خاطره داریوش مهرجویی از توقیف فیلم گاو
یکی از سخنرانان این مراسم داریوش مهرجویی بود که از سالها کار با عزتالله انتظامی چنین حکایت کرد: در مورد عزتالله انتظامی خیلی چیزها میتوانم بگویم، از سال ۴۵ یا ۴۶ من با او شروع به کار کردم و در این مدت علاوه بر کارهای مشترکی که با هم میکردیم دوست صمیمی و خانوادگی نیز بودهایم؛ از همان اول که عزتالله انتظامی را دیدم شیرینی و کاریزما و قیافه متفاوتش برایم جالب بود.
برنامه فیلم «گاو» پیش آمد و من با ایشان که کاراکتر اصلی آن فیلم بود و نیز با علی نصیریان، پرویز فنیزاده، جمشید مشایخی، مهین شهابی و … آشنا شدم. در واقع از طریق آقای ساعدی من با عزتالله انتظامی و گروهش آشنا شدم و خود ساعدی را از زمانی که در آمریکا بودم میشناختم و مناسباتی با هم داشتیم و وقتی که به تهران آمدم رفت و آمدمان خیلی بیشتر شد و فیلمنامه «گاو» به وجود آمد و ساعدی من را به بچههای تئاتر سنگلج معرفی کرد که در آن زمان بهترین تئاترها در آنجا اجرا میشد، مخصوصا کارهای خود ساعدی «چوب بدستهای ورزیل»، «آی با کلاه، آی بیکلاه» و…؛ اینکه چنین آثاری در ایران ساخته میشد برای من خیلی جالب بود. در آن سالها من خیلی جوان بودم و بقیه دوستان در تئاتر سنگلج همگی حرفهای و کارکرده بودند و سن و سالشان نیز از من بیشتر بود، به همین دلیل پذیرفتن من کمی برایشان سخت بود، ولی بالاخره در طول کار و تمرین توانستم خودم را به آنها نشان دهم.
در مورد بازی انتظامی در «گاو» باید بگویم که عمیقا در نقش خودش فرو رفته بود و به نظر من یکی از بهترین اجراهای سینماییاش بود کمااینکه اخیراً که این فیلم در پاریس پخش شد بسیار مورد استقبال قرار گرفت، حتی شاید خیلی بیشتر از اجرایش در تهران و در آنجا چند روزنامه و مجله این فیلم را یکی از شاهکارهای سینمایی جهان معرفی کردهاند.
شرایط کار در آن ده بسیار سخت بود و ما با هر سیاست و راه و روشی بود سعی کردیم عوامل را راضی نگه داریم و در نهایت کار با همه سختیهایش تمام شد و باز هم همان مشکل همیشگی سانسور و توقیف پیدا شد؛ این کار یک یا دو سال توقیف بود و شانس به ما رو کرد و برای جشنواره شیراز تصمیم گرفتند این فیلم را برای اولین بار پخش کنند. کسی هم نمیتوانست اعتراضی کند چون فیلم در وزارت فرهنگ وقت و با بودجه آنها ساخته شده بود؛ بعد از اینکه در جشنواره شیراز فیلم نمایش داده شد و مورد استقبال قرار گرفت، ما هم جرات کردیم و یک نسخه قاچاق از این فیلم را توسط یک دوست فرانسوی به خارج از ایران فرستادیم و بلافاصله این فیلم در فستیوال ونیز شرکت داده شد و هم جایزه گرفت و هم اینکه بسیار مورد استقبال مطبوعات خارجی قرار گرفت، در حالی که در ایران فیلم را سانسور کرده بودند چون ایران را کشور فقیری نشان میداد اما همین فیلم در خارج از کشور نام هنر ایران را بیش از همیشه بر سر زبانها انداخت.
کار عزت بسیار درخشان بود و همانطور که پری صابری گفت آنچنان در نقشش فرو میرفت که همه چیز را فراموش میکرد؛ یادم هست سفری بود که دو سه روزی به عوامل زمان دادیم تا به تهران بیایند و استراحت کنند ولی عزت نیامد و آنجا ماند؛ حتی یادم میآید در آن دوره برای تمرکز بیشتر روی نقشش گاهی اوقات در طویله ده زندگی میکرد.
منبع: سایت مجله بخارا
نظر شما :