آنان که دور مزار کوروش طواف کردند
بزرگداشت هفتم آبان؛ اشتباه تاریخی و انتخاب سیاسی
چرا ۷ آبان روز مهمی در تاریخ ایران است؟
«سال هفدهم (۵۳۹-۵۳۸ پیش از میلاد): در مته ارخسمنو (Arahsamnu ماه هشتم) روز سوم (هفتم آبان) کوروش به بابل اندر آمد. شاخههای سبز در برابر او (زیر پای او) گسترده شد. حالت «آشتی» در شهر برقرار شد. کوروش شادباشها به همه شهرها در (سرزمین) بابل فرستاد. اوگبَرو، فرماندارش را (به نیابت) فرمانداری در (سرزمین) بابل گماشت.» این بخشی از کتیبه «رویدادنامه نبونید» است که اوپنهایم از بابلی به انگلیسی ترجمه کرده و عبدالمجید ارفعی در کتاب خود «فرمان کوروش بزرگ» آن را به فارسی برگردانده است. بر اساس رویدادنامه نبونید هفتم آبان روز ورود کوروش به بابل است؛ روزی که برخی به اشتباه آن را روز فتح بابل میدانند اما بر اساس این رویدادنامه - نبونید - ارتش ایران در روز ۲۰ مهرماه بدون جنگ و خونریزی وارد بابل شدند و از این تاریخ تا هفتم آبان کوروش به شهر وارد نشده بود.
از دیگر کتیبههای ارزشمند یافتشده در ویرانههای شهر باستانی بابل کتیبهای موسوم به «شعر گزارش نبونید» (verse Account of Nabonidus) است که اوپنهایم آن را ترجمه کرده و دکتر ارفعی نیز همچون کتیبه «رویدادنامه نبونید» ترجمه فارسی آن را در کتابش منتشر کرده است. این کتیبه گزارش میدهد که نبونید با سیاستهای اشتباه خویش و بیتوجهی به مردم و خواستههایشان موجب درد و غم برای مردم میشد، از این رو «ورود کوروش به بابل نه به عنوان یک فاتح و پادشاهی زورمند بلکه به عنوان ناجی و برآوردکننده خواستههای مردم تلقی میشود.» به اعتقاد ارفعی استوانه منشور کوروش به احتمال زیاد در چنین روزی نوشته و خوانده شده است. این کتیبه در واقع بازتابی از اوضاع مردم در زمان نبونید و برآوردن خواستههای مردم در زمان کوروش را در خود گنجانده است که نشان میدهد استقبال از کوروش با شاخههای سبزی که زیر پای او میانداختند بیدلیل نبوده و بابلیها به خوبی با تفاوتهای پادشاه پیشین آشنا بودند.
فاشیسم در میزند!
در فضای مجازی نگاههای متفاوتی نسبت به بزرگداشت روز کوروش منعکس شد؛ عدهای با نگاه انتقادی آمیخته به طنز، بر شوری مواجهه برخی با این مراسم ریشخند زدند و با این روش به برخی تناقضها در رفتار شرکتکنندگان در آن تاختند:
- «با یکی از دوستان رفته بودیم پاسارگاد. رو به قبر کوروش نماز خوند! یعنی خود نماز کامل به عربی! از اونجا من دیگه اون آدم سابق نشدم.»
- «تو بزرگداشت کوروش شعار میدن آزادی اندیشه، با ریش و پشم نمیشه! بعد تمام نقش و نگارهای کهن ایران منجمله خود کوروش ریش و پشم داره!!»
- «تلخترین و ترسناکترین اتفاق جامعه ایران افتادن در دام ناسیونالیسم افراطی، در مخالفت کودکانه با حکومت مذهبی است. فاشیسم در میزند.»
- «حالا شما که انقدر کوروش رو میدوستی، یه سری از خصایص بارز اخلاقیش رو با سند و مدرک معتبر نام ببر!»
- «شما که انقدر به خون آریاییت مینازی، حداقل نگو کوروش کبیر، بگو کوروش بزرگ.»
- «آریاییها هفته قبل از پروفایل اینستاگرام بگیر تا گروهای تلگرام پر از عکس محرم و عاشورا و دیگ حلیم بود الآن شده کوروش بزرگ! چکار کنیم با شما؟»
- «ولی خیلی مسخرهس از مقدسات دینی خودتونو خلاص میکنین و بعد درگیر مقدسسازی کوروش و پهلویها و حتی هنرمندا و ... میشین!»
- «بعد از کار معدن، سختترین کار اینه که به فرزندان کوروش یاد بدیم تو مترو هل ندن.»
تعدادی نیز با هشتگهای سعید طوسی و املاک نجومی با طنزی تلخ نوشتند: «کوروش آسوده بخواب.» عدهای نیز در ستایش کوروش و برپایی این مراسم چنین نوشتند: «گزنفون مورخ یونانی نوشته که کوروش بزرگ گفته: کمگویی، روح رهبری است. زیادهگویی نشانه درماندگی رهبر است.»
از منع دفاتر گردشگری تا واکنش آیتالله نوری همدانی
فارغ از نوع نگاه مردم و سیل عظیم واکنشهای مثبت و منفی آنها به برپایی مراسم بزرگداشت روز کوروش در پاسارگاد، اقداماتی در جهت هرچه محدودتر کردن این مراسم انجام شد؛ از جمله بستن مسیرهای اصلی و فرعی منتهی به پاسارگاد تا اطلاعیه به تورهای گردشگری و منع آنها از فرستادن گردشگر در این برهه زمانی به مقبره کوروش.
حضور گسترده جمعیت در این مراسم و ارسال عکسها و فیلمهای مربوط به آن در شبکههای مجازی واکنش آیتالله نوری همدانی را نیز در پی داشت. این مرجع تقلید روز یکشنبه در دیدار جمعی از کارکنان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، در واکنش به اتفاقات اخیر در استان فارس گفت: «در روزهای گذشته در کنار قبر کوروش در شیراز عدهای دور قبر او طواف کردند و شعار دادند... انقلاب اسلامی ایران، مردم را از استکبار جهانی و استبداد داخلی نجات داد و اسلام را زنده کرد، اما امروز افرادی بر سر مقبره کوروش میروند و طواف میکنند، این مملکت، کشوری اسلامی است که برای حاکمیت ارزشها خونهای زیادی ریخته شده است.» ایشان افزود: «تعجب میکنم چه طور میتوانند در مزار کوروش جمع شوند، همان شعارهایی که برای رهبر معظم انقلاب میدهیم، برای کوروش بدهند و باز ما زنده، نشستهایم و تماشاگر هستیم.»
روز دوشنبه (دهم آبان) علی صالحی٬ دادستان عمومی و انقلاب شیراز خبر داد: «پس از انجام تحقیقات لازم٬ لیدرها و سرشاخههای اصلی این تجمع که به سردادن شعارهای هنجارشکنانه و ضدارزشها اقدام کرده بودند٬ دستگیر شدند.»
کوروش؛ مرهم یا ابزار؟
تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران پیشتر در گفتوگو با «تاریخ ایرانی» درباره اقبال ایرانیها به بنیانگذار سلسله هخامنشی گفته بود: «کوروش نمونه خوبی برای نقادی وضع فعلی است؛ واکنش به وضعیت موجود است که جامعه به طرح تمدنی از خودش بازگشت میکند.»
مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز در نیویورک نیز علت محبوبیت کوروش را حس سرخوردگی جامعه در فضای بینالملل و نیاز به آرامش روحی با درک وجود شوکتی برای کشورشان در گذشته میداند.
اما رضا مرادی غیاثآبادی، پژوهشگر فرهنگ ایران باستان و نویسنده کتاب «منشور کوروش هخامنشی» نظری خلاف آن دارد و میگوید: «احیای نام کوروش و یا هر شخصیت دیگری نمیتواند منجر به ارتقای جایگاه ایران شود. اصولاً جایگاه کشورها را وضعیت تاریخی آنان نمیسازد، بلکه تواناییهای علمی، فنی و اقتصادی امروزین آنان میسازد. کسانی هستند که کوروش را نه میشناسند و نه میخواهند که بشناسند. کوروش برای آنان فقط یک ابزار است. این عده (که تعدادشان در قیاس با پژوهشگران بسیار زیاد است) کوشش میکنند تا با تحریک احساسات عامه و با استفاده از روحیه قهرماندوستانهٔ آنان، از کوروش برای پیشبرد مقاصد امروزی خود استفاده کنند. آنچه که این عده از کوروش نقل میکنند و یا به او منسوب میکنند، الزاماً ارتباطی با کوروش ندارد و داستانها، تخیلات و قصههایی است که بتواند موجب بیدار کردن احساسات عامه و خلسه عاطفی آنان شود.»
سرگه بارسقیان، سردبیر «تاریخ ایرانی» با توصیف کوروش به عنوان «نخستین ابرقهرمان تاریخ ایران» که در قالب چهرهای منحصرا تاریخی و اجتماعی - و نه دینی - ظهور کرد، مینویسد: «کوروش امروزه دیگر شخصیتی تاریخی نیست. او از مرزهای حقیقت و دروغ فراتر رفته و به چیزی برتر، به معیاری برای تفکیک نیک از بد و شایست از ناشایست تبدیل شده است.»
به نوشته او «پهلوی دوم مبدا تاریخ را جلوس کوروش بر تخت پادشاهی برگزید، گرچه نفیسی گفته بود آن یک انقلاب داخلی بود؛ اما کوروش اسطوره تاریخی بود که مبدا تاریخ میشد تا به کار هویت ایرانی آید؛ به گفته مهرزاد بروجردی مساله کلیدی در گشودن بحث هویت ایرانی، نقد دلباختگی ایرانیان به «میراثگرایی»، به جای روی آوردن به تاریخنگاری انتقادی است. حال و روز کنونی ما به هیچ وجه در قد و اندازه دوران گذشته و پرافتخار ایران نیست، بنابراین همیشه نگاهمان به گذشته است؛ مثل کهنه سربازی که وقت و توان خویش را در لذت بردن از بازگویی افتخارهای دوران جنگ سپری میکند.»
نظر شما :