چهرۀ دیگر رهبر شوروی؛ استالین شر مطلق نبود!

امیلی امرایی
۱۰ آذر ۱۳۹۳ | ۱۳:۱۱ کد : ۴۸۴۵ کتاب
چهرۀ دیگر رهبر شوروی؛ استالین شر مطلق نبود!
تاریخ ایرانی: نوشتن دربارهٔ ستمگران بزرگ تاریخ سخت است. «شر مطلق» وصفی گویا و مفید نیست و لااقل برای شرح‌حال‌نویسی جواب نمی‌دهد. شاید بتوان تنها با این وصف پرتره‌ای ساخت، درست مثل «بهشت گمشده‌» جان میلتون که نشان می‌دهد چطور با ترک فضائل انسانی بدل به یک شیطان می‌شوند. در واقع کاربرد وصف شیطانی در مورد چهره‌هایی همچون استالین و هیتلر برای بسیاری از ما چنان درونی شده است که دیگر کارکرد مفیدی برای شناخت بیشتر آن‌ها ندارد.

 

از طرفی این فرض که آدمی که یک میلیون نفر را می‌کشد (یا سبب کشته شدنشان می‌شود) یک میلیون برابر شیطان‌صفت‌تر از آدمی است که سبب مرگ یک انسان می‌شود، به حتم فرض غلطی است؛ حتی نمی‌شود گفت که او یک میلیون بار خونسرد‌تر از قاتلی است که با تبر مرتکب قتل می‌شود. شاید تنها راهی که برای رسیدن به پاسخی معقول در این میان برایمان بماند، در واقع تنها راهی که بتوان با توسل به آن به تحلیلی درست رسید، در نظر گرفتن مسالهٔ قدرت در این میان است، اینکه وقتی عنصر قدرت در این قتل‌‌ها دخیل باشد تاثیر این مرگ‌ها در مضربی جهانی گسترش پیدا می‌کند و محدود به جغرافیای خاصی نمی‌شود. شر می‌تواند مفهومی باشد از مسئولیت قدرت‌ها و دولت‌ها در برابر مرگ و میر توده‌ها، مفهومی که وقتی پای رسیدن به قدرت در میان باشد به راحتی از جان آدم‌ها می‌گذرد. در مورد چهره‌هایی همچون هیتلر یا استالین شرارت ابعادی جهانی پیدا می‌کند. اما اینجا هم فرضیه‌ای همراه با تسامح مطرح می‌شود مبنی بر اینکه بحث مرگ و میر در جنگ جداست و نمی‌توان کشته شدن میلیون‌ها نفر را در طول جنگ رسوایی اخلاقی یا شیطان‌صفتی برای مسببانش دانست. این درست‌‌ همان نقطه‌ای است که در کتاب «استالین؛ پارادوکس قدرت، ۱۹۲۸-۱۸۷۸» موشکافی می‌شود. استفان کاتکین، استاد تاریخ و مدیر گروه مطالعات روسیهٔ دانشگاه پرینستون در جلد اول کتاب عظیم زندگینامهٔ استالین به این پارادوکس عمیق پرداخته است، او بحث شر مطلق بودن را کاملا کنار گذاشته و بعد به پارادوکسی به نام استالین پرداخته است. به نظر می‌رسد او قصد دارد در ادامهٔ این اثر استالین جوان را در مقابل استالین حاکم بر شوروی قرار بدهد. تازه‌ترین کتاب او از ماه نوامبر به لیست پرفروش‌ترین‌ کتاب‌های غیرداستانی نیویورک‌تایمز راه یافته است.

کاتکین با اثری به شهرت رسید که می‌توان آن را آینهٔ تمام‌نمای زندگی در شوروی روزگار استالین دانست، کتاب «کوه مغناطیس: استالینیسم به عنوان یک تمدن» که واقعیت‌های زندگی روزمره را از دههٔ ۱۹۳۰ بررسی می‌کند. او بیش از ۱۲ کتاب دربارهٔ سرزمین‌های اتحاد جماهیر شوروی دارد و طی چند سال اخیر در حوزهٔ ثبت و بررسی آنچه در روزگار سرخ‌ها می‌گذشت صاحب کرسی پژوهشگری است.

 

کتاب اخیر او اولین جلد از یک تریلوژی عظیم است، جلد اول این تریلوژی را انتشارات پنگوئن نوامبر امسال منتشر کرده است. در واقع کاتکین بی‌اینکه بخواهد تصویری شیطانی از استالین بدهد به نوشتن این اثر پرداخته است، شاید برای همین در فصل‌های آغازین این کتاب خبری از ظهور یک خون‌خوار قسی‌القلب نیست. او از پسر پینه‌دوز فقیری در شهر گورکی می‌نویسد که با لفظ صمیمی «سوسو» خطابش می‌کنند. او با وجود خونسردی و بی‌تفاوتی پدرش جوانی می‌شود سختکوش که به زودی در تفلیس در جست‌وجوی راهی برای مبارزه با دولتمردان روسیهٔ تزاری خواهد بود. کاتکین، استالین سال‌های بعد و استالین روزگار جوانی را یک‌سره از هم جدا می‌کند و خواننده در بخش‌های آغازین اثر با جوانی روبرو است که استعدادهای زیادی دارد و می‌خواهد به هر قیمتی شده روی پای خودش بایستد. او اراده‌ا‌ی قوی دارد و برای رسیدن به آنچه می‌خواهد از کلیسا و روحانیت تا زندگی مخفی را می‌آزماید.

 

در واقع کاتکین کینهٔ تاریخی از استالین به دل ندارد و بر خلاف باقی کتاب‌هایی که دربارهٔ او نوشته شده است از استالین به عنوان فردی که مسیرهای موفقیت خودش را با سختکوشی پیموده است، یاد می‌کند؛ اینکه فرزند پینه‌دور فقیر به زودی از تروتسکی باسواد و همراهان باسواد لنین پیشی می‌گیرد. شاید کتاب حاضر را بتوان بی‌طرفانه‌ترین اثری دانست که دربارهٔ استالین نوشته شده، چرا که نویسنده نه از خانوادهٔ اپوزیسیون‌های مخالف استالین است و نه از طرفداران تروتسکی. او معتقد است در بازی قدرت میان لنین و استالین و در رابطه‌ای که میان این دو شکرآب شد، این لنین است که می‌بازد. او بعد از اینکه بر اساس اسناد تازه یافته روزهای پس از سکتهٔ مغزی لنین و فضای حاکم بر اطراف جسم بی‌مغز او را ترسیم می‌کند، در ادامه از رقابت خونین استالین و تروتسکی برای نشستن روی صندلی نفر اول پرده برمی‌دارد، هر چند در اغلب تاریخ‌نگاری‌ها این تروتسکی است که نقش قربانی را ایفا می‌کند.

 

او در ادامه به سفر سرنوشت‌ساز استالین در ژانویهٔ ۱۹۲۸ می‌پردازد؛ سفری که برای تحکیم طرح اشتراکی کردن اراضی بود، اما نتایج فاجعه‌بارش گریبان سراسر شوروی را گرفت و استالین درست برای اولین بار در سیبری بود که سویهٔ دیگری از خود را نشان داد. او بی‌اینکه دست به دامن تبیین دلایل روان‌شناسانه برای استالین به عنوان یک قاتل پارانویایی بشود یا اینکه روحیهٔ خونسرد او را ناشی از عقده‌های حقارتش در کودکی و زندگی در شهرستان دورافتادهٔ گرجستان وصف ‌کند، حتی قتل‌عام نخبگان و روشنفکران در اردوگاه‌های کار اجباری را هم ناشی از دشمنی او با تحصیلکردگان نمی‌داند، بلکه همهٔ این‌ها را ناشی از سازوکار حاکم بر حکومتی با چنین مختصات و عقایدی می‌داند. او معتقد است لنین و تروتسکی هم احتمالا اگر روی این صندلی می‌نشستند همین کارها را می‌کردند که استالین کرد.

 

اما به نظر می‌رسد ویژگی استالین پافشاری و مقاومت در برابر هر شک و تردیدی است، او به هر قیمتی می‌خواهد شوروی را به سمت صنعتی شدن پیش ببرد و اگر قرار است در این راه میلیون‌ها نفر بمیرند یا اینکه در رنج به سر ببرند، باز هم استالین چشم به نقطهٔ دوردستی دوخته که هدفش آنجاست، اما سؤال کاتکین اینجا مطرح می‌شود که او این قدرت را از کجا آورده است؟

 

او پاسخ همهٔ این سؤال‌ها را یک به یک در یک دهه جست‌وجو دربارهٔ استالین یافته و به نتایج شگفت‌آوری رسیده است. او تمام پیش‌فرض‌ها و گمانه‌زنی‌های سابق دربارهٔ استالین عقده‌ای که به علت ضعف و عیب جسمی این چنین خونخوار شده بود را رد می‌کند و به تصویری درونی از جغرافیای درونی رژیم بلشویکی می‌پردازد که با استفاده از اسناد نظامی شوروی و پلیس مخفی در این کتاب ترسیم شده‌اند. او به جزئیات یک اعدام ساختگی که اوایل سال ۱۹۱۸ در مورد استالین اتفاق افتاد اشاره می‌کند و در ادامه روشن می‌سازد که چطور بعد‌ها این خاطره برای استالین تبدیل به روشی کارآمد جهت ادارهٔ کشور و ترساندن و از پا درآوردن مخالفان شد.

 

در ‌‌نهایت به گفتهٔ ناشر، کتاب «استالین؛ پارادوکس قدرت» اثری است که یک پرترهٔ نزدیک به واقعیت و قانع‌کننده از استالین ارائه می‌دهد، از استالینی که بودنش در رخدادهای جنگ جهانی دوم سخت موثر بود. انتشارات پنگوئن از این اثر به عنوان کتابی که می‌تواند هنر تاریخ‌نگاری قرن اخیر را به رخ بکشد نام برده است.

کلید واژه ها: استالین


نظر شما :