ادوارد شواردنادزه درگذشت
ادوارد شواردنادزه از سال ۱۹۸۵ تا زمان فروپاشی شوروی وزیر امور خارجه بود و نقشی مهم در پایان دادن به دوره جنگ سرد و فروریختن دیوار برلین ایفا کرد. او در ۲۶ نوامبر ۱۹۹۵ به عنوان اولین رئیسجمهور کشور تازهاستقلالیافته گرجستان انتخاب شد، اما دولتش در ۲۳ نوامبر ۲۰۰۳ در قیامی مردمی که «انقلاب گل سرخ» نام گرفت سرنگون شد و پس از استعفا از ریاست جمهوری گفت: «غرب در گذشته نیز به کسانی که بر مسند قدرت قرار گرفتند، کمک کرد. آنها به خودشان میگویند: شواردنادزه آدم خوبی بود. ما با او همکاری خوبی داشتیم؛ اما هر چیزی به پایان میرسد و حالا وقت رفتنش بود. غرب به خود میگوید که حالا پس از شواردنادزه باید با چه کسی معامله کنیم؟ آنها دنبال یک نفر گشتند و آن سه نفر را پیدا کردند.» او گفته بود هنگامی که تشخیص داد اگر بر مسند قدرت بماند باعث ایجاد جنگ داخلی و خونریزی میشود، ترجیح داد که از مقامش استعفا دهد.
جرقه انقلاب گل سرخ با ادعای مخالفان مبنی بر تخلف و تقلب در انتخابات ریاست جمهوری گرجستان زده شد؛ اتهامی که شواردنادزه در پاسخ به آن گفت: «اگر ما میخواستیم تقلب کنیم، خیلی راحت این کار را میکردیم.» او اقدام مخالفان علیه دولتش را یک کودتای غیرقانونی خواند.
شواردنادزه در سال ۲۰۰۵ در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی در گرجستان از دشواریهای زندگی خود گلایه کرده و گفته بود: «در فقر زندگی میکنم.» به گفته او، مستمری بازنشستگی وی اندک است و حدود ۴ هزار دلار به اداره برق بدهکار است.
ادوارد شواردنادزه در سال ۱۹۲۸ در شهر لانچخوتی در غرب گرجستان به دنیا آمد و در سن ۱۸ سالگی به شاخه جوانان حزب کمونیست پیوست. او در سال ۱۹۷۲ به عنوان دبیر اول حزب کمونیست انتخاب شد. سال ۱۹۸۵ وزیر خارجه شد، سال ۱۹۹۰ برای مدت کوتاهی از مقام وزارت خارجه کناره گرفت اما در سال ۱۹۹۱ و در آستانه فروپاشی شوروی دوباره به این سمت بازگشت.
شواردنادزه در هفتم اسفند ۱۳۶۷ حدود ۵۶ روز پس از ارسال پیام تاریخی امام خمینی به میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی به عنوان وزیر امور خارجه این کشور به تهران آمد و به جماران رفت تا پیام گورباچف را به استحضار امام برساند.
محمدجواد لاریجانی، معاون وقت وزارت خارجه که همراه با آیتالله جوادی آملی و مرضیه دباغ، نامه امام را روز ۱۳ دی ۱۳۶۷ به گورباچف تسلیم کرد که در آن آمده بود: «برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستوجو کرد»، درباره سفر شواردنادزه به تهران و دیدارش با امام میگوید: «احمد آقا گفت امام حاضر نیستند به استقبال شواردنادزه بیایند. ایشان بنا داشتند آقای جوادی آملی همراه شواردنادزه وارد اتاق شوند و امام هم به احترام جوادی آملی از جایشان بلند شوند. ما اینطور پیشبینی کردیم که برویم اتاق دیگری تا امام وارد اتاق شوند. همینطور هم شد؛ ما فکر میکردیم امام با لباس رسمی وارد میشوند، اما چند دقیقه قبل از تشریففرمایی ایشان، حاج احمد آقا گفت امام حاضر نیستند لباس رسمی بپوشند. ما غافلگیر شدیم. تا اینکه دیدیم امام با شبکلاه و دمپایی وارد اتاق شدند و پس از نشستن، چادر شب روی پاهایشان انداختند. نگاه امام بسیار نافذ بود، شواردنادزه به پت پت افتاده بود، پس از رفتن امام، شواردنادزه به من گفت من در مقابل نگاههای امام بیپناه بودم.» (گفتوگو با سایت جماران، ۱۲ دی ۱۳۸۸)
ناصر نوبری، سفیر اسبق ایران در شوروی هم خاطراتش از روز دیدار شواردنادزه با امام را چنین روایت کرده است: «ساعت هشت صبح در دفتر امام در جماران وقت ملاقات بود. شواردنادزه به من گفت: «لطفاً در صورت امکان نیم ساعت زودتر بیایید که بفهمیم چه کار باید بکنیم.» خیلی دلهره داشت. میگفت: «من به عنوان وزیر امور خارجه ملاقاتهای زیادی با سران کشورها داشتهام، ولی در مورد هیچکدام این قدر دلهره نداشتهام و نمیدانم چه میشود.» همه دلهرهاش این بود که کار به بگومگو نکشد و امام چیزی بگوید و او نتواند درست جواب دهد. من یک ساعت زودتر رفتم و دیدم فقط کاناپه امام هست و هیچ صندلیای نیست. گفتم: «اینها بلد نیستند روی زمین بنشینند و باید سر پا بایستند و درست نیست.» رفتند دنبال صندلی گشتند و دیدند پنج شش تا بیشتر نیست. گفتم: «بروید از همسایهها بگیرید، چون حداقل ۱۰، ۱۵ تا صندلی نیاز هست.» رفتند و با هزار مکافات صندلیهای رنگارنگ از همسایهها گرفتند. یکی چوبی، یکی آهنی و... چند تا صندلی کم آمد و از افراد بالاخره چند نفری سرپا ماندند! شواردنادزه از من پرسید: «چه کنم؟ بروم جلو و با امام دست بدهم؟» گفتم: «اگر میخواهی اشتباه نکنی، هیچ حرکتی زودتر از امام نکن و هر کاری امام کرد، از او تبعیت کن، بایست ببین چه کار میکند.» همینطور هم شد. امام آمدند و یکراست رفتند و روی کاناپه نشستند و شواردنادزه هم رفت و روی صندلی نشست.» (سایت رجانیوز)
شواردنادزه روز ۱۲ بهمن ۱۳۹۱ در دیداری با مجید صابر سفیر جمهوری اسلامی ایران در گرجستان، با تاکید بر اینکه «مسیر تاریخ را نمیتوان عوض کرد»، گفته بود: «فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی امری اجتنابناپذیر بود.»
رئیسجمهور اسبق گرجستان مراتب خرسندی خود را از ترجمه فارسی و انتشار سه کتاب تالیفی وی در ایران ابراز کرده بود. «آزادی را آینده رقم میزند» یا « آینده به آزادی و دموکراسی تعلق دارد»، «جاده بزرگ ابریشم« و «تامل در گذشته و آینده (خاطرات)» کتابهایی است که از او در ایران ترجمه و منتشر شده است.
نظر شما :