ناگفتهای از برخورد محمود بروجردی با سمینار فلاسفه عرب
دکتر سید محمدناصر تقوی: روز یکشنبه پس از بازگشت از جماران و تشییع پیکر مرحوم دکتر محمود بروجردی نوشتاری از آن مرحوم را به یاد آوردم که مربوط به بیش از دو دهه پیش (آذر 1368) می شد. زمانی که ایشان ریاست موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی - که هم اکنون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نام دارد- را برعهده داشت و نسبت به یک ظلم فاحش به اندیشه و فرهنگ ایران در عرصه بینالمللی واکنش نشان داد.
ماجرا از این قرار بود که از موسسه مطالعات برای شرکت در سمیناری با نام «فلاسفه عرب» که در پاریس برگزارمی گردید، دعوت به عمل آمد. معلوم است که عنوان فلاسفه عرب بیهیچ توضیحی، دروغی بزرگ را در برداشت. زیرا بر آشنایان به تاریخ فلسفه پوشیده نیست که فیلسوف به معنای دقیق آن، در میان اعراب، به تعدادی نیست که بتوان صیغه جمع «فلاسفه» را بدان اطلاق کرد.
لاجرم برای ساختن این واژه که از قضا در میان جهان عرب رواج و شهرت فراوان دارد، نیازمند عربی سازی و تعریب! بسیاری از فیلسوفان غیرغرب خصوصاً فیلسوفان ایرانی همچون ابوعلی سینا، فارابی، غزالی، خواجه نصیر و.... می باشند. و اینجاست که آن ظلم بزرگ فرهنگی در حق ایران و ایرانی رخ میدهد. توهّـم برتری نژادی که از رسوبات فرهنگ جاهلی است و برخی امروز نیزهمچنان حامل آن هستند و به دلیل فقر علمی و فرهنگی و ارضای این حسّ برتری، آنان را ناچار از دست اندازی به میراث علمی و فرهنگی دیگران می سازد.
ظلم بالاتر و نابخشودنی این است که فکر و فرهنگ اسلامی که سهم عمده آن را ملتهای مسلمان غیر عرب، خصوصاً ایرانیان پرداخته اند، را با فکر و فرهنگ عربی یکسان می دانند. چرا؟! چون زبان اسلام و قرآن، و بنابراین زبان رسمی مسلمانان عربی است!
مرحوم دکتر بروجردی که عمیقاً از این ظلم به درد آمده است، به جای آنکه مانند بسیاری دیگر، با تغافل، این ظلم را نادیده بگیرد و مسوولیت روشنگری را از سر خود باز نماید و یا اینکه افراط گرایانه، راه نفی و سلب را در پیش گیرد و صحنه گفتگو و تعامل را ترک نماید، در اقدامی خردمندانه و حکیمانه ترجیح داد با شرکت فعّال در آن سمینار و اعزام نمایندگانی فاضل از سوی ایران به این سمینار، از فرصت روشنگری و دفاع از هویت و میراث فرهنگی ایران اسلامی کمال استفاده را بکند و علاوه بر آن، خود نیز طیّ نامهای به رییس سمینار، با ادبیاتی متین و منطقی، که سرشار از تعلّق و اهمیت به هویّت ایرانی- اسلامی است پرده از این تقلّـب و دروغ بزرگ تاریخی بردارد.
مرحوم دکتر بروجردی خود در توضیحی که بر مقدمه این نامه نوشته چنین گفته است: «موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، با اعزام دو تن از استادان برجسته ایرانی به سمیناری که در پاریس تحت عنوان سمینار فلاسفه عرب تشکیل شد، شرایط لازم دفاع از حقوق علمی و ملی فرزانگان مسلمان ایرانی را فراهم آورده. در ضمن طی نامهای خطاب به رییس مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه که برگزار کننده سمینار مزبور است، نقطه نظرهای دقیق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را بیان کرده است.»
آنگاه که نامه مرحوم بروجردی را پس از سالها، بار دیگر مرور می کردم، ناخواسته خاطره دیگری را به یاد آوردم که چند سال پیش و در همین فرانسه و پاریس در حاشیه اجلاسی فرهنگی، هنگامی که از موزه لوور دیدن میکردم، اتفاق افتاد. از قضا آن هفته را به نام ایران و با نمایشگاهی ویژه دوران صفویه نامگذاری کرده بودند و نشریات و بروشورهایی به تمام زبانهای عمده دنیا و از جمله زبان عربی در معرفی فرهنگ و هنر ایرانی منتشر شده بود. اما دریغ و صد افسوس که حتی یک نیم خطّ چیزی به زبان فارسی یافت نمیشد. بگذریم که در همان مطالب منتشره هیچ اشارهای به سهم ایرانیان در فکر و فلسفه نشده بود. و تمام اینها در غیبت نهادها و موسسات فرهنگی ایران رخ میدهد که البته تعداد آنها در خارج کشور و خصوصاً در پایتخت فرهنگی اروپا - پاریس- کم نیست!
خلاصه هنگامی که به اعتراض پرسیدم چرا در این نمایشگاه و در کنار زبانهای مختلف از بروشورها و نشریات فارسی زبان خبری نیست، با این پاسخ مواجه شدم که همه این زبانها و بروشورها و نشریات متنوع را نمایندگیهای فرهنگی این کشورها تهیه و در اختیار ما گذاشتهاند و «ما تنها عرضه کننده این آثاریم و تقصیری نداریم» و عین همین جمله را سال گذشته به هنگام خرید کتاب از مدیر کتابفروشی بزرگ هاینریش هاینه در خیابان دانشگاه هامبورگ شنیدم. وقتی که پوستر رنگی و مصوّر بزرگ فلاسفه جهان را دیدم که در میان مهم ترین فلاسفه جهان عنوانی با نام «فلاسفه عرب» آمده بود و عکس و نام فیلسوفانی مانند ابن سینا و فارابی را در ذیل آن عنوان جای داده بودند! مدیر کتابفروشی در مقابل توضیح و پرسش من که بیشتر به خالی کردن درد دلم می مانست تا اعتراض! گفت: «ما بیتقصیریم و تنها عرضه کننده این محصولات و انتشارات هستیم» و چه جمله آشنایی بود!
نمیدانم چه حالی میشوید وقتی چنین مواردی را میبینید و میخوانید و نمیدانم چه احساسی خواهید داشت وقتی که در بزرگترین فرودگاههای اروپا که اتفاقاً تعداد مهاجرین و مسافرین ایرانی آنجا رقم بسیار بالایی است، وارد میشوید و میبینید که به 20 زبان دنیا «خوش آمدید» را نوشتهاند ولی زبان فارسی در این 20 زبان هیچ جایی ندارد! شاید هم امثال من زیاده حسّاسیم و مسوولین محترم سیاسی - فرهنگی، این موارد را قابل لابی و رایزنی نمیبینند و چندان اهمیتی برایش قائل نیستند. اما به هر روی وقتی واکنش محکم، منطقی و مؤدبّانهای همچون نامه مرحوم دکتر بروجردی را میخوانیم نمیتوانیم ابتهاج قلبی خود از این احساس مسؤولیت عالمانه و انجام وظیفه مجدّانه که در پاسداشت حرمت وهویّت فرهنگی ایرانیان است را پنهان کنیم.
منبع: آینده نیوز
نظر شما :