مکالمه تلفنی شاه و علی امینی در دی ۵۷ + صوت
در مکالمه تاریخی شاه با علی امینی، علاوه بر موضوع سخنرانی سنجابی، آنها درباره اتفاقهایی که در پنج دی ماه ۱۳۵۷ به وقوع پیوسته است، با هم مشورت میکنند. شاه ۲۱ روز قبل از خروج از ایران به صراحت به امینی میگوید «ما داریم آب میشویم».
در ادامه این مکالمه شاه تلاش میکند دیدگاه علی امینی را درباره سخنرانی کریم سنجابی در بیمارستان پهلوی تهران بداند. سنجابی در این سخنرانی بصورت علنی خواستار تشکیل جمهوری دموکراتیک در ایران به جای نظام شاهنشاهی شده بود. علی امینی ضمن اظهار بیاطلاعی از این ماجرا میگوید اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد اقدام غیرقانونی است و در نهایت در برابر پرسش مشورتی شاه درباره دستگیری سنجابی، نظر موافق خود را اعلام میکند.
در بخش دیگری از این سند درباره ترور استاد نجاتاللهی گفتوگو شده است. این استاد شهید در محل تحصن اساتید دانشگاه هنگام قدم زدن بر روی تراس ساختمان وزارت علوم در خیابان ویلا (استاد نجاتاللهی کنونی) توسط نیروهای امنیتی به شهادت رسیده بود. شاه و امینی درباره مشکوک بودن این اقدام به بحث میپردازند و هر دو مدعی آن هستند که احتمال دارد کار مخالفان باشد!!
در بخش سوم درباره اعتصاب کارکنان نفت و تاثیر آن بر اقتصاد ایران و منطقه صحبت میشود که در این مورد امینی به تشریح اقدامهای احتیاطی خود با کمک معتمدین انقلابی در مهار اعتصاب کارکنان صنایع نفت ایران میپردازد.
در این بخش شاه ضمن اظهار نگرانی برای از دست دادن درآمدهای نفتی به صراحت عجز خود را در برابر اراده مردم برای سرنگونی حکومتش نشان میدهد آنجا که میگوید: «بله، اصلاً رفتیم، بدون اینکه با آبرو هم رفته باشیم، مثل پیرزنها».
متن کامل پیاده شده از نوار مکالمه محمدرضا پهلوی با دکتر علی امینی
از دربار با منزل علی امینی تماس گرفتهاند:
امینی: الو
شاه: الو
امینی: تعظیم عرض میکنم قربان
شاه: شب بخیر، شنیدید که سنجابی صحبت از جمهوری دمکراتیک چیز ایران کرده دیروز؟
امینی: نه قربون، نخیر
شاه: خب چکار کنیم در این صورت
امینی: برخلاف قانونه آقا
شاه: تحمل نمیشه کرد
امینی: نخیر، بنده صحبتی نشنیدهام، قربون، نخیر
شاه: بله از قرار معلوم در میتینگ آن بیمارستان پهلوی، نطق کرده و صحبت از جمهوری دموکراتیک خلق کرده
امینی: عجب
شاه: اینطور میگن
امینی: نه بنده نشنیدهام آقا، نه
شاه: خب در صورت صحت چی؟
امینی: اینکه خلافه و اگر بخواهید یک ذره جلوش رو ول کنید که باعث زحمت که به این ترتیب، شعارهای اینجوری که قابل تحمل نیست.
شاه: اصلاً ما داریم آب میشیما!
امینی: نخیر آقا اصلاً (نامفهوم)ایست، اصلاً اقدامات زیادی کرده بود راجع به نفت و روی هم رفته بد نبود قربان. با آقای فلسفی صحبت کردیم، قرار شد که یک مقدار در منابر بگن که مردم احتکار نکنند ضمناً کارگران هم یک تقاضاهایی داشتند، که الان آقای طالقانی پیام دادند که من مشغول هستم که این بخش داخلی لنگ نشه.
شاه: خب درآمدمون چی میشه؟
امینی: والا که عجالتاً تجارت داخلی خیلی خطرناکه ولی این را جلوشو بگیریم تا ببینیم قسمت بعدش چی میشه، آقای انتظام صبح مشغول بود که دیشب تلفن کردم این اقدامات شده و سه قسمت بود که یکی هم راجع به همین موضوع ارتش بود و بردن نفت که این هم کارگرها امروز صبح بعضیها گفتن نفت رو ارتشیها زیادتر میبرن و جنبه رزرو دارد و میخواهد تعدیلی بکنند و یکی هم راجع به خود منطقه آبادان و اونجاها بود، خوزستان که نظامیها رو از آنجا جمع کنند و خود کارگرا یک سرکارگری معین میکنند که خودشون تامین میکنند و نظامی دخالت نکنند و خب همین مسائلی بود که دیشب اتفاقاً به عرضتون رسوند، بله، گفت مجدداً به عرضتون میرسونه که تا سه قسمت بود که این قسمت را تامین بکنند که یکی این نفت داخلی که خیلی خطرناک هم است، این معطل نشه.
شاه: فردا جلسه دارم با نظامیها ولی خب این را من الان تعقیب میکنم موضوع سنجابیو اگر تایید شد خب قبول کنیم؟
امینی: والا به نظر بنده مشکله قبول کردنش ولی اینطور اصلا دیگه اختیار درمیآید از دست همه!
شاه: به کلی
امینی: بله این دیگه صحیح نیست.
شاه: پس دیگه نقشه نمیشه ریخت.
امینی: نه دیگه هیچی یه وقت میبینی اصلاً به کلی نمیشه.
شاه: و در اونجا در اون بیمارستان پهلوی اونها گفتند بودند که بله ما یک جمهوری تودهای میخواهیم مثل رومانی.
امینی: صحیح، نه من نشنیدم
شاه: توی خیابونها هم که دیگه هر روز شعار و اینها
امینی: بله، یک عده هم طرفدار سختگیری بودند و صبح مراجعه میکردند که بالاخره این شل کن سفت کن درست نیست.
شاه: خب مقرراتیه که هست، آیا صحیح نیست که مقررات اجرا بشه؟
امینی: خب مقررات که باید اجرا بشه اونکه چارهای نداره، منتها یک وقتی تدبیری میخواهد، یک دسته مقررات اجرا نشه همه چی لق میشه، تقریباً همینطور هم شده دیگه، هم حکومت نظامی هست هم نیست ولی یک مقدار اسباب تجرییه عدهای شده و زندگی مردم واقعاً داره لنگ میشه.
شاه: اصلاً من نمیدونم مثلا فردا چه میشه، یعنی اگر قانونو اجرا نکنیم.
امینی: نه آقا قانون باید اجرا بشه علیالقاعده همه طرفدار اجرای قانون هستند دیگه، شکی نیست اگر قانون اجرا نشد که هرج و مرجه.
شاه: اصلاً نمیشه دیگه اصلاً هیچ چیزو پیشبینی کرد.
امینی: نخیر، واقعاً قابل پیشبینی نیست و در میره از هم چون یک عده هم این وسط برای سختگیری ادارات هم، یک عدهای تایید میکردند که اگر گفتند که آقا کسی نیاید بیرون، حد عمل را بکنند و یک عملی دنبال این حرف باشه.
شاه: حالا من تحقیق میکنم راجع به سنجابی و اگر یک همچین حرفی زده باشه؟
امینی: خوب دیگه چارهای نیست باید جلوش گرفته بشه.
شاه: بگیریمش
امینی: بله چون اینها یک مقداری دارن تلاشهایی میکنند برای اینکه مانع آمدن [غلامحسین] صدیقی بشن.
شاه: الان بله، فکر میکردن که میاد.
امینی: بله بله یک مقدار دارن پیشگیری همین را شروع میکنن و همینطوره.
شاه: در شهر هم فکر میکنم باید یک خورده جلوشو گرفت!
امینی: بله بله یک مقدار باید جلوش رو گرفت برای اینکه بدین ترتیب اسباب زحمت خواهد شد خب مردم بیکار هم زیاد هستند یک مقدار تماشاچی بیکار هم به اینها اضافه میشه و کافی مردم عصبانی میشن دیگه!
شاه: یک کسی هم روی بالکن وزارت فرهنگ اومد بود، همون جایی که تحصن کرده بودن، حالا تیر از کجا اومده خورده بهش، تلف شده، یکی از اون دکترا. حال اینم فردا لابد میخوان پیراهن عثمون بکنن!
امینی: لابد دیگه بعضی از این افراد اشخاصین که کارهایی رو میکنن، معلوم نیست که اصلاً کارهای ایرنسپونساب [غیرمسئولانه irresponsible] است تقریباً، البته تو این یه میلیون تصمیم این چیزها پیش میآید خواه ناخواه.
شاه: حتماً، از توی اتومبیل هام تیراندازی میکنن.
امینی: عجب!
شاه: افراد معمولی میان از اتومبیل تیراندازی میکنن چندین اتوبوس آتش زدند.
امینی: نخیر یک مقدارش البته سختگیری میخواد، خشونت و سختگیری میخواد، چارهای نیست و الا اصلاً در میره.
شاه: در همین فکرم دیگه که اگر ما قانونو اجرا نکنیم
امینی: نه دیگه تو اجرای قانون کسی نمیتوند ایراد بگیره، قانونو باید اجرا کرد.
شاه: بله، اصلاً رفتیم، بدون اینکه با آبرو هم رفته باشیم، مثل پیرزنها، راجع به تبریز هم دستور دادهام، نمیدونم تماس گرفته با اون فرماندار نظامی یا نه؟
امینی: نخیر، هنوز نرفته
شاه: هنوز نرفته؟
امینی: نخیر
شاه: پس دیشب هم همین صحبتی کردیم که بالاخره قانون اجرا بشه
امینی: بله خود آقای صدیقی موافق قانون که حتماً باید اجرا بشه که خلاف قانون خوب نیست میخوان اجرا نشه، خب هیچی
شاه: حالا این عقب افتادن شما همان دلایلی که دادن دیروز همونو میبینید؟
امینی: بله بله یک قدری، یک عدهای صبح فرستادم پهلوی آقای صدیقی، پنجشنبه همان استادانی که شرفیاب بودند پنجشنبه صبح ساعت هشت میرن که ایشان قدری تسریع بکنند که خواه و ناخواه که یک قدری زودتر جلو بیافتد، تاخیر زیادش هم صلاح نیست.
شاه: ولی تا اون موقع باید نظم را حفظ بکنیم.
امینی: بله بله چون غیر از این چارهای نداریم، مردم واقعاً یک عدهایشان جداً ناراحتند. حالا اگه نظمی نباشد، اسباب زحمت همه است، آخه این مدارس را بیخود اجازه دادند باز بشه، آخه به صلاح هم نبود، بیخود بود.
شاه: بله کار بیخودی بود، این تحصن در دانشگاه که از اون هم بدتر است.
امینی: بله خسته میشوند میآیند بیرون، اون خیلی مهم نیست
شاه: چرا! آنجا را مرکز [قرار] دادند، تلفن دارن، مرکز دارن، همه چیز دارن، به پاریس تلفن میزنند، پیشخدمت دارند و ستاد عملیاتشان شده!
امینی: هر جا تلفن میشه قطع میکنند.
شاه: برق و تلفن و اینها را قطع کردهاند.
امینی: بله
شاه: اینکه دیگه اشکال نداره.
امینی: نخیر اشکالی نداره، بله این جزء تدابیری است، خسته میشن میآیند بیرون، برق و تلفن و ارتباط داشتن غلط است.
شاه: خیلی خب، اگر چیزی بود بعد به شما میگم.
امینی: بله سایه مبارک کم نشه.
فایل صوتی را اینجا بشنوید
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظر شما :