فرشاد مومنی: توسعه همهجانبه در دوره جنگ رقم خورد
در سخنرانی دکتر مؤمنی درباره الگوهای توسعه در دوران دفاع مقدس تأکید شد: اگرچه توسعه در این دوران به مفهوم آن نیست که هیچ وقت اشکال و اختلالی وجود نداشت؛ چراکه بالاخره شرایطی که یک نظمی فرو پاشیده، نظم جدید هنوز مستقر نشده، باید با جنگ تحمیلی طولانی و با تروریسم مجاهدین خلق و با انبوه گرفتاریهای دیگر روبهرو شود، اما کارنامه عملی این دوران نشان داد جهتگیریها مبنی بر علم و قانون و برنامه طراحی میشد. یکی از بزرگترین افتخارات جمهوری اسلامی این است که در نیمه اول سال ١٣٥٨ سند برنامه توسعه و تکامل نظام جمهوری اسلامی انتشار عمومی پیدا کرده که به گمان اینجانب تا امروز همچنان مشارکتجویانهترین برنامه کشور است. طرحهای دهه اول انقلاب تا به امروز پرافتخارترین و موثرترین طرحهایی بوده که در کل دوران جمهوری اسلامی اجرا شده است و اینها دقیقاً با ضریب به طور متوسط بالای ٩٠ درصد همگی در دوره جنگ جلو رفتهاند. سطح امور اجتماعی در بودجه عمومی کشور در ٨ ساله جنگ به طور متوسط دو برابر سطح امور اجتماعی در دوره ٥٢ تا ٥٦ بوده است؛ یعنی به این صورت اهتمام به امور اجتماعی. وجه اقتصادیاش را هم که به همین صورت ملاحظه کردید در قالب رکوردهای تکرارنشده نشان داد و بنابراین برداشت من این است که ما میتوانیم ادعا کنیم که موثرترین و موفقترین برنامه در جهت حرکت به سمت توسعه همهجانبه در سختترین ایام تاریخ معاصر ایران، یعنی دوره جنگ رقم خورده است و به نظر میرسد به غیر از رویکردهایی که مستقیماً به شرایط جنگی مربوط میشده و الآن ضرورتی برای استمرار ندارد راهبرد اصولی «تولیدمحوری» که در آن دوران در دستور کار قرار داشت با همه لوازم و پشتیبانیهای نهادی ذکر شده امروز هم برای توسعه کشورمان راهگشا است و میتواند نیروی بزرگی برای اعتلای ملی فراهم سازد و چنین باد.
دور باطل تداومبخش توسعهنیافتگی اتکای به رانت نفتی است
مؤمنی در ادامه این نشست گفت: در عین حال که این فرصت در شرایط انقلابی برای ما فراهم شد و انصافاً رهبران انقلاب ما هم این فرصت را دادند که عملیاتی شود، با وجود پیگیری جدی مسئله بقا و کارنامه بسیار قابل دفاعی که اشاره کردم از این زاویه داشتهایم، بیشترین تلاشهای توسعهگرا هم در همین دوره اتفاق افتاده و دلیل تأثیر این تلاشها هم نسبت به هر دوره تاریخی دیگری بیشتر بوده است. به عنوان مثال شما میدانید که در اقتصادهای رانتی یکی از مهمترین دورههای باطل تداومبخش توسعهنیافتگی اتکای به رانت نفتی است. وقتی که یک کشوری به چنین رانتی اعتیاد پیدا کرد، شرایط به گونهای رقم میخورد که تحت دورانهای رونق قیمت نفت به دلایلی و طی دورانهای افول قیمت نفت به دلایلی دیگر، همه مناسبات بازتولیدکننده توسعهنیافتگی فعال میشوند و بنابراین یکی از کارهایی که جز در چنین شرایطی امکان ندارد که رهبران یک کشوری جرأت تصمیمگیری دربارهاش بکنند، در دورهای بعد از پیروزی انقلاب در ایران اتفاق افتاده و آن این است که برای اینکه این دور باطل شکسته شود، یک تصمیم راهبردی گرفته شده و بر اساس آن صدور نفت خام از روزانه ٤ میلیون بشکه به ٨٠٠ هزار بشکه در روز تقلیل پیدا کرده است. ما در سازمان برنامه و بودجه مطالعههایی داریم که نشان میدهد خود این تصمیم یک شوک منفی ٣٠ درصدی به GDP ایران وارد کرده، ولی شما در هیچ یک از سالهای پس از پیروزی انقلاب ایران نمیبینید که GDP ایران چنین سقوطی را به نمایش گذاشته باشد و این در واقع بازتاب این است که اراده، اندیشه، صداقت و مدیریتی که در دوره دفاع به کار گرفته شد و انرژی مردمی خارقالعادهای که آزاد شد توانسته بخش اعظم این شوک منفی را در درون اقتصاد جذب کند. در سال ١٣٥٨ رشد منفی GDP در ایران حدود ٨ درصد بوده واز آن اینطوری استنتاج میکنند که مثلاً تندروی کردیم و چنین و چنان کردیم و کسانی که به چهرههایی مثل مهندس بازرگان، شهید مطهری، مرحوم طالقانی و شهید بهشتی نسبت تندروی داده باشند برای کسانی که این شخصیتها را میشناسند به اندازه کافی معنیدار هست؛ ولی وقتی شما به لحاظ تحلیلی ریشههای این مسئله را نگاه میکنید، میبینید که این رشد منفی مایه افتخار است، یعنی ما توانستیم یک شوک منفی ٣٠ درصدی را در این تراز جذب کنیم بدون اینکه کوچکترین اختلالی در فرآیند اداره کشور هم اتفاق بیفتد. اگر محدودیتهایی که نظام جدید داشته را لحاظ کنید شگفتانگیزی آن کارنامه را خیلی جدیتر به چشم میآورد. مثلاً فرض کنید که انقلاب ایران اواخر سال ٥٧ پیروز شده، اواسط سال ٥٩ جنگ شروع شده، این شرایطی است که نظم کهن فرو پاشیده و هنوز زمان کافی برای جایگزینی ارکان نظم جدید وجود نداشته است.
انقلاب دارویی و بینیازی از ۱۳.۵ میلیارد دلار واردات
مؤمنی به برخی تصمیمات و سیاستهای اتخاذشده در آن دوران اشاره کرد و افزود: در این دوره یکسری تصمیمهای راهبردی را داریم که شامل شجاعتهای خارقالعادهای است. مثلاً اینکه به همت مرحوم دکتر سامی و طیف انقلابیونی که با ایشان همکاری میکردند به محض پیروزی انقلاب شاهد راه انداختن طرح ژنریک در بخش داروی کشورمان بودیم. وجود الزامات هوشمندانه و بسیار عالمانهای که جز در شرایطی اینچنینی که یک همدلی بیسابقه بین دولت و مردم وجود دارد امکانپذیر نیست، اینها آمدند برای اینکه سهم شرکتهای فراملیتی دارویی را از قیمت تمام شده داروها حذف کنند که به طور متوسط این سهم بالای ٧٥ درصد بود، یک رویکرد استقلالطلبانه را در این زمینه به کار گرفتند و به جای اینکه ما به برندها و لیبلها بپردازیم، آمدند عناصر گوهری سازنده دارو را در مرکز توجه قرار دادند و با میزان واردات بسیار کوچکی توانستیم مشکل دارو را در ایران در کل دوره جنگ در بالاترین سطح قابل تصور در استاندارد یک کشور درحالتوسعه حل و فصل کنیم. من خودم خاطرم هست که یک تحقیقی در سالهای اولیه دهه ١٣٧٠ که در سازمان برنامه انجام شده بود و در آن نشان داده شده بود که اگر این اتفاق نمیافتاد با استاندارد الگوی مصرف سالهای ٥٣ به بعد در سال ١٣٦٨ ما حداقل باید ١٣و نیم میلیارد دلار از منابع ارزیمان را به واردات اختصاص میدادیم درحالیکه در کل سالهای جنگ هرگز واردات دارو و مواد اولیه دارویی در ایران از مرز پانصد میلیون دلار عبور نکرد و حیرتانگیزتر آنکه حتی به قیمتهای جاری، قیمت دارو در سال ١٣٦٨ از قیمت آن در سالهای ١٣٥٦ و ١٣٥٧ کمتر بود؛ اما به نظر اینجانب بزرگترین تحول به جهش جایگاه ایران در زمینه توسعه انسانی مربوط میشود. درحالی که در رژیم پهلوی و در فاصله سالهای ١٩٦٠ تا پیروزی انقلاب این شاخص از ۰.۵۶۲ به ۰.۵۶۶ رسیده بود یعنی ۰.۴۰۰ تغییر طی ٢٠ سال ولی تنها در فاصله سالهای ١٣٥٨ تا ١٣٦٧ از ۰.۵۶۶ به ۰.۶۴۶ جهش کرده است.
بزرگترین شوک مثبت در ٥٠ سال اخیر در دهه اول انقلاب
در ادامه این نشست این استاد دانشگاه گفت: ماجرا این است که در آن شرایط خطیر چنین تصمیمگیریهای راهبردی اتفاق افتاده و چنین دستاوردهای خارقالعادهای را به بار آورده است. مثلاً از منظر سمتگیریهای مربوط به عدالت اجتماعی تقریباً بزرگترین شوک مثبت در ٥٠ ساله اخیر در ١٠ ساله اول پس از انقلاب اتفاق افتاده است. در سال ٢٠٠٤ بانک جهانی گزارشی منتشر کرد با عنوان «اقتصاد ایران از دیدگاه بانک جهانی» که یکی از نکاتی که به نظر آنها بسیار شگفتانگیز جلوه کرده این بوده که با وجود شرایط ما، اندازه جمعیت زیر خط فقر نسبی از ٤٥ درصد در سال ١٩٨٠ یعنی آنچه از رژیم پهلوی تحویل گرفته شده در پایان جنگ به ٢٥ درصد رسیده است. خود این اتفاق و دستاوردهای دیگر به اندازه کافی نشاندهنده این است که رقم خوردن چنین کارنامهای بیش از هرچیز تابعی است از اصلاح رابطه بین دولت و مردم در سطح سیاسی و برخورد فعال برای رانتزدایی و تولیدمحوری در عرصه اقتصادی است.
امنیت شغلی از دست رفت
او در ادامه گفت: امروز در ادبیاتی که سازمان بینالمللی کار ایجاد کرده یکی از بزرگترین تهدیدها برای توسعه در مقیاس جهانی را مسئله ناامنی یا احساس ناامنی از نظر موقعیت شغلی در نظر میگیرد. این ماجرا زمانی معنیدارتر میشود که یادآور شوم در کل دوره جنگ بالغ بر ٨٥ درصد قراردادهای کاری که داشتهایم، قراردادهای دایمی بوده که امنیتبخشترین نوع قرارداد برای نیروی کار است، طنز تلخ ماجرا این است که در دوره تعدیل ساختاری کار به جایی رسیده که امروز بر اساس برخی گزارشها بیش از ٨٥ درصد قراردادهای کار، قراردادهای موقت هستند.
ربا، موتور خلق ارزش افزوده
او یکی از نکات کانونی که سبب شده امروز اقتصاد ایران به سادگی نتواند بهسامان شود تبدیل «ربا» به موتور اصلی خلق ارزش افزوده در این اقتصاد دانست و اضافه کرد: یکی دیگر از کانونهای اصلی بازتولیدکننده بحران در شرایط کنونی این است که وزن فعالیتهای غیرمولد اعم از واردات کالاهای غیرضروری، دلالیهای غیرعادی، رشوه و... به طرز غیرمتعارفی بالا رفته است؛ ولی وقتی از این زاویه آن دوره را نگاه میکنیم میبینیم که با یک پردازش کوچک روی دادههای موجود در سایت بانک مرکزی در کل دوران دفاع مقدس ٥٤ درصد از کل نقدینگی کشور هزینهاش برای اقتصاد ملی صفر بوده که اصلاً چنین چیزی برای مدیریت پولی فعلی کشور قابل تصور نیست.
رویکرد توسعه سیستمی همهجانبه در دوران جنگ
مؤمنی در جمعبندی بحث خود عنوان کرد: دولت دفاع مقدس به تمام معنی و به صورت سیستمی رویکرد توسعه همهجانبه داشته است. به غیر از همه مستندات و شواهدی که ذکر کردم از منظر دانش توسعه گفته میشود که باید توضیح داده شود که اگر چنین است از منظر دورهای باطل تداومبخش توسعهنیافتگی چه اتفاقهایی افتاده است. من باز هم تأکید میکنم که در ادبیات توسعه، نظریههایی را داریم که کانون اصلی دورهای باطل را در ساخت سیاسی میدانند. در ادبیات توسعه، میگویند که وقتی کشور با بحران حاد بیکاری روبهرو میشود، یک سؤال مقدر که پیش روی نظام تصمیمگیری است با مسئله بیکاری با اولویت بیکاری شهری برخورد کنیم یا با اولویت بیکاری روستایی؟ پاسخ این است که میگویند از نظر علمی باید بیکاری روستایی اولویت داده شود، اگر میخواهید به شکل توسعهگرا بیکاری حل شود. میگویند دولتهای رانتی توسعهنیافته چون کوتهنگر هستند بنا به یکسری ملاحظات اقتصاد سیاسی که الآن زمان تفسیرش را نداریم میآیند شهر را انتخاب میکنند. تجربه نشان داده است که در کشورهای در حال توسعه به ازای هر یک فرصت شغلی که در شهرها ایجاد میشود تا سه نفر به تعداد مهاجران روستایی افزوده میشود؛ بنابراین هم بیکاری شهری معضلش حادتر میشود و هم چندین گرفتاری دیگر پدید میآید، بنابراین فهم توالیهای صحیح یکی از کانونهای اصلی معرفتی در دانش توسعه است. آنجا هم باز محورهای زیادی دارد، ببینید در دوره ١٠ ساله اول بعد از انقلاب در زمینه بها دادن به زیرساختهای فیزیکی توسعه روستایی یکی از شگفتانگیزترین کارنامهها در بین همه کشورهای درحالتوسعه رقم خورده؛ یعنی از این زاویه در سال ١٣٦٧ به طور متوسط همه زیرساختهای فیزیکی توسعه روستایی مثل آبرسانی، برقرسانی، جادهکشی، مدرسهسازی، بیمارستانسازی و از این قبیل نسبت به آنچه از دوره پهلوی تحویل گرفته شده ۱۱.۵ برابر افزایش اتفاق افتاده. من همیشه این مثال را از این زاویه میزنم که شما ببینید انقلاب اسلامی چه انرژی انسانی آزاد کرده که در شرایط جنگی و با آن ملاحظههای دیگری که عرض کردم یک همچین کاری در جامعه روستایی طی ١٠ سال رقم خورده است.
اداره بدون بحران با ١٠ میلیارد دلار واردات
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی در پایان خاطرنشان کرد: شما برای اینکه بدانید مدیریت اقتصادی کشور در آن زمان چه کاری انجام داده فقط این را نگاه بکنید که کشور در سال ١٣٦٥ با کمتر از ١٠ میلیارد دلار واردات، بدون بحران اداره شد و این در حالی بود که چندین مشکل حاد که در آن مطالعه دیده نشده بود به ما اضافه شد. مثل رشد سریع جمعیت، به اضافه اینکه یک چیزی حدود سه و نیم میلیون نفر راندهشده افغانی و عراقی که ما پذیرفته بودیمشان و مثل اینکه مثلاً ٦ تا استان کشور مستقیماً معرکه نبرد بود یا بههرحال برای پشتیبانی جنگ بود و برای کشاورزی با محدودیت روبهرو بودیم.
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما :