نظامالدین قهاری: موسوی اندیشههای نخشب را پشتیبانی میکرد
گزیدهای از گفتوگوی او با هفتهنامه «تجارت فردا» را در ادامه میخوانید:
* نهضت خداپرستان سوسیالیست تلاش داشت تا آغازی بر بینش خردمندانه باشد. این نهضت بر این باور بود که دین را نباید بر اساس گفتههای دیگران مورد بررسی قرار داد. روشنفکران این جامعه میبایست با عقل خودبنیاد به دینداری برسند. این جریان، اتکا به عقل خودبنیاد را ملاک کار خود قرار داد. این تفکر درست در برابر تفکر حزب توده قرار داشت که بیخدایی را ترویج میکرد. از طرف دیگر دیندارانی وجود داشتند که عقاید آنها بسیار خرافاتی و متعصبانه بود. جریان نهضت که به همت آقای نخشب و دوستانشان به وجود آمد تلاش کرد عقل خودبنیاد را مطرح کنند. خداپرستی بر اساس طرز تفکر بعد از دوران ملاصدرا برای اولین بار مطرح شد.
* سوسیالیسم چیزی نبود که توسط حزب توده وارد ایران شده باشد. سوسیالیسم در اروپا سابقهای بس طولانی داشته و در خود ایران هم حکومتهای علوی سفره عام میگستراندند. به عبارت دیگر میتوان گفت نگرش عدالتجویانه در جامعه ایران وجود داشته است. بنابراین با قاطعیت میتوان گفت نگرش سوسیالیستی ما از حزب توده گرفته نشده بود. مهمترین تفاوت ما با حزب توده خداپرستی بود. این انتقاد تنها توسط ما به حزب توده وارد نشد همچنان که آدلر رئیس حلقه وین خطاب به مارکس گفت تو به خدا چه کار داشتی، تو نظریات اقتصادیات را مطرح میکردی. او بر این باور بود که اگر مارکس به خدا کاری نداشت افکارش بیشتر مورد استقبال قرار میگرفت. وی در توجیه نظریات خود به این مساله بسنده کرد که همه انسانها نسبی هستند و در برابر هر چیز نسبی یک امر مطلق وجود دارد که آن چیز مطلق خداست البته در مکاتب اسلامی هم بر عدالتگستری تاکید شده است.
* در طی تکامل پیدا شده در جریان سوسیالیستهای خداپرست، ما به تفکر شورا رسیدیم. تفکر شورایی متعلق به ماست و در این مساله تردیدی وجود ندارد. حکومت شورایی توسط نهضت در سال ۴۳ و قبل از انقلاب یعنی درست بعد از ۱۷ شهریور ارائه شد که اسناد و مدارک آن موجود است.
* دکتر سامی وزیر بهداری اسبق که خدا رحمتشان کند با امام خمینی دیداری داشتند و این طرح را مطرح کردند که امام خمینی از این مساله استقبال کردند و گفتند اجازه بدهید من به ایران بیایم. زمانی که این طرح به آیتالله طالقانی داده شد ایشان گفتند حکومت اسلامی یعنی همین و بعد از ۱۷ شهریور این ایده شورایی مطرح شد و دوستان این اطلاعیه را در بهشت زهرا توزیع کردند و بر این اساس کمیتهها تشکیل شد که به مردم کمک میکردند. من این پیشنهاد را به آقای مشکینی هم دادم...بعد از اینکه انقلاب پیروز شد. در آن زمان نه مجلس تشکیل شده بود و نه مجلس خبرگان قانون اساسی. من خدمت ایشان در قم رسیدم. ایشان وقتی این ایده را مطالعه کردند گفتند من این را در جلسه خودمان یعنی جامعه مدرسین مطرح میکنم. بر اساس ایده شوراها کمیتهها در مناطق شکل گرفت. بعد از این بود که فعالیت کمیتهها بیشتر شد و در هر منطقه کمیتهای تشکیل شده بود تا به خانوادههای بیبضاعت و خانوادههای شهید داده و... رسیدگی کند. بودجه آنها توسط مردم تامین میشد. من به خاطر دارم که در اعتصاب کارکنان شرکت نفت یکی از بازاریان ۳۰۰ هزار تومان کمک کرد و بعد این پول به کارگران داده شد و همه کارگران را به مشهد فرستادند و همین باعث شد که فعالیت شرکت نفت بخوابد. بعد از اینکه جنگ شروع شد عملاً شوراها به فراموشی سپرده شد به خصوص اینکه بنیصدر در سخنان خود به صراحت گفته بود «شورا پورا» را کنار بگذارید. این سخنان در حالی مطرح شد که شورا نمود دموکراسی محسوب میشود. این مساله را همه قبول دارند که شوراها دستاورد بخش سیاسی جاماست.
* دکتر سامی، در دوران وزارت بهداشت خود برنامهریزی ۱۰ سالهای را تدوین کردند که طی آن این امکان فراهم میشد که حدود ۹۰ بیماری ویروسی، میکروبی و ژنتیکی از بین برود و این کار انجام شد چون شما آبله و مالاریا نمیبینید، به خصوص اینکه بعد از آن مقطع زمانی کسی در وزارت بهداشت برنامهریزی جامعی نکرد.
* خداپرستان سوسیالیست از طریق آقای نوربخش در مجلس خبرگان اول توانست آنچه در مورد شورا مطرح کرده بود را وارد قانون اساسی کند. فارغ از این، ایدههای ما در مورد اقتصاد دولتی و تعاونی نیز بیکم و کاست وارد قانون اساسی شد. این نهضت خدمت دیگری هم انجام داد. بحث آموزش رایگان تا پایان دوره دبیرستان توسط ما مطرح شد که همین مساله در قانون اساسی منعکس شد.
* ما بر این باور هستیم که مدیریت یکپارچه اقتضا میکند که همه چیز تحت نظارت شوراها باشد. از نظر ما راهنمایی و رانندگی میبایست توسط شوراها اداره شود. بهداشت و آموزش و مدارس میبایست تحت نظر شوراها باشد. تنها سیاست کلی توسط دولت تعیین میشود. از دید ما تعاونیها و کلیه مسائل اجرایی میبایست توسط شوراها اداره شود.
* سیاستهای مهندس موسوی دولتمحور بود و به نظرم در شرایط جنگی بسیار خوب عمل کرد. به هر حال در شرایط جنگی هر کسی یک مقدار گوشت و پنیر نصیبش میشد. شما طبق منطق دیالکتیک میبایست شرایط زمانی و مکانی را مورد توجه قرار بدهید.
* آقای موسوی عضو جریان سوسیالیستهای خداپرست بود و مدت زمان زیادی با نخشب رابطه داشت و اندیشههای نخشب را پشتیبانی میکرد.
نظر شما :