ناگفتههای نکونام از اعدامهای ۶۷
* آمار هموطنان ما که توسط منافقین به شهادت رسیدند تقریباً نزدیک ۲۰ هزار نفر است، البته این آمار علاوه بر افرادی است که به فیض جانبازی نائل شدند.
* در قانون مجازات اسلامی وقت عنوان شده بود هر شخص یا گروهی علیه جمهوری اسلامی ایران اقدام مسلحانه کنند محارب هستند. منافقین خیلی راحت سوار ماشین و موتور میشدند و بدون برنامهریزی قبلی هر کسی که میخواستند، به گلوله و رگبار میبستند. نظام با این افراد باید چه کار میکرد؟ اکثر آنها با اقبال مردم و اراده جدی دستگاه قضایی و حاکمیت یا دستگیر شدند یا در همان سالهای ۶۱ پا به فرار از کشور گذاشتند. اکثر دستگیرشدگان عمدتاً هم مرتکب قتل و جنایت شده بودند و عمدتاً محکوم به اعدام بودند. بعضی از آنها که حاضر به توبه نشدند سالهای ۶۰ و ۶۱ اعدام شدند و حکم اعدام عده زیادی از آنها که با جمهوری اسلامی ایران همکاری میکردند، تقلیل پیدا کرد.
* بنده آن زمان که جانشین دادستان انقلاب در کرمان بودم، متهمی داشتم که بیش از ۲۰۰ نفر از هواداران گروهک را در تهران، اصفهان، ایرانشهر و زاهدان به ما معرفی کرد. به جرات میتوانم بگویم که این فرد چندین انبار اسلحه از منافقین به ما تحویل داد. امثال او خیلی زیاد بودند، این فرد که سابقه هفت ماه عضویت در آن سازمان جهنمی را داشت به دلیل همکاری با جمهوری اسلامی ایران با وجود اینکه جنایات زیادی را به گفته خود مرتکب شده بود، از اعدام رهایی یافت و به زندان محکوم شد. چهار پنج ماه با ما همکاری کرد و او را هم به تهران فرستادیم و محکوم به زندان شد. در واقع کسانی که باید اعدام میشدند به دلیل همکاری جانانهشان، به حبس و زندان محکوم شدند و از این افراد زیاد بودند.
* آن خانه تیمی که موسی خیابانی و عدهای دیگر از اعضای گروهک منافقین و تعدادی از سرکردگان آنها در آنجا حضور داشتند و پس از شناسایی به هلاکت رسیدند، توسط یکی از منافقین تواب معرفی شد.
* از آنجایی که مرکز اقدامات منافقین تهران بود، مرحوم آقای لاجوردی، دادستان وقت تهران اطلاعیه داد که کلیه صاحبخانههایی که مستأجر دارند، مشخصاتشان را بیاورند. به مجرد اینکه این اطلاعیه از تلویزیون پخش شد کسانی که مستاجرهای ناشناخته داشتند به مکانی که شهید لاجوردی معرفی کرده بود، سرازیر شدند. عجیب این بود که همان شب و بعد از قرائت اطلاعیه، دقیقاً ۹۵ درصد خانهها تخلیه شد و همه منافقین شروع به فرار کردند. بنده در آن زمان جانشین دادستان انقلاب کرمان بودم و شاید در روز ۵۰ مورد مراجعه حضوری یا تلفنی داشتیم که افراد مشکوک را معرفی میکردند.
* قوه قضاییه سر دو راهی ماند که باید چه کار کند، امام(ره) حفظ نظام را از اوجب واجبات میدانستند. حضرت امام(ره) با آن پیامی که دادند مشخص است که توجه داشتند به اینکه اینها محکومان به اعدام بودند که به خاطر توبه اعدام نشدند و به حکم قانون مجازات اسلامی که تصریح کرده محارب باید اعدام شود حکم اعدام برایشان اجرا نشد.
* یک عدهای از محکومان که اصلاً در این فازها نبودند و بر توبه باقی مانده بودند و عده زیادی اصلاً تا قبل از سال ۶۷ و ۶۸ از زندان آزاد شده بودند، بعضی نیز محکوم بودند و در فازهای برگشت از توبه نبودند. امام(ره) یک ابداعی در اینجا داشتند. در حالی که میتوانستند بگویند مثلاً چند نیروی اطلاعاتی بنشینند و محاکمه کنند ولی این کار را نکردند و تعدد قاضی را در احکام سالب حیات مورد عنایت قرار دادند. لذا فرمودند تیمی متشکل از روسای دادگاههای انقلاب، دادستانها که همه قاضی هستند و البته یک نیروی اطلاعاتی نیز به دلیل تخصص اطلاعاتیاش انتخاب شده و این موضوع را بررسی کنند و روش انتخاب امام به خوبی نشان میدهد اینکه بعضی میگویند این منافقین بدون حضور قاضی به اعدام محکوم شدند، درست نیست. حضور نیروی اطلاعاتی فقط از باب کارشناسی موضوع بوده و اصل موضوع و محاکمه توسط آقایان دادستانها و حکام شرع صورت گرفت.
* این افراد در قالب شکل رسمی دادگاه محاکمه شدند، پرونده آنها را بررسی و مطالعه کرده بودند و با آگاهی از وضعیت سابقشان از آنها سوالهای بسیاری میپرسیدند. سوالاتی از قبیل اینکه برای چه زندان هستی؟ چند وقت است زندان هستی؟ محکومیتتان چقدر است؟ در کجا دستگیر شدی؟ اتهامات قبلیتان چه بوده است؟ موضع شما نسبت به منافقین چیست؟ تا صحبت در مورد وضعیت فعلی تفکر در مورد سازمان و اعلام مواضع در رابطه با وقایع روز و اینکه آیا از اعمالی که انجام دادهاند پشیمان هستند یا نه؟
* شاید از هر ۲۰ محکوم یکی یا دو نفر بر مواضع خود مانده بود و پافشاری میکردند. بعضی میگفتند که ما به توبهای که کردهایم پایبند هستیم. بعضی از آنها نشانی میدادند که اگر فلان بند را در فلان روز بازرسی کردید کار ما بود که اطلاع دادیم در این بند فعل و انفعلاتی است. اصلاً عده زیادی از محکومین به زندان، توسط همین کمیسیون به خاطر احراز توبه آزاد شدند.
* اما در این میان عدهای روی مواضع قبلی پافشاری میکردند و آن هم آدمهایی که عمدتاً روحیات جنایتکاری و تروریستی در آنها تبلور و نمود داشت. جلسات محاکمه جلسات طولانی و بعضاً چند نوبته بود؛ یعنی اینکه مطرح شود که فقط یک سؤال میکردند درست نیست. در واقع قضاتی که منصوب و معلوم شدند، از قضات متعهد و به نام کشور و از دادستانها و روسای حقوقدان دادگاهها بودند. گاهی اوقات با یک نفر، پنج تا ۱۰ ساعت صحبت میکردند تا به نتیجه برسند و اصل را بر قبول توبه و محکومیت اولیه میگذاشتند؛ یعنی کسی که حکم برایش صادر شده همان باشد؛ در واقع این هیات، هیات تصمیمگیر نسبت به استثنائات بود.
* البته مخفی هم نماند که همان زمان قانون این بود که گروهی که اعلام جنگ مسلحانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران کنند، حکم محارب دارند و کسانی که حتی در عملیات مسلحانه شرکت نداشتهاند ولی اعلام هواداری و سمپاتی به سازمانی که اعلام جنگ مسلحانه داشته، کنند مطابق قانون حاکم بر کشور مشمول قانون محاربه هستند.، گرچه میتوانم قاطعانه بگویم هیچ فردی مشمول این تبصره نشد.
نظر شما :