زیباکلام: استکبارستیزی در ذات انقلاب اسلامی نبود/ مثل اصغرزاده و میردامادی فکر میکردم
به گزارش خبرگزاری فارس، صادق زیباکلام در ابتدای این مناظره با بیان اینکه میخواهم بحثم را به این موضوع اختصاص بدهم که اساساً ستیز با آمریکا چگونه ظرف ۳۵ سالی که از انقلاب میگذرد در جامعه تبیین و توجیه شده است، افزود: در مجموع دو رویکرد نسبت به آمریکاستیزی بعد از انقلاب وجود داشته است. رویکرد اول نگاه ذاتی و جوهری و بنیانی به آمریکاستیزی دارد و معتقد است که اساساً آمریکاستیزی و یا در سطحی گستردهتر، استکبارستیزی جزو جوهره و ذات انقلاب اسلامی بوده است.
وی گفت: بنابراین مهم نیست که ما بعد از انقلاب چه کردیم، آمریکاییها چه کردند، به هر حال چون آمریکاستیزی در ذات انقلاب اسلامی بود، بعد از انقلاب، دشمنی با آمریکا به گونهای اجتنابناپذیر به وجود میآمد.
زیباکلام افزود: رویکرد دوم به بحث ماهوی آمریکاستیزی و استکبارستیزی نمیپردازد بلکه معتقد است که آمریکاییها در ایران منافعی قبل از پیروزی انقلاب داشتند و چون این منافع بعد از انقلاب از بین رفت طبیعی بود که آمریکاییها با انقلاب به مخالفت برخیزند و همچنان که برخاستند و از همان فردای پیروزی انقلاب یعنی ۲۳ بهمن ۵۷ شروع به دشمنی تا امروز کردند.
وی گفت: دشمنیشان در مقاطع مختلف اشکال مختلفی را به خودش دیده، در یک مقطعی سعی کردند عوامل نفوذی خودشان را یعنی لیبرالها، مهندس بازرگان و بنیصدر را وارد نظام کنند و دولت و مسئولین و انقلاب را مدیریت کنند که این توطئه پس زده شد.
زیباکلام ادامه داد: آنها سعی کردند جنگ داخلی در کردستان به وجود آورند که به نتیجه نرسید، سعی کردند کودتا و حمله نظامی به ایران داشته باشند، داستان طبس رخ داد و هیچ کدام از اینها به جایی نرسید و سعی کردند از عاملشان صدام استفاده کنند و جنگ تحمیلی را به وجود آوردند و آن هم به نتیجهای نرسید. متوسل به تهاجم فرهنگی شدند و آن هم به نتیجهای نرسید.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: الان هم مدتهاست که از طریق تحریم سعی میکنند به ما فشار وارد کنند و ما را از پای در بیاورند که آن هم به جایی نرسیده است. بعد از انتخابات ۲۲ خرداد سال ۸۸ آن فتنه را به پا کردند.
وی در ادامه افزود: بنده به هیچ یک از این دو رویکرد مطلقاً اعتقادی ندارم. من دلایل خودم را دارم که چرا آمریکاستیزی به وجود آمده است. انشاالله نگاه خودم را خواهم گفت.
در ادامه این مراسم علی خضریان دبیر سیاسی اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل با بیان اینکه ابتدا نقدهایی به سخنان آقای زیباکلام دارم، گفت: وی معمولاً تاریخ را کامل بیان نمیکند و بر اساس یک بیان ناقص از تاریخ سعی میکند نتیجهگیری کرده و اعتقادات خودشان را هم بر مبنای آن پایهگذاری میکند.
خضریان در ادامه گفت: اولین نقدم به آمریکاستیزی ۳۵ سالهای بود که وی بیان کرد. آقای دکتر شما در جمع دانشجویانی این حرف را میزنید که هر ساله ۱۶ آذر را به عنوان روز خودشان گرامی میدارند، ۱۶ آذر سال ۳۲ دانشجویان بر مبنای یک رویکرد استکبارستیزانه و البته بر اساس آمریکاستیزی خونشان بر کف دانشگاه ریخت.
وی تصریح کرد: چطور شما از سال ۳۲ تاکنون را ۳۵ سال میدانید؟ به نظرم شما عدد ۳۵ سال را بر مبنای نظام جمهوری اسلامی میخواهید بنا کنید، در آن صورت بر مبنای یک بیان تاریخی ناقص مبنای و اعتقادات خود را پایهگذاری کردهاید.
خضریان ادامه داد: البته سال ۳۲ آغاز استکبارستیزی نبوده بلکه چون دیگر قابل رد کردن نیست و اثباتش آنقدر عینی است و نیاز به بحث ندارد به آن اشاره کردم و البته در همین سال ۲۸ مرداد سال ۳۲ را نیز میبینیم.
دبیر سیاسی اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل اظهار داشت: آمریکاییها یک دولت مردمی که بر اساس انتخابات بر سر کار آمده بود و نیم نگاهی هم به لیبرالیسم و آزادی و مبانی فکری آنها داشت را با کودتا سرنگون میکنند و یک نظام سلطنتی با همه خصلتهای استبدادی را احیا میکنند به طوری که شاه خطاب به روزولت رئیسجمهور وقت آمریکا میگوید: «من تاج و تخت خود را مدیون خدا، ملتم و شما میدانم.»
وی اضافه کرد: آمریکا هم که نقش خودش را در کودتای ۲۸ مرداد هیچ وقت نفی نکرده بلکه اذعان هم دارد. شما با کشوری طرف هستید که اگر لیبرال هم شوید ولی احساس کند در پازل آن نیستید در کودتا و زمین زدنش دخالت میکند حتی به قیمت حاکم کردن استبداد!
دبیر سیاسی اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در ادامه افزود: پس اولاً آمریکاستیزی ربطی به ۳۵ سال ندارد و دوماً طرف مقابلی را در موردش صحبت میکنیم که در حرفهایش باید شک کرد و حداقل با دید تردید نگاه کرد چون اثبات دروغگو بودنش در کشور ما بر مبنایی که یک دولتی را زمین زده است و نظامی را که تقویت کرده است برخلاف ادعای تاریخیاش است.
وی افزود: سوماً در ۱۶ آذر سال ۳۲ که نمود بارز استکبارستیزی در آن دهه است دانشجویان دقیقاً بر خلاف طیف روشنفکر عمل کردند، طیف روشنفکر در آن سالها دو قشر بودند یا با دولت کودتا همراه شدند و سکوت کردند و مبانی فکری خودشان را کنار گذاشتند.
خضریان گفت: این ثبت نشده است که بعد از ۲۸ مرداد جریان روشنفکری علناً اعتراض کرده باشد اما طیف تودههای مردم و همینطور دانشجویان دانشگاه بر خلاف جریان روشنفکری دقیقاً از مهرماه سال ۳۲ که دانشگاه باز میشود، اعتراض به چرایی زمین خوردن دولت میکنند، مگر این دولت چیزی جز استقلال نسبی نفت مطالبه کرد؟
وی تاکید کرد: این اعتراض در ۱۶ مهر سال ۳۲ که برای اولین بار رژیم دستش باز میشود و نیروهای ارتش را در دانشگاه تهران مستقر میکند ادامه پیدا میکند تا ۱۶ آذر سال ۳۲ که اتفافات دیگری میافتد و در آن سال به دلیل اینکه در اعتراض به ورود نیکسون به ایران و دریافت دکترای افتخاری حقوق در دانشکده حقوق که آقای دکتر در آنجا استاد هستند اعتراض میکنند.
خضریان اظهار داشت: بعد از اینکه این اتفاقات رخ میدهد جالب است بدانید در نهایت نیکسون در دانشکده حقوق دکتری افتخاری حقوقش را دریافت کرده است. یعنی بعد از اینکه با دانشجویان چنین برخوردی میشود، طیف روشنفکری که در دانشگاه صاحب منصب بوده، هیچ صدایی از آنها در نمیآید.
وی گفت: مراسم افتخاری دکتری حقوق نیکسون را هم برگزار میکنند. اما یک سؤال و رویکردی را آقای زیباکلام طرح کردند، که من آن را هم پاسخ میدهم و بقیه مطالبم را بعد از صحبتهای وی بیان میکنم. آن هم این است که آیا آمریکاستیزی در ذات انقلاب اسلامی است؟
خضریان تاکید کرد: پاسخ من این است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اصل رابطه با آمریکا زیر سؤال نبوده یعنی فرض امام خمینی(ره) و شورای انقلاب بر قطع رابطه نبوده به این دلیل که حتی سفیر جدیدی از سوی ایران در آمریکا معرفی و منصوب میشود.
وی گفت: شما اگر بخواهید ارتباطتان را با یک کشور قطع کنید اول سفیر جدید تعیین نمیکنید و دوم اینکه تا زمانی که آمریکا فرصت تعیین نکرد که دیپلماتهای ما خاک آن کشور را ترک کنند، امام(ره) دستور ندادند که سفیر ما برگردد، یعنی حتی بعد از وقایع ۱۳ آبان، بعدش هم ایران در آمریکا سفیر داشت.
خضریان تصریح کرد: سوم اینکه پیش از ۱۳ آبان سال ۵۸ و در اواخر بهمن سال ۵۷ یک بار دیگر هم تعدادی از دانشجویان و جوانان منسوب به جریان فکری چپ، رفته بودند و سفارت را تسخیر کردند که به دستور حضرت امام(ره) سفارت با عذرخواهی دوباره به کشور آمریکا برگردانده میشود.
زیباکلام در ادامه این مناظره با بیان اینکه من خوشحالم که آقای خضریان هم این نظر را دارند که استکبارستیزی، در ذات انقلاب اسلامی نبوده است، گفت: چون من هم به این معتقد هستم. منتهی ما نباید فراموش کنیم که این نظر من و آقای خضریان است. شما بسیاری از سخنرانیهای رهبران مذهبی، سیاسی و حکومتی را نگاه کنید به عکس نظر بنده و آقای خضریان معتقدند که استکبارستیزی در ذات انقلاب اسلامی است.
وی در ادامه گفت: برگردیم به اینکه اگر استکبارستیزی در ذات انقلاب اسلامی نیست که نیست، القاعده یا گروههای جهادی سنی با همه غرب به علاوه با آمریکا مخالف هستند. در مادرید، لندن، فرانسه و ترکیه بمبگذاری میکنند. غرب را کفر و امت واحدی میدانند و معتقد هستند که با همه غرب در ستیز هستند.
زیباکلام افزود: این را میشود گفت استکبارستیز که با همه غرب مشکل دارند، اما اگر شما بگویید استکبارستیز هستید ولی با انگلیس، فرانسه و آلمان مشکلی نداشته باشید و با یک کشور سرمایهداری مشکل داشته باشید مقداری با آن ادعای غربستیزی در تناقض قرار میگیرد.
این استاد دانشگاه با طرح این پرسش که چه شد که این قدر جمهوری اسلامی آمریکاستیز شد، گفت: به قول آقای خضریان ما اصلا برای کشور آمریکا سفیر انتخاب کردیم و میخواستیم روابطمان با آمریکا ادامه پیدا کند که این درست است، نه تنها ما خواهان آن بودیم که ما یک رابطه معمولی را با آمریکا داشته باشیم در بعد از انقلاب، همچنان که با اتحاد شوروی، روسیه، چین، فرانسه و انگلستان با سایر قدرتها هم رابطه معمولی بعد از انقلاب برقرار کردیم.
زیباکلام ادامه داد: آمریکاییها هم اتفاقاً خواهان برقراری یک رابطه معمولی و نرمال با ما بودند علیرغم آن بخش دومی که میگوییم از فردای انقلاب، آمریکاییها شروع کردند علیه ما توطئه کردند، اینگونه نبود.
وی تصریح کرد: در اولین ملاقات رسمی که بین مقامات ارشد آمریکایی و مقامات ارشد انقلاب اسلامی، دولت مهندس بازرگان صورت میگیرد، حدود ۷ یا ۸ ماه بعد از پیروزی انقلاب، ما برای سالگرد انقلاب الجزایر یک هیات بلندپایه فرستاده بودیم که مهندس بازرگان و وزیر خارجه دکتر ابراهیم یزدی، دکتر چمران وزیر دفاع بودند و از آمریکا هم مشاور امنیت ملی و مرد شماره دو دولت جیمی کارتر، وزیر خارجه و وزیر دفاع آمریکا حضور داشتند.
زیباکلام تاکید کرد: هیات ایرانی در ابتدا تصمیم نداشته که با آمریکاییها ملاقات و مذاکره کند اما آمریکاییها توسط الجزایریها که میزبان بودند تقاضا میکنند که با هیات ایرانی ملاقات کنند، آن سه نفر ایرانی با همدیگر مشورت میکنند و میگویند اشکالی ندارد و ببینیم آمریکاییها چه میگویند و برای چه تقاضای ملاقات کردهاند و قبول میکنند و در زمان دیگری ملاقات صورت میگیرد.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: از لحاظ تاریخی این اولین ملاقات رسمی بین مقامات دو کشور در عالیترین سطح بعد از پیروزی انقلاب بوده است.
زیباکلام در ادامه افزود: آمریکاییها در آن ملاقات میگویند ما جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت میشناسیم، ما به هر حال انقلاب اسلامی ایران را که به خواست و اراده مردم ایران بوده است را به رسمیت میشناسیم. ما با رژیم جمهوری اسلامی و ملت ایران سر جنگ و ستیز نداریم. ما و شما دشمن مشترکی داریم به اسم اتحاد شوروی.
وی گفت: آنها میگفتند ما و شما قراردادهای مفصل اقتصادی داریم که منعقد شده و هزاران فقره سفارشات ایران است که ظرف سالهای گذشته، برای آمریکا میآمده و بخش عمدهای از این سفارشات تسهیلات است که با توجه به اینکه شاه که سقوط کرده است متحد استراتژیک ما در منطقه بوده ما خیلی از تسهیلات را که جنبه تهاجمی داشتند به او حاضر بودیم بدهیم که بخشی از پولش را هم داده و در انبار آماده است و ما در مجموع تمام تسهیلاتی که جنبه دفاعی دارند و قطعات هستند و لوازم یدکی هستند، راجع به اینها مشکلی نداریم.
وی تاکید کرد: آنها اظهار کردند که مساله بعدی داراییهای منقول و غیرمنقول ایران است که در آمریکا است و یک سری چیزهایی است که به نام دولت شاهنشاهی ایران بوده و این مشخص است که الان میشود دولت جمهوری اسلامی ایران ولی چیزهایی است که به اسم شاه و ولیعهد و مقامات ارشد بوده که اینها هتل و قمارخانه و انبار و چیزهای مختلفی است و به علاوه مقدار زیادی حسابهای بانکی است که به اسم اشخاص و وابستگان است که اینها را یک تیمی از سوی ما و شما باید در موردش مذاکره کنیم.
زیباکلام اضافه کرد: آنها گفتند که ما فهرست اموالی که مربوط به رژیم شاهنشاهی میشده تهیه میکنیم و در خصوص این مشکلاتی که بین ما است چون میلیاردها دلار داراییهای شما چه در بانکها و چه در اموال غیرمنقول چه به صورت سفارشی که داده شده و اینها آماده حمل برای ایران است.
این استاد دانشگاه گفت: این ملاقات اوایل آبان ۵۸ بوده است و مهندس بازرگان وقتی بر میگردد بر علیه او تظاهرات و راهپیمایی میشود و مرگ بر بازرگان گفته میشود که شما چه حقی داشتید با آمریکا صحبت کردید و شما باید از امام(ره) اجازه میگرفتید!
وی ادامه داد: تنها موضوعی که از هیات پرسیده نمیشود که شما این اشتباه را کردید و آبروی انقلاب را بردید و مرحوم بازرگان فقط یک جمله میگوید: نظام جدیدی در ایران حاکم شده است، امام نه اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر هستند که صدر و ذیل مملکت باید با اجازه ایشان باشد و نه من که نخستوزیر انقلاب هستم، امیرعباس هویدا هستم که برای نشستن و برخاستنم نیز باید از شاه اجازه بگیرم و بعد هم وی استعفا میدهد.
وی افزود: سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امامی و رادیکال ما اشغال میشود و دیپلمات و جاسوسان آمریکایی گروگان گرفته میشوند و بعد در بستری که تا امروز ادامه پیدا کرده است میافتیم.
علی خضریان در ابتدا با تذکر به سخنان زیباکلام پیرامون اینکه استکبارستیزی با رابطه با آمریکا متفاوت است و این دو را با هم خلط مبحث نکنید، گفت: من یک نکتهای را در مورد اصل روابط در کشورها عرض کنم و بعد از آن به جمهوری اسلامی و این مسائلی که آقای دکتر در بحث روابط فرمودند خواهم پرداخت.
وی افزود: یکی از مراحلی که معمولاً در روابط سیاسی کشورها مهم است مساله سود و زیان و عرف بینالمللی است که اگر رابطه سیاسی واجد حداقلی از منافع نباشد یا ضرر داشته باشد اقدام به برقراری ارتباط سیاسی نمیکنند و بسیاری از کشورها بر این مبنا روابط خودشان را تنظیم میکنند.
خضریان تاکید کرد: البته برخی کشورها هم هستند که استراتژی خارجی آنها بر مبنای رابطه با همه است و از رابطه استقبال میکنند و به جز برخی موارد استثنایی آن هم به برای اینکه یک زیان عظیمی را دفع کنند ارتباطشان را قطع میکنند.
وی خاطرنشان کرد: استراتژی ایران در روابط بینالملل اینگونه است یعنی ایران بر مبنای تفکر صدور انقلاب اسلامی با همه کشورهای دنیا اصلش بر رابطه است به جز موارد خاص به دلیل هزینه بالای رابطه و غیرضروری بودن ارتباط مثل رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و یا رژیم صهیونیستی.
خضریان تصریح کرد: اصل اینکه بخواهیم منافع خود را حفظ کنیم که کنار نگذاشتیم ما رابطه را فقط برای رابطه نمیخواهیم حتی مواردی که میگوییم بر مبنای رابطه سود و زیان برقرار نمیکنیم در حقیقت یک منفعت فکری را دنبال میکنیم و میخواهیم تفکر انقلاب اسلامی را ترویج کنیم، شاید در کوتاه مدت مادی نباشد اما به نظرم در بلند مدت نیز میتواند مادی هم باشد که بود.
مدیرمسئول «خبرنامه دانشجویان ایران» در ادامه افزود: حال سؤال اساسی این است وقتی اصل را بر رابطه با همه قرار میدهیم، چه شد که رابطه ما با آمریکا آن چیزی شده که در طول سالهای گذشته شاهد بودیم و جمهوری اسلامی روابطش با آمریکا به یک نقطهای رسیده است که شما میبینید، این پاسخ سؤالی است که آقای زیباکلام طرح کردند.
وی افزود: به اعتقاد من دو دلیل عمده وجود داشت که شرایط رابطه سیاسی ما با آمریکا به چنین شرایطی رسید.
خضریان گفت: اول اینکه در تاریخچه روابط نه تنها منفعتی نبود که دارای ضررهای تاریخی بود و خصوصاً پس انقلاب اسلامی و از درون سفارت آمریکا صورت میگرفت در جهت به انحراف کشاندن و حتی زمین زدن و ساقط کردن انقلاب بود و دوم تفکرات حضرت امام خمینی(ره) که اینها یعنی آمریکاییها مانع استقلال و موجودیت نظام سیاسی ما خواهند شد و به همین دلیل است که امام(ره) آمریکا را شیطان بزرگ نامید.
وی ادامه داد: حتی میتوان تحلیل کرد که امام(ره) مبارزه با شاه را امری تاکتیکی برای خلع ید قدرت و نفوذ آمریکا و سایر قدرتهای خارجی قرار داد. به همین دلیل که امام(ره) در یک واژه بسیار سنگینتری که معمولاً ما کمتر از آن استفاده میکنیم آمریکا را «خصم قرآن» نام میبرد.
خضریان با تأکید بر اینکه حضرت امام(ره) مسیر مبارزاتشان با شاه از جایی جدی شد که استقلال و منافع ملی ما با قراردادی مانند کاپیتولاسیون زیر سؤال میرفت، گفت: مردم ما بر اساس گزارشهایی که در تاریخ ثبت شده، از بیشترین شعارهایی که در طول انقلاب میدادند شعار مرگ بر آمریکا بوده است و تحلیلگران نقل میکنند که این شعار مرگ بر شاه را هم در دل خودش پنهان دارد، یعنی درست است که ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اصلمان بر قطع رابطه نبوده است اما به این معنا نیز نبوده است که استقلال کشورمان را به حراج بگذاریم.
وی افزود: یعنی قرار بر این نبوده که ایران همچنان ژاندارم منطقه برای آمریکا باشد، به این معنا نبوده که اگر جنگی بین مسلمانان و اسرائیل شکل میگیرد، فروشنده نفت به اسرائیل باشد.
خضریان تصریح کرد: بر این مبنا دیگر ادامه پیدا نمیکند که ایران نقش ژاندارم آمریکا را در مقابل شوروی بخواهد ایفا کند که جناب آقای زیباکلام به درستی در گفتوگوهای الجزایر اشاره کردند. اما خواهش میکنم از آقای زیباکلام که متن مذاکرات را با یکدیگر مرور نکنیم، به بطن ورود پیدا کنیم.
وی اظهار داشت: با کشوری روبرو هستیم که در متن میگوید ما با هستهای شدن شما مشکلی نداریم آیا بطن نیز اینگونه است؟ میگویند ما نگران هستیم که شما سلاح هستهای بدست نیاورید آیا بطن همین است؟ اینطور نیست! یعنی در اصل میگویند شما نباید انرژی هستهای داشته باشید، این را به مذاکرات دوره آقای حسن روحانی با جک استراو ارجاع میدهم.
وی ادامه داد: تیم مذاکرهکننده ایران میگوید ما تعلیق میکنیم تا شما اعتماد کنید، جک استراو پوزخند میزند و میگوید این را که مجلستان تصویب کرده است و قانون است، یک چیزی را بدهید که امتیاز باشد. یک چیزی را در پرانتز بگویم در دوره مجلس ششم که همزمان با مذاکرات بود یک طرح سه فوریتی به تصویب رسید مبنی بر تعلیق غنیسازی.
وی افزود: طرح سه فوریتی چیست؟ کلاً در تاریخ مجلس ایران بعد از انقلاب دو بار تاکنون انجام شده است، یک بار عزل بنیصدر و دیگری تعلیق غنیسازی. طرح سه فوریتی یعنی آنقدر برای کشور حیاتی است که شورای نگهبان هم در مجلس حضور پیدا میکند رسیدگی میشود و ایرادهایش هم بررسی میشود و همان جا تبدیل به قانون میشود.
خضریان افزود: یعنی آنقدر مهم است زمان بنیصدر برای آن اتفاقهای مهم که در کشور افتاده بود و خیانتهایی که افشا شده بود و شرایط جنگی کشور نیاز بود زودتر تکلیف دولت معلوم شود، اما تعلیق غنیسازی در مجلس ششم چه منطقی پشتش حاکم بود که حتی دست تیم مذاکره کننده خودمان را بسته بود.
وی گفت: یعنی اینکه آقای زیباکلام میگوید آنها در متن اشاره به شوروی میکنند یعنی شما اگر میآیید مجدداً پاسبان منطقه شوید ما در خدمت شما هستیم.
خضریان تاکید کرد: ما با چنین دولتی طرف هستیم. حال درست است اصل بر قطع رابطه نیست اما اصل بر استقلالخواهی که بوده است، اصل بر اینکه شما و ما باید تصمیمگیرنده نهایی باشیم که بوده است، بر اینکه کشور میخواهد روی پای خودش بایستد، یعنی جزء ذات انقلاب است، استکبارستیز هم است با رعایت نه غربی و نه شرقی، نه غربستیز، چرا؟ چون میخواهیم روی پای خود بایستیم از ستیز یاد میشود؟
وی گفت: بنده عرض کردم اصلمان بر رابطه با آمریکا قطع رابطه نبوده است، اما اجازه حضور غرب و شرق را تا جایی که توان هست نباید بدهیم. شما نباید اجازه دهید هیچ کس برای سرنوشت شما تصمیم بگیرد و با تمام شرق و غرب هم با منطق نه شرقی نه غربی میخواهیم ارتباط داشته باشیم اما طرف مقابل هم میخواهد با شما این کار را انجام دهد؟ یعنی تجربه تاریخ معاصر ما این را میگوید؟
خضریان اضافه کرد: مبارزه امام(ره) با شاه یک امر تاکتیکی بوده است تا دست آمریکا را از کشور کوتاه کند، قبل از اینکه امام(ره) مبارزات را جدی شروع کند به شاه نامه میزند که تو نمیخواهی شاه باشی؟ یعنی اگر شاه استقلال کشور را حفظ میکرد و ژاندارم منطقه نمیخواست باشد و قراردادهای ننگین را نمیخواست امضا کند، عدهای میگویند امام(ره) ممکن بود مبارزه را جلو نمیبردند.
زیباکلام در ادامه مناظره با بیان اینکه در این دور آخر مناظره میخواهم وقتم را به دو حوزه تقسیم کنم، گفت: نکته اول اینکه چرا آمریکاستیزی و گفتمان آمریکاستیزی و جریان آمریکاستیزی بعد از انقلاب به وجود آمد؟ و نکته دوم اینکه این جریان آمریکاستیزی و این گفتمان و اعتقاد به آمریکاستیزی چه هزینهای برای منافع ملی ما در این ۳۵ سال گذشته داشته است؟
وی تصریح کرد: بخش اول مقداری تاریخی جامعهشناختی میشود شما بایستی به فضای سالهای منتهی به انقلاب در دهه ۵۰ برگردید. در آن عصر و فضا تفکر انقلابی و رادیکال غالب در ایران اعتقادات و تفکرات رایج مارکسیستی بود. حتی جریانهای رادیکال اسلامگرا هم که اسلامگرا بودند مقادیر زیادی از تفکرات و اعتقاداتی که در میان گروههای مارکسیستی جریان داشت، وام گرفته بودند.
زیباکلام ادامه داد: این را شما به وضوح در سازمان مجاهدین خلق ایران میبینید و در یک مقطعی این وامگیری اینقدر زیاد میشود که در سال ۱۳۵۴، سه سال مانده به انقلاب رهبر سازمان مجاهدین رسماً اعلام میکند که ما مارکسیست شدیم.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: پسر مرحوم آیتالله طالقانی که از رهبران سازمان مجاهدین بود و مارکسیست شده بود به پدرش در سالهای ۵۵-۵۴ از زندان نامه مینویسد که «میدانم که تو چقدر ناراحت شدی از اینکه من مارکسیست شدم ولی پیراهن پوسیده اسلام را هر طور خواستیم وصله کنیم تا از آن یک تئوری انقلابی از آن بیرون بیاید آخرش هم ما را به جایی نرساند.» بعد از انقلاب نیز این تفکر مارکسیستی در میان روشنفکران و نویسندگان و دانشجویان خیلی رایج شده بود.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: یکی از اشکالاتی که رخ داد این بود که جریانهای مارکسیستی، جریانهای اسلامگرا را مورد اتهام قرار دادند که شما در میان جریان انقلاب با سفارت آمریکا مراوده داشتید و ساخت و پاخت کردید و هدفشان هم این بود که بگویند انقلاب شما هم چندان علیهالسلام نبوده است.
زیباکلام تصریح کرد: جریانهای رادیکال اسلامگرا که مارکسیست نبودند اما بسیار متأثر از آنها بودند با واکنشها و تظاهراتها و شعارهای ضد آمریکایی که میدادند میخواستند خود را از این اتهامات مبرا کنند و دامن خود را پاک کنند و نهایتاً هم سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند.
وی افزود: ببینید شما از تاریخ نمیتوانید فرار کنید. شما اولین اعلامیه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام(ره) را که منتشر شد و در همه روزنامهها هم موجود است یک نگاهی بکنید البته بایستی یک آشنایی با ادبیات مارکسیستی داشته باشید تا بتوانید رد پای سیطره مارکسیست انقلابی را در آن ببینید.
زیباکلام خاطرنشان کرد: اما چرا مسئولین جمهوری اسلامی به سمت این جریان آمریکاستیز رفتند؟ برای اینکه جریان آمریکاستیزی مواهب خیلی زیادی برای انقلاب داشت. اولاً برای رهبران انقلاب یک والر انقلابی و رادیکال ایجاد میکرد و یک سر و گردن بالاتر از مارکسیستها میایستادند و ایران کانون توجه دنیا میشد.
وی افزود: ما عاشق این هستیم که به ما بگویند ما مهم هستیم، ایران مهم است، ایران بزرگترین قدرت منطقه است، ایران اگر نبود داعش اینطوری شده بود، ایران اگر نبود فلان. عاشق این هستیم.
زیباکلام اظهار داشت: حالا در خونمان هست و در ذاتمان هست که ما را مهم بدانند و واقعا هم ایران مهم شده بود چون در صدر اخبار دنیا این بود که رهبران انقلابی ایران این کار را تأیید و تصدیق کرده بودند و صفی مثل مورچه از خبرنگاران سراسر دنیا برای آمدن به ایران و خب اتفاق کوچکی هم رخ نداده بود و بنابراین جریان آمریکاستیزی راه افتاد.
زیباکلام با بیان اینکه تنها گروهی که صادقانه و با تمام وجود با اشغال سفارت آمریکا و به راه افتادن امواج آمریکاستیزی به مخالفت برخاستند فقط ملی مذهبیها، نهضت آزادی و مرحوم مهندس بازرگان بود، گفت: مابقی همه در مسابقه آمریکاستیزی افتادند که چه کسی آمریکاستیزتر است.
وی افزود: در سال ۵۸ هر کس شعار ضدآمریکایی میداد محبوبتر بود و با افتخار بالاتری بود و اینکه چه بلایی سر مملکت دارد میآید؟ گور بابای مملکت هر بلایی میخواهد بیاید بیاید ما فعلا شعار انقلابی بدهیم که از مارکسیستها عقب نمانیم. طبیعی است که آمریکا شروع کرد به واکنش نشان دادن.
زیباکلام با بیان اینکه چرا آمریکاستیزی راه افتاد را میتوانیم بفهمیم، گفت: برای اینکه سود زیادی برای رهبران ایران داشت، یکی از مواهبش این بود که وقتی آمریکاستیزی راه افتاد رهبران توانستند دهن مخالفین و گروههای سیاسی دیگر را ببندند.
وی ادامه داد: وقتی که شما با امپریالیسم و استکبار جهانی مبارزه میکنید، مسائل دیگری مثل حقوق بشر، مثل آزادی مطبوعات، مثل انتخابات دیگر اهمیتی نخواهد داشت. این دستاوردهای کوتاه مدت کم کم بدل به یک فرهنگ شد.
وی گفت: حاصل این ۳۵ سال آمریکاستیزی که بخش دوم سخنانم است اینکه من التماس کردم به کسانی که آمریکاستیز هستند که شما در طی این ۳۵ سال یک مورد نشان دهید که آمریکاستیزی چه منفعتی برای منافع ملی ما داشته؟ در مقابل یک دو جین دلیل میآورم که آمریکاستیزی چطور تیشه به ریشه منافع ملی ما زده است.
زیباکلام یادآور شد: پس میماند یک سؤال که چرا آمریکاستیزی دارد ادامه مییابد؟ الان که سال ۵۸ و ۵۹ نیست. برای اینکه آمریکاستیزی بخشی از هویت جمهوری اسلامی ایران شده است. تصور کنید رابطه ما با آمریکا عادی شود و سفارت آمریکا در خیابان آیتالله طالقانی باز شود.
وی اضافه کرد: خب من و آقای خضریان میخواهیم امشب راجع به چه موضوعی صحبت کنیم؟ شما اگر آمریکاستیزی را بگیرید از ایران چیزی برایش نمیماند. بگوید در اقتصاد و صنعت چه کار کردم؟
علی خضریان در ادامه مناظره گفت: آقای زیباکلام در دور اول صحبتها بحث ۳۵ سال آمریکاستیزی را فرمودند. بنده رفتم سند تاریخی ارائه کردم که این حرف صحیح نیست. دوباره در دور آخر میفرمایند که در ۳۵ سال آمریکاستیزی شکل گرفت و دوباره بر مبنای همان حرف اشتباه ادامه سخنانشان را پایهگذاری میکنند.
وی ادامه داد: یک داستانی معروف است برای آقای زیباکلام آن هم اینکه یک بنده خدایی داشت در زیرزمین خانهاش چراغی را دستمال میکشید دید غول چراغ از آن بیرون آمد و غول چراغ به این بنده خدا گفت تو من رو از چراغ بیرون آوردی هر چه بخواهی انجام میدهم و این بنده خدا گفت از خلیج فارس تا خلیج مکزیک را آسفالت کن که این غول گفت یک چیزی بخواه که شدنی باشد اینکه ممکن نیست.
وی افزود: این بنده خدا گفت برو آقای صادق زیباکلام را قانع کن که اگر ما روابطمان را با آمریکا برقرار کنیم برای آمریکاییها حداکثر الگویی که پیش روی ماست مصر است، نه کره جنوبی که غول چراغ رو کرد به این بنده خدا و گفت آن نقشه آسفالت خلیج فارس تا خلیج مکزیک را بده ببینم چه کار میشود کرد یعنی وی که نظرش تغییر نمیکند.
خضریان تاکید کرد: شما جواب این سؤال رو نمیدهید و بعد دوباره ادامه میدهید، بحث تسخیر لانه جاسوسی را وصل میکنید به دانشجویان چپگرا، جناب آقای زیباکلام برای استحضار شما و برای اینکه دوستان را هم به زحمت نیندازید.
وی تصریح کرد: دانشجویان پیرو خط امام(ره) در اطلاعیههایشان اعلام کردند ما دانشجویان پیرو خط امام(ره)، مسلمان هستیم یعنی جزء اولین نکاتی را که به آن تأکید کردند ایمانشان به اسلام و پیروی از حضرت امام(ره) به عنوان ولایت فقیه بود، آیا این تفکر و ادبیات از نظر شما مارکسیستی بود؟
خضریان ادامه داد: ما کجا باید این ادبیات را پیدا کنیم؟ وقتی شما یک بحثی را از منظر پسر آقای طالقانی و خیلی از کسانی که به آن سمت رفتند مطرح کرده و از منظر فکری آنها بیان میکنید که آیا اسلام میتواند یک الگوی صحیح اجتماعی را ارائه کند.
مدیرمسئول «خبرنامه دانشجویان ایران» افزود: در دهه ۴۰ و پس از وقایع ۱۵ خرداد سال ۴۲ جریان دانشجویان مسلمان بطور آرام یک طیف به مرکزیت پردیس کشاورزی دانشگاه تهران در مقابل جریانی که معتقد بود ما برای تبیین اندیشههای اسلامی نیازمند رجوع به عالمان این بحث از قبیل شهید مطهری، شهید مفتح، علامه جعفری، شهید بهشتی و حتی دکتر علی شریعتی هستیم، شکل میگیرد.
وی افزود: این طیف بیان میکرد که ما برای مبارزه میبایست سلاح به دست بگیریم و زمینه ساقط کردن رژیم را فراهم کنیم و ما مستغنی از چنین ارتباطاتی هستیم و در این مسیر به دلیل آنکه الگوی مبارزهشان برگرفته از مدل آمریکای لاتین بود با تشکیل تیمها و خانههای تیمی سبک زندگیشان تغییر کرد و در ادامه با مشکلات متعددی منجر شدند به طوری که در ابتدای دهه ۵۰ این جریان که با عنوان سازمان مجاهدین شهرت داشت با انتشار بیانیهای اعلام میکند که اعضای این سازمان دیگر مسلمان نیستند و کار به جایی میکشد که این افراد به دلیل خلاء تئوریک دچار چنین مشکلاتی میشود.
وی خاطرنشان کرد: این دو جریان تا پیروزی انقلاب اسلامی در محیط دانشگاه حضور پیدا میکنند و اتفاقاً آن جریانی که به سمت تفکرات چپگرایانه سوق پیدا میکند در ابتداییترین روزهای پس از انقلاب یعنی ۲۵ بهمن ماه سال ۵۷ به سفارت آمریکا یورش میبرد و اقدام به تسخیر سفارت آمریکا میکنند که با تدبیر حضرت امام(ره) سفارت از دست این جریان خارج و به آمریکاییها تحویل داده میشود و بنا بر چنین بهرهبرداری که ایشان میفرمایند نبوده است.
خضریان اظهار داشت: جناب آقای زیباکلام آن جریانی که شما میگویید پس از تسخیر مخالف بودند که آقای بازرگان و ملی مذهبیها و نهضت آزادی بودند، شاید آنها نگران اسنادی که در سفارت آمریکا پیرامون ارتباطات آنها و بر علیه آنها کشف میشد، بودند که هویدا شود و دیگر آبرویی برای آنها باقی نماند.
وی افزود: چرا از این منظر به داستان نگاه نمیکند؟ اسناد منتشر شده و این سیاهنمایی بنده نیست و این امروز جزئی از تاریخ است و همانطور که آقای زیباکلام فرمودند تاریخ را نمیشود تغییر داد.
خضریان گفت: امروز دیگر نمیشود این ادعا را رد کرد چرا که مستندات ارتباط نهضت آزادی با سفارت آمریکا قابل رد نیست. حتی خودشان هم بعدا آن را رد نکردند.
وی ادامه داد: جمهوری اسلامی به دنبال این نبود که با تسخیر سفارت آمریکا هویتسازی کند و در دنیا فضایی با این کار برای خودمان ایجاد کنیم که البته افتخار میکنیم که چنین هویتی بر خلاف تمام شعارهای دوران جنگ سرد شوروی و آمریکاییها بر علیه همدیگر میدادند اما هر دوی آنها مثل عروسکهای خیمه شب بازی با نخ به یک مدیریت واحد یهودیها و رژیم صهیونیستی متصل بودند و چپ و راست دنیا هر دویشان یک بازی بود.
خضریان تاکید کرد: در واقعیت ملت و کشور ما ثابت کرد که در عمل استکبارستیز است و پای حرف خودش هم میایستد و هزینهها هم برای این ادعا دادیم و منافعی هم داشتیم. یکی از مهمترین منافعش حفظ خود جمهوری اسلامی است.
وی گفت: مگر حفظ یک نظام سیاسی که به دنبال استقلال ملتش است یک دستاورد نیست؟ آمریکاییها یک سال پس از انقلاب مصر آنچنان ورق را برگرداندند که اصلا شما باور نمیکنید که این مردم پس از سرنگونی دیکتاتوری در کشورشان فردی را انتخاب کرده بودند و تفکراتش هم که به جمهوری اسلامی نزدیک نبود و بر مبنای تفکرات خودش قصد اداره کشور را داشت.
خضریان اظهار داشت: اما از این منظر که با رأی مردم بر سر کار آمده بود قابل احترام بود. اما پس از یکسال یک دیکتاتور دیگر را در آنجا با کودتا حاکم میکنند. آقای زیباکلام شما در دانشگاه دارید صحبت میکنید این خیلی بیانصافی است که رشد علمی در حوزههای مختلف از جمله نانو، پیشرفتهای ماهوارهای و موشکی، تولید علم و هزاران دستاورد دیگر آن وقت ما بگوییم هویت ما فقط در تسخیر سفارت بوده و دیگر چیزی نیست.
وی گفت: بعد بیان میکنید بنده و شما هم غیر این حرفی برای گفتن نداریم؟ بنده که حرف برای گفتن دارم ولی شما را نمیدانم حرف برای گفتن دارید یا نه که اگر ندارید باید یک داستانی را بیان کنم که در روستایی هر چه چاه میزدند آبی در کار نبود آن وقت فردی آمد گفت من چاهی میزنم که آب داشته باشد، یک رندی آمد به او گفت ما که میدانیم اینجا آب نداره چرا اصرار داری که چاهی میزنی که به آب برسد آن بنده خدا گفت اگر برای اینها آب نداره برای من که نان دارد.
خضریان اظهار داشت: حالا اگر شما غیر از این حرفی برای گفتن ندارید باید بیشتر موافق آمریکاستیزی باشید. اگر حرفی برای گفتن ندارید چون شما با این ماجرا در دانشگاه هستید و البته ضمن مخالفت با مواضع نظام و طرح مطالبی انتقادی میبینیم که کسی به بهانه عدم آمریکاستیزی شما با شما و امثال شما برخوردی هم نمیکند که چنین ادعایی کردید.
در ادامه این مراسم صادق زیباکلام در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آقای زیباکلام شما زمان تسخیر سفارت کجا بودید؟ چرا مخالفت نکردید که امروز به این روز دچار شویم؟ گفت: بنده ایشان را نمیشناسم اما ایشان سؤال عمیقی پرسید. در زمان نادر و در جریان جنگهای آن زمان، نادر پیرمردی را دید که خیلی عجیب در حال شمشیر زدن است، بعد از جنگ نادر این پیرمرد را خواست و به او گفت تو زمان شاه سلطان حسین که آمدند شیرازه مملکت رو کشیدند کجا بودی؟ آن پیرمرد گفت من بودم اما تو کجا بودی؟ یعنی فقط شمشیر زدن مهم نیست، مهم یک رهبر است.
وی گفت: اما بعضی وقتها ما فراموش میکنیم در کدام کشوریم و این داستانها در کجا در رقم خوردن است؟ بعد میپرسیم که زیباکلام آن موقع کجا بوده. فکر میکنم که یکی دو روز پس از تسخیر سفارت سرمقاله روزنامه کیهان با این عنوان که چرا ما گفتیم پس از شاه نوبت آمریکاست را من نوشتم.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: منتها جامعه آن موقع جامعه عقبماندهای بود چرا فکر میکنید ما همه فیلسوف بودیم؟ من در همان موضعی بودم که ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی و معصومه ابتکار بودند.
وی افزود: ما فکر میکردیم بزرگترین رسالت انقلاب اسلامی آمریکاستیزی بود و ما تو دهن چپیها میزدیم و میگفتیم شما اگر شعار میدهید ما عمل میکنیم، آن موقع اگر به من میگفتید حقوق بشر یعنی چی؟ آزادی زندانیان سیاسی یعنی چی؟ آزادی مطبوعات یعنی چی؟ آزادی اندیشه یعنی چی؟ نمیفهمیدیم.
وی ادامه داد: اینها برای هیچ کداممان مهم نبود. تاریخ این مملکت را بخوانید و ببینید برایند جامعه ما چه بود؟ یک جامعه بسته و تو سری خورده که با ۳۴ میلیون جمعیت، ۵ هزار نفر زندانی سیاسی داشت.
وی افزود: در آخر بگویم ما هیچ وقت نمیگوییم که اگر با آمریکا رابطه داشته باشیم اینجا گلستان میشود. این دنیا پر است از کشورهایی که رابطهشان با آمریکا عالی است ولی از نظر اقتصادی صد پله بدتر از ما هستند و ما اصلا چنین تصوری نداریم، اما میگوییم این چه هزینهای است که ما ۳۵ سال داریم برای آمریکاستیزی میپردازیم؟
خضریان در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا بیشتر دانشجویان پیرو خط امام(ره) که در وصفشان سخن گفتید امروز در زندان به سر میبرند؟ و منافع ما کجای این داستان است؟ گفت: خوشبختانه آقای زیباکلام به یکی از سؤالات پاسخ دادند که چه منفعتی برای ما داشته آن هم این است که امروز شما به بالندگی رسیدید و فضای آزاداندیشی برایتان نسبت به فضای بسته آن دوران ایجاد شده است.
وی افزود: این خیلی مهم است اینکه امروز شما جرأت میکنید در دانشگاهتان حرفی بر خلاف سیاستهای کلان نظام بزنید و آزاداندیشانه نظراتتان را بیان کنید این یک دستاورد است.
خضریان تاکید کرد: امنیتی که در کشور هست، آقای دکتر زیباکلام درست گفتند در زمان هر تحلیلی باید ببینیم در مورد کدام منطقه جغرافیایی سخن میگوییم.
وی افزود: ما در جایی امنیت داریم که کشورهای اطرافمان را باید ببینیم که در هر طرفمان یک داستانی از ناامنی است در یک طرف عدهای به هر بهانهای اقدام به سر بریدن میکنند و در طرف دیگر با بستن بمب به خودشان اقدام به انفجارهای انتحاری میکنند یا در پاکستان که اتفاقا رابطهاش با آمریکا هم بد نیست، آمریکا هر وقت اراده کند به بهانه مبارزه با تروریسم و بدون کسب اجازه از دولت پاکستان خاک این کشور را مورد هدف قرار میدهند.
خضریان اظهار داشت: آن طرف دیگر کشورهایی هستند که همچون گاو شیرده فقط به محل تأمین نفت برای آمریکا تبدیل شدهاند و خواهد دید که در آینده چه وضعی دچار میشوند و البته اکثر آنهایی که همچون آقای زیباکلام مطرح میکنند ما چه خیری را در عدم ارتباط با آمریکا داریم؟ پاسخ این سؤال را که ما در زمانی که رابطه بوده و این همه مضراتی که در تاریخ ثبت شده را داشتیم، چقدر از مضرات را در هنگام قطع رابطه جلوگیری کردیم؟ اینها را بیاییم صادقانه در دو کفه ترازو بگذاریم و نتیجه را بیطرفانه بدست بیاوریم.
وی ادامه داد: در خصوص دانشجویان هم که در ماجرای تسخیر بودند پیشنهاد میکنم بروید اسامی آنها را لیست کنید و ببینید که بیشتر آنها همچون حسین علمالهدی، مهدی رجببیگی، عباس ورامینی، غلامحسین بسطامی و محسن وزوایی شهید شدهاند و غالب آن افرادی هم که در قید حیات هستند همچون محمدعلی جعفری، عزتالله ضرغامی، حسین دهقان، علیرضا افشار، حسین شیخالاسلام، فروز رجاییفر و سید محمد هاشمپور یزدانپرست از اساتید دانشگاه شیراز بر مواضع خودشان ایستادند و این خاصیت هر واقعه و رخداد اجتماعی است که در گذر زمان البته ریزشهایی هم خواهد داشت.
خضریان گفت: از صدر اسلام نیز شما بروید و مطالعه کنید میبینید که برخیها در جبهه حق بودند اما در گذر زمان از حضور خودشان در آن جبهه ابراز پشیمانی کردند و جبهه باطل را همراهی کردند. این به معنای زیر سؤال رفتن آن واقعه نیست. فراموش نکنید شمری که بر روی سینه امام حسین(ع) نشست، جانباز جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(ع) بوده. نباید فراموش کرد که زبیر سیف الاسلام که بارها جان پیامبر را نجات داد، در زمان علی بن ابیطالب به جنگ با او بر میخیزد.
وی تصریح کرد: اینها همیشه بوده و کسی به دنبال پنهان کردن ریزشها نیست. البته به زندان افتادن یکی دو نفر از آنها هم ارتباطی با ابراز پشیمانیشان پیرامون حضور در ماجرای تسخیر ندارد. مثل آقای عباس عبدی که الان آزاد هستند و ابراز پشیمانی هم کردند.
خضریان ادامه داد: زندانی بودن آنها به دلایل دیگر و ایفای نقش آنها در مسائل دیگری دارد که در جای خودش میشود در موردش بحث و گفتوگو کرد.
وی گفت: بنده هم الان نماینده قوه قضائیه نیستم که بخواهم اینجا صحبت کنم و شما هم وکیل آنها نیستید که پرونده آنها را مطالعه کرده باشید و صحیح نیست در محیط دانشگاه حرف غیرعلمی بر مبنای عواطف و احساسات بزنیم. پس اکثر دانشجویان پیرو خط امام(ره) نه از مسیر خودشان برگشتند و نه در زندان هستند.
نظر شما :