهایی که در شاهنامه فردوسی، در مثنوی مولوی که هر دوی آنها آکنده از قصههای دینی و ایرانی است، به صورت آثار نمایشی، سینمایی، تلویزیونی و حتی رمانهای خواندنی روی آنها سرمایهگذاری میشد.
* نکته دیگری که میخواهم بر آن تأکید کنم نقش انقلاب اسلامی بر تاریخ هنر و بر هنر این سرزمین است. شما میدانید قبل از پیروزی انقلاب بخش بزرگی از جامعه ما از هنر فاصله داشت. امام راحل به عنوان احیاگر قرن که آزادی را برای این سرزمین به ارمغان آورد، یکی از خدماتش این بود که بین مردم متدین و هنر آشتی برقرار کرد. در دوران او بود که به عنوان یک فقیه و مرجع عالیقدر، حلیت هنر موسیقی با سرودهای انقلابی و میهنی فراهم شد.
در عصر او بود که بسیاری از آثار ادبی و هنری اجازه نشر یافتند، در تاریخ روحانیت شیعه، امام تنها فقیهی بود که از یک فیلم و فیلمساز روشنفکر به نیکی یاد کرد. انقلاب راه را برای توسعه هنر در همه لایههای اجتماعی فراهم نمود. انقلاب، موسیقی سنتی و یا به بیانی بهتر موسیقی ملی ایران را احیاء کرد. قبل از انقلاب موج موسیقیهای غربی و پاپ به گونهای بود که در حال ویران کردن موسیقی سنتی بود، اما انقلاب شرایطی را فراهم کرد که هنرمندان بزرگی که قبل از انقلاب نیز شناخته شده بودند، در فضای امن و سالم بعد از انقلاب رشد کرده و بالیدند و تیراژ موسیقی سنتی ما بالا رفت و بازار پررونقی پیدا کرد.
در حوزه سینما و هنر نمایشی نیز انقلاب اسلامی برکات زیادی داشت، همه منتقدان فیلم اذعان دارند که دهه ۷۰، دهه اوج سینمای ایران بود و آثار بزرگ، بحثانگیز، متفکرانه و هنرمندانه به جامعه عرضه شد، تا جایی که امروز ایران یکی از مدعیان جوایز جهانی مانند اسکار است.
جالبتر اینکه در فضای بعد از انقلاب، زنان و بانوان هنرمند بسیاری در بخشهای مختلف هنر از جمله در سینما رشد کردند، تا جایی که نه تنها بازیگری را بر عهده گرفتند، کارگردانی و نویسندگی نیز جزو مواردی بود که بانوان ایرانی توانستند نقش خود را ایفا کنند، در حالی که قبل از انقلاب خانوادههای متدین و مذهبی این کشور اجازه نمیدادند فرزندان و اعضای خانواده آنها در این زمینه ورود کنند. این یکی دیگر از خدمات انقلاب اسلامی بود.
نظر شما :