خواهرزاده جلال آلاحمد: چرا مرگهای مشکوک رازگشایی نمیشوند؟
محمدحسین دانایی*
از طرف دیگر، «پابلو نرودا» را داریم، شاعر سرشناس اهل شیلی که از دوستان «دکتر آلنده»، رئیسجمهور آزادیخواه شیلی بود. «دکتر آلنده» در سال ١٩٧٠ با وجود مخالفتها و کارشکنیهای سازمان سیا، به ریاستجمهوری شیلی انتخاب شد و اصلاحات اجتماعی خود را آغاز کرد، اما سرانجام در سال ١٩٧۵ طی کودتایی که توسط سیا سازماندهی شده بود، از قدرت ساقط شد. در این کودتا، علاوه بر «دکتر آلنده» و خانوادهاش، حدود یک میلیون نفر از مردم شیلی هم کشته شدند. ١٢روز بعد از این کودتا، «پابلو نرودا» نیز به طرز مشکوکی از دنیا رفت. همچنین است وضعیت مرگ مشکوک «یاسر عرفات» رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین. او هم پس از یک عمر مبارزه برای آزادی سرزمین فلسطین، سرانجام در سال ٢٠٠۴ در یک بیمارستان نظامی در فرانسه درگذشت. با اینکه «نرودا»ی ٧٠ ساله مبتلا به سرطان پروستات بود و «عرفات» ٧۵ ساله هم به علت پیری و بیماریهای معمول این سنین در یک بیمارستان نظامی در فرانسه درگذشته بود، ولی چون مرگشان از لحاظ بعضی از اقوام، هواداران یا جامعه جهانی مشکوک بود و احتمال داده میشد که توسط مخالفان به قتل رسیده باشند، لذا مقامات قضایی مربوط که خودشان را در قبال افکار عمومی مسوول احساس میکنند، برای رفع ابهام در این زمینهها دست به کار شدند و دستور یا اجازه کالبدشکافی و مطالعه برای کشف علت واقعی مرگ این دو شخصیت را صادر کردند و سرانجام معلوم شد که:
١) مرگ «پابلو نرودا» طبیعی و در اثر ابتلا به سرطان پروستات بوده و هیچ مدرکی دال بر قتل او وجود ندارد. بنابراین، دادگاه شیلی حکم پایان بررسی را صادر کرد و دستور داد که باقیمانده جسد او را به قبرش بازگردانند.
٢) اما نتیجه آزمایشها در مورد «یاسر عرفات» به گونهای دیگر بود، یعنی در جریان بررسی و معاینه اشیا و وسایل شخصی رهبر فقید فلسطین از سوی انستیتوی رادیوفیزیک سوییس در شهر لوزان، معلوم شد که شایعه قتل او صحت دارد و او در اثر آلودگی به یک ماده رادیواکتیویته به نام «پلونیوم ـ ٢١٠» به قتل رسیده است. مظنون اصلی در این قتل هم اسرائیل و تیمهای امنیتی و اطلاعاتی این رژیم است.
صرفنظر از نتایج قضایی یا سیاسی مترتب بر اینگونه بررسیها و شفافسازیها، جای این پرسش وجود دارد که چرا ما ایرانیان نسبت به چنین موضوعاتی بیتوجهیم و احساس مسوولیت نمیکنیم؟ آیا احتمال قتل یک انسان، آن هم انسانهایی که از شخصیتهای ملی هستند و جزو سرمایههای نمادین کشور به شمار میروند، امری بیاهمیت و پیشپاافتاده است، یا از روبهرو شدن با حقیقت میترسیم؟ صرفنظر از پیگیری یا عدم پیگیری اولیای دم که لابد دلایل خاص خود را دارند، وظیفه جامعه در این قبیل موارد چیست؟ با توجه به حیثیت عمومی اینگونه وقایع، آیا مسوولان وظیفهای ندارند و نباید با ورود به این قبیل قضایا، به افکار عمومی پاسخ بدهند و ابهامات و شایعات را برطرف سازند؟ آیا مسوولان نباید همانطور که برای کشف علت مرگ یک شهروند عادی بسیج میشوند، به دنبال کشف علت اینگونه حوادث هم باشند؟
* خواهرزاه جلال آلاحمد
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما :