رابطه ایرانیان با شاعران به روایت داریوش شایگان
به گزارش خبرگزاری ایسنا، در مراسم رونمایی از کتاب «پنج اقلیم حضور» داریوش شایگان، چهرههای فرهنگی چون ژاله آموزگار، حسن انوشه، محمدرضا باطنی، بهاءالدین خرمشاهی، کارلو چرتی، محمود دولتآبادی، کامران فانی، حامد فولادوند، رضا کیانیان، جواد مجابی و داود موسایی حضور داشتند.
علی دهباشی - سردبیر مجله بخارا - که اجرای این مراسم را برعهده داشت، در آغاز گفت: شعر فارسی و شاعران متعدد و برجسته این زبان نه تنها در حوزه جغرافیای تاریخی زبان فارسی، بلکه در جهان تأثیرگذار بوده است. دهها و صدها ترجمه از دواوین ستارههای درخشان شعر فارسی و تألیف کتابهای متعدد و صدها و صدها مقاله درباره این شاعران و آثارشان گواهی است از تأثیر آنها در ادبیات جهان. در زبان فارسی نیز صدها کتاب ارزشمند درباره تحلیل اشعار و شخصیت شاعران بزرگ زبان فارسی منتشر شده است. در بین آثاری که تاکنون منتشر شده، به بررسی ذهنیت ما درباره شعر و شاعران پرداخته نشده است. اینکه راز و رمز حضور پیوسته و همیشگی این شاعران در زندگی ما فارسیزبانان از کجا نشأت میگیرد؟ و اصولاً ریشههای روانی و تاریخی این حضور دائمی در زندگی ما از سوی حداقل پنج شاعر بزرگ زبان فارسی در چه زمینههایی نهفته است. اما دکتر شایگان در کتاب «پنج اقلیم حضور» با عنوان فرعی (بحثی دربارۀ شاعرانگی ایرانیان) به حضور روانی و تاریخی پنج شاعر؛ فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ میپردازد.
بهاءالدین خرمشاهی - پژوهشگر - هم درباره این کتاب بیان کرد: ما با کتاب به کلی تازهای مواجه هستیم. مثلاٌ ما کتاب «سخن و سخنوران» را هفتاد سال پیش داشتیم، آن هم در زمان خودش تازه بوده، البته نگاه ادبی بر آن غالب است، ولی واقعاٌ نگاه برتر ادبی. در این مدت هم رسالۀ قابل توجهی مرحوم زرینکوب نوشته که فلسفه شعر است و هنگام نگارش این اثر بیست و چند ساله بودند. کتاب «صور خیال در شعر فارسی» شفیعی کدکنی هم بینظیر است و یک اثر هم دارند که من خواندنش را توصیه میکنم. اما کتاب شایگان متفاوت است، چون این کتاب توسط ادبا نوشته نشده، این کتاب نگاه ادبی ندارد، نگاه فرا ادبی دارد و همین حسن بزرگ این کتاب است.
او ادامه داد: شایگان در این کتاب بسیار استادانه به این پنج شاعر پرداخته و بویژه من از بخشی که از سعدی سخن میگوید، بسیار لذت بردم.
خرمشاهی در پایان یک رباعی را هم مخصوص این جلسه خواند: «این نقد ادب نه رایگان میآید/ نه از نوک قلم، میان جان میآید /در فلسفه شعر قلم کم زدهاند/ اینگونه بیان از شایگان میآید.»
سپس، از کتاب «پنج اقلیم» داریوش شایگان رونمایی شد و او نسخههایی از آن را به ژاله آموزگار، حسن انوشه، محمدرضا باطنی، محمود دولتآبادی، کامران فانی، جواد مجابی و رضا کیانیان اهدا کرد.
سپس محمود دولتآبادی - نویسنده - از اهمیت این کتاب و نگاه ویژه دکتر شایگان به شعر و علاقه ماندگار ایرانیان به شعر حکایت کرد و از بخشی که به خیام میپرداخت، چند خطی را برای حاضران خواند.
در پایان داریوش شایگان هم درباره نگارش این کتاب گفت: بیش از هر چیز باید صمیمانه اعتراف کنم که در زمینه ادبیات ایران خود را خبره و متخصص نمیدانم. شالوده این مقالات، بر اساس زاویه دید من نسبت به خصلت شاعرانگی ایرانیان پیریزی شده، بر محور این پرسش که ارج و منزلت ایرانیان در قبال بزرگان ادبشان حاصل چه برداشتی است؟ پیوند و ارتباط درونی این مردم با شاعران بزرگشان از چه سنخ است که چنین به اعماق سرشتشان رسوخ کرده و سایهای سنگین بر کل جهانبینی آنان افکنده است؟ غرض از این قلمفرسایی، سنجش و تحلیل ارتباط ایرانیان با شاعران ارجمندشان است، بالاخص آنان که طی قرون و اعصار به پایگاهی اساطیری اعتلا یافتهاند. ایرانیان مقهور و محسور نبوغ گرانمایه شاعرانشان، دمی از حضور فعال آنان نمیمانند، حضوری که نشانههایش را در گوشه گوشه زندگی هر ایرانی و در زوایای مختلف روحی او میتوان یافت.
او افزود: به یاد دارم در سال ۱۳۴۲، همسر نیکوس کازنتزاکیس نویسنده معروف یونانی، در ایران مهمان من بود، و در سفری که به شیراز داشتیم پس از بازدید از مقبره سعدی و حافظ، با تأثر و شیفتگی بسیار سخنی گفت که هرگز فراموشش نکردم که گفت: «من در هیچ جای دنیا ندیدهام که مزار و مقبره یک شاعر بزرگ، زیارتگاه مردم باشد! شاید شما تنها ملتی باشید که با شاعرانشان چنین ارتباط معنوی عمیقی دارید و چنان ارجی برایشان قائلید که حضوری مدام در زندگی شما دارند.»
او در پایان گفت: این ویژگی، یعنی شاعرانگی به جهانبینی ایرانیان هویتی خللناپذیر میبخشد، ضمن آنکه اعتماد به نفسشان را هم تقویت میکند. این موقعیت کمنظیر به گذر زمان وقعی نمینهد، گویی زمان به رابطه دیرپای ایرانیانی که خود را با بزرگانشان همدل و همزبان میپندارند، هیچ خدشهای وارد نکرده و در برداشت آنها نسبت به حضور این شاعران هیچ مدخلیتی نداشته است. فاصله چندین قرنی اغلب این بزرگان با ما، این حقیقت که آخرین غزلسرای نامور ایران هفتصد سال پیش میزیسته، کوچکترین رخنهای در نگاهمان نیفکنده است.
نظر شما :