تأیید خاطرات هاشمی رفسنجانی از سوی بیت امام
همایشی که برای یادبود همسر امام، خدیجه ثقفی برگزار شده بود اما خاطرات هاشمی رفسنجانی در آن برنامه، موجی از توجهات و البته انتقادات را به سوی آیتالله روانه کرد. این بار اما لیلی بروجردی، نوه و زهرا مصطفوی، دختر امام بر خاطره آیتالله صحه گذاشتهاند. لیلی بروجردی در گفتوگوی کوتاهش سخنان هاشمی را «برابر سند» ارزیابی کرده است. رشید داوودی، از شاگردان سید حسن خمینی، هم در یادداشتی به همین منظور استعلامی را که دراینباره از خانم مصطفوی به عمل آورده در تأیید سخنان هاشمی نوشته است. همچنین غلامعلی رجایی، مشاور آیتالله هاشمی رفسنجانی، هم در یادداشتی که در اختیار روزنامه «شرق» قرار داده به گفتوگویش با خانم مصطفوی و تأیید خاطره آیتالله اشاره کرده است. خاطرهای که به گفته رشید داوودی، آیتالله هاشمی آن را در مراسم چهلم بانو خدیجه ثقفی هم نقل کرده بود.
هاشمی رفسنجانی در همایش بانوی انقلاب اشارهای به انتخابات سال ٨۴ و دلیل حضورش در رقابتهای ریاستجمهوری آن سال داشت. هاشمی روایت حضورش را اینگونه باز تعریف کرده بود: «در سال ۸۴ یک موی بدنم راضی نبود کاندیدا شوم. چرا که دولت آقای خاتمی بود و من گفتم نمیآیم، همسر امام مرا خواست و به من گفت: امام این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما میدانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبتهای همسر امام سبب شد من قبول کنم و پذیرفتم.»
لیلی بروجردی، دختر زهرا مصطفوی، در گفتوگو با خبرگزاری آنا با تصدیق روایت هاشمی رفسنجانی چنین گفته است: «آنچه آقای هاشمی از سال ٨۴ به نقل از مادربزرگ ما در همایش بانوی انقلاب طرح کردند، همانی است که ایشان پیش از این نیز در چهلم همسر امام در سال ٨٨ نقل کرده بودند. در آن جلسه مذکور من و مادرم خانم زهرا مصطفوی نیز حضور داشتیم و خاطره آقای هاشمی همان سخنانی است که در آن جلسه مطرح شد و همسر امام(ره) به ایشان فرمودند.» او در پاسخ به اینکه خاطره آن روز را خودش نقل کند، چنین گفته است: «آن جلسه همان بود که آقای هاشمی گفتند. چیز دیگری نیست که من بخواهم به سخنان آقای هاشمی اضافه کنم و صحبتهای ایشان سند است.»
زهرا مصطفوی، دختر امام، هم طی تماسهایی که از سوی شاگرد سیدحسن خمینی و غلامعلی رجایی با او برقرار شده، روایت هاشمی را تأیید کرده است. حجتالاسلام رشید داوودی در یادداشتی که به همین مناسبت نوشته و در اختیار سایت انتخاب قرار داده، چنین نوشته است: «نگارنده در تماسی که با بیت شریف امام و یادگاران ایشان داشت، در مورد حاضران در جلسه مذکور سؤال کرد که در پاسخ روشن شد که سرکار خانم زهرا مصطفوی و سرکار خانم لیلی بروجردی و برخی دیگر از اعضای بیت امام در این جلسه حاضر بودهاند. پس از اطلاع از این موضوع و برای اجازه نقل و تأیید ادعای مذکور، نگارنده در تماسی با نوه گرانقدر امام جناب حجتالاسلام مسیح بروجردی جویای شرح این جلسه و صحت و سقم ادعای فوق شد؛ و ایشان در پاسخ، پس از استعلام از مادر گرانقدر و خواهر گرامیشان سخن آیتالله هاشمی را دقیقا همان سخنی دانستند که همسر امام در جلسه مذکور به ایشان فرموده بود. در ضمن خود حجتالاسلاموالمسلمین مسیح بروجردی نیز بیان کردند که هر چند در جلسه فوق حاضر نبوده اما پس از آنکه به خانه باز میگردند، از شرح جلسه فوق و سخنان همسر امام به آقای هاشمی مطلع شده و تصریح میکنند که آنچه آیتالله هاشمی در همایش و قبل از آن در چهلم همسر امام در سال ۸۸ نقل کردهاند دقیقا همان جملاتی است که از حاضران در جلسه شنیده بود.»
تکذیب خاطره پروین احمدینژاد
جالب اینجاست که در بحبوحه نقدها و هجمهها به هاشمی رفسنجانی، اما پروین احمدینژاد، خواهر محمود احمدینژاد، که عموما از هرگونه بحث و گفتوگوی رسانهای پرهیز دارد، بار دیگر که دوقطبی هاشمی - احمدینژاد شکل گرفت، وارد ماجرا شد و با بیان خاطرهای خواست سخنان هاشمی را تکذیب کند؛ هرچند طبق یادداشت رجایی و به نقل از لیلی بروجردی، این سخن خواهر محمود احمدینژاد تکذیب شده است. پروین احمدینژاد در خاطره خود چنین نوشته بود: «خرداد سال ٨۵ در سالروز وفات حضرت امام خمینی(ره)، دکتر احمدینژاد به اتفاق چند نفر دیگر از جمله اینجانب، به منظور دیدار با همسر مکرمه حضرت امام در جماران حضور یافتند. خانم در مقابل خدمه و برخی از اعضای خانواده، خوشحالی خود را از انتخاب دکتر اینگونه ابراز کردند که در زمان انتخابات گفته بودند اگر دکتر رأی بیاورد، شیرینی انتخاب، مهمان من باشید و هرچه میخواهید غذا از بیرون تهیه کنید. ایشان میگفتند به خادمه منزل گفتهام تلویزیون را برای من فقط در صورت سخنرانی دکتر و یا مقام معظم رهبری روشن کنید.» لیلی بروجردی اما درباره این خاطره چنین گفته است: «پس از اینکه او رئیسجمهور شد، با همسرش غروب به ملاقات خانم آمد. خانم خیلی صریح به ایشان گفت من به شما رأی ندادم، البته من به آقای هاشمی رأی دادهام و شما را نمیشناختم. شما هم جوان هستید و انشاءلله بتوانید به کشور خدمت کنید. این همه ماجرای دیدار ایشان با خانم بود.»
کنایههای منتقدان
بیت امام در شرایطی از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد که بلافاصله بعد از انتشار سخنان آیتالله، تندروهای اردوگاه اصولگرایی موج حملات خود را به سوی هاشمی روانه کردند. هرچند این روزها هر زمانی که هاشمی رفسنجانی نقلی از گذشته به میان میآورد و خاطرهای را طرح میکند، همواره گروهی از تندروهای اصولگرا هستند که این خاطرهها را رد کنند. این بار هم، حسین شریعتمداری طی سرمقالهای که در روزنامه کیهان منتشر کرده بود، تلویحا هاشمی را به دروغگویی متهم کرده و به طعن و کنایه از او خواسته بود خاطراتی را بازگو کند که امکان بررسی صحتوسقم آن از سوی آنها که در قید حیات هستند فراهم باشد. او در بخشی از آن سرمقاله چنین نوشته بود: چرا جناب هاشمی رفسنجانی در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد میکنند که پی بردن به صحتوسقم آن نیازمند دسترسی به آنان است و این دسترسی امکانپذیر نیست؟ آقای هاشمی پیش از این هم از قول حضرت امام(ره) نقل کرده بودند که آن بزرگوار مخالف شعار مرگ بر آمریکا بودهاند! که البته آثار مکتوب و مضبوط حضرت امام(ره) با آنچه آقای هاشمی به آن حضرت نسبت دادهاند کاملا مغایر و متضاد است. در اظهارات دیروز هم سخنانی را به همسر امام نسبت دادهاند که مراجعه و پرسوجو از آن مرحومه نیز امکانپذیر نمیباشد!
در کنار شریعتمداری اما دیگر تندروهای اصولگرا از شیخ جعفر شجونی گرفته تا حمید روحانی که معمولا وارد مباحث تاریخی میشود، در عین رد خاطرات هاشمی مدعی شده بودند که دیگر نمیتوان به خاطرات هاشمی اعتماد کرد. هاشمی رفسنجانی اما در واکنش به این موج رسانهای چنین گفته بود: «نگران این هجمه نیستم و همه این حرفها را سابق نیز گفته بودم، اما جریانهای افراطی در این شرایط احساس نگرانی بیشتری میکنند.»
حمایت باسابقه مصطفوی از هاشمی
پس از واکنش هاشمی رفسنجانی و وسعت گرفتن ابعاد ماجرا، برخی نزدیکان به آیتالله و بیت امام باز هم به سراغ زهرا مصطفوی رفتند و صحت ماجرا را از او جویا شدند. چرا که او قبلا هم سابقه حمایت از هاشمی را در پرونده خود دارد. مصطفوی، دبیرکل تشکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی است و با نگاهی به مواضع او طی سالهای گذشته میتوان اینگونه برداشت کرد که او درباره موضوعات سیاسی ورود روشنی نداشته است، به جز چندین مورد. به عنوان نمونه او در اردیبهشت سال ٩١ در همایش نظریه بیداری اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) و حضرت آیتالله خامنهای درباره یکی از موضوعات راهبردی انقلاب، یعنی صدور آن سخنرانی کرده و گفته بود: «جمهوری اسلامی ایران برای موفقیت انقلابها الگو به این کشورها صادر میکند، نه نیروی انسانی. ایران در انقلابهای منطقه دخالت فیزیکی نخواهد داشت، این نوع کمکرسانی برخلاف عقاید ماست و یک ملت برای اینکه بتواند انقلاب خود را به ثمر بنشاند، باید حتی از صمیمیترین دوستان خود نیز قطع امید کند.»
او در سال ٩٢ اما حضور شفافتری داشت. مصطفوی بعد از ماجرای رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری ٩٢ دستبهکار شد و نامهای را خطاب به مقام معظم رهبری نوشت و از ایشان درخواست کمک کرد تا این موضوع حل شود. او در بخشی از این نامه چنین آورده بود: «همان روزی که تأیید امام بر رهبری حضرتعالی را از زبان ایشان شنیدم و همواره آن نظریه را در مواقع لازم بیان کردهام، تأیید صلاحیت برادر، آقای هاشمی را هم شنیدم زیرا امام بعد از نام جنابعالی، نام ایشان را هم ذکر کردند.»
تقریبا یک سال از نوشتن آن نامه حمایتی دختر امام درباره هاشمی رفسنجانی میگذرد که بار دیگر هاشمی مورد هجمه منتقدان همیشگی خود قرار گرفته و این بار هم زهرا مصطفوی نه شخصا اما با واسطه و با تأیید سخنان هاشمی به حمایت از او پرداخته است. باید دید مخالفان هاشمی رفسنجانی با وجود اینکه بیت امام روایتهای جلسه مذکور را مطرح کردهاند، باز هم به طعن آیتالله را از بیان خاطراتی که صاحب آن در قید حیات نیست، منع خواهند کرد یا نه؟
***
ناگفتههای خاطره هاشمی از همسر امام
غلامعلی رجایی - مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت
این روزها بعد از حرفهایی که آقای هاشمی در هفته گذشته در مراسم سالگرد و بزرگداشت بانوی امام، خانم خدیجه ثقفی زد، حملات تبلیغی رسانهای دلواپسان نسبت به حقیقتهای تاریخی که ایشان گاه و بیگاه مطرح میکنند - و میدانند پس از طرح آنها مورد آماج حملات بعضی که طرح این مسائل را به نفع خود و جناح و منافعشان نمیدانند قرار خواهد گرفت و در عین حال با شهامت حرفشان را میزنند والا هاشمی نیستند! - بسیار گسترده شده است. به نظرم رسید باید به این تهمتها به این یار دیرین امام از دهه ٣٠ پاسخی داد.
قبل از ظهر چهارشنبه لابهلای دو ملاقات، برای طرح مسئله و کسب نظر، خدمتشان رسیدم و لبخندزنان گفتم: مثل اینکه این دفعه سیل حملات به شما خیلی دامنهاش بیشتر از قبل است! تبسمکنان گفتند: آره! ادامه دادم: حدس میزدید گفتههایتان این تبعات را داشته باشد؟ با همان تبسم که حالتی بالاتر از تحمل نسبت به این همه اهانت در آن دیده میشد و پیدا بود باران اهانت و بیانصافی و تهمت بعضیها را به چیزی نگرفتهاند، گفتند: حرفها، راه خودش را پیدا کرده و میکند. نیازی نیست.
از خدمتشان مرخص شدم و با خود گفتم چگونه در این باران تهمت به ایشان که از استوانههای اصلی انقلاب و نظام است برای نقل یک خاطره تقریبا غیرمهم که از همسر امام نقل کردهاند - که در سال ٨۴ به ایشان گفته است چرا در انتخابات ریاستجمهوری نامنویسی نمیکنید - متهم به دروغ شده است، میشود ساکت ماند؟ حدس میزدم هرچند در صداقت هاشمی تردیدی نیست اما برای اسکات تهمتزنندگان باید نظر و شهادت دیگرانی از بیت امام را که علیالقاعده در این ملاقات حضور داشتهاند جویا شوم. دست به کار شدم تا با استفاده از روابطی که با بیت محترم امام داشته و دارم درباره جزئیات این خاطره جستوجویی کنم. از سرکار خانم فاطمه هاشمی شماره تلفن خانم لیلی بروجردی - نوه گرامی امام - را پیدا کردم که شنیدم هم در آن جلسه و هم در ملاقات احمدینژاد و همسرش با خانم حضور داشته است. ساعت ۹:۴۵ دقیقه شب به نوه گرامی امام خانم لیلی بروجردی تلفن زدم و گفتم هرچند آقای هاشمی گفتهاند نیازی به پاسخ به این اهانتها و تهمتها نیست ولی برای درج در تاریخ و افشای تهمت تخریبگرانی که منتظرند ایشان چیزی بگوید تا همه با هم به نفی آن بپردازند، قصد دارم دراینباره از زبان شما حقیقت امر را بیان کنم. گفت: اتفاقا همسرم دکتر طباطبایی - برادر کوچک مرحوم دکتر صادق طباطبایی - هم الان میگفت آقای هاشمی اینقدر بزرگ است که نیازی به دفاع از خود ندارد. گفتم نظر و شهادت شما به عنوان شاهد این قضیه مهم است. گفت: حاضر هستم مصاحبه کنم. پرسیدم: شما هم در این ملاقات بودید؟ جزئیات این ملاقات چیست؟ نوه گرامی امام ضمن تأیید گفتههای آقای هاشمی گفت: آن شب من و دختر خردسالم و مادرم در خدمت خانم امام بودیم. خانم، میهمان داشتند. غروب که میهمانان رفتند و هوا تاریک شد جناب آقای هاشمی و خانمشان به منزل امام آمدند. وقتی آقای هاشمی و خانواده تشریف آوردند، پس از احوالپرسی متعارف، خانم به ایشان گفت شما نمیخواهید برای ریاستجمهوری اسمنویسی کنید؟ آقای هاشمی گفتند: نه، من چنین قصدی ندارم. افرادی هستند و من هم کمکشان میکنم. خانم خیلی محکم به آقای هاشمی گفتند: آقا- امام - به امید شماها بودند. شما میخواهید این مملکت و این انقلاب را به دست کیها بسپارید؟ شما اینها را میشناسید؟ بعد از این جملات آقای هاشمی گویی یکهای خوردند و برای لحظاتی سکوت سنگینی بر اتاق و جمع حاکم شد. چون اساسا خانم کم حرف میزد. بعد از دقایقی که آقای هاشمی و خانمشان رفتند، به خانم گفتم: خانم، شما چرا اینقدر قرص و محکم با آقای هاشمی حرف زدید؟ گفتند: برای این انقلاب دلم میسوزد. آخر من میدانم آقا – امام - چقدر برای این انقلاب خون دل خورد. انقلاب مثل بچه برایش عزیز بود. گفتم: تا به حال ندیده بودم اینقدر نگران درباره انقلاب حرف زده باشید و به شوخی گفتم معلوم میشود شما انقلاب را بیشتر از آقا – امام - دوست دارید!
خانم بروجردی درباره ملاقات احمدینژاد با همسر امام در سال ٨۴ هم گفت: پس از اینکه او رئیسجمهور شد با همسرش غروب به ملاقات خانم آمد. خانم خیلی صریح به ایشان گفت من به شما رای ندادم؛ البته من به آقای هاشمی رأی دادهام و شما را نمیشناختم. شما هم جوان هستید و انشاءالله بتوانید به کشور خدمت کنید. این هم ماجرای دیدار ایشان با خانم بود. از خانم بروجردی تلفن مادرشان خانم زهرا مصطفوی را گرفتم. چون دیروقت بود صبح پنجشنبه ساعت ١٠ صبح به دختر گرامی امام تلفن زدم و ماجرا را پرسیدم. گفتند: بله، من در آن ملاقات حاضر بودم. دخترم لیلی هم بود. من در آن جلسه این جمله را از خانم شنیدم که به آقای هاشمی گفتند: آقا این انقلاب را به شما سپرده است. چرا شما میخواهید کنار بکشید. این، همه ماجرا بود. نیازی به راستآزمایی گفتههای هاشمی نبود اما بهتر بود حقیقت آشکار شود.
اما دو نکته. پیداست منتقدان با هدف رویگردانی مردم از هاشمی به وی تهمت دروغ میبندند و آخرت خود را تباه کرده و میکنند و آب در هاون میکوبند. چون بالاخره دیر یا زود خورشید حقیقت خود را از پس ابرهای تیره تهمت و اتهام نشان خواهد داد و مردم هم نشان دادهاند این گفتهها را باور نمیکنند. اگر باور میکردند پس از تخریب این همه هاشمی در سالهای قبل، مردم برای تعیین رئیس دولت جدید به انگشت و نگاه او و رئیس دولت اصلاحات نمینگریستند. دلواپسان به جای اینکه به منافع انقلاب و نظام بیندیشند و از محبوبیت یاران امام در بین مردم خوشحال باشند، نگران محبوبیت هاشمی - که معلوم است با منافع جناحیشان در تضاد است - در میان مردم هستند! خوشبختانه این محبوبیت رو به تزاید است. منتقدان و مخالفان هاشمی که به هر بهانه به دنبال تخریب ایشان هستند، امیدوارم حال که حقیقت ماجرا از سوی دختر ارجمند و نوه گرامی امام روشن و معلوم شد هاشمی برخلاف ادعای آنان خلافی به مردم و تاریخ نگفته است اینقدر شهامت داشته باشند که: اولا از دروغی که به یک مؤمن بسته و آن را رسانهای هم کردهاند و حرمت آن را نزد حق تعالی میدانند توبه و طلب حلیت نمایند. ثانیا از تهمت دروغی که به هاشمی زده و تکرار کردهاند در پیشگاه ملت و تاریخ عذرخواهی کنند و فرمایش رسول گرامی اسلام در آخرین روزهای عمر مبارکش که صلوات بیمنتهای خدا بر او و آل پاکیزهاش باد: زنهار، رسوایی دنیا به مراتب کمتر از رسوایی آخرت است.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :