خاطرهای از اختلاف نظر آیتالله منتظری با لاجوردی
بخشهایی از گفتوگوی اولین رئیس سازمان زندانها پس از لاجوردی با خبرگزاری تسنیم را در ادامه میخوانید:
* در خصوص منافقان، یک دسته سمپات بودند، دسته دیگر هوادار بودند و بعد از آن عضو بودند. شهید لاجوردی اعضا را خیلی خوب میشناخت و حدود ۸۰ درصد طیف منافقان جزو هواداران بودند و اصلا عضو نبودند. به دلیل پیچیدگیهای شرایطشان خیلی عضو نداشتند. به محض اینکه اسم یکی از اعضای منافقان در خراسان بزرگ را میبردیم شهید لاجوردی روی تابلو مثل رگهای بدن مشخصات افراد و نحوه ارتباط آنها را با هم میگفت و مشخص میکرد چه فرد یا افرادی به چه گروهکی وصل هستند. در نشستهایی که با آنها داشت حتی بزرگان آنها هم حرفی برای گفتن نداشتند. به زندانیان میگفت شما به هر حال محکوم شدهاید، بیایید بنشینید تا با هم بحث کنیم که این مباحث بعضا ۴ یا ۵ ساعت طول میکشید.
* وقتی که دفتر حزب جمهوری منفجر شد و ۷۲ یار عزیز انقلاب و امام، در رأس آنها شهید مظلوم بهشتی به شهادت رسیدند، پس از آن تعدادی از منافقین دستگیر شدند و بر اساس اطلاعاتی که از آنها به دست آمد و توسط شهید لاجوردی جمعآوری شد، آنها اعتراف کرده بودند که روزی که دفتر حزب جمهوری در سرچشمه منفجر شد، ما هم در مجلس شورای اسلامی و هم در دفتر امام خمینی نفوذی داشتیم. یعنی در مجلس و در دفتر امام در جماران هم میتوانستیم خرابکاری کنیم اما فکر میکردیم بعد از اینکه حزب جمهوری منفجر شد دیگر غائله انقلاب تمام است (با توجه به اینکه قبل از آن مقام معظم رهبری را ترور کرده بودند و قرار بود در جلسه دفتر حزب جمهوری آقای هاشمی و شهید باهنر هم حضور داشته باشند).
* آقای منتظری با شهید لاجوردی خیلی بد بود و دلیلش هم همان عدم توصیهپذیری لاجوردی بود. حتی یاد دارم درباره یکی از دیدارهایی که با منتظری داشت، خودش (لاجوردی) نقل میکرد وقتی که خدمت آقای منتظری در قم رسیدیم آقای منتظری به او «توپیده» بود که چرا منافقین اجازه درس خواندن در دانشگاهها را ندارند. لاجوردی هم گفته بود خب بروند در کنکور شرکت کنند که منتظری گفته بود خب آنها در زندان هستند و شما باید به آنها کمک کنید. لاجوردی در پاسخ به این نظر آقای منتظری گفته بود در شرایطی که بهترین بچههای نخبه کشور در حال جنگ هستند و از کنکور و ادامه تحصیل بازماندهاند آیا درست است این عزیزان از تحصیل بازمانند اما آنهایی که برخیهایشان با عمق وجود نسبت به اصل انقلاب عناد دارند، بروند و ادامه تحصیل بدهند؟
اینها برمیگردد به شناختی که لاجوردی از جریان نفاق داشت و با همین شناخت خیلی از منافقین بر اساس استدلالهای لاجوردی از نفاق بریدند نه بر اساس حکم دادگاه. استدلالهای لاجوردی به قدری قوی بودند که بسیاری از آنها بریدند و وقتی بریدند شهید لاجوردی قاطع ایستاد که اینها دیگر نباید در زندان باشند. حتی تعدادی از آنها به جبهه رفتند و شهید شدند. حتی برخی دوستان نقلهایی مطرح کردند که من هم خود از لاجوردی سؤال کردم و او تأیید کرد که تعدادی از اعضای گروهک فرقان که واقعا بریده بودند، یکی دو نفر از آنها محافظ خود لاجوردی شده بودند. اینجور اعتقاد داشت به رفتارهای مدیریت اطلاعاتی که بتواند از طریق عقیده ورود کند و مباحث عقیدتی را مطرح کند و همه آنها برمیگشت به اشراف اطلاعاتی که شهید لاجوردی داشت. به همین دلیل هم تحت تأثیر قرار نمیگرفت و هر تصمیمی که میگرفت پای آن تصمیم میماند.
نظر شما :