جنگی که بر مذاکرات هستهای سایه افکنده است
رابین رایت/ ترجمه: شیدا قماشچی
در دهۀ ۱۹۸۰ سازمانهای اطلاعاتی غربی گمان نمیکردند ایران بتواند حتی یک هفته در برابر حملۀ غافلگیرانۀ صدام حسین مقاومت کند؛ ایرانی که فقط ۱۸ ماه از انقلابش میگذشت. تهران تلاش کرد تا بازماندۀ ارتش شاه، سپاه پاسداران و همۀ داوطلبان از هر سنی را بسیج کند. تصاویر کودکان ۱۳ ساله و مردان ۸۰ ساله داوطلب شرکت در جنگ در موزۀ دفاع مقدس تهران به نمایش درآمده است. (۳ درصد از کشتهشدگان ۱۴ ساله و یا جوانتر بودند.)
اما در عوض این جنگ هشت سال به طول انجامید. بسیاری از مقاماتی که امروز بر سر قدرت هستند در این جنگ وحشتناک در خاورمیانۀ مدرن جنگیدهاند یا در طول جنگ موقعیتهای سیاسی کلیدی داشتهاند و تلاش کردهاند تا کشور را زنده نگاه دارند.
در نهایت ایالات متحده به همراه مصر، فرانسه، اردن و دیگر دلالان اسلحه به کمک عراق آمدند و کار برای ایران عملا غیرممکن شد. در سال ۱۹۸۸ پیش از آخرین حملۀ عراق، دولت ریگان ماهها به بغداد کمک کرد تا استراتژی تصرف جزیرۀ فاو را برنامهریزی کند. فاو در محلی قرار گرفته که اروندرود به خلیج فارس میرسد. (مالکیت و حق بکارگیری این رود دلیل آغاز جنگ بود.)
ایالات متحده به طور رسمی اعلام بیطرفی میکرد اما واشنگتن نمیخواست ایران پیروز شود، در نتیجه سرویسهای اطلاعاتی آمریکا تصاویر ماهوارهای از موقعیت نظامی ایرانیان را به همراه گزینههای نظامی در اختیار عراق قرار دادند. با کمک آمریکا و دیگر کشورها، نیروهای عراقی نمونهای از فاو را بازسازی کردند تا در آن به تمرین بپردازند.
عراق برای بمباران شیمیایی فاو نیز از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا کمک گرفت. بازرسان سازمان ملل اعلام کردند که عراق در فاصلۀ سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۸ به طور مکرر از گاز خردل و گاز اعصاب استفاده کرده است، واشنگتن اما این موضوع را نادیده گرفت. هزاران نفر از ایرانیان در جزیرۀ فاو جان خود را از دست دادند. یکی از منابع اطلاعاتی آمریکا به من گفت که در کنار همۀ اجساد سرنگهای خالی دیده میشد؛ نیروهای ایرانی سعی کرده بودند تا به خود پادزهر تزریق کنند. این نبرد فقط ۳۶ ساعت به طول کشید و مهمترین پیروزی عراق در هفت ساله گذشته بود. ایران چهار ماه پس از این نبرد آتشبس را پذیرفت و جنگ خاتمه یافت.
در یکی از گزارشهای سازمان ملل آمده است که عراق در طی شش سال از ۲۰ هزار بمب شیمیایی استفاده کرده است. بیش از ۵۴ هزار خمپارۀ شیمیایی و ۲۷ هزار راکت کوتاه بُرد شیمیایی نیز شلیک کرده است. حدود دو سوم از این تعداد در ۱۸ ماه پایانی جنگ مورد استفاده قرار گرفتند. نیروهای اطلاعاتی ایالات متحده در آن زمان تخمین زدند که ایران بیش از ۵۰ هزار تلفات – کشته و زخمی - را بر اثر گاز اعصاب و گازهای سمی متحمل شده است. یکی از مقامات ارشد دولت ریگان به من گفت که از نقش پنهانی آمریکا در نبرد فاو و دوران پایانی جنگ، خجالتزده است.
مقامات ایرانی به من گفتند که بحث مقابله با عراق با استفاده از سلاحهای شیمیایی مطرح شد ولی در نهایت حکومت تصمیم گرفت که دست به چنین اقدامی نزند. ایران میدانست که عراق به سلاح هستهای مجهز است، در نتیجه تحقیق و گسترش برنامۀ هستهای را که شاه آغاز کرده بود از سر گرفت. پس از جنگ نیز تهران تصمیم گرفت که به این برنامه ادامه بدهد. در سال ۲۰۱۳ که شش قدرت جهانی تصمیم به آغاز این مذاکرات گرفتند، سازمانهای اطلاعاتی غرب تخمین میزدند که ایران تا دستیابی به بمب هستهای فقط چند ماه فاصله دارد.
سایۀ جنگ عراق هنوز بر سر ایران سنگینی میکند و موقعیت این حکومت دینی را بر سر میز مذاکره تعیین میکند؛ بنا به گفتۀ انجمن حمایت از قربانیان حملات شیمیایی هنوز دهها هزار نفر بر اثر سلاحهای شیمیایی جان خود را از دست میدهند. سالها از پایان جنگ میگذرد ولی پزشکان ایرانی متوجه شدهاند که الگوی مشخصی از بیماریهای مزمن ریوی، ناراحتیهای پوستی و نارسایی قرنیه وجود دارد که به گاز خردل مربوط میشود. پزشکان این بیماریها را نتیجۀ آن میدانند که این بیماران مدت کوتاهی در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفتهاند.
ماه گذشته به موزۀ صلح ایران رفتم. تاریخچۀ وسیعترین حملۀ شیمیایی تاریخ - پس از جنگ جهانی اول - در این موزه ثبت شده است. به گفتۀ مدیر موزه گروههای دانشآموزی و دانشجویی هر روزه از این موزه بازدید میکنند. اسد محمدی یکی از راهنمایان این موزه است، او در سال ۱۹۸۶ مجروح شیمیایی شد. لولهای در مجاری تنفسی او قرار دادهاند تا تنفسش را تسهیل کند. او عکسهایی از روند این عمل را به من نشان داد.
در سال ۲۰۱۳ یکی از رزمندگان جنگ به نام احمد زنگیآبادی را در آپارتمان کوچکش در تهران ملاقات کردم. او دیگر قادر به حرکت نبود. ریههایش از کار افتاده بودند. میگفت: «زندگی برایم زندان شده است.» بر روی زمین دراز کشیده بود زیرا خوابیدن و برخاستن به قلب و ریهاش فشار میآورد. او به کمک دستگاهی زنده بود که هوا و دارو را به بدنش وارد میکرد. علیرغم دو پیوند قرنیه، دیدش محدود بود. در میان نفس نفس زدن از حملات هوایی عراق در سال ۱۹۸۵ به جنوب جزایر مجنون سخن گفت. او در آن زمان ۱۹ سال داشت و داوطلبانه در جنگ شرکت کرده بود. او گفت: «هنوز بویش را به یاد دارم. ترکیبی از بوی سیر و سبزیجات پخته شده. دومین بار چنان بوی خوبی داشت که دلم میخواست نفس عمیقی بکشم.» گفته میشود که بوی تند سیر، سبزیجات و چمن نشانۀ گاز خردل است. ظرف چند ساعت پس از حمله پوستش تاول زد، چشمانش کور شد، از تهوع و استفراغ رنج برد تا زمانی که از هوش رفت. او چهل روز در کما بود.
ماه نوامبر سال پیش ایمیلی از پزشک معالج زنگیآبادی دریافت کردم که فوت او را خبر میداد. پزشکان و متخصصان به من گفتند که اکنون بیش از ۷۰ هزار نفر از قربانیان حملات شیمیایی خدمات پزشکی دریافت میکنند. در سال ۲۰۱۳ از بخش مخصوص بیماران شیمیایی در بیمارستانی بازدید کردم که پیشتر بیمارستان آمریکاییان در تهران بود. یکی از بیماران به من گفت: «آرزویم این است که باز هم بتوانم نفس عمیق بکشم.»
در سفر اخیرم، خبر پیدا شدن اجساد ۱۷۵ تن از غواصان ارتش ایران - سه دهه پس از دستگیری توسط نیروهای عراقی - در همۀ ایران پیچیده بود. بر طبق گزارشها این سربازان پس از آنکه دستهایشان با سیم بسته شد، زنده دفن شدند. تهران تصاویر دلخراشی از این اجساد که هنوز در لباس غواصیشان بودند را منتشر کرد.
تمام کشور عزادار بود، حتی جوانانی که پس از جنگ به دنیا آمدهاند. هشتگهای ۱۷۵# و #دستان بسته (hand-tied#) تمام توییتر را فراگرفت. تصاویر مختلفی از همدردی و همبستگی در تمام شبکههای اجتماعی منتشر شد. در اواسط ماه ژوئن صدها هزار نفر در مراسم تشییع پیکرهای پیچیده در پرچم ایران شرکت کردند.
محسن رضایی، فرمانده سپاه در زمان جنگ، خطاب به جمعیت گفت: «غواصان از همۀ ما شجاعتر بودند، آنها جانشان را فدای استقلال کشور و انقلاب کردند.» در حالی که دیپلماتهای کشور آماده بودند تا برای مذاکرات هستهای به وین بازگردند، رضایی گفت:«دشمنان ایران در طول هشت سال دفاع مقدس در کنار صدام حسین ایستادند.» واضح بود که او آمریکا را نیز در میان دشمنان به شمار میآورد.
منبع: نیویورکر
نظر شما :