آیت‌الله مهدوی کنی در ۱۵ برش از تاریخ جمهوری اسلامی

۳۰ مهر ۱۳۹۳ | ۰۰:۲۲ کد : ۴۷۷۵ از دیگر رسانه‌ها
مهرداد خدیر: آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی را که صبح سه‌شنبه ۲۹ مهرماه ۱۳۹۳ درگذشت، تنها نمی‌توان با عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری و دبیرکل جامعه روحانیت مبارز معرفی کرد، زیرا در تاریخ ۳۶ ساله جمهوری اسلامی در هر واقعه مهم نام و نقش و نشانی از او می‌توان یافت. این پیشینه را البته باید فرا‌تر برد و از پیش از انقلاب یاد کرد که امامت مسجد جلیلی - در حوالی میدان فردوسی تهران - را برعهده داشت و به تناوب دستگیر و آزاد می‌شد.

 

نهاد‌ها و اتفاقاتی که نام مرحوم مهدوی کنی یا نقشی از او بر جای مانده از این قرارند:

 

۱- شورای انقلاب؛ آیت‌الله مهدوی کنی از اعضای هسته مرکزی شورای انقلاب به حساب می‌آمد. او در کنار آیت‌الله خامنه‌ای، مرتضی مطهری، طالقانی، بهشتی، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی و باهنر طیف روحانیون شورای انقلاب را تشکیل می‌دادند که با طیف غیرروحانی و بعضا مشهور به لیبرال مانند مهندس بازرگان، بنی‌صدر و عزت‌الله سحابی رابطه نزدیکی داشت.

 

۲- کمیته انقلاب اسلامی؛ نخستین نهادی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی قبل از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاسیس شد «کمیته مرکزی انقلاب اسلامی» بود که در غیاب شهربانی و پلیس فرو پاشیده و از هم گسسته رژیم پهلوی امنیت شهر‌ها را بر عهده گرفت. به گفته علی مطهری و به نقل از شهید مطهری، امام، حکم فرماندهی اولین نهاد انقلابی را ابتدا به نام آیت‌الله لاهوتی صادر کرده بود و قصد امضا داشت که استاد مطهری امام را بر حذر می‌دارد و از امکان نفوذ مجاهدین خلق در کمیته‌ها می‌گوید و در پی آن حکم خطاب به مهدوی کنی صادر می‌شود. آیت‌الله تا پایان کمیته‌ها فرماندهی کل را بر عهده داشت. بعد‌تر کمیته و شهربانی و ژاندارمری در هم ادغام شدند و نیروی انتظامی تشکیل شد.

 

۳- حزب جمهوری اسلامی؛ او دعوت موسسین این حزب را رد کرد و حاضر به عضویت در حزب جمهوری اسلامی نشد زیرا معتقد بود روحانیت فرا‌تر از احزاب است و نباید خود را درون روابط حزبی محدود کند. از این رو روحانیون شورای انقلاب به دو دسته تقسیم می‌شدند: جناح حزب جمهوری اسلامی شامل ۵ موسس و جناح غیرحزبی که مطهری و طالقانی و مهدوی کنی در آن زمره بودند. با همین تفکر او هیچ‌گاه حاضر نشد برای جامعه روحانیت مبارز تقاضای مجوز کند و هر چند این تشکل حضور فعالی در عرصه‌های سیاسی و انتخاباتی داشت اما آن را حزب نمی‌دانست و می‌گفت: به وظایف مرتبط با روحانیت عمل می‌کنیم.

 

 ۴-اشغال سفارت آمریکا؛ در جریان واقعه ۱۳ آبان ۱۳۵۸ تقریبا تمام شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی از اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، حمایت کردند. حتی نهضت آزادی ایران که دولت را از دست داده بود با قلم عزت‌الله سحابی بیانیه‌ای صادر کرد و دبیرکل جبهه ملی که متهم به رابطه با آمریکا بود نیز در مصاحبه با روزنامه اطلاعات اصل کار را تایید کرد. از آیت‌الله مهدوی کنی اما نقل شد که اقامه نماز در حیاط سفارت را درست ندانست و گفت: این زمین غصبی است. جمله‌ای که موجب طعنه‌هایی در سال‌های آتی شد.

 

۵- اولین انتخابات ریاست جمهوری؛ در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری جامعه روحانیت مبارز- تشکل متبوع آیت‌الله - رسما از کاندیداتوری ابوالحسن بنی‌صدر حمایت کرد. در حالی که حزب جمهوری اسلامی جلال‌الدین فارسی را معرفی کرده بود که به خاطر افشای افغان بودن تبار او از ادامه رقابت بازماند و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم از دکتر حسن ابراهیم حبیبی حمایت کرد.

 

۶- شورای نگهبان؛ در ترکیب اولین دوره شورای نگهبان نام آیت‌الله مهدوی کنی نیز دیده می‌شود. هر چند اندکی بعد به خاطر قبول مسوولیت وزارت کشور از شورای نگهبان خارج شد و دیگر به این نهاد بازنگشت. در وزارت کشور برادر خود - مرتضی قاموس - را که وکیل دادگستری بود به عنوان معاون حقوقی انتخاب کرد. برادر دیگر آیت‌الله (باقری کنی) نیز نام خانوادگی متفاوتی داشت.

 

 ۷- واقعه ۱۴ اسفند ۱۳۵۹؛ در جریان مراسم سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق در دانشگاه تهران، ابوالحسن بنی‌صدر اولین رئیس جمهوری ایران آشکارا در مقابل جریان خط امام قرار گرفت و پروسه‌ای شروع شد که کمتر از۴ ماه بعد به عزل او انجامید. رهبر فقید انقلاب برای حل مناقشه یک کمیته سه نفری تشکیل داد تا یک نفر به نمایندگی از جانب رئیس جمهوری، یکی از طرف روسای دو قوه دیگر و نخست‌وزیر و سومی هم از سوی خود ایشان انتخاب شود. نماینده امام در این هیات، آیت‌الله مهدوی کنی بود. دو عضو دیگر آیت‌الله اشراقی (از طرف بنی‌صدر) و آیت‌الله محمد یزدی (از جانب دکتر بهشتی و هاشمی و رجایی) بودند. کار این هیات البته به نتیجه نرسید و قبل از بررسی طرح عدم کفایت رئیس جمهوری در مجلس شورای اسلامی متوقف شد.

 

۸- نخست‌وزیران؛ در فهرست نام نخست‌وزیران ایران، محمدرضا مهدوی کنی نیز دیده می‌شود که در شهریور و مهر ۱۳۶۰ نخست‌وزیر بود ولی برخی به اشتباه از او به عنوان نخست‌وزیر موقت یاد می‌کنند. حال آنکه موقت نبود و قرار گرفتن بین دو رئیس‌جمهوری این ذهنیت را ایجاد کرده است.

 

۹- نامزدی ریاست جمهوری؛ مهدوی کنی برای سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شد اما حزب جمهوری اسلامی ترجیح داد اگر بنا بر ریاست جمهوری یک روحانی است آن روحانی دبیرکل حزب باشد که آیت‌الله خامنه‌ای بود. او سرانجام انصراف داد و کنار رفت.

 

۱۰- دانشگاه امام صادق (ع)؛ پس از نخست‌وزیری آیت‌الله وقت خود را در «جامعه الامام الصادق» صرف کرد. کلنگ احداث این مجموعه در محل سابق شعبه دانشگاه هاروارد در منطقه سعادت‌آباد را آیت‌الله منتظری و در زمان تصدی امامت جمعه تهران بر زمین زد و خود به عضویت هیات امنا درآمد. اما پس از عزل از قائم مقامی رهبری، آقای منتظری از این مجموعه که دیگر عنوان دانشگاه گرفته بود، کنار گذاشته شد و تا پایان به این امر معترض بود. آیت‌الله مهدوی کنی در دفاع می‌گفت پس از قطع ارتباط ایشان با نهاد ولایت فقیه امکان ادامه عضویت نبوده است.

 

 ۱۱- مجلس سوم؛ در آستانه انتخابات مجلس سوم امام در پیامی تعبیر اسلام آمریکایی را به کار برد که در فضای خاص آن زمان این‌گونه تلقی شد که رهبر فقید انقلاب جناح راست را متهم کرده و به پیروزی قاطع چپ سنتی در انتخابات مجلس انجامید. آقای مهدوی کنی در خاطرات خود آورده است که نزد امام رفته و گله کرده و از ایشان خواسته اگر آنان را آمریکایی نمی‌دانند مکتوبی بنویسند و امام پاسخ می‌دهند منظورشان آنان نبوده اما مکتوب نخواهند کرد چون در فضای انتخابات اثر می‌گذارد.

 

۱۲- ارتحال امام خمینی؛ در روزهای درگذشت رهبر فقید انقلاب در خرداد ۱۳۶۸ آیت‌الله در خارج از کشور (انگلستان) به سر می‌برد و در حال درمان بود. از این رو در فهرست احتمالی گزینه‌های رهبری مطرح نشد. طبعا نقش ویژه‌ای نیز نتوانست ایفا کند اما در برگشت و پس از انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای و تا پایان عمر از هیچ تایید و حمایتی فروگذار نکرد.

 

۱۳- دوم خرداد ۷۶؛ در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ دو رقیب اصلی علی‌اکبر ناطق نوری و سید محمد خاتمی بودند. اما در واقع رقابت میان جامعه روحانیت مبارز به دبیرکلی محمد رضا مهدوی کنی و مجمع روحانیون مبارز به دبیرکلی مهدی کروبی بود. روزنامه ابرار روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۷۶ تمام نیم صفحه بالای خود را با تیتر درشت به نقل این جمله مهدوی کنی اختصاص داد: «حدس می‌زنم نظر مقام معظم رهبری آقای ناطق نوری است» اما آیت‌الله خامنه‌ای در سخنانی که پس از بخش خبری ساعت ۱۴ تلویزیون در‌‌ همان روز پخش شد تصریح کردند هر یک از ۴ کاندیدا که رای بیاورند مورد حمایت ایشان خواهند بود و نگرانی‌های حامیان خاتمی رفع شد.

 

حمایت تمام قد مهدوی کنی از ناطق نوری با شکست این نامزد در دوم خرداد ۷۶ تصویر یک منتقد دولت اصلاحات را از آیت‌الله ترسیم کرد. هر چند خود خاتمی احترام نگاه می‌داشت و آیت‌الله نیز فاصله خود از رادیکال‌ها را معمولا حفظ می‌کرد. مهندس سحابی نیز در سرمقاله «ایران فردا» با عنوان «نه» بزرگ، مواردی را متوجه آیت‌الله مهدوی کنی کرد که چون حاضر به پس گرفتن و تکذیب آن‌ها نشد مهدوی از سحابی شکایت کرد و یکی از دادگاه‌های تاریخی مطبوعات رقم خورد که یک عضو سر‌شناس و ارشد شورای انقلاب از عضو مشهور دیگر شکایت می‌کرد.

 

۱۴- مجلس خبرگان رهبری؛ آیت‌الله هیچ‌گاه نامزد هیچ انتخاباتی نشد (بدون احتساب انصراف از کاندیداتوری ریاست جمهوری) مگر در انتخابات میان دوره‌ای دوره جاری مجلس خبرگان رهبری که به خبرگان راه یافت و پس از مدتی ریاست آن را در اختیار گرفت تا سومین رئیس مجلس خبرگان (پس از مرحوم مشکینی و هاشمی رفسنجانی) باشد. اما برای اینکه تصور نشود در پروژه حذف هاشمی از مناصب عالی پس از حوادث ۸۸ شرکت کرده این تعبیر را به کار برد: «آقای هاشمی ریاست مجلس خبرگان را به من تفویض کردند». چون هاشمی کاندیدای ریاست نشده بود. آقای مهدوی معتقد بود نظارت خبرگان بر رهبری نه استطلاعی است نه استصوابی بلکه نظارت «حراستی» است یعنی از جایگاه رهبری حراست می‌کند.

 

۱۵- انتخابات اخیر ریاست جمهوری؛ با اینکه حسن روحانی از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و طبعا روحانی بود آیت‌الله و این تشکل از نامزدی او حمایت نکردند چرا که از ۸۸ به بعد در جلسات آن شرکت نمی‌کرد. نامزد مورد حمایت آیت‌الله، دکتر ولایتی بود هر چند این شایعه هم درگرفت که در روزهای آخر از او خواسته بودند به نفع سعید جلیلی کنار برود که نپذیرفت. آقای مهدوی کنی در پیام تبریک خود به رئیس‌جمهور روحانی قید «مشروط» را آورد تا روشن شود ادعای اصلاح‌طلبان که روحانی به آنان نزدیک‌تر است تا خاستگاه خود، گزاف نبوده است.

 

نقش آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی در انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی اما بی‌گمان محدود به ۱۵ برش پیش گفته نیست. بی‌هیچ تردید و اغراقی آن مرحوم را می‌توان و باید یکی از چهره‌های رده اول دانست که نام او با تاریخ جمهوری اسلامی گره خورده است.

کلید واژه ها: مهدوی کنی


نظر شما :