ظهور و سقوط بنیصدر/ به بهانه سالگرد ناآرامی ۱۴ اسفند
نسلهای دوم و سوم انقلاب، بسیاری از حوادث سالهای اولیه انقلاب را نمیدانند. در این بین نیز برداشت گزینشی از تاریخ، متاسفانه به این سیر فراموشی مدد میرساند. بهمن ماه، مهمترین ماه برای جمهوری اسلامی به شمار میرود. خردادماه عموما آبستن حوادث مهم سیاسی در تاریخ ایران بوده است. در میان این دو ماه مهم، یک ماه مهم دیگر هم هست، اسفندماه!
گرچه صدا و سیما ترجیح داده در برنامههای مرور تاریخ خود، به بنیصدر در خردادماه بپردازد، اما باید دانست که جایگاه بنیصدر اصلا در اسفندماه متزلزل شد.
بنیصدر و اهداف
در بهمن ماه سال 1358، دولت مستعجل بنیصدر آغاز به کار کرد. بنیصدر پس از احراز پست ریاست جمهوری، اهدافی چون دوبارهسازی مراکز قدرت، از دور خارج کردن تدریجی سپاه پاسداران، دادگاههای انقلاب و کمیتهها و ادغام آنها در سایر سازمانهای دولتی، کاستن نفوذ روحانیون و همچنین ایجاد طرحی برای تغییر و تحولات اقتصادی کشور را در دستور کار خود قرار داد بود.
امام خمینی(ره) اندکی پس از ریاست جمهوری بنیصدر، سمت فرماندهی کل قوا را نیز به او محول کردند. با اینحال کوشش بنیصدر در جهت متمرکزتر کردن قدرت در دست خویش بی ثمر ماند و عملا به رویارویی او و روحانیون منجر شد.
بنیصدر در انحلال دادگاههای انقلاب، سپاه پاسداران و کمیتهها و همچنین تحت کنترل درآوردن قوه قضائیه و رادیو و تلویزیون شکست خورد.
شکست حامیان بنیصدر در انتخابات مجلس
اندکی پس از آغاز دوران ریاست جمهوری بنیصدر، انتخابات مجلس انجام شد. بنیصدر با مجلس شورای اسلامی نیز مشکلات جدی داشت.
نخستین انتخابات مجلس پس از انقلاب اسلامی در روز ۲۴ اسفند ۵۸، برگزار شد. با اعلام نتایج رسمیانتخابات، نامزدهای حزب جمهوری اسلامی(که اصلی ترین مانع بنیصدر به شمار میرفتند) ۱۳۰ کرسی از مجموع ۲۴۱ کرسی را از آن خود نمودند و نامزدهای مورد حمایت بنیصدر و بازرگان نیز هرکدام تعدادی هر چند اندک از کرسیها را تصاحب کردند.
بنیصدر زیاد با تحزب موافق نبود، چنانکه شعار او و هوادارانش دوری از حزب بود که مشخصا به حزب جمهوری اسلامیو شهید بهشتی اشاره داشت.به جای حزب، بنیصدر دفاتری را در شهرستانها با نام«دفتر هماهنگی» برپا کرده بود.
حزب جمهوری اسلامیکه در مجلس اکثریت کرسیها را بدست آورده بود، با نخست وزیر پیشنهادی بنیصدر مخالفت کرد و این شد آغاز ماجرای اختلاف بنیصدر و مجلس، نهایتا شهید رجایی به عنوان نخست وزیر انتخاب شد.
از سوی دیگر بنیصدر نیز با کابینه معرفی شده توسط رجایی مخالفتهایی را طرح کرد که به اختلافهای جدید انجامید. بنیصدر بر همین اساس نامه ای به امام(ره) نوشت و در آن وزیران کابینه نخست وزیر را که بیکفایت خطاب کرده بود، تهدیدی بزرگ تر از تجاوز عراق به خاک کشور خواند. وی همچنین در این نامه از نادیده گرفتن هشدارهایش درمورد وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و پافشاریهایش مبنی بر نیاز به سازماندهی مجدد نیروهای مسلح، گله کرد.
این نامه و همچنین مخالفتهای او در تسخیرلانه جاسوسی در تهران، خشم مجلس وقت (که اکثریت آن از اعضای حزب جمهوری اسلامی تشکیل میشد) را بر انگیخت.
مخالفتهای بنیصدر با مجلس و نظر امام (ره)
امام خمینی(ره) نهایتا در سخنرانی نسبت به عواقب قانون گریزی و مخالفت با مجلس هشدار میدهند. در این سخنان، حضرت امام پس از آنکه لزوم احترام به قانون را یادآور میشوند قانون گریزان را هدف نقد خود قرار داده و میفرمایند: «کسانی که با قانون مخالفت میکنند، اینان با اسلام مخالفت میکنند. کسانی که با مصوبات مجلس، بعد از اینکه شورای نگهبان نظر خودش را داد مخالفت میکنند، اینان دانسته یا نادانسته با اسلام مخالفت میکنند»
امام سپس منشا تمام اختلافات در کشور را، عدم خضوع در برابر قانون دانسته و یادآور میشوند که اسلام و انبیاء و خلفا همگی برای برقراری قانون آمدند، پس از بیان اهمیت قانون امام به برخورد برخی افراد با قانون اشاره و میفرمایند: «البته اگر چنانچه به قانون بخواهند عمل کنند و یک دزدی را بخواهند سر جایش بنشانند، آن دزد صدایش در میآید لیکن(باید) آن دزدی که میخواهد جلوی قانون عرض اندام بکند را به آن توجه داد که این قانون است و اگر چنانچه پسر رسول اکرم، دختر رسول اکرم خدای ناکرده دزدی کند، دست او را میبرد. قانون است. »
امام (ره) در ادامه حضار را به این نکته حیاتی متوجه میفرمایند که قانون با توجه به همه اقشار به نفع آنها عمل میکند و در ادامه با اشاره به افراد و دسته و گروهی محدود میفرمایند: «البته دزدها از قانون بدشان میآید و دیکتاتورها هم از قانون بدش میآید{…} نباید اگر چنانچه یک قانونی بر خلاف نظر من بود، من بیرون بیایم و هیاهو کنم که من این قانون را قبول ندارم، این قانون خوب قانوی نیست. قانون خوب است، شماها باید خودتان را تطبیق بدهید با قانون، نه قانون خودش را با شما تطبیق بدهد»
حضرت امام سپس به آسیبهایی که قانون گریزی و مخالفت با قانون ممکن است ایجاد کند اشاره میفرمایند و در ادامه بسته شدن نطفه دیکتاتوری را چنین شرح میدهند: «بعد از آنکه قانون وظیفه را معین کرد، هر کس که بخواهد بر خلاف آن عمل کند این دیکتاتوری است که به صورت مظلومانه حالا پیش آمده و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد این کشور را به تباهی خواد کشید و این کشور وقتی به تباهی کشیده شد، و این مردم متفرق و مختلف خواهند شد، این همان وظیفهای (است که باید فرد قانون گریز )برای ابرقدرتها انجام دهد، این آدم انجام داده، ولو خودش نمیفهمد، اگر بفهمد که دیگر مصیبت بالاتر است.»
در ادامه حضرت امام، قانون گریزان و حامیان آنها را با الفاظ مهربانانه نصیحت میفرمایند اما در پایان سخنانشنان با اشاره به قیام ۱۵ خرداد، خطاب به آنان میفرمایند: «لاکن این را همه باید بدانند، آن روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامی بکنم، آن روز من احساس خطر برای اسلام بکنم، آنروز اینطور نیست که من باز بنشینم نصیحت کنم، دست همه را قطع خواهم کرد اگر اشخاصی در این برهه زمان که ما ابتلا داریم به جنگ باید آرامش محفوظ بشود، اگر کسانی در اطراف کشور سخنرانی کنند، و سخنرانی آنان باعث تشنج بشود، آن شخص هرکس میخواهد باشد، هر مقامیمیخواهد باشد، من او را سر جای خودش مینشانم، قبل از آنکه شورش پیدا شود.»
بنیصدر حامی انقلاب فرهنگی
در اواخر فروردین ماه سال ۱۳۵۹ شورای انقلاب با تایید امام خمینی(ره) و با هدف تصفیه دانشگاهها، برای تخلیه دفاتر برخی از اساتید در دانشگاهها مهلتی سه روزه داد.
در طی این روزها درگیریهایی در دانشگاههای ایران به ویژه در دانشگاه تهران رخ داد که سرآغاز رویدادی شد که ازآن به عنوان «انقلاب فرهنگی» یاد میشود.
بنیصدر که آن هنگام از حامیان اصلی انقلاب فرهنگی بود و نیروهای چپ، اصلیترین منتقدان وی محسوب میشدند، صبح روز دوم اردیبهشت همراه با انبوهی از مردم تهران به دانشگاه تهران رفت و با سخنرانی خود مصوبه شورای انقلاب را ابلاغ نموده و بر ضرورت انقلاب فرهنگی تأکید کرد.
بنیصدر و شیوههای عوام فریبانه
اگر قرار باشد مخاطب امروز عزل بنیصدر را درک کند، میبایست او و رفتارهایش را بشناسد و الا نمیتواند رفتار امام و سایر مسئولان را در مورد بنیصدر به خوبی درک کند. در هفته چهارم خرداد ۱۳۵۹، یکسال قبل از آنکه بحث عزل بنیصدر جدی شود، وی همچنان به رفتارهای خاص خود با بیان جذابش مشغول است!
در ۲۱ خرداد ۱۳۵۹، مردم به دیدار بنیصدر میآیند تا بعثت پیامبر اکرم را جشن بگیرند. در گزارش روزنامهها، موارد و نکات جالب توجهی وجود دارد، از جمله شیوههای بنیصدر برای جا کردن خود در دل مردم است. در اینجا بخشهایی از گزارش روزنامههای آن دوران و سخنرانی بنیصدر که در ۲۲ خرداد از این دیدار منتشر شد عینا نقل میشود:
* مردمیکه قصد داشتند تا با رئیس جمهور دیدار کنند انبوه از کاغذ را نیز به همراه داشتند تا با توجه به مدارک دستوراتی صادر شود.(دهها هزار نفر از مردم مشکلات خود را با رئیس جمهور در میان گذاشتند/ روزنامه جمهوری اسلامی/ ص ۶(اخبار ایران)، پاراگراف دوم، ۲۲ خرداد ۱۳۵۹)
* بنیصدر در پاسخ به پیشنهاد این کارگر(بنیصدر در چنین مراسمیعموما در اقداماتی نمایشی با اقشار ضعیف به صورت چهره به چهره سخن میگفت، در اینجا کارگری در مورد مسائل جاری کشور پیشنهاداتی را مطرح کرده است) گفت: در مورد پیشنهاد شما باید بگویم لایحه ای را با بودجه ۲۰۰ میلیون تومان تصویب کرده ایم که بر اساس آن به مخترعین و کاشفین کمک شود و آن سازمان طرحهای جوانان ما را برای ارایه به مسئولین بدهند. (همان/ پاراگراف پنجم)
*رئیس جمهور پس از اتمام سخنان این معلول(دختر جوانی که خواهان پرداخت هزینه درمان و معالجه بوده است) که حضار را متاثر ساخته بود گفت: احساس شما قابل تقدیر است، امیدوارم که خداوند هرچه زودتر شما را شفا دهد و بتوانید برای اسلام خدمت کنید، بنی در سپس دستور داد تا وسایل مداوای این بیمار مهیا شود. (همان/ پاراگراف نهم)
* پاسدار یکی از کمیتهها که به هنگام خدمت نقص عضو پیدا کرده بود، یکی دیگر از کسانی بود که حرفهای خود را با رئیس جمهور مطرح کرد و تقاضای معالجه نمود که دکتر بنیصدر گفت در مورد مجروحان و آسیب دیدگان کمیتهها بودجه ای را تصویب کردیم که به مصرف این امور برسد. (همان/ پاراگرافهای ده و یازدهم)
همچنان که از این حاشیهها نیز بر میآید، بنیصدر سعی دارد تا محبوبیت خود را بین مردم با این رفتارهای عوامگرایانه بیشتر کند، نکته دیگر در خصوص بنیصدر، تظاهر وی بر معنویات و تعالیم اسلام است؛به بخشهایی از سخنرانی وی توجه کنید:
*راه درست برای سعادت بشر این است که به خود بیاید و بفهمد که موجودی معنوی است.
*وقتی مردم از مادیات به معنویات رفتند، خواهند فهمید که بسیاری از مشکلات و تقاضاها راه حل معنوی دارد. نه مادی، مثلا اختلاف عقیده با زور حل نمیشود، چون با زور نمیشود یک چیزی را به کله ای وارد کرد، و چیزی را نمیشود از کله ای بیرون کرد، بلکه اینها را باید با بحث و تفاهم حل کرد. (بخشهایی از سخنرانی بنیصدر در کاخ نخست وزیری، مورخ ۲۱ خرداد ۱۳۵۹، در دیدار با اقشار مختلف مردم از شهرستانها و تهران)
غائله ۱۴ اسفند
یکی از عوامل اصلی عزل بنیصدر، ماجرای 14 اسفند ماه بود. رویدادهای ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ مجموعه اتفاقهایی بود که از سخنرانی ابوالحسن بنیصدردر دانشگاه تهران شروع شد.این سخنرانی در سالگرد مرگ محمد مصدق و مصادف با روزهای محرم بود. این سخنرانی جنجال سیاسی بزرگی در ایران به پا کرد. ساعت ۳:۴۰ دقیقه بنیصدر در جایگاه قرار میگیرد و سخنرانی را آغاز میکند. در این روز مخالفین بنیصدر جهت وقفه در سخنرانی بلندگو را قطع میکنند. متاسفانه بنیصدر به جای پلیس از مردم(هوادارن خود) میخواهد مخالفان را بیرون کنند. پس از آن نیز حامیان بنیصدر شعارهایی برضد شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی دادند. درخواست بنیصدر و شعارهای مخالفان، نهایتا منجر به درگیری مردم شد و جنجال آغاز شد. جنجالی که شاید با عدم درخواست بنیصدر از هواداران خود و حمله به مخالفانش هرگز بر پا نمیشد! در تظاهرات مزبور حامیان بنیصدر شعار میدادند: ما پیرو قرآنیم، ما حزب (= جمهوری اسلامی) نمیخواهیم
واکنشها به 14 اسفند
آیت الله خامنهای امام جمعه وقت تهران در سخنرانی در مورد اتفاقات ۱۴ اسفند گفتند:«گروهکهای ضداسلام از طرفی گروهکهای ضد خط امام، سیاستمداران منزوی شده از چشم مردم افتاده. این عناصر پلید و خبیص با یکدیگر یک واحد و یک طیف را به وجود آوردند. دیروز حادثه همین بود که گفتم »
فردای آن روز روزنامههای مخالف بنیصدرهمچون روزنامه جمهوری اسلامی به سردبیری میرحسین موسوی، حامیان بنیصدر را به حرمت شکنی و زدن سوت و کف در ایام عزاداری حسینی و پاره کردن عکس آیتالله خمینی متهم میکردند و در آن روز یک راهپیمایی برپا کردند. امام خمینی(ره) هیات سه نفره برای رسیدگی به ناآرامیهای اسفندماه تعیین کردند که نهایتا در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۶۰ علت اصلی ناآرامیهای نیمه اسفند قانونشکنی بنیصدر اعلام شد. پس از آن بنیصدر رای آن هیات را رد میکند. که در واکنش به رد نظر هیات امام خمینی(ره) در سخنرانی در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۶۰ میگویند: «قانون معین شده است. نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد»
منبع: آینده
نظر شما :