اسفند مرگبار؛ تهران در اشغال شپشهای تیفوسی
زینب صفری
این تصویری است که گزارشگر روزنامه اطلاعات از روزهای اوج شیوع تیفوس در تهران میدهد؛ روزهایی که لشکر شپشهای آلوده، به تعداد بیمارانی که بستری بودند، بیماران تازه وارد را مقابل دربهای بسته بیمارستان نگه میداشت. تخت خالی نبود و سرعت تکثیر شپشها خیلی بیشتر از توان مقابله کشور به اشغال درآمده ایران بود. اسفندماه سال ۲۱ ایران دیگر حال و هوای نوروز نداشت. متفقین کشور را اشغال کرده بودند و فقر و گرسنگی و بیماری از زمین و آسمان میبارید. نان نبود و مردم در صفهای طولانی و بینتیجه برای سیر کردن شکمهایشان تنها شریک بیماریهای یکدیگر میشدند.
بلا از کجا نازل شد؟
نه اینکه ایرانیها با تیفوس غریبه باشند؛ پیش از این هم آن را دیده بودند. اما این موج تیفوس که از سال ۲۱ به جان ایرانیها افتاد و از کشتهها پشته ساخت، محصول جنگ جهانی و سوغات مهمانان ناخوانده و بدپیله انگلیس و روس و اسرای لهستانی آنها برای ایرانیها بود. بعد از اشغال ایران، روسها بخشی از اسرای لهستانی خود را به ایران منتقل کردند. اغلب آنها بیمار بودند و لباسهایشان کثیف و آلوده به انواع میکروبهای مهلک. پس از استحمام به آنها لباسهای جدید میدادند، اما لباسهای کثیف و آلوده به میکروب آنها بدون آنکه ضدعفونی شود در مقابل مبلغ مختصری به ایرانیان بیبضاعت و فقیر فروخته میشد. (آرشیو اسناد وزارت امور خارجه، ۲-۲۴-۱۳۲۱ ش/ بیماری تیفوس پیامد وقوع جنگ جهانی دوم در ایران، فصلنامه تاریخ روابط خارجی) در تهران این مهمانان ناخوانده در اردوگاههای مخصوص نگهداری میشدند. اما به رغم محدودیتهای موجود به خارج از اردوگاه نیز رفتوآمد میکردند. آنها در اماکن عمومی مینشستند و به این ترتیب امراض شایع میان خود را به ایرانیان انتقال میدادند. اینگونه بود که به موازات اشغال ایران به دست متفقین، خانه و بدن ایرانیها هم به اشغال شپشهای عامل تیفوس درآمد، «به طوری که تنها در تهران تعداد کشتهها را به یک هزار نفر در ماه نیز رساند.» (تبرائیان، ۱۳۷۱: ۵۰۴) نامهای که عبدالحسین هژیر، وزیر پیشه و هنر کابینههای سهیلی و قوامالسلطنه به آنتونی ایدن، وزیر خارجه وقت بریتانیا نوشت، به خوبی این واقعیت را بیان میکند: «از آن جمله مرض محرقه که به این شکل جز نادرا در ایران سابقه نداشت و در واقع سوغاتی است که سال گذشته مهاجرین لهستانی به ایران آوردند، چنانکه در تمام مملکت انتشار یافت و در خود تهران متوفیات را تا ماهی یک هزار نفر بالا برد و عاقبت در نتیجه اقداماتی که برای مبارزه با آن به عمل آید، مرض تخفیف کلی پیدا کرد لکن بیم شیوع سخت آن در زمستان آینده هنوز باقی است.» (طیرانی)
تهران تبدار
نامهای که علیاصغر حکمت، وزیر وقت بهداری شش ماه بعد از اشغال ایران به نخستوزیر نوشت گویای این واقعیت است که عمق فاجعهای که انتظار مردم را میکشید برای دولت قابل پیشبینی بود: «نظر به اینکه بعضی از بیمارهای واگیری عفونی مانند تیفوس بیم آن میرفت بیش از معمول سنواتی اشاعه یابد وزارت بهداری لازم دید که به یک رشته اقدامات استحفاظیه دست بزند... البته موفقیت کامل در این اقدامات منوط [به] مساعدت خاصی است که از طرف دولت باید نسبت به بهداری به عمل آید از حیث اعطاء اعتبارات اضافی و دادن اختیارات، و الا با وسایل قلیلی که وزارت بهداری فعلا در دسترس خود دارد اگر دامنۀ اینگونه امراض توسعه یابد مبارزۀ قطعی مشکل خواهد بود.» او بلافاصله روز بعد باز هم نامه دیگری به نخستوزیر نوشته و بار دیگر خطر شیوع امراض مسری را یادآور شده است: «اکنون متاسفانه بیماری تیفوس... در این اواخر شیوع پیدا کرده و محتمل است که تا آخر زمستان بر شدت آن بیافزاید و همچنین احتمال قوی میرود که بسیاری از امراض واگیری دیگر، مانند طاعون و وبا و غیره، خدای نخواسته در نتیجه آمد و شد غیرمحدود مسافرین بیگانه در همسایگی کشور ما بروز نماید و به واسطه کمی آذوقه و خواروبار که قهرا مستلزم ضعف بنیۀ افراد و عدم مقاومت آنها در برابر هرگونه بیماریهاست بر اشتداد آنها افزوده شود.» (۲۲ فروردین ۱۳۲۱، همان)
اما با وجود این پیشآگاهی شپشهای آلوده عامل تیفوس خیلی زود در خانهها جا خوش کردند. اولین گزارش از زنجان در ۲۵ فروردین ماه سال ۲۱ مخابره شد. در بخشی از این گزارش آمده بود: «وزارت کشور پیرو تلگراف ۱۱۴ در اثر تقاضای بهداری، با وفور تیفوس و سایر امراض با فرمانده ... مذاکره، حاضر شدند دو گاراژ خارج از شهر را به اجاره اداره و تحویل بیمارستان، واگذار بهداری شود... ساکنین شهر در خطر.» (همان) اینکه چرا به جای بیمارستان، اختصاص گاراژ برای درمان بیماران تیفوسی در دستور کار قرار میگیرد هم به حضور نیروهای متفقین و اشغال بیمارستانهای بسیاری از شهرها از جمله زنجان توسط نیروهای شوروی بر میگردد. در گزارش وزارت کشور در همین رابطه آمده است: «اداره فرمانداری زنجان، احتیاج مبرم و زیاده از حد اهالی شهرستان زنجان ... استفاده از بیمارستان را ایجاب میکند، ولی چون فعلا بیمارستان در تصرف همسایگان شمالی است، لذا مستدعی است از مجرای وزارت خارجه برای استرداد آن اقدام فرمایید.» (همان) امری که البته اتفاق نیفتاد و سر آخر هم قسمت زنجانیها از امکانات بهداشتی کشور همان دو گاراژ اختصاص یافته میشود. این موضوع بنا بر اسناد موجود در شهرهای دیگری چون ساری، سمنان و ماکو و نوشهر و... هم عینا اتفاق افتاد. هرچه بود تا آبان سال ۲۳ بیش از ۲۰ گزارش دیگر هم از مناطق مختلف کشور رسید که بیانگر شیوع گسترده تیفوس در کشور بود. (همان)
حکمت، وزیر وقت بهداری با بغرنجتر شدن اوضاع در ۲۱ فروردین ماه سال ۲۱ کمیتهای را برای بررسی و جلوگیری از شیوع بیماریهای عفونی تشکیل و دستور داده بود تا یک مجموعه صد تختخوابی را به عنوان محل قرنطینه برای بیماران فقیر تجهیز کنند و بیمارستان «روزبه» را هم برای رسیدگی به بیماران تیفوسی در نظر گفت و بازرسان فنی را برای سرکشی و ضدعفونی کردن کارخانهها و مهمانسراها و ... فرستاد، (روزنامه اطلاعات ۲۲ فروردین ۱۳۲۱) اما با این حال دولت همچنان در برابر اعلام رسمی شیوع تیفوس مقاومت میکرد و حتی با صدور بیانیههایی شیوع آن را تکذیب میکرد: «...چنان که در این اواخر مکرر گوشزد عموم شده تاکنون این بیماری شیوع نیافته و فقط مانند سالهای گذشته در بعضی اشخاص دیده شده است...» (روزنامه اطلاعات، ۲۴ فروردین سال ۱۳۲۱)
اما اقدامات در نظر گرفته شده وزارت بهداری به کندی پیش میرفت. کشور در اشغال بود و عمر دولتهای آن مستعجل. چه آنکه بعد از اشغال ایران توسط متفقین تنها طی کمتر از دو سال، چهار دولت در ایران بر سر کار آمدند (دولتهای فروغی، سهیلی ۱، قوام و سهیلی ۲). کوتاهی عمر دولتها هم از تمرکز بر مهار بیماری تیفوس کم کرده بود و این چنین بود که شپشهای آلوده قهرمانانه راهشان را به سوی خانهها و بدنهای ایرانی جماعت باز کرده بودند و بیماری آن چنان به سرعت گسترش پیدا کرد که کاری از تکذیبیههای دولتی ساخته نبود. روزنامه اطلاعات دهم اسفند ماه طی گزارشی اعلام کرد که تیفوس تهران را فرا گرفته و از دولت خواست تا هرچه زودتر فکری برای کاهش تلفات این بیماری کند.
بالاخره دولت در ۱۱ اسفند ۱۳۲۱ اعلام کرد که تیفوس به صورت اپیدمی درآمده است. در بیانیه دولت علل شیوع تیفوس، «دشواریهای ناشی از اشغال نظامی ایران، کمبود خواروبار و در نتیجه سوءتغذیه (به سبب انتقال مواد غذایی به شوروی) و نیز استقرار نظامیان خارجی که از جبهههای دوردست و آلوده به بیماریها منتقل شده بودند، اعلام شده بود. در همان روز و در زمانی که دولت بالاخره بیانیه خود را درباره شیوع تیفوس منتشر کرد تنها در تهران تلفات ناشی از تیفوس ۱۰۹ نفر و تیفوئید ۵۷ نفر گزارش شده بود؛ البته این تعداد صرفا شامل کسانی میشود که مرگ آنها به ثبت رسیده است و با توجه به اوضاع آن دوره که بنا به دلایل مختلف از جمله استفاده از شناسنامۀ متوفی برای دریافت کوپن اجناس آمار همه متوفیات به ثبت نمیرسیده است، قاعدتا آمار از این هم بالاتر بوده است. بنا بر تصمیمات وزارت بهداری، ماموران بهداشت باید با یافتن نشانی تیفوسیها همسایگان را از رفتوآمد به منازل آنان و دیدارشان منع میکردند و مدارس برای مدتی تعطیل شدند و حتی برخی از کارخانهها برای مدت بیست روز کار را تعطیل کردند.
مجلس وارد میشود
موج تیفوس درست در آخرین روزهای سال ۱۳۲۱، وزیر بهداری را به مجلس شورای ملی کشاند؛ دکتر ملکزاده در سؤالش از امانالله اردلان وزیر بهداری وقت، بعد از آنکه از قحطی و نانهای آلوده گفت و از وزیر خواست تا فکری به حال گرسنگی و ضعف بنیه مردم کند، خواستار اقدام دولت برای جلوگیری از شیوع تیفوس در وسایل نقلیه عمومی مثل اتوبوسها و درشکهها و حمامهای عمومی شده بود: «کمتر کسی است که برود حمام و چند دانه شپش در لباسش پیدا نشود. این است که تقاضا میکنم به اداره شهرداری تذکر بدهند که اینها را ضدعفونی بکند. کار مشکلی هم نیست، هم وسایل نقلیه را میشود ضدعفونی کرد و هم بینه حمامها را به وسیله گوگرد ضدعفونی بکنند.» پاسخ وزیر بهداری گزارشی بود از اقدامات دولت برای جلوگیری از گسترش و مقابله با سرایت تیفوس: «راجع به تیفوس هم یک میلیون واکسن تیفوس قبلاً دستور داده شده بود و این واکسنها به قاهره رسیده است. اخیراً اقداماتی شده امیدواریم زودتر وارد تهران بشود ولی تصدیق خواهید فرمود که این اقدامات کافی برای آن منظور اساسی نیست. ما الان در بیمارستان شفا، نجات و رازی تقریباً سیصد تختخواب داریم که بیمارهای تیفوس را میپذیریم ولی آنچه که مشهود است بیماری زیادتر از این است و متاسفانه محلی برای نگاهداری اینها نیست. باید حقایق را گفت، علاوه بر اینکه بیمار زیاد است و برای آنها جا نداریم. متاسفانه بعد از معالجه هم چون خوب مواظبت نمیشود، برای اینکه خوشبختانه تلفات کم است مطابق احصائیهای که دادهاند از صد نفر ۹۵ نفر خوب میشوند ولی توجه بفرمایید بعد از معالجه برای اینکه بیمار زیاد داریم مجبوریم آنها را مرخص کنیم ولی نتیجه نداشتن جای خوب و غذای خوب باعث میشود که همان بیمار خوب شده که باید در حالت نقاهت راحتی داشته باشد، ندارد مریض میشود.»
سال نو و اوج شیوع تیفوس
سال ۲۲ در شرایطی از راه رسید که حالا دیگر اخبار مرگ و میر روزافزون ناشی از تیفوس از سراسر کشور میرسید. روزنامهها از اطلاعیههایی پر بودند که در آنها از مردم خواسته شده بود که «امسال تا میتوانند در خریدهای مرسوم نوروز صرفهجویی کنند و به جای آن به درمان بیماران تیفوسی که اغلب فقیر بودند کمک کنند.» دولت هم تلاش خود را برای مهار بیماری افزایش داده بود. «وزارت بهداری از آغاز شیوع تیفوس علاوه بر اختصاص سه بیمارستان و یک زایشگاه در تهران به بیماران تیفوسی قرار شد تا یک بیمارستان ۵۰۰ تختخوابی دیگر هم به همین منظور تاسیس کند. به همین دلیل وزارت دارایی بخشی از عمارت این وزارتخانه را به محل بیمارستان جدید اختصاص داد و اعتباری بالغ بر دو میلیون ریال هم برای خرید صد تختخواب در اختیار وزارت بهداری گذاشت. افزون بر این محمدرضا پهلوی هم در روز سلام عید نوروز دستور داد تا ساختمان زایشگاه «بنگاه حمایت مادران» به یکی از ساختمانهای سلطنتی منتقل شده و ساختمان زایشگاه را به بیماران تیفوسی اختصاص دهند.» (روزنامه اطلاعات، ۹ فروردین ۱۳۲۲) اما با این همه در تهران همه تختهای اختصاص داده شده به بیماران تیفوسی به هزار تخت نمیرسید و این میزان جوابگوی سیل بیماران که تنها تعداد فوتیهای آنها در روز به هزار نفر میرسید، نبود.
طبق گزارش اردلان، وزیر بهداری وقت به مجلس، دولت دستور ضدعفونی کردن تمام حمامها، بیمارستانها، مسافرخانهها و اتوبوسها را داده و درصدد بوده حمامهای مجانی در دسترس فقرا قرار دهد. اما برای این کار بودجه کافی نبود. اردلان از مجلس شورای ملی تقاضای بودجه بیشتری برای وزارتخانهاش کرد که البته تقاضایش در ۱۱ فروردین ۱۳۲۲ در قالب لایحه فوری مبارزه با تیفوس با پاسخ مثبت مجلس روبهرو شد که با ۷۳ رأی موافق (برگه سفید) ۷۶ نماینده، پنج میلیون ریال (۵۰۰ هزار تومان) اعتبار برای جلوگیری از مرض تیفوس و تیفوئید تصویب کرد: «ماده واحده ـ وزارت دارائی مجاز است مبلغ پنج میلیون ریال از محل درآمد سال ۱۳۲۲ کشور به منظور مبارزه برای جلوگیری مرض تیفوس و تیفوئید مرکز و شهرستانها به مصرف رسانیده و مبلغ مزبور را ضمن بودجه سال جاری وزارت بهداری منظور دارند، ضمنا برای پیشرفت و سرعت انجام کار اجازه داده میشود که هزینههای مربوط به این مبلغ اعم از خرید اثاثیه و لوازم و غیره و همچنین تکمیل محلی که در عمارت جدید وزارت دارایی برای معالجه مرضای تیفوسی تخصیص داده شده بدون رعایت مقررات مناقصه به مصرف رسانیده شود. تبصره- دولت مکلف است برای جلوگیری و مبارزه از مرض تیفوس و تیفوئید تهران و شهرستانها مطالعات دقیق سریع نموده، کلیه لوازمی که طرف احتیاج ضروری باشد اعتبار بخواهد.»
اما با این اپیدمی تیفوس مقامات اعتبار ۵۰۰ هزار تومانی را برای تهران هم مکفی نمیدانستند چه رسد به اختصاص بخشی از آن در شهرستانها؛ در واقع تبصره این قانون با اصرار نمایندگانی چون هاشمی اضافه شد که میگفتند: «الان هم در نواحی جنوب ایران تیفوس بروز کرده، وقتی که یک همچو امراض عمومی پیدا میشود برای جلوگیری از آن نظر ما میرود روی وسائل عالیه که در ممالک دیگر هست در صورتی که اگر قدری توجه به وسایل بینابین بکنیم البته تخفیفی حاصل میشود. جناب آقای وزیر بهداری توجه بفرمایید اقلاً از این پانصد هزار تومان دستورهای لازم برای جلوگیری و وسایل بهداشت و چیزهایی که مردم نمیدانند صادر بفرمایید و به وسائل ممکنه که در دسترس هست اقدام بفرمایید، مثلاً در کرمان بنده اطلاع دارم که تیفوس بروز کرده، دو، سه مریضخانه در آنجا هست، آنها را تخصیص به این امر بدهند، یک اماکن عمومی وسیعی هست آنها را هم اختصاص بدهند به فقرایی که مبتلا هستند و آنها را در آنجاها بخوابانند.»
در فروردین سال ۱۳۲۲ وزیر کشور، طی نامهای به نخستوزیر، از شیوع تیفوس و حصبه در چندین شهر کشور خبر داد: «گزارشهای تلگرافی که در این چند روزه به وزارت کشور رسیده است حاکی است که بیماری تیفوس و حصبه در بعضی از شهرستانها، از قبیل بوشهر و بندرلنگه و عباسی و کاشان و اراک و شاهرود، شیوع یافته و تلفاتی هم داده است...» (طیرانی) همین نگرانیها باعث شد مجلس در جلسه چهارم اردیبهشت ۱۳۲۲ لایحه فوری مبارزه با تیفوس در شهرستانها را با اختصاص سه میلیون ریال اعتبار تصویب کند: «ماده واحده ـ وزارت دارایی مجاز است مبلغ سه میلیون ریال از محل درآمد سال ۱۳۲۲ برای جلوگیری از مرض تیفوس و تیفوئید در شهرستانها به مصرف رسانیده و مبلغ مزبور را ضمن بودجه سال ۱۳۲۲ وزارت بهداری منظور دارند. ضمناً برای پیشرفت و سرعت کار اجازه میدهد که هزینههای مربوط به این مبلغ اعم از خرید اثاثیه و لوازم و غیره بدون رعایت مقررات مناقصه به مصرف رسانیده شود.»
اما در این میان کمبود دارو و گرانی آن، دامنه شیوع تیفوس را با سرعت بیشتری افزایش میداد. آن موقع اگرچه پنیسیلین تازه کشف شده بود و برای درمان تیفوس استفاده میشد اما هزینه تهیه آن بسیار بالا و قیمت هر عدد از آن ۱۲۰ تومان بود، در حالی که مخارج روزانه هر خانوار به دو تومان هم نمیرسید. (خاماچی،۱۳۷۲: ۵-۳۳۴ / تبرائیان،۱۳۷۱: ۵۰۴) اگرچه قرار بود داروهای مقابله با تیفوس از آمریکا به ایران برسد اما تنها بخش اندکی از آن تحویل ایران شد. وزیر بهداری دوم خرداد سال ۲۲ در نامهای به نخستوزیر این وضعیت را اینگونه تشریح میکند: «جناب آقای نخستوزیر؛ از یک میلیون دُز سفارش ابتدایی وزارت بهداری به آمریکا، که بعدا نظر به پارهای محظورات به سیصد هزار دُز تقلیل داده شد، فقط تاکنون پانزده هزار دُز تحویل شده ... و به مقادیر خیلی کم به شهرستانها ارسال گردیده است.» (طیرانی) هژیر، وزیر وقت کشور هم در نامه به ایدن، وزیر خارجه وقت انگلیس در این باره چنین نوشته بود: «کار نایابی و گرانی دوا به جایی رسیده که نه تنها مردم بیبضاعت نمیتوانند بخرند و اغلب از مرض میمیرند، بلکه مردم صاحب سرمایه هم از خرید آن عاجز ماندهاند. مثلا قیمت یک دانه آمپول که سابقا یک شیلینگ بود به یک لیره و پنج شیلینگ و یک جعبه قرص که سابقا سه شیلینگ بود به یک لیره و نیم رسیده است.» (همان) غیر از دارو سایر مواد مبارزه با تیفوس و شپش از جمله د.د.ت که به دستور وزارت بهداری مردم باید برای ضد عفونی لباسها و رختخوابهایشان از آن استفاده میکردند هم گران و نایاب شد. به همین دلیل بلای تیفوس همچنان دستبردار نبود و طبق گزارش «اطلاعات هفتگی» در سه ماه اول سال ۱۳۲۲، سه هزار و ۳۲۰ بیمار مبتلا به تیفوس در بیمارستانهای تهران بستری شدند که از این تعداد دستکم (و طبق آماری که به ثبت رسیده) ۴۰۰ نفر جان خود را از دست دادند.
در مهرماه سال ۲۲ با ادامه شیوع بیماری تیفوس انجمن «جلوگیری از بیماری تیفوس» که یک ارگان خصوصی بود تشکیل شد. طبق گزارش سالانه این انجمن طی یک سال با جمعآوری مبلغ دو میلیون و هشتصد هزار ریال اعانه اقداماتی همچون «دایر کردن یک حمام با ۴۸ دوش در میدان سنگلج که در فاصله ۲۸ اسفند ۲۲ تا پایان آبان ۲۳، سی و چهار هزار نفر مرد و زن به آن مراجعه کردند، ضدعفونی کردن ۱۰۲۸ خانه مبتلایان به تیفوس، ضدعفونی کردن البسه ۲۷۶۹ و اثاثیه ۲۵۰ خانوار، انتشار و توزیع ده هزار برگ اوراق تبلیغاتی برای آگاه نمودن مردم در خصوص راههای مبارزه با تیفوس انجام داد.» (طیرانی) اما به رغم این اقدامات همچنان تیفوس قربانیان زیادی میگرفت. پانزدهم مرداد ماه سال ۲۳ یعنی درست در اوج گرما و وقتی که به طور طبیعی باید شیوع تیفوس از بین میرفت، وزیر بهداری وقت در نامهای به نخستوزیر نوشت: «بیماری تیفوس با وجودی که هوا گرم است هنوز در شهر وجود دارد و فعلا عده زیادی بیماران مبتلا به بیماریهای واگیر در بیمارستان بستری میباشند... به طوری که وضعیت فعلی نشان میدهد بیماری تیفوس در تابستان هم دوام خواهد داشت و از اول پاییز تصور میرود مانند سال گذشته به تدریج به صورت اپیدمی درآید.» (طیرانی) به این ترتیب دامنه شیوع تیفوس به سال ۲۴ هم کشیده شد هرچند شدت و گستره آن بسیار محدود شده بود. شپشهای تیفوسی بالاخره در این سال همراه با متفقین ایران را ترک کردند.
منابع:
- آرشیو روزنامه اطلاعات، فروردین تا اسفند سال ۱۳۲۱ و فروردین تا خرداد سال ۱۳۲۲.
- آرشیو اطلاعات هفتگی، ۱۳۲۲، شماره ۹۹.
- مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره سیزدهم، جلسات ۱۴۲، ۱۴۵، ۱۴۹، ۱۵۱.
- تأثیر جنگ جهانی دوم بر وضعیت بهداشتی مردم، بهروز طیرانی، فصلنامه گنجینه اسناد، بهار و تابستان ۱۳۷۸، شماره ۳۳ و ۳۴
- بیماری تیفوس، پیامد وقوع و گسترش جنگ جهانی دوم در ایران، دهقاننژاد، مرتضی؛ لطفی، الهام، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، زمستان ۸۹، شماره ۴۵
- تبرائیان، صفاالدین (۱۳۷۱)، ایران در اشغال متفقین، چاپ اول، تهران: رسا.
- خاماچی، بهروز (۱۳۷۲)، اوراق پراکنده از تاریخ تبریز، چاپ اول، تبریز: مهد آزادی.
نظر شما :