جواد باهنر: برای روسپیها باید کار مناسب فراهم کرد
تاریخ ایرانی: برگرفته از روزنامه «جمهوری اسلامی» - ۱ دی ۱۳۵۸
مساله روسپیگری یکی از مشکلات اجتماعی و اخلاقی هر جامعهای است و علل و عوامل آن را باید از جهت مختلف بررسی کرد. یکی از عوامل همانطور که اشاره کردید مسائل اقتصادی است یعنی وقتی در جامعه کار به قدر کافی وجود نداشت و توزیع عادلانه ثروت نبود، خانوادهها حمایت نشدند، تامین اجتماعی ترمیم پیدا نکرد، زنها در موقعی که شوهرشان را از دست میدهند یا به صورتهای دیگر بیسرپرست میشوند زمینه اشتغال و حمایت اجتماعی برایشان وجود نداشت، طبعاً یکی از راههای تامین معیشت مسائل ناموس و فحشاء خواهند بود. اما تنها علت این نیست. برای اینکه ما در جوامع پیشرفته صنعتی و اقتصادی هم میبینیم مساله فساد و فحشاء با درصد بسیار وسیعی وجود دارد. بنابراین باید علل دیگری هم داشته باشد. علت دیگر روسپیگری سوءتربیت اخلاقی است، یعنی وقتی در جامعه تعلیم و تربیت کافی وجود نداشت و جامعه را به سوی فضائل و خصلتهای پاک و روابط سالم اجتماعی گسیل نداشت و افراد را به صورتی بار نیاورد که بتوانند به سوی یک زندگی انسانی و پاکیزه اسلامی پیش بروند، رفتهرفته مساله فسادهای جنسی رایج میشود خاصه اینکه یکی از ریشههای فساد جنسی آن انگیزههای شهوانی است که در زن و مرد وجود دارد. وقتی یک کنترل و تبدیل و جهتگیری خاصی وجود نداشته باشد برای این مسائل شهوی و جنسی طبعاً ممکن است افراد به سوی فساد و سوءاستفاده کشانده شوند. بنابراین عامل سوءتربیت هم بسیار مؤثر است.
عامل دیگری که مؤثر هست شرایطی است که برای تسهیل امر ازدواج و تشکیل خانواده بایستی در جامعه فراهم شود. یعنی وقتی تشکیل خانواده در یک محیطی ناگزیر به دنبال این بود که مثلاً مرد جوان دارای اشتغال و درآمد کافی باشد و یا خود تشکیل زندگی با نوعی مخارج سنگین و هزینههای کمرشکن و تشریفات دست و پاگیر همراه باشد، طبعاً امکان تشکیل خانواده مشکل خواهد شد. از طرفی هم غریزه جنسی وجود دارد و کنترل و هدایت آن هم فقط در سایه ایمان بسیار قوی و تربیت خیلی قاطع امکانپذیر است و بنابراین زمینه برای فساد فراهم خواهد شد. البته علل و عوامل دیگر اجتماعی هم وجود دارد مثلاً نوع برخورد با مسائل و وسایل تبلیغی، رسانههای گروهی، مطبوعات و فیلمها که خوشبختانه این مساله در حوزه جمهوری اسلامی بسیار ضعیف شده ولی در رژیم گذشته میدیدیم که وسایل تهییج شهوت از طریق نمایشنامهها، فیلمها و عکسها و آنچه که در مجلات و رادیو و تلویزیون و غیره منعکس بود به این مساله کمک میکرد. بنابراین تنها نمیتوانیم تنها مسائل اقتصادی را عامل بدانیم ولی منکر هم نمیتوانیم باشیم که این مساله بسیار مؤثر است. شاید در همین گزارشی که شما تهیه کردید و بررسیهایی که کردید به خوبی دریافتهاید که مقدار زیادی عامل اقتصادی مؤثر بود ولی علل و عوامل دیگر را هم نبایستی از نظر دور داشت.
یکی از مددکاران میگفت که این روسپیهایی که در قلعه هستند در واقع روسپی نیستند، بلکه تفالههای روسپیگری در شمال شهر هستند. از آنجا که مسائل اقتصادی بیشتر در جنوب شهر میتواند حاکم باشد، روسپیگری در شمال شهر چگونه مسالهای خواهد بود؟
شاید توجیه این بحث را در همان بند اول گفتم که صرفاً مسائل اقتصادی علت نیست و حتی گاهی رفاه اقتصادی زمینهای است برای ترویج فساد و فحشاء. اصلاً زندگی اشرافی، درآمد فوقالعاده، درآمدهای بادآورده ایجاب میکند که زمینههایی برای خرج کردنشان پیدا شود و طبعاً اولین زمینهها برای خرج کردن یک پول بادآورده تامین لذتها و شهوات است در زمینه خوراک، لباس و بالاخره مسائل جنسی و غیره. وانگهی با داشتن امکانات بیشتر اقتصادی امکان مسافرتها به کشورهایی که این مسائل بیشتر فراهم هست، امکان تهیه آنچه که تحریک جنسی را بیشتر میکند و امکان شرکت در محافلی که این محافل عیش و شهوت را فراهم میکند برای آنها و به این ترتیب پول راه را باز میکند برای تهییج و تحریک بیشتر شهوت و به این ترتیب شاید بتوانیم نظر آن برادر مددکار را تایید کنیم که این مساله در مناطق مرفه و اشرافیمنش امکان رواج و توسعهاش بیشتر خواهد بود.
البته نخواستم بگویم که خود رفاه یا تامین زندگی عامل فساد است خواستم بگویم اشرافیگری و پول بادآورده و بیحساب باعث کشانده شدن به فساد و فحشاء میشود. در همین زمینه هم من در مورد دزدیها و سوءاستفادههای مالی هم باز همین نظر را دارم. بعضی میگویند به خاطر تنگدستی و فقر اقتصادی است که دزدی در یک مملکت رواج پیدا میکند. ما میخواهیم بگوییم این بسیار مؤثر است اما تنها عامل نیست، برای اینکه ما میبینیم بسیاری از سوءاستفادهچیها و اختلاسگرها و کسانی که از رشوههای زیاد استفاده میکنند یا دستبرد به بیتالمال میزنند و غیر اینها نه به خاطر فقر اقتصادیشان است بلکه به خاطر اینکه آن حالت سودجویی و نفعطلبی در آنها گسترده شده و آن زیربنای آن خصلتهای بداخلاقی آنها است که آنها را میکشاند به اینکه دزدی بکنند و چه بسا او هم به دنبال این بوده که چندی در تعیش بیحساب بسر برد.
ما در محیط اسلامیمان یک بعدی نگاه نمیکنیم و انسان را دارای ابعاد گوناگون میدانیم. انسان بعد مادی دارد، بعد معنوی هم دارد. جنبههای اقتصادی دارد، خصلتهای اخلاقی هم دارد یا در واقع آن فوران انگیزههای حیوانی و شهوانی در درون هست و تامین نیازهای طبیعی و معمولی زندگی هم هست. ممکن است وقتی کسی فقر اقتصادی داشت و زندگی برایش فراهم نبود به فساد کشانده شود. بالعکس ممکن است که مساله فقر اقتصادی مطرح نباشد، بلکه آن انگیزههای شهوی و سودجوییها و سودپرستیها و خودخواهیها و خودکامگیها و قدرتطلبیها و اینها هم افرادی را به زورگویی، جنایت، دزدی، قتل و غیر بکشاند. میخواهم بگویم که ما دقیقاً با این تکبعدی فکر کردن و اینکه ما فقط عامل تمام فسادها و انحرافها را مسائل اقتصادی بدانیم، مخالفیم. ضمن اینکه عمیقاً عامل اقتصادی مؤثر هست، عمیقاً مؤثر هست و زمینه را برای بسیاری از مفاسد فراهم میکند، اما نه بدان صورت که تنها عامل فقر اقتصادی است. بدانگونه که اگر برای همه زمینههای اقتصادی فراهم شد دیگر فسادی نخواهد بود، دیگر دزدی نخواهد بود، نه بلکه بایستی عملاً بر تامین نیازهای زندگی برای همه و ایجاد رفاه و عدالت اجتماعی در زمینههای اقتصادی بایستی تربیتهای اخلاقی و معنوی هم در محیط جامعه وجود داشته باشد، تا انسان ساخته شود و بخشی از ساخته شدن انسان را تامین نیازهای اقتصادی و اجتماعی فراهم میکند، اما ابعاد دیگری هم دارد که بایستی به آن ابعاد هم رسید.
برای اصلاح اخلاق و فرهنگ روسپی مخصوصاً اگر چند سالی را در قلعه یا امثال آنجا گذرانده باشد برنامهای درازمدت لازم است. راه دیگری برای این کار سراغ ندارید؟
برای آنکه ما بتوانیم در زمینه روسپیها برنامهای را پیشبینی بکنیم که بتواند آنها را از این منجلاب نجات بدهد دقیقاً بایستی با عواملی که قبلاً گفتیم مبارزه کرد. یعنی اگر اینها از نظر زندگی و اقتصادی تهیدست هستند بایستی شرایطی به وجود آورد برای تامین معیشت و زندگیشان. آنها را در اردوگاهها و محیطهای تربیتی پرورش صحیح داد. سپس به کارهای مناسب مشغولشان کرد تا احساس کنند که از دسترنج خودشان زندگی میکنند و دارای یک حرمت و حیثیت اجتماعی هستند. البته اینکه صرفاً به صورت مستمری ماهانه پولی بلاعوض در اختیار آنها گذاشته شود چون آنها را از آن تحرک و داشتن یک روحیه امید بازمیدارد، چندان صحیح نیست مگر اینکه طرف نتواند هیچ کاری بکند. آنطور نیست که بعد از مدتی آلودگی و گرفتاریهای جنسی باز هم انگیزهها آنقدر فروزان باشد که اگر زندگی آنها به صورت دیگری تامین شود باز هم به آن مساله کشانده خواهند شد، بنابراین اولاً باید شرایط کار برایشان فراهم کرد. بعد دادن یک دوره تعلیمات و آموزش فنی و آموزشی در رشتههای خدمات فنی و هنری و غیره همراه با دادن این آموزشها، آموزشهای اخلاقی و ایدئولوژیکی هم به آنها باید داد. چون دقیقاً آموزش اخلاقی وقتی مؤثر است که زمینههای اشتغال و امید و رفاه زندگی هم برایشان فراهم شود و الا در حالی که آنها در فقر و در گرفتاری دست و پا میزنند و یا انسان بخواهد فقط برایشان تعلیم اخلاقی بدهد چندان تاثیر ندارد. بنابراین در باشگاهها و اردوگاهها و مراکزی که بایستی برایشان پیشبینی کرد میتوانند نوعی تربیت و آموزش شغلی پیدا کنند و نیز آن عامل سومی که گفتیم یعنی جنبه شرایط برای ایجاد همسر و تشکیل عائله اگر واقعاً تشخیص داده شد که میشود برای آنها کسانی را پیدا کرد که با آنها ازدواج کند، شرایط ازدواج را برایشان فراهم کرد. پس هم شرایط تربیتی و ایدئولوژیکی و هم ایجاد شرایط مناسب برای ازدواج آنها.
میدانید که تعداد زیادی برای رفع احتیاج جنسیات به قلعه میروند. در موقعیت فعلی آیا شما ترجیح میدهید که در قلعه بسته باشد یا باز؟
مساله بسیار مساله پیچیدهای است. در هر حال نمیشود فساد و فحشاء را تجویز کرد ولی یکطرفه هم نباید اقدام کرد، بلکه باید به طور هماهنگ و اصولی با فساد مبارزه شود. به طور کلی اگر ما عوامل فساد را از بین ببریم، دیگر جایی برای فساد باقی نخواهد ماند. جوانان که در هر حال گرفتار این نوع فساد و فحشاء هستند فقر فرهنگی دارند، فقر تربیتی دارند، فقر اجتماعی دارند و همان نبودن شرایط مناسب برای ازدواج هم وجود دارد. یعنی به نظر من باید یک برنامهریزی هماهنگ و همهجانبه به وجود بیاید تا بتواند مبارزه را موفق به ثمر رساند.
تنها خود روسپیها نیستند که در این آتش میسوزند، بلکه بچههای آنها نیز قربانی این راهاند. به عنوان مثال به بچهای که از طرف روسپی پیش دایه گذاشته میشود برای اینکه ساکت باشد و گریه نکند تریاک خورانده میشود و یا به عنوان مثال روسپی همان فرهنگ و گفتاری که در قلعه به کار میبرد در مورد بچهاش هم به کار میبرد. قبلاً فرمودید یکی از راههای ابتلا به فساد تربیت غلط است، حال که چنین بچههایی از طرف پدر و مادر درست تربیت میشوند فکر میکنید آموزش و پرورش ما به چنان مرحلهای رسیده که بتواند به آنها مسلط شود و حداقل مقداری در وجودشان تاثیر گذارد؟
میدانید فساد وقتی که در یک جامعه رخنه بکند حوزه این فساد به تدریج گسترش پیدا میکند در ابعاد مختلف و تنها یک رگه خاصی از روابط اجتماعی یا مسائل اجتماعی نیست. بلکه در دیگر نهادهای اجتماعی باز اثر میگذارد و آفات و عوارضش به تدریج گسترش پیدا میکند. مساله روسپیگری عوارض فراوان دارد، از جمله مساله بچهها. بچهای هم که متعلق به این روسپیهاست حق حیات دارد و بایستی برایش شرایط تربیتی فراهم کرد. بایستی برایش شرایط زندگی فراهم کرد. منتها این صحیح نیست که ما اول تجویز کنیم که مادران اینها به دنبال فساد و فحشایشان باشند و ما صرفاً به فکر بچههای آنها باشیم. به نظر میرسد هماهنگ با نجات مادران بایستی یک شیرخوارگاهها یا کودکستانها و مهدهای تربیتی برای این بچهها هم فراهم شود و روی آن برنامه خاص و وسیعتری اجرا شود. مدارس ما در شرایط حاضر به دنباله برنامهای که سالیان دراز در این مملکت اجرا شده کارش را انجام میدهد و تاکنون تغییرات نسبی هم در زمینههای مختلف آن انجام شده ولی هنوز به حد نصاب نرسیده که ما بتوانیم بگوییم کافی است. برای انجام یک تربیت همهجانبه مخصوصاً در مورد کسانی که زمینههای انحرافشان از نظر خانوادگی زیاد بوده، اینها باید یک تربیت خاصی رویشان انجام شود و بعد چنانچه مادرهایشان را توانستیم آنطور تربیت بکنیم که اینها برگردند به جامعه و در محیطهای پاک طبعاً بچهها هم به دامن مادرها برخواهند گشت و بایستی با آنها زندگی بکنند. در هر حال این گناه خود بچهها نیست که یا از راه مشروع و یا نامشروع به دنیا آمدهاند. او به عنوان یک موجود انسان از نظر اسلام حق زندگی و تربیت و اشتغال و حیات دارد.
دولت تاکنون درباره مساله روسپیگری و کلاً فحشاء از جمله خود قلعه چه برنامههایی پیاده کرده و اگر پیاده نکرده چه تصمیماتی در این زمینه دارد؟
تا آنجایی که ما اطلاع داریم برنامههای وسیعی تاکنون انجام نشده، یک مقدار محدود کردن همین قلعه بوده. در صورت امکان بستن، یک مدتی در مورد افراد معدود از آنها یک محیط کارآموزی و تربیتی درست شده ولی خیلی محدود است. باید مطالعاتی انجام شود و بررسیهایی انجام گیرد که چه باید کرد. برای آینده هم توضیحاتی که دادیم یا میتواند زمینه برنامهریزی باشد برای آینده این قلعه یعنی باید حتماً در فکر ایجاد مراکز وسیع و عمومی تربیتی و فرهنگی و اجتماعی برای این زنها بود و آنها را بعد از دادن مدتی آموزش حرفهای و فنی و شغلی و علاوه بر آن تربیت فکر و ایدئولوژیکی اسلامی آنها را آماده کرد برای بازگشتن به جامعه. طبعاً برنامهریزی برای این کار و ایجاد مدیریت و تشکیلات و امکانات در این مورد لازم است. اما اجرایش ممکن است مدتی طول بکشد. منتها تا آنجایی که من اطلاع دارم این امید وجود دارد و غفلت نشده و چارهای هم نیست. به هر حال نظام آینده ما نظام جمهوری اسلامی است و بایستی کلیه نهادهای اجتماعی نامتناسب، با ضوابط جمهوری اسلامی به وجود بیاید و اداره بشود. در مورد قلعه با مراکزی نظیر قلعه در جاهای دیگر و اصلاً در برابر فساد و فحشا و عقبماندگی بایستی برنامهریزی بشود و ما امیدواریم که در کنار دیگر برنامهریزیهایی که انجام میشود بتوان سرعت بیشتری به این کار داد و به نتیجه رسید.
نظر شما :