سپانلو: حسنک وزیر به اندازه هدیه تهرانی و گلزار معروف است/ سکته تاریخی روی داده است

۲۸ فروردین ۱۳۹۲ | ۰۰:۰۲ کد : ۳۱۱۴ از دیگر رسانه‌ها
محسن آزموده: خواجه ابوالفضل محمد بن‌حسین بیهقی دبیر در سال ۳۵۸ هجری قمری در ده حارث‌آباد بیهق متولد شد و پس از تحصیل در نیشابور به سمت دبیری دیوان رسالت ابوالقاسم محمود بن سبکتکین معروف به محمود غزنوی (۴۲۱-۳۸۹ هجری قمری) درآمد و دبیر زیردست خواجه بونصر مشکان، رئیس دیوان شد. بیهقی پس از مرگ بونصر در اواخر سلطنت مسعود غزنوی (پسر محمود) زیر دست بوسهل زوزنی بود و با وجود همه مشکلاتی که با او داشت، در امان زیست. بیهقی در زمان عبدالرشید، رئیس دیوان شد اما نفرت در همین دوران دسته‌بندی‌ها و دسیسه‌چینی‌های درباریان موجب عزل او شد و به زندان افتاد. پس از آزادی دیگر وارد خدمت نشد و قسمت اخیر عمر را به عطلت و انزوا در منزل خود در غزنین به سر برد و به نگارش و کتابت مشغول شد، تا آنکه در سال ۴۷۰ هجری قمری درگذشت. از آثار فراوان او تنها کتاب «تاریخ مسعودی» (مشهور به تاریخ بیهقی) باقی مانده که تاریخ سلطنت مسعود بن محمود غزنوی است و بخشی است به جامانده از کتاب مفصل‌تر «تاریخ آل سبکتکین»، اگرچه در زمینه تاریخ سامانیان، سلجوقیان، صفاریان و... نیز می‌توان از آن بهره گرفت.

 

با وجود همه این موارد، اهمیت تاریخ بیهقی در گزارش‌های دقیق تاریخی و نثر ستایش‌برانگیز آن خلاصه نمی‌شود. کتاب بیهقی از معدود آثار کهن پارسی است که از نقالی و گزارشگری و قصه‌سرایی پا فرا‌تر گذاشته و به آستانه‌های «تاریخ» در معنای علمی و امروزین آن نزدیک شده است. شرح این ادعا صد البته در این مختصر نمی‌گنجد و به همین بسنده باید کرد که اگرچه تاریخ بیهقی تاثیری درازآهنگ و تا به امروز حتی در ادیبان و شاعران امروز ایران داشته، اما تاثیر ژرف‌تر آن در تفکر تاریخی و تاریخی‌اندیشی ایرانی هنوز آغاز نشده و جای تحقیقات عمیق در روش و نگرش ابوالفضل بیهقی در نگاهش به سرنوشت این مرز و بوم بسیار خالی است.

 

عصر چهارشنبه ۲۱ فروردین‌ماه سال جاری در سالن اجتماعات شهر کتاب مرکزی نشست «بیهقی، گزارشگر مورخ» با حضور محمدعلی سپانلو، نویسنده و شاعر معاصر برگزار شد. سپانلو در آغاز این نشست که در ادامه جلسات نقد و بررسی «تاریخ بیهقی» برگزار می‌شد، به غرابت بیهقی در میان عموم ایرانیان اشاره کرد و گفت: ابوالفضل بیهقی در ادبیات ما پدیده‌ای دیرشناخت است و این امری غریب است، زیرا امروز نسل نو‌پرداز ادبیات ایران بیشترین تاثیر را از بیهقی گرفته است. تا به امروز ۷۰۰ سال است که از گلستان و تذکره‌الاولیا سخن گفته شده است، اما تاریخ بیهقی همواره مغفول بوده است و در این زمینه سکته تاریخی روی داده است.

 

سپانلو در بخش دیگری از سخنانش به از دست رفتن بخش بزرگی از تاریخ بیهقی در اثر حوادث روزگار اشاره کرد و گفت: نخستین بار که محققان انگلیسی در هند نسخه‌ای از تاریخ بیهقی را منتشر کردند، احتمال آن را می‌دادند که شاید مجلدات دیگر آن نیز باقی مانده باشد، زیرا آنچه از تاریخ بیهقی مانده تنها پنج مجلد از سی جلد آن است. می‌دانیم که بعد از حکومت سلجوقیان، غزنویان به تدریج از ایران به هند رفتند و با خود کتاب‌ها و آثاری را نیز که در زمانشان پدید آمده بود به آنجا بردند. خاطره‌ای تلخ از زبان ابوالحسن نجفی شنیدم که می‌گفت، روزی که در هند کتابخانه‌های آنجا را سر و سامان می‌دادند، برخی کتاب‌های کهنه‌تر را که در ته انبار بوده، در آب می‌ریختند. نجفی می‌گفت، همیشه نگرانم که شاید نسخه‌های مفقود شده تاریخ بیهقی نیز در میان آن‌ها باشد.

 

محمدعلی سپانلو در ادامه با تاکید بر نوپردازی‌های بیهقی و تاثیر او بر شاعران و ادیبان نو‌پرداز ایران گفت: متاسفانه امروز از مجموعه بیهقی معمولا بر داستان حسنک وزیر آن تاکید می‌شود، تا جایی که حسنک وزیر به اندازه هدیه تهرانی و محمدرضا گلزار معروف است، اما این مقدار کافی نیست و بیهقی بر شاعرانی چون شاملو تاثیر عمیق گذاشته است، تا جایی که شاملو استیل جمله‌بندی‌اش را از بیهقی گرفته است، بنابراین باید خود بیهقی را خواند، زیرا نثر کتاب منحصربه‌فرد است. البته بسیاری از وقایعی را که او روایت می‌کند، می‌توان در تاریخ‌های دیگر مثل تاریخ طبری و زین‌الاخبار یافت، اما بیهقی ادیب خارق‌العاده‌ای نیز هست و درباره دورانی که او روایت می‌کند، یعنی دوران سلطان مسعود غزنوی، کتاب مشابهی نداریم. البته امروز عمدتا اهل فن به تاریخ بیهقی مراجعه می‌کنند، زیرا بیهقی تاریخ‌پردازی جدی است و طنز در نوشته‌هایش بسیار کم است و مثل غزلیات حافظ یا سعدی احساسات عاشقانه ندارد، به همین دلیل است که عموما اهل قلم به او توجه می‌کنند.

 

سپانلو سپس به تصحیحات موجود از تاریخ بیهقی اشاره کرد و گفت: از تاریخ بیهقی تصحیحات متعددی صورت گرفته است که معروف‌ترین آن‌ها از آن ادیب پیشاوری و سعید نفیسی و علی‌اکبر فیاض هستند. اشاره مفصل به این نسخه‌ها در مقدمه دکتر فیاض بر تصحیحش آمده است و در همان جا نیز دکتر فیاض اشاره می‌کند که گاهی یک کلمه به چند شکل خوانده می‌شود، مثلا یکی از مصححان کلمه‌ای را «کوهتیز» می‌خواند، در حالی که دیگری آن را «کوهیژ» خوانده است. یکی از تصحیحات خوب این کتاب کار نویسنده و داستان‌نویس معاصر جعفر مدرس صادقی است. مدرس صادقی در تصحیحش کتاب را نقطه‌گذاری کرده و گفت‌وگو‌ها را در گیومه آورده و روایت‌ها را به صورت داستان پشت سر هم آورده و در مجموع کارش به صورتی آمده که برای دانش‌پژوهان و کسانی که می‌خواهند خواندن این اثر را شروع کنند، پسندیده است.

 

سپانلو در ادامه به ویژگی‌های تاریخ‌نگاری بیهقی اشاره کرد و گفت: یکی از نکات مهمی که در بررسی تاریخ بیهقی باید توجه داشت، اهمیت تداعی است. در تاریخ‌نگاری اگر مورخ از تداعی هراس داشته باشد، نمی‌تواند کار موثری انجام دهد. بیهقی خود قدرت تداعی بالایی داشت و کل تاریخ گذشته‌اش را در ذهن داشت. ویژگی مهم دیگر بیهقی دیالوگ‌نویسی اوست. او گفت‌وگوهای پدران ما را به خوبی منعکس کرد و این نشان می‌دهد که در آن دوران فاصله زیادی بین محاوره و کتابت نبوده است و گذشتگان بسیار پاکیزه صحبت می‌کردند. اهمیت دیگر کار بیهقی در گزارشگری اوست. او گزارشگر وقایعی است که خود نیز در آن‌ها درگیر است. یعنی گاهی مطالبی را می‌نویسد که استاد به او اخبار می‌دهد و با انشای او می‌نویسد، اما در بسیاری موارد نیز خودش آنچه را مشاهده می‌کند، می‌نگارد. نکته دیگری که در تاریخ‌نگاری بیهقی اهمیت دارد، شخصیت‌پردازی قوی اوست؛ امری که امروز در رمان‌نویسی جدید مورد توجه است. او در نگارش شخصیتی مثل مسعود غزنوی بسیار چیره‌دست است و همچون شکسپیر شخصیتی خلق می‌کند که ترکیبی از هملت و مکبث است، یعنی گاهی قصد نیکو دارد و گاهی نیز فریب دیگران را می‌خورد، گاهی به اندرز اطرافیان گوش می‌کند و گاهی نیز حس فرماندهی دارد و حرف کسی را نمی‌پذیرد. مثلا بیهقی می‌گوید در شکست از سلجوقیان اطرافیان بسیار او را اندرز کردند، اما او حرف هیچ‌کس را گوش نمی‌کرد. تا اینکه یکی از سرداران خوبش را یافتند و از او خواستند با شاه صحبت کند. اما شاه حرف او را نیز نپذیرفت و گفت تو را پر کرده‌اند. نتیجه البته شکست بود. اینجا بیهقی به رسم گذشتگان می‌گوید این کار تقدیر است.

 

سپانلو در ادامه چند داستان از روایت‌های بیهقی از عصر سلطان مسعود غزنوی را برای حاضران خواند. او در ابتدا به داستان سپهسالار علی سردار سلطان محمود اشاره کرد و گفت: سلطان محمود دو پسر داشت به نام‌های امیرمحمد و امیرمسعود. امیرمحمد مردی سلیم‌النفس و اهل صلح و مماشات بود، در حالی که امیرمسعود جنگاوری پرخاشگر و قهرمان بود. بعد از اینکه امیرمسعود اصفهان را قتل‌عام کرد، قصد همدان کرد و بعد می‌خواست به بغداد برود که در راه خبر شنید که سلطان محمود فوت کرده و امیرمحمد بر تخت شاهی نشسته است. بنابراین سریعا به سمت پایتخت بازگشت و در راه نیز همه شهر‌ها به او تسلیم شدند، زیرا محبوب بود. وقتی به غزنه رسید، سپاه برادر را شکست می‌دهد و امیرمحمد را در چاه یا بر سر برج محبوس کرد. علی سپهسالار را نیز که کمک کرده بود، امیرمحمد بر تخت بنشیند، مدتی محبوس کرد و به او صفت «علی امیرنشان» دادند، صفتی که خطرناک بود. در ‌‌نهایت نیز او را از میان برد. در واقع سلطان مسعود همه کسانی را که در زمان پدرش بزرگ بودند، از میان برد.

 

سپانلو در شرح داستان‌های عصر سلطان مسعود به ویژگی‌های تاریخی آن زمان نیز اشاره می‌کرد و در پایان به شکست سلطان مسعود از سلجوقیان پرداخت و گفت: یکی از دلایل شکست غزنویان از سلجوقیان آن بود که سلجوقیان بیابان‌گردهایی بودند که به شیوه چریکی می‌جنگیدند، در حالی که سپاه سلطان مسعود میمنه و میسره و عقبه داشت و همین امر باعث می‌شد که در جنگ‌ها دردسرهای بیشتری داشته باشد. همچنین در زمان جنگ با سلجوقیان بسیاری از فرماندهان غزنوی به سلجوقیان پیوستند، تا جایی که غلامان‌سرایی یا‌‌ همان افراد گارد ویژه سلطان مسعود نیز به او خیانت کردند. تاریخ آینه است و بهترین وسیله برای آموزش است، اما هیچ کس نمی‌آموزد و همواره تکرار می‌شود.

 

سپانلو در پایان به گزارشگری زیبای بیهقی اشاره کرد و گفت: بیهقی در نگارش تاریخ بیهقی نبوغ خود را به نمایش گذاشته است، صفحات کتاب او همچون پرده سینماست و گزارش او مصور و پر نقش و نگار است. او توانسته از عصر خود فرا‌تر رود و روشی را که امروز در سینما رایج است، به کاربندد. او ترکیبی از خبرنگار و گزارشگر است، در شرح شکست نهایی محمود غزنوی از سلجوقیان. نثر کتاب شوم است و این شاهکار بیهقی است. بعد از سخنرانی، سپانلو به پرسش‌های حاضران نیز پاسخ داد، او در توصیف دیدگاه سیاسی بیهقی آن را ترکیبی از پرهیز و ستیز خواند و گفت، سیاستی موفق است که ترکیبی از جنگ و صلح و البته قصد اصلی‌اش استقرار باشد.

 

 

منبع: روزنامه اعتماد

کلید واژه ها: سپانلو حسنک وزیر بیهقی


نظر شما :