از اطفائیه تا آتشنشانی؛ آرزوی ناکام امیرکبیر
آتشنشانی چگونه در ایران شکل گرفت؟
این گزارشی است از وضعیت یکی از قهوهخانههای تهران که به دست امیرکبیر رسید و نخستین جرقه تاسیس مرکزی برای اطفای حریق را در ذهن امیر زد. امیر، نگاهی به گزارش انداخت، ابروانش را درهم کشید، دقایقی را به فکر کردن گذراند و بعد زیر لب زمزمه کرد: «... امان از جهل! امان از طمع! این مردم، به فکر خودشان هم نیستند و هیچ فکر نمیکنند که انبار کردن نفت، آن هم در مجاورت آتش اجاق و در جایی که هر روز دهها نفر به آن تردد میکنند و چپق و قلیان میکشند، چقدر خطر دارد و یک جرقه چطور ممکن است تمام زندگیشان را خاکستر کند.»
امیرکبیر که تازه چند ماهی میشد زمام امور کشور را به دست گرفته بود و علاقه و اشتیاق زیادی داشت تا تغییرات دلخواهش را در نظام سیاسی و اجتماعی کشور شروع کند و ضمنا در روزهای قبل نیز چنان گزارشهایی به دستش رسیده بود، با خود اندیشید: شواهد نشان میدهد قهوهخانه میرزا احمد تنها مکانی نیست که چنین وضعیتی دارد و قطعا خیلیهای دیگر هم ممکن است اشتباه او را کرده باشند.
تا قبل از صدارت امیرکبیر، نفت مورد نیاز مردم برای مصارف سوخت و روشنایی، در بشکههای ۱۱۰ کیلویی، به وسیله شتر، از بادکوبه روسیه وارد میشد و مردم برای خرید نفت از ظرفهایی به گنجایش دو سیر و نیم (۵.۱۸۷ گرم)، پنج سیر (۳۷۵ گرم) و چارک (۷۵۰ گرم) یا بزرگتر استفاده میکردند، اما در آن زمان بعضی تجار، برای آنکه بتوانند نفت را راحتتر در تمام مناطق کشور توزیع کنند، آن را به صورت حلبهای ۲۰ کیلویی هم وارد میکردند. با این حال، به دلیل وارداتی بودن نفت و از آنجا که گاهی به طور نامرتب توزیع میشد یا در برخی از محلات اصلا توزیع نمیشد، گروهی از مردم دسترسی دائمی به نفت نداشتند و برای اینکه از نظر تهیه آن در مضیقه نمانند، هرگاه نفت گیرشان میآمد، مقدار زیادی از آن را خریداری میکردند و خصوصا از وقتی واردات نفت چلیکی رایج شد، به دلیل آنکه نگهداریاش سادهتر بود، انباشت نفت توسط خانوادهها و خصوصا کسانی که از نظر شغلی نیاز بیشتری به نفت داشتند، شدت گرفت.
تأسیس نخستین اطفائیه در تبریز
امیرکبیر نخستین کسی بود که تصمیم گرفت به موازات آگاه ساختن مردم در مورد خطرات آتش، نهادی هم برای مقابله با حریق در سراسر کشور ایجاد کند و چون در دوره ولیعهدی ناصرالدین شاه سالها در تبریز خدمت کرده و به چشم دیده بود در آن شهر تأسیسات و تجهیزاتی به امر آتشنشانی تخصیص یافته است، قصد الگوبرداری از اقدامات انجام شده در آن شهر و تعمیم آتشنشانی در سطح کشور را داشت؛ اما عمرش کفاف نداد.
تبریز، اولین شهری بود که در آن بلدیه تاسیس شد و قاسمخان والی که در تاریخ آن شهر نماد خدمت به مردم در سالهای اولیه قرن ۱۳ شمسی محسوب میشود، ۱۰ سال بعد از تولد بلدیه، در گوشه دیگری از شهر، در خیابان خاقانی، نبش خیابان بهادری امروز، بنیان تشکیلاتی را گذاشت که در اردیبهشتماه ۱۲۹۶ شمسی افتتاح شد و به دلیل وظیفه خاصی که برای آن تعریف شده بود، از همان ابتدا به اطفائیه شهرت یافت. پیش از آن، در سال ۱۲۲۱ شمسی ماموران روسیه تزاری برای تامین امنیت و حفظ منافعی که در تبریز داشتند امکاناتی را به امر آتشنشانی اختصاص داده بودند که از چند پمپ دستی دوطرفه، از جنس برنز و مس برای پمپاژ آب تشکیل میشد. اقدامات روسها در تبریز، اگرچه حکم نخستین سند درباره تاسیس نهادی رسمی برای مبارزه با آتش در ایران را دارد، ولی اسناد تاریخی گواهی میدهد که از آن امکانات فقط برای اطفاء حریق استفاده میشد و برای مقابله با سایر حوادث کارایی نداشت. در حالی که قاسمخان والی، وقتی اداره اطفائیه تبریز را بنیان گذاشت، رسیدگی به سایر حوادث غیرمترقبه، از سیل و زلزله گرفته تا آوار، سقوط از بلندی و... را هم جزء وظایف اطفائیه قرار داد و کوشید ابزار و ادوات مقابله با آن سوانح نیز تهیه شود و در اختیار مأموران شاغل در اداره اطفائیه قرار گیرد.
احداث برج یانقین
یکی از ویژگیهای اداره اطفائیه تبریز که در حد خود نوعی ابتکار بدیع به شمار میآید، احداث برج «یانقین» است که در کنار ساختمان اطفائیه قرار داشت و هماینک نیز ایستگاه شماره یک و ساختمان مرکزی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی تبریز در مجاورت آن قرار دارد. واژه «یانقین» در زبان مردم آذربایجان به معنای آتش و آتشسوزی است و فلسفه وجودی برج زیبا و دیدنی یانقین که با ۲۳ متر ارتفاع، یکی از ابنیه معروف دوره قاجاریه در تبریز محسوب میشود، آن بود که چون در زمان تاسیس اداره اطفائیه هیچگونه امکانات مخابراتی برای تماس سریع مردم با آن وجود نداشت و احتمال میرفت در صورت وقوع آتشسوزی مأموران زمانی در جریان حادثه قرار بگیرند و به محل آتشسوزی برسند که کار از کار گذشته و زیان فاحشی به بار آمده باشد، قاسمخان والی، برج را به عنوان دیدهبان احداث کرد و دستور داد در تمام ساعات شبانهروز، عدهای در اتاقک دیدهبانی بالای آن به نگهبانی مشغول باشند و در صورت مشاهده دود و آتش یا غبار غلیظ در هر نقطهای از شهر، محل را شناسایی کرده و سپس با به صدا درآوردن زنگ برنزی بزرگی که در بالای برج تعبیه شده بود، مامورانی را که به حالت آماده باش در پایین برج مستقر بودند مطلع سازند، تا به آنجا بشتابند.
احتسابیه، جورکش اطفائیه در تهران
دومین و سومین واحد آتشنشانی کشور، با توجه به ضرورت حفظ چاههای نفت مسجدسلیمان و پالایشگاه آبادان، توسط انگلستان در خوزستان تاسیس شد تا اینکه در سال ۱۲۶۰ شمسی و هنگام سفر اول ناصرالدین شاه به فرنگ، هنگام اقامت وی در شهر حاجیطرخان روسیه، وقتی دستهای از آتشنشانهای آن شهر مانوری در حضورش برگزار کردند، چنان ذوقزده شد که اظهار داشت آن مانور بسیار مورد توجهش قرار گرفته و در جریان دومین سفر خود به فرنگ، هنگام بازدید از یک ایستگاه آتشنشانی، تجهیزاتی که برای اطفاء حریق در آنجا موجود بود، وی را بیشتر غرق تعجب کرد. در آخرین سالهای سلطنت او ادارهای با عنوان «احتسابیه» در تهران دایر شد که کار نظمیه، بلدیه و عدلیه یعنی شهربانی، شهرداری و دادگستری کنونی را به طور یکجا انجام میداد. آن اداره که شماری از کارکنانش با عنوان «محتسب» مورد اشاره قرار میگرفتند، از دو شعبه با عنوانهای «احتساب» و «تنظیف» تشکیل میشد. شعبه تنظیف عدهای سقا در استخدام داشت که موظف بودند با مشک، کوچهها و خیابانهای شهر را آبپاشی کنند تا گرد و غبار ناشی از حرکت مردم، وسایط نقلیه و چهارپایان، باعث اذیت و آزار شهروندان نشود و علاوه بر آن مسئولیت، موظف بودند هنگام وقوع آتشسوزیها نیز در امر خاموش کردن آتش دخالت کنند که چون امکانات و تجهیزاتی که در اختیار سقاها قرار داشت، نامتناسب با وظیفهشان بود، در مبارزه با آتش و اطفاء حریق نمیتوانستند نقش قابل اعتنایی ایفا کنند. آن وضعیت، با شدت و ضعفهایی تا هنگام نهضت مشروطیت ادامه داشت.
پس از امضای فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ شمسی و تغییراتی که در ساختار اداره کشور به وجود آمد، مشروطهخواهان که آشناییهایی با اصول تقسیم کار و شیوههای اداره شهر در جوامع غربی داشتند، تصمیم گرفتند طبق ضوابط خاصی به ساماندهی اوضاع شهر تهران و تاسیس نهادهای مدنی بپردازند و از جمله اقداماتشان در این رابطه آن بود که در هر شهر، کسی را به عنوان رئیس شهر تعیین کردند و اجرای امور شهری را بر عهدهاش گذاشتند و مدتی بعد، همان تفکر مقدمه تاسیس تشکیلاتی با عنوان بلدیه شد.
هدف اولیه از تاسیس بلدیه، حفظ منافع شهرها و برآورده کردن حوایج شهرنشینان مثل اداره کردن اموال منقول و غیرمنقول، نگهداشت سرمایههای متعلق به شهر، ایجاد تسهیلاتی برای دسترسی آسان مردم به مواد غذایی، تمیز نگه داشتن کوچهها، میدانها و خیابانها، روشن کردن شهر در شب، پاکیزگی حمامها و... بود و برای اولین بار، بیمه بناهای متعلق به شهر در برابر حریق و... مورد توجه قرار گرفت. با این حال، بلدیه در زمینه آتشنشانی اقدام چشمگیری انجام نداد و از آنچه در سالهای آخر سلطنت ناصرالدین شاه جریان داشت تجاوز نکرد و در نتیجه هیچ تغییری در ابزار و ادوات مورد استفاده ماموران مبارزه با حریق به وجود نیامد.
تاسیس اداره اطفائیه تهران
بعد از شروع سلطنت رضاخان، تشکیلات بلدیه به نحو محسوسی تغییر کرد و برای آنکه شهر تهران سروسامانی به خود بگیرد و از وضع سابق خارج شود، در سال ۱۳۰۳ شمسی، یک دستگاه اتومبیل آبپاش برای آبپاشی خیابانهای خاکی شهر خریداری کرد و یک سال بعد، هنگامی که سرلشکر کریم بوذرجمهری کفالت بلدیه تهران را بر عهده داشت، وجود همان ماشین آبپاش، مقدمهای برای شکلگیری نهادی برای مقابله با آتشسوزی در تهران شد. به این ترتیب که چند متر لوله، یک سر لوله و چند شیر به آن ماشین افزودند تا برای اطفاء حریقهای احتمالی نیز کارایی داشته باشد.
در ابتدای تاسیس اداره اطفائیه، فردی آلمانی به نام هانری فردریش دوئل که از مکانیکهای قشون به شمار میآمد، به ریاست فنی و یکی از افسران روس سفید به نام کلنل وربا (که به ایران پناهنده شده بود)، به ریاست نظامی آن منصوب شدند و اداره موصوف با ۱۵ نفر پرسنل که همگی از درجهداران قشون بودند، کار خود را شروع کرد؛ ولی در سالهای بعد، به موازات تجهیز اداره اطفائیه، در کادر ادارهکننده آن تشکیلات نیز تغییراتی به وجود آمد و ادارهاش تحت نظر روسای ایرانی که از بین افسران ارتش انتخاب میشدند، قرار گرفت و بر تعداد کارکنانش افزوده شد.
اداره اطفائیه در گاراژ حسینخان
اداره اطفائیه، فعالیت خود را ابتدا در۳۰۰ متری میدان توپخانه و در ابتدای خیابان چراغبرق (امیرکبیر بعدی) و در محلی استیجاری در گاراژ حسینی که متعلق به فردی موسوم به نام سید اسدالله بود و قسمتی از گاراژ غرب که مقابل کوچه عربها در شمال همان خیابان قرار داشت، شروع کرد و یک دستگاه اتومبیل آبپاشی که تنها دارایی آن را تشکیل میداد، اگرچه اسما به امر آتشنشانی اختصاص یافت، اما عملا برای امور دیگری نیز مورد استفاده قرار میگرفت.
از آنجا که در یکی دو سال اول تاسیس اداره اطفائیه، چند حریق در تهران اتفاق افتاد و هنگام وقوع آنها ماشینهای آبپاش در سطح شهر پراکنده بود و عملا تجهیزات موجود نتوانست در اطفاء آن حریقها نقش قابل اعتنایی ایفا کند و از طرف دیگر تقاضای مردم برای برخورداری از آب سالم هم رو به افزایش بود و ظاهرا اداره اطفائیه وظیفه داشت به موازات انجام وظیفه در حوزه آتشنشانی امر آبرسانی شهری را نیز مدیریت کند، در آذرماه سال ۱۳۰۷ با نیت تقویت توان فنی اداره اطفائیه، یک دستگاه آبپاش بزرگ و چهار دستگاه آبپاش کوچک مارک N.A.G که لاستیکهای توپر داشت، از آلمان خریداری شد و به طور کامل در اختیار اداره اطفائیه قرار گرفت. عدهای از شوفرهای (رانندگان) مستعد قشون و گروهبانهای قدیمی هنگهای بهادری و آهنین هم برای به کار انداختن و هدایت ماشینهای جدید به اداره اطفائیه منتقل شدند و اطفائیه، ظاهرا سامان پیدا کرد. با این وجود، به دلیل وسعت یافتن شهر، افزایش جمعیت آن و کارگاههایی که در حومه تهران شروع به فعالیت کرده بود، گاهی اوقات، خصوصا زمانی که حریقهای شدیدی روی میداد یا به طور همزمان در چند جای شهر حریق به وقوع میپیوست، تشکیلات آتشنشانی به تنهایی نمیتوانست مشکل را حل کند و در نتیجه، از نیروهای امدادی سایر ارگانها، از جمله نظمیه (شهربانی) و قشون (ارتش) نیز برای کمک به ماموران آتشنشانی استفاده میشد و طبق دستورالعملی که برای ماموران وضع شده بود، آنان وظیفه داشتند پس از اطفاء هر حریق، گزارشی در خصوص چگونگی وقوع حادثه و اقداماتی که در رابطه با آن انجام دادهاند، تهیه کنند که مجموعهای از آنها را در خلال کتب مختلفی که درباره تهران قدیم نوشته شده، میتوان یافت.
نخستین آتشسوزی بزرگ در تهران
روز ۸ مهرماه ۱۳۰۷ سالن سینمای صنعتی واقع در خیابان لالهزار آتش گرفت. آتشسوزی در آن سالن که یکی از مدرنترین و مجهزترین سینماهای پایتخت محسوب میشد و به نمایش فیلم برای بانوان اختصاص داشت، به دلیل وسایل قابل اشتعال در آن، در زمانی کوتاه شدت گرفت و بناهای اطراف را نیز به خطر انداخت و ماموران آتشنشانی، گردان مهندسی ارتش و عوامل پلیس ساعتها زحمت کشیدند تا توانستند آتش را خاموش کنند؛ اما با تمام فداکاری و ازخودگذشتگی ماموران آتشسوزی اگرچه از نظر جانی به کسی لطمهای نزد، اما وقتی خاموش شد که از آن سینمای مجهز، فقط مشتی خاکستر بر جای مانده بود.
فردای آن روز، روزنامه اطلاعات، با انتشار گزارش مشروحی از واقعه، به لزوم تقویت آتشنشانی تهران اشاره و خاطرنشان کرد: «... وقتی واقعا فکر کنیم متوجه میشویم ما هیچ وسیله اطفائیهای نداریم، ما یک اداره مخصوص اطفائیه میخواهیم، برای اینکه به مجرد وقوع حریق و صدا کردن زنگ تلفن آن اداره، سوت اتومبیلهای اطفائیه هم از طرفی بلند شود. متاسفانه تاکنون به این امر توجهی نشده است و مامورین نظمیه و بلدیه، باید با نبودن وسایل کافی خود را در خطر حریق بیندازند. علیایحال امیدواریم بلدیه زودتر درصدد تهیه وسایل کافی برای اطفاء حریق و تهیه چند دستگاه اتومبیلهای اطفائیه و اداره و بودجه مخصوص برای این منظور برآید که از مشقت کارکنان و مامورین فعلی اطفائیه و خطرات آن کاسته شود و اگر طالب کسب تمدن جدید دنیا هستیم، باید لوازم آن را نیز از هر حیث فراهم کنیم...»
تشکیلات اطفائیه، چندین سال، همچنان در خیابان چراغبرق و در گاراژهای حسینی و غرب دایر بود. تا اینکه بر اثر وسعت یافتن شهر و تعدد حریقهایی که در مناطق مختلف اتفاق میافتاد، مسئولان امر بالاخره متوجه شدند ماشینآلات و نفراتی که در اختیار دارند، جوابگوی نیازهای شهری با وسعت و جمعیت تهران نیست. به همین جهت، در سال ۱۳۱۰ شمسی با پیگیری کریم آقا بوذرجمهری، که در رابطه با امر آتشنشانی بیشترین مسئولیت را بر عهده داشت و به تعبیری مدیر ارشد آن خوانده میشد، برای احداث ساختمانی متناسب با وظایف اداره اطفائیه و همچنین تامین بودجهای منطبق با حجم فعالیتهای آن، پیشنهادی تهیه و تقدیم مجلس شد که با تصویب آن پیشنهاد، در سال ۱۳۱۱ اداره اطفائیه ابتدا به قسمت شرقی آسایشگاه سابق بلدیه و سپس به بیرون از محدوده شهر، به میدان حسنآباد و محل گورستان متروکهای که در آنجا واقع بود (محل کنونی ایستگاه شماره ۱ سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی)، انتقال یافت و ساختمان جدیدی در آن محل احداث و تدریجا تکمیل شد و کلیه تشکیلات اداره اطفائیه را به آنجا منتقل کردند.
در سال ۱۳۱۳ حسنخان معتضدی به ریاست اداره آتشنشانی منصوب شد. وی با علاقهمندیهایی که به کار خود داشت، از ابتدای قبول مسئولیت، شروع به تلاش گستردهای برای سامان بخشیدن به امور اطفاء حریق کرد و ضمن خرید لباسهای نسوز برای آتشنشانها، دولت را متقاعد کرد یک فروند کشتی آتشنشانی نیز از آلمان خریداری کند، تا برای خاموش کردن حریق کشتیها، در دریاچه مازندران مورد استفاده قرار بگیرد و به این ترتیب، با سعی او، در استان گیلان نیز اداره اطفائیهای تشکیل شد که مرکز آن در بندر انزلی واقع بود.
تبدیل اطفائیه به آتشنشانی
در آخرین سالهای دهه ۱۳۲۰، که اندک اندک مشخص شد آتشنشانی حکم حرفهای تخصصی را دارد و دستاندرکارانش باید دانش فنی لازم را داشته باشند، لزوم برخورداری ماموران آتشنشان از مهارتهای فنی احساس شد و دولت عدهای از کارکنان اداره اطفائیه را برای گذراندن یک دوره آموزش حرفهای، به خارج از کشور اعزام کرد که پس از بازگشت آن عده به کشور، اداره اطفائیه اقدام به تشکیل کلاسهای ویژهای برای ماموران خود کرد و کسانی که در خارج از کشور آموزش دیده بودند، موظف شدند با تدریس در آن کلاسها، آنچه را آموختهاند، به همکاران خود آموزش دهند.
به این ترتیب، اداره اطفائیه اولین قدمها را برای تبدیل شدن به نهادی توانمند در راه گذاشت و سه سال بعد، در اواخر سال ۱۳۳۳ شمسی، هنگامی که نیروهای ماهر در حد نیاز تامین شده بود، عنوان اطفائیه به آتشنشانی تغییر یافت و چون آن هنگام مصادف با توسعه صنایع و شکلگیری مناطق مسکونی جدید در اطراف تهران بود، تصمیم گرفته شد آتشنشانی تهران علاوه بر داشتن یک اداره مرکزی سه شعبه نیز در نقاط مختلف شهر در اختیار داشته باشد که بر مبنای آن تصمیم و با سعی شهرداری، تهران علاوه بر اداره مرکزی آتشنشانی، صاحب شعباتی نیز در انتهای خیابان شهباز (خاقانی)، خیابان شوش و انتهای خیابان بهار شد.
همچنین به علت بعد مسافت تهران و شمیران و از آنجا که شمیران از نظر موقعیت جغرافیایی نسبت به تهران در ارتفاع قرار داشت و هنگام ضرورت، دسترسی به نقاط مختلف آن دشوار مینمود و اغلب اوقات همین امر موجب تاخیر در امدادرسانی به حادثهدیدگان میشد، احداث شعبهای از آتشنشانی در شمیران نیز مورد توجه قرار گرفت و در سال ۱۳۳۴، یک سال بعد از افتتاح شعبات سهگانه آتشنشانی در شهر تهران، پایگاه شمیران نیز به مرحله بهرهبرداری رسید و در همان سال قرارداد خرید چهار دستگاه اتومبیل آتشنشانی جدید با کارخانه ایرانی ارج که از مدتی پیش مطالعاتی را بر روی شبیهسازی مدل اتومبیلهای آتشنشانی خارجی شروع کرده بود، به امضا رسید و آن تجهیزات، پس از تحویل، در اختیار شهرداری شمیران قرار گرفت.
تا حدود ۳۰ سال بعد از تاسیس آتشنشانی، کارکنان آن اداره از وسایل و تجهیزات حفاظت فردی بهرهای نداشتند و هنگام مأموریتهایشان ناچار بودند با کفش و لباس معمولی در عملیات شرکت کنند. بعدها، لباس کار متحدالشکلی برای افراد آتشنشان در نظر گرفته شد و تعداد محدودی کلاه ایمنی نیز در اختیار آنها قرار گرفت، اما در سالهای بعدی، به موازات توسعه تهران اداره آتشنشانی رشد کرد و چون روز به روز برحسب ضرورت در برابر مسئولیتهای سنگینتری قرار میگرفت، تا حدی این مهم مورد توجه قرار گرفت و هنگام خرید وسایل اطفائی، اقلامی از وسایل حفاظت فردی نیز خریداری میکردند. از جمله در سال ۱۳۳۶ تعداد ۱۰ ماسک ضد گاز و ۶ ماسک ضد دود و در سال ۱۳۳۷ استفاده از لباس نسوز در آتشنشانی مورد استفاده قرار گرفت و به مرور زمان، آتشنشانی تهران به اسنوکر، نردبان، ماشین کفساز، تانکرهای مجهز، موتور پمپ، تور نجات، لباس نسوز، ماسک ضد گاز، ماسک ضد دود و... مجهز شد.
گسترش آتشنشانی در تهران
در سال ۱۳۴۰ شمسی، واحدی به نام گروه «امداد و نجات» در ایستگاه حسنآباد ایجاد شد تا در کنار اطفای حریق، امداد و نجات حادثهدیدگان را بر عهده بگیرد. در سال ۱۳۴۹ با توجه به ترافیک خیابانهای تهران و به دستور شهردار وقت یک کادر موتورسوار، با موتورسیکلتهایی که مجهز به بیسیم بودند و میتوانستند تا ۱۲۰ کیلوگرم بار حمل کنند – تشکیل شد و مقرر گردید در زمان وقوع آتشسوزی، با سرعت تجهیزات مقدماتی را به محل حادثه برسانند و تا رسیدن اتومبیلهای سنگین و نیروهای لازم، عملیات اولیه اطفائی را انجام دهند و بعدها چند شهرستان نیز به تجهیزاتی مشابه مجهز شدند. به اضافه اینکه در سال ۱۳۴۴ کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی در جلسه سوم دیماه خود، به منظور ارتقای ایمنی فرودگاههای کشور با خرید چند دستگاه اتومبیل آتشنشانی جهت اداره کل هواپیمایی کشوری موافقت کرد.
در سال ۱۳۵۰، با وجودی که چند ایستگاه جدید در تهران شروع به فعالیت کرد، تعداد ایستگاههای آتشنشانی تازه به ۷ واحد رسید؛ اما در سالهای بعد از آن، گسترش و توسعه آتشنشانی شتاب بیشتری گرفت. برای نمونه در سال ۱۳۵۳ سه پایگاه دیگر به تعداد ایستگاهها افزوده شد و روز ۲۵ اسفندماه سال ۱۳۵۵، در حالی که تعداد ایستگاهها به ۱۳ واحد رسیده بود، مرکز جدید ستاد و فرماندهی آتشنشانی و خدمات ایمنی در محل وسیعی در خیابان آزادی (آیزنهاور سابق) افتتاح شد و با شروع به کار آن مرکز، ایستگاه آتشنشانی میدان حسنآباد که تا آن تاریخ به عنوان ایستگاه مرکزی آتشنشانی مورد اشاره قرار میگرفت، به ایستگاه شماره ۱ تغییر نام داد و در سال ۱۳۵۶ مجموعا ۱۶ ایستگاه، که سه ایستگاه آن از امکانات نجات نیز برخوردار بود، در تهران فعالیت داشت.
در ششم آبان ماه ۱۳۵۳، در یکصد و سومین جلسه انجمن شهر تهران اساسنامه سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی در چهار فصل، ۲۸ ماده و ۱۴ تبصره تصویب شد که تا سال ۱۳۵۷ امور مختلف آتشنشانی بر مبنای اساسنامه مزبور انجام میشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با انحلال سازمان دفاع غیرنظامی، فلسفه وجودی آتشنشانیهای کشور بر اساس بندهای ۱۴ و ۲۰ ماده ۵۵ قانون شهرداری تعریف و از همین رو سازمانهای آتشنشانی زیرمجموعه شهرداری قلمداد و شهرداریها ملزم شدند برای حفظ شهرها از خطر سیل، حریق و دیگر مخاطرات، تدابیر مؤثری اتخاذ کنند و نظر به اینکه ایران کشوری حادثهخیز است و از ۴۰ نوع حادثه طبیعی شناخته شده، حداقل ۳۰ مورد آن در ایران امکان وقوع دارد، توجه به بحث ایمنی و تهیه و تدوین ضوابط و مقررات ایمنی برای آن امری ضروری تشخیص داده شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمنماه ۱۳۵۷ تا پایان سال ۱۳۶۸ مجموعه آتشنشانی رشد سریعی داشت و مجموع ایستگاهها به ۲۶ ایستگاه اطفاء حریق و ۷ ایستگاه امداد و نجات رسید.
* برگرفته از تاریخچهای که سازمان آتشنشانی منتشر کرده است
نظر شما :