شواردنادزه به روایت جیمز بیکر: دوست خوب، سیاستمدار شجاع

ترجمه: شیدا قماشچی
۲۰ تیر ۱۳۹۳ | ۱۴:۵۹ کد : ۴۴۸۸ تاریخ جهان
شواردنادزه به روایت جیمز بیکر: دوست خوب، سیاستمدار شجاع
تاریخ ایرانی: به خوبی زمان و مکانی که در آن به پایان جنگ سرد پی بردم را به خاطر دارم. ۳ آگوست ۱۹۹۰ در فرودگاه ونوکوو در حومهٔ مسکو. شانه به شانهٔ وزیر امور خارجهٔ شوروی ایستادم تا مخالفت کشور‌هایمان را با حملهٔ عراق به کویت اعلام کنیم و فرستادن سلاح به عراق (که در آن زمان از کشورهای تحت‌الحمایهٔ شوروی محسوب می‌شد) را تحریم کنیم و به این ترتیب تاریخ رقم خورد.

 

همتای من ادوارد شواردنادزه بود. اگرچه رقیب من به شمار می‌رفت ولی همتای سیاسی قابل اعتمادی بود و در زمان مناسب به دوست نزدیک من تبدیل شد. جایگاه من مشخص است: تحسینش می‌کردم و دوستش داشتم.

 

او حامی سرسخت سیاست‌های اصلاح‌طلبانهٔ رهبر شوروی، میخائیل گورباچف به شمار می‌رفت. شواردنادزه با نیروهای داخلی که منفعتشان با سرکوب داخلی و جنگ سرد تامین می‌شد، دست و پنجه نرم می‌کرد. او حتی یک بار استعفا داد به این دلیل که «حکومت دیکتاتوری در راه است». در مدت کوتاهی این پیش‌بینی به وقوع پیوست و کودتایی علیه گورباچف شکل گرفت. شواردنادزه سرسخت و محکم و از همه مهم‌تر دلیر بود.

 

شجاعت سیاسی او هنگامی که بیانیهٔ مشترکمان علیه عراق را اعلام کردیم به جهانیان اثبات شد. قبل از اعلام بیانیه، شواردنادزه با خستگی و به طور خصوصی به من گفت که تندروهای داخل کشورش به او هشدار داده‌اند که اگر چنین موضعی اتخاذ کند «دست‌هایش به خون آلوده خواهد شد». او در فرودگاه اعلام کرد: «چنین خشونت‌هایی با اندیشهٔ سیاسی نوین در تضاد است.»

 

شواردنادزه بار‌ها و بار‌ها چنین شجاعتی را از خود نشان داد. او بهترین شریک برای گورباچف به شمار می‌رفت، گورباچفی که یک رهبر فوق‌العاده خوشبین بود، رهبری که بی‌شباهت به رونالد ریگان نبود و همچون او می‌توانست با اعتماد به نفس و خوشبینی خارق‌العاده‌اش جمعیتی را مسحور خود کند. در عوض، شواردنادزه فرد دانایی بود که بار بینش و خرد را بر دوش می‌کشید. او سخنگوی آرامی بود ولی سخنانش ارزشمند بودند. او کسی بود که به بحث‌های دیگران نیز وقع می‌نهاد و آن‌ها را با اهمیت در نظر می‌گرفت.

 

گورباچف و شواردنادزه مصمم بودند تا با دشمنانشان در جنگ سرد همکاری کنند تا آلمان به ناتو بپیوندد، دربارهٔ تعهدنامه‌های سلاح‌های شیمیایی و هسته‌ای به توافق برسند و به اعضای پیمان ورشو این اجازه را بدهند که برای آیندهٔ خود تصمیم بگیرند. مهم‌تر از همه آنکه علیرغم تمام فشار‌های داخلی، حاضر نشدند تا با توسل به زور از فروپاشی امپراتوری شوروی جلوگیری کنند. این امر، راه رسیدن به آزادی را برای میلیون‌ها نفر از اروپای شرقی و مرکزی هموار کرد.


من با هیچ مقام خارجی دیگری این چنین همکاری نتیجه‌بخشی نداشته‌ام، اگرچه همکاریمان از ابتدا اینگونه آغاز نشد. در آغاز ملاقات‌هایمان رسمی و محتاطانه بود آنگونه که معمول ملاقات‌های وزیر امور خارجهٔ آمریکا و شوروی بود، اما با گذشت زمان بیشتر و بیشتر به یکدیگر اعتماد کردیم. این اعتماد تا جایی پیش رفت که اگر تنها بودیم او دربارهٔ مشکلات داخلی کشورش که در معرض تغییرات اساسی قرار گرفته بود با من مشورت می‌کرد.

 

او مردی بود که تناقضاتش مایهٔ تعجب بود. او در حکومت خودکامهٔ شوروی به دنیا آمده و رشد کرده بود و یک کمونیست متعهد بود. اما در اوج قدرتش تغییر و اصلاحات را ترویج می‌کرد. اگرچه دولتش از آتئیسم در جهان حمایت می‌کرد ولی خود او در سال ۱۹۹۱ در کلیسای ارتدکس گرجی تعمید داده شد. در مذاکراتمان برای کنترل سلاح در سال ۱۹۸۹ در جکسون هول وایوو با یکدیگر هدیه مراوده کردیم، هنگامی که شواردنادزه تابلوی میناکاری از مسیح در حال تعلیم مردم را به من هدیه داد متعجب شدم. او گفت: «می‌بینید، حتی ما کمونیست‌ها هم در حال تغییر جهان‌بینی‌مان هستیم.»

 

با پایان اتحاد جماهیر شوروی او به زادگاهش گرجستان بازگشت و رئیس‌جمهور این کشور شد. میراث او در ریاست جمهوری گرجستان کمی سؤال‌برانگیز و مبهم است. اما هیچ چیزی نمی‌تواند موفقیت‌های تاریخی او را در مقام وزارت امور خارجهٔ اتحاد جماهیر شوروی خدشه‌دار کند. ادوارد شواردنادزه به راستی یکی از بر‌ترین سیاستمداران دوران زندگی من است.

 

* جیمز بیکر وزیر امور خارجهٔ ایالات متحده آمریکا از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲ بود.

 

 

منبع: واشنگتن پست

کلید واژه ها: شواردنادزه جیمز بیکر


نظر شما :