چه کسی پاپ را از مرگ نجات داد؟
رازهای ترور پاپ ژان پل دوم
تاریخ ایرانی: مکان: گروناو واقع در آلمتال اتریش، زمان: چند روز پس از ترور نافرجام پاپ در میدان سنت پیتر رم. مرد ۷۰ ساله و بازنشستهای به نام «اتو تینتر» آخرین وداع را با همسرش انجام داده و پس از مراسم خاکسپاری با یک میهمان ناخوانده روبرو میشود. این میهمان یک کارمند دایره جنایی است که نامهای را به تینتر میدهد. موضوع نامه در مورد یکی از سلاحهایی است که تینتر آن را فروخته و از آن برای ترور بلندپایهترین مقام کلیسای کاتولیک استفاده شده است. پاپ ژان پل دوم روز ۱۳ مه ۱۹۸۱ با گلولههای شلیک شده از این سلاح به شدت مجروح شد. اما چه ارتباطی میان آن «جنایت قرن» و این مرد بازنشسته و گمنام ساکن در این منطقه دورافتاده وجود دارد؟
تینتر که تا پیش از بازنشستگی به عنوان نقشهکش در بخش اسلحهسازی کارخانه اشتایر کار میکرد، حتی در آن زمان نیز دوران سختی را پشت سر میگذاشت. او در آن دوران به خرید و فروش اسلحه مشغول شده بود. اما آن تپانچه برونینگ FN با کالیبر ۹ میلیمتری که ژان پل دوم را تا آستانه مرگ کشاند نیز از جمله سلاحهایی بود که قبل از آن از سوی تینتر خریده و سپس به فروش رسیده بود. اگر تینتر مجوز خرید و فروش اسلحه داشت این کار امری قانونی تلقی میشد اما او هرگز چنین مجوزی نداشت زیرا مقامهای مسئول با وجود عدم سوءپیشینه تینتر و ضمانت نهادهای امنیتی از صدور چنین مجوزی برای وی خودداری کرده بودند. اما این مساله نتوانست مانع تینتر شود زیرا او یک دختر مبتلا به شیزوفرنی داشت و به همین خاطر از سال ۱۹۷۷ به صورت غیرقانونی اقدام به فروش سلاحهای کوچک کرد و در مجموع ۱۵۰ قبضه سلاح فروخت.
آخرین حلقه زنجیر رازهای ترور پاپ
تینتر در جریان این فعالیتها در روز نهم جولای ۱۹۸۰ در سوئیس تعداد ۲۲ تپانچه به صورت قطعه قطعه شده سفارش داد و پس از تحویل با مجوزی به نام شرکت تجاری هورست گریل مایر آن را خارج کرد. او در این مورد گفت: «این نام در زوریخ شناخته شده است. من فقط از آن استفاده کردم زیرا میخواستم هزینههایم کمتر شود.» در میان سلاحهایی که از طریق پست به نشانی تینتر رسید، یک برونینگ FN نیز بود که ساخت کارخانه ناسیونال واقع در هرستال بلژیک بود. این سلاح نخست به شهر نوشاتل سوئیس رسید و از آنجا به شرکت تسلیحاتی گلازر در زوریخ ارسال شد و در این محل بالاخره به دست تینتر رسید.
در واقع تینتر آخرین حلقه در این زنجیره اسرارآمیز به شمار میآمد. اینکه چگونه این سلاح به دست ضارب در آن زمان ۲۳ ساله یعنی «علی آقجا» شهروند ترکیه رسید، تنها یکی از رازهای سر به مهر در داستان ترور پاپ ژان پل دوم محسوب میشود. تینتر در آغاز کار ادعا میکرد که آن خریدار اسرارآمیز یک شهروند سوئیس بود که مبلغی معادل ۶۰ هزار شلینگ اتریش را به صورت فرانک سوئیس و در قبال تعداد زیادی سلاح پرداخت کرده است. اما پس از آن حرفش را به نوعی تغییر داد و گفت: «این را میدانم که یک کارمند بلندپایه وزارت اقتصاد اتریش برای مدتهای طولانی صاحب این برونینگ بوده و بعدها آن را در یک مهمانخانه به دو شهروند ترکیه فروخته است.»
تینتر و آقجا در سال ۱۹۸۵ و به هنگام برگزاری دادگاه پرونده ترور پاپ با یکدیگر روبرو شدند. هر دو نفر ادعا میکردند که هرگز یکدیگر را ندیدهاند. آقجا گفت که آن برونینگ را در مارس ۱۹۸۱ و در وین خریداری کرده است. او در آن زمان با یک گذرنامه جعلی به نام یوگیندر سینگ به مدت چند هفته در خانه شماره ۳۳ خیابان یهرینگ شهر وین زندگی کرده است. آقجا در یک مصاحبه در سال ۲۰۱۰ باز هم این مساله را تأیید کرد که آن سلاح را «با وسیله شخصی» به اتریش آورده است. او علاوه بر این در همان سالهای ۱۹۸۰ از گریل مایر نیز نام میبرد و این شخص ظاهراً یکی از همکاران شناخته شده تینتر در رابطه با فروش اسلحه بوده است. اگرچه که گریل مایر هرگونه ارتباطش را با این پرونده انکار میکرد اما ویژگیهایی داشت که نمیتوان از آن به راحتی گذشت زیرا گریل مایر نه تنها به زبان ترکی تسلط داشت بلکه همواره به سوریه، لیبی، آلمان شرقی و دیگر کشورهای بلوک شرق سفر میکرد.
در آغاز سال ۱۹۸۳ بود که خود گریل مایر نیز گرفتار یک ماجرای بزرگ شد. در آن سال ۳۰۸ قبضه تپانچه، هفت قبضه تفنگ دورزن و مسلسل سنگین به همراه ۱۵ هزار فشنگ در گذرگاه مرزی کلاین هاوگسدورف اتریش به چنگ ماموران افتاد. از قرار معلوم گریل مایر یکی از مردان پشت پرده این معامله بود. به هر حال موجی که این ماجرا به راه انداخت در نوع خود شدید بود و باعث شد که مقامهای اتریشی از اینکه کشورشان به گذرگاه امنی برای قاچاق اسلحه بدل شود اظهار نگرانی کنند.
شلیک گلوله در میدان سنت پیتر
بار دیگر به داستان ترور پاپ بازمیگردیم. مدل آن برونینگ نیمه اتوماتیک اصولاً برای کشتن یک انسان از فاصله نزدیک مناسب نیست. در آن روز ۱۳ ماه مه ۱۹۸۱ یک گردهمایی عمومی در میدان سنت پیتر برگزار میشد و به همین خاطر ضارب یعنی علی آقجا مجبور بود که از میان انبوه جمعیت مومنان خود را به پاپ در آن زمان ۶۱ ساله که بر یک جیپ سفید روباز سوار بود برساند. رأس ساعت ۱۷:۱۷ دقیقه بود که آقجا دو بار ماشه را چکاند. پاپ از شدت درد حاصل از اصابت گلولههای کالیبر ۹ درهم پیچید. در تصاویر و عکسهای مربوط به این لحظه میتوان به خوبی دید که آقجا آگاهانه پا و قسمت پایین بدن پاپ را هدف قرار داده است. از همین رو میتوان نتیجه گرفت که این قاتل دوره دیده قصد کشتن پاپ را نداشته و تنها هدفش مجروح کردن رهبر کاتولیکهای جهان بوده است. با این حال پزشکان معالج به مدت پنج ساعت برای زنده نگه داشتن پاپ ژان پل دوم تلاش کردند. یکی از گلولهها منجر به پارگی بخش زیادی از روده بزرگ و بخشی از روده کوچک شده و در کنار ستون فقرات جا خوش کرده بود، اما دیگر اعضای حیاتی پاپ هیچ صدمهای ندید. پاپ فقید در مورد این نجات معجزهآسا میگفت: «یک دست سلاح را گرفته بود و دست دیگر گلولهها را هدایت کرد.»
این پرسش که چه کسی گلولهها را به اصطلاح هدایت کرد و پاپ را از مرگ نجات داد، هنوز هم بعد از بیش از سه دهه بیپاسخ مانده است، زیرا این مساله تقریباً قطعی است که آقجا برای این کار مأموریت داشت. او به گروه موسوم به گرگهای خاکستری تعلق داشت، همان گروهی که در حکم بازوی نظامی یکی از احزاب راست افراطی ترکیه که در سال ۱۹۶۱ تأسیس شده بود عمل میکرد. در پایان دهه هفتاد یعنی زمانی که تقابل میان راست و چپ در ترکیه به اوج خود رسید، گرگهای خاکستری نیز دست به قتلهای متعدد زدند. آقجا در سال ۱۹۷۹ یکی از روزنامهنگاران مخالف رژیم را کشت اما پس از مدت کوتاهی بدون هرگونه توضیحی از زندان آزاد شد. پس از آن به بلغارستان در آن زمان کمونیست سفر کرد و پنجاه روز در آن کشور بسر برد.
نقش کا.گ.ب
همین اقامت در بلغارستان بود که به نقطه آغازی برای ساخت مشهورترین تئوریها در رابطه با ترور پاپ بدل گردید. به بیان دقیقتر ظاهراً آقجا از سوی سرویس مخفی بلغارستان اجیر شده بود و در پشت صحنه این مساله نیز کا.گ.ب قرار داشته است، زیرا پاپ ژان پل دوم از دشمنان سرسخت کمونیستها بود و از اتحادیه همبستگی زادگاهش لهستان حمایت میکرد و به همین خاطر تهدیدی جدی برای کمونیستها محسوب میشد. از قرار معلوم آقجا در سال ۱۹۸۶ از بلغاریهایی که در پشت پرده نقش داشتند نام برده است، اما محاکمه این افراد در سال ۱۹۸۶ به دلیل فقدان ادله لازم، با صدور حکم برائت برای آنان خاتمه یافت. در آن زمان نه تنها همه شواهد حاکی از نقش ماموران بلغاری در ترور پاپ از بین رفته بود بلکه تشکیلات دولت رئیسجمهور وقت آمریکا یعنی رونالد ریگان نیز سعی در القای این مساله داشت که همه چیز زیر سر شوروی بوده و مسکو ام الخبائث است. روزاریو پریوره قاضی تحقیق سابق این پرونده بر این باور است که امروز همه شواهد آن پرونده از بین رفته و فراموش شده است.
در عین حال «آثار و شواهد داخلی آن پرونده» به عقیده بسیاری از کارشناسان همچنان موجود است. این عقیده غالباً از آن کسانی است که عقیده دارند دشمنان سرسخت ژان پل دوم در داخل نهاد کلیسا قصد متوقف ساختن او را داشتهاند. در سال ۲۰۱۰ آقجا هم که خود را یک روانپریش میدانست با مطرح کردن ۱۹ روایت مختلف در مورد مردان پشت پرده بار دیگر این آتش شک و تردید را شعلهورتر ساخت. او ادعا کرد که کاردینال بلندپایه و فقید واتیکان یعنی آگوستینو کاسارولی در رأس توطئهکنندگان علیه پاپ قرار داشته است. اما تحقیق در این مورد یعنی در رابطه با محافل داخلی واتیکان کار آسانی نیست و به همین خاطر مسئولان این پرونده تحقیقات خود را به همان عوامل بیرونی محدود کردند.
رد پای مافیا
برخی دیگر رد پای مافیا را به عنوان گزینه سوم در ترور پاپ نشان میدهند. به باور این افراد پاپ در واقع «تنبیه» شده است زیرا با انحلال و فروپاشی بانک آمبروسیانا در واقع تأمینکنندگان هزینههای مادی جنایات سازمانیافته به فنا رفته بودند. تا پیش از آن این بانک میلانی همراه با بانک واتیکان نقشی نامحسوس در تأمین مالی اتحادیه همبستگی ایفا میکردند. البته برای اثبات این ادعا هم مدارک و شواهدی وجود ندارد اما هر کس که این ترور را به اصطلاح سفارش داد مرتکب خطای بزرگی شده بود زیرا ژان پل خیلی زود سلامت خود را بازیافت و نفوذ بیشتری پیدا کرد زیرا پیروانش تردید را کنار گذاشته و رسماً به این باور رسیدند که دستی از آسمان پاپ محبوبشان را زندگی دوباره بخشیده است.
اما اوتو تینتر چه سرنوشتی داشت؟ آن حلقه کوچک در این معمای «بزرگترین جنایت قرن» در ماه مه سال ۱۹۸۳ به جرم نگهداری اسلحه غیرمجاز به مقدار زیاد به پنج ماه حبس مشروط محکوم شد. یک سال پس از آن نیز به جرم فرار از مالیات و جعل هویت به پرداخت جریمه مادی بسیار اندکی محکوم شد. اما تینتر تا آخرین ثانیه دادگاه و بازجویی هیچ اطلاعات مفیدی نداد و به این گفته بسنده کرد: «من ۷۳ سال سن و هشتاد درصد معلولیت دارم. نمیتوانم همه جزئیات را به خاطر بیاورم.»
منبع: دی پرسه
نظر شما :