گزارش سوءقصد به محمدعلی‌ شاه

شاه: مجلس مرتکبین را دستگیر کند/ صوراسرافیل: وظیفه مجلس نیست
۱۰ اسفند ۱۳۹۵ | ۲۱:۴۸ کد : ۵۷۵۵ گزیده‌های تاریخی
شاه: مجلس مرتکبین را دستگیر کند/ صوراسرافیل: وظیفه مجلس نیست
گزارش سوءقصد به محمدعلی‌ شاه
تاریخ ایرانی: بعدازظهر جمعه ۸ اسفند ۱۲۸۶، اتومیبل محمدعلی‌ شاه قاجار که به قصد تفرج عازم دوشان‌تپه بود، مورد سوءقصد مخالفان قرار گرفت؛ البته شاه نه در آن اتومبیل که در کالسکه پشت سر حضور داشت و به او آسیبی نرسید. شاه ۹ روز پس از ترور در نامه‌ای به نمایندگان مجلس شورای ملی بر دستگیری مسببین این واقعه تاکید کرد. روزنامه «صوراسرافیل» گزارش کاملی از شرح واقعه منتشر کرد و از زبان مردم به نامه شاه پاسخ داد که «تاریخ ایرانی» در سالگرد این ترور آن را بازنشر می‌کند:

 

***

 

روز جمعه ۲۵ محرم ۱۳۲۶ سه ساعت قبل از غروب آفتاب اعلیحضرت اقدس همایونی هنگامی که به عزم فرح‌آباد از خیابان پشت تکیه بربری‌ها عبور می‌فرمودند در حالتی که اتومبیل و کالسکه مخصوص اعلیحضرت محیط به سوارهای کشیک‌خانه و در دو طرف جاده پلیس و ژاندارم به قطار ایستاده بودند یک عدد بمب در نزدیک اتومبیل ترکیده عقب اتومبیل را سوراخ سوراخ و چند نفر را نیز مجروح و مقتول نموده!! در صورتی که از حسن اتفاق و نیک‌بختی ملت کالسکه‌ای را که اعلیحضرت سوار بودند در صد قدمی اتومبیل حرکت می‌کرد و از این رو از آسیب مصون مانده و عموم ملت را قرین شادی و انبساط نمود، یک بمب دیگر نیز همان وقت در کوچه نزدیک تکیه بربری‌ها بلافاصله محترق شد (از اتفاقات غریبه در روز جمعه در بوانرو پایتخت آرژانتین از ممالک ینگی دنیای جنوبی هم بمبی به وزن بیست پوند (سه من و نیم تبریز) به طرف رئیس‌جمهور آنجا از عمارت فوقانی انداخته‌اند و در حینی که جلو او می‌افتاده با پای خود بلافاصله یک صد قدم آن را پرت می‌کند و در وقت احتراق آسیبی بدو نمی‌رساند!)

 

از این رو بلافاصله بساط عیش و شادکامی در تمام شهر طهران منبسط شد و یک شب در بازارها و کاروانسراها و سه شب متوالی در سردر بعضی خان‌ها و انجمن‌ها و خیابان‌ها چراغانی بود و تمام این اظهارات مسرت و سرور که فقط ناشی از حس محبت مخصوص ملت نسبت به ذات ملوکانه و بدون حکم حاکم یا امر بلدیه بود بهترین دلیلی بر حسن احساسات ملت بالنسبه به شخص اعلیحضرت همایونی می‌باشد و از طرف دیگر پیغامات مرحمت‌آمیز اعلیحضرت شهریاری نیز در جواب تبریک انجمن‌ها و فرمایش‌های حضوری ملوکانه به وزرا و وکلا تمام حاکی از حسن نیت و اطمینان کامل ذات شاهانه نسبت به ملت می‌باشد و راستی برای ایران چه خوشبختی از این روابط محبت ذات‌البین و مناسبات ودادیه دولت و ملت بالاتر خواهد بود؟ و آیا کدام دسیسه ارباب غرض و حیله و تمامی دشمنان ایران به ارکان این اتحاد و اتفاق صمیمی خللی وارد خواهد نمود؟

 

بلی چیزی که ملت حق‌شناس ایران را بی‌اندازه در این وقعه هائله دلتنگ نموده و به هیچ وجه خود را نمی‌توانند تسلی داد پیشامدی است که در موقع وقوع این حادثه روی داد و آن این است که به محض ترکیدن بمب تمام سوارهای کشیک‌خانه که تا آن ساعت حافظ و حارس اعلیحضرت همایونی به شمار می‌آمدند و سادگی دروغی و شاه‌پرستی جعلی پاشاخان امیربهادر جنگ آن را تامین می‌نمود تماما از جلو و عقب شلیک‌کنان رو به فرار گذاشته جمعی را مقتول و عموم عابرین بیچاره را لخت کرده!!! دو اسب از کالسکه مصدق‌السلطنه و دو اسب دیگر از واگون باز کرده بردند و سیمون آقا نام ارمنی را در خیابان جلیل‌آباد از درشکه پایین کشیده ساعت و اشیا جیب او را خالی کردند! و در حسن‌آباد همین سوارها دکانی را غارت نموده و از قرار مذکور یک نفر را به قتل رسانیدند!! و سربازهای فوج سیلاخور حافظ عمارت گلستان نیز عازم چاپیدن شهر شدند!! و این درست همان وقت بود که اعلیحضرت پادشاه ایران نیم ساعت تمام در خانه مجلل‌الملک کالسکه‌چی‌باشی یکه و تنها از خود دفاع می‌فرمودند.

 

بلی احساسات عمومی ملت را هیچ وقت نمی‌توان تکذیب کرد. این همان امیربهادری بود که با غلام‌های کشیک‌خانه تمام اروپا را تسخیر می‌نمود و ارواح تمام اولیا و شهدا را برای کمال شاه‌پرستی و جان‌نثاری و فداکاری غلام‌های کشیک‌خانه شاهد می‌گذرانید! در موقع آسایش و سلامت فرد فرد اهل ایران ممکن است همین دعوی را تکرار کنند و پای لاف و گزاف را بالاتر از آنچه امیربهادر اظهار می‌کند بگذارند؛ لیکن در چنین وقتی به صحت پیش‌بینی‌های ملت می‌توان معتقد شد و احساسات عمومی ملی را ممکن است تصدیق نمود و ما به واسطه مذاکراتی که مسیو وارنه فرانسوی اتومبولچی اعلیحضرت نموده به هیچ وجه نمی‌توانیم جلوی سوءظن خود را بگیریم و خدا به حقایق امور داناتر است.

 

مسیوی مزبور در گمرک می‌گوید «وقتی که من اتومبیل را به درب اندرون بردم دیدم پرده‌های داخلی آنان را پایین انداختند. گمان کردم که اعلیحضرت به اتومبیل سوار خواهند شد بعد دیدم سوارها و مستحفظین شاه اتومبیل را احاطه نموده به من امر حرکت دادند. گفتم اگر اعلیحضرت به اتومبیل سوار نخواهند شد علت انداختن پرده‌ها چیست؟ گفتند اعلیحضرت سوار نخواهند شد من از آن مذاکرات قدری بدگمان شده گفتم این کار صحیح نیست و اگر خطری متصور است چرا مرا دچار آن می‌نمایید. اعتنایی به گفتار من نشد! خواهی نخواهی اتومبیل راندم تا اینکه سر سه‌راهی تکیه بربری‌ها در دست یک نفر چیزی در دستمال‌خانه شطرنجی دیدم که به طرف اتومبیل انداخت. من اتومبیل را تند کردم ولی فورا صدا بلند شد، خرق هوا نزدیک بود مرا پرت کند. اتومبیل را نگاه داشته به کناری رفتم بعد از چند دقیقه که برگشتم احدی را ندیدم فقط یک نفر از راهگذر را دیدم که یکی از سوارهای کشیک‌خانه با گلوله به دهانش زده او را کشت!!»

 

بعد از احتراق بمب، اعلیحضرت همایونی از کالسکه به سرعت پایین آمده خواستند داخل خانه میرزا حسین کحال بشوند ولی چون در بسته بود به خانه‌ای که نزدیک خانه مزبور و متعلق به مجلل‌الملک است وارد شدند و پس از نیم ساعت که حافظین وفادار اعلیحضرت از سلامت ذات اقدس ملوکانه مطمئن گردیدند کم‌کم از چپاول و غارت دست کشیده از اطراف جمع شدند؛ ولی چون جاده تنگ بود و کالسکه‌ شش‌اسبه به آسانی برنمی‌گشت اعلیحضرت همایونی با سی نفر سرباز گارد توپخانه پیاده تا عمارت گلستان مراجعت فرمودند.

 

فردای آن روز دو ساعت از روز گذشته دو نفر باغبان نطنزی که از درب اندرون وزیر مخصوص خاک‌روبه می‌برده‌اند به واسطه فشاری که به دو بمب که زیر خاک‌روبه‌ها پنهان بوده وارد می‌آورند یکی از دو بمب ترکیده هر دو نفر را می‌کشد و بعد از دو ساعت بمب دوم را از زیر خاک بیرون آورده به نظمیه بردند.

 

اعضای نظمیه مرکزی حکومت محلیه و حکمران‌های شهرهای نزدیک پایتخت بلااستثنا از همان ساعت درصدد گرفتاری مرتکب برآمده و مشغول تفتیش مجدانه شدند و از جمله چند نفری را در حضرت عبدالعظیم و قزوین عامل این کار تصور نموده دستگیر کردند و پس از تحقیق و استفتائات لازمه بی‌تقصیری آن‌ها ثابت شده مرخص شدند؛ ولی در خانه بی‌سکنه نزدیک تکیه بربری‌ها شش عدد کپسول دینامیت و دو دانه بمب و یک ریش مصنوعی به دست آمده که هنوز اهالی خانه مفقود می‌باشند.

 

از قرار تقریر سید غلامرضاخان زرگر مرندی آذربایجانی که صاحبان آن دو خانه را می‌شناخته و در ۳ صفر ۱۳۲۶ در اداره نظمیه استنطاق شده دو نفر از ساکنین آن خانه با شاپشال‌خان خصوصیت داشته و به خانه او می‌رفته‌اند و گوهای برنجی بمب را هم در چند ماه قبل شپدایوف آذربایجانی که از جمله اشرار شارلتان و در محبس دولتی محبوس است به ریخته‌گر خیابان چراغ گاز به اسم سرآب‌پاش دستورالعمل داده بوده است بریزد.

 

با اقدامات مزبوره پس از ۹ روز از واقعه هائله دستخطی از طرف اعلیحضرت همایونی خطاب به مجلس مقدس شوری صادر شده و صورت آن را ذیلا می‌نگاریم و عقاید ملت و خودمان را در این معنی بعد از آن اظهار می‌داریم.

این صورت دستخط

در قصر گلستان طهران

مجلس شورای ملی مکنون خاطر ما پیوسته چنین بوده و هست که در ضمن تمهید موجبات استحکام در مشروطیت به قسمی اسباب جمعیت حواس وزرا و وکلای خود را فراهم نماییم که بتوانند بالاتفاق اسباب آسایش عامه را به طوری آماده نمایند که ریشه فساد بالمره منقطع بوده و اقویا و ضعفای ملت ایران از نعمت صحت و امان طوری بهره‌مند باشند که عاجزترین رعایا در مهد امن و امان از هرگونه صدمه و آسیب مصون بوده بتوانند عوض دفاع هم خود را مصروف حفظ و آبادی وطن و تحصیل شرافت و ثروت و مکنت نمایند ولیکن ملاحظه نمایید در حالتی که اساس امنیت برای شخص سلطنت تا این درجه متزلزل باشد رعایای ممالک دوردست و اهل ثغور و سرحد و فقرای ملت اسلام و مطلق رعایا چگونه می‌توانند از جان و مال خود ایمن و راحت باشند.

 

می‌دانیم که از این سوءقصد که برای ما شده تا چه درجه خاطر وکلای صدیق و امین مشوش و پریشان‌ است ولیکن انتظار داشته و داریم که از طرف مجلس بیشتر و زیادتر از شخص خود ما در تعین محرکین و گرفتاری مرتکبین اولیای امور تاکید و تشدد به عمل آید. تاکنون که ۹ روز است از این مقدمه گذشته اثری و حاصلی نشده است بیم آن داریم که مرور ایام و لیالی اهمیت این قضیه را در انظار و افکار منسی داشته اقدامات جدی را که می‌بایست خیلی بیشتر از این‌ها در این موقع به مقام بروز آید سست و بالمال بالمره مسکوت عنه بگذارد. این است بالضروره خاطر وکلای ملت را آگاه می‌داریم ما نه محض محافظت وجود خودمان که نگهبان آن فضل خداوند متعال است بلکه برای استقرار امنیت و به جهت آسایش یک مملکت بزرگ اسلام ناگزیریم که اگر تا چند روز دیگر هم اثری در تعیین محرکین و دستگیری مرتکبین ظاهر نشود به اقتضای تکلیف شخصا خودمان اقدامات مجدانه به عمل آوریم که خیانت مجرمین هویدا و اغراض مغرضین آشکار و پیدا شود و از مراتب شاه‌پرستی و صداقت وکلای خیرخواه انتظار داریم که در نیل این مقصود مشروع تا همه جا با خیالات ما همراهی کرده دولت‌خواهی خود را به عالمیان واضح خواهند کرد. صفر ۱۳۲۶

این بود صورت دستخط.

 

عوام ملت این دستخط را به منزله اتمام حجت [اولتیماتوم] فرض کرده و هزاران خیال پریشان و موحش در ضمن آن مندرج می‌بینند؛ یعنی تصور می‌کنند که اولیای دولت علیه این سوءقضا را دست‌آویز کرده و سلب شفقت از ودایع الهی یعنی ملت نموده و به این بهانه درصدد اقدامات جائرانه می‌باشند و حیرت خواص قوم نیز از طبقه اولی کمتر نیست. چه این معنی مبرهن است که اقدامات ملل مختلفه دنیا در ممالک متعدده روی زمین برای برقراری اساس سلطنت حقه شوری و این‌ همه فداکاری‌ها و جانبازی‌ها که در کره ارض برای پیشرفت این مقصد اولیه عقلای دنیا شده است تمام برای این بوده که دو قوه بزرگ اساس سیاست که قوه مقننه و قوه مجریه است از هم مجزی شده و برای هر یک دسته علی‌حده تعیین شده و دخالت در امور یکدیگر نمایند.

 

از زمان میرزا تقی‌خان الی حال، اصلاح‌طلبان ایران به صدای واحد تجزیه این دو قوه را خواستکار و عدم اختلاط آن دو را به یکدیگر مطالبه می‌کنند. و نتیجه قریب سه سال تمام فداکاری ملت ایران و این همه جانبازی مشروطه‌خواهان فقط یک فصل قانون اساسی بود که دولت علیه ایران و شخص شخیص اعلیحضرت همیونی آن را تصدیق و امضا فرمود و ما محض تذکر اولیای دولت علیه ذیلا آن را تکرار می‌کنیم.

اصل بیست و هفتم. قوای مملکت به سه شعبه منشعب می‌شود:

اول: قوه مقننه...

دوم: قوه قضائیه...

سوم: قوه اجرائیه...

و در ذیل قوه سوم که قوه اجرائیه است صریحا مندرج است که قوه اجرائیه مخصوص پادشاه است؛ یعنی قوانین و احکام به توسط وزرا و مامورین دولت به نام نامی اعلیحضرت همایونی اجرا می‌شود به ترتیبی که قانون معین می‌کند.

 

در مقابل این فصل اصلی و ماده ممده قانون اساسی سلطنت مشروطه حقه ایران که موشح به امضای اعلیحضرت پادشاه ایران است صدور این دستخط حقا موجب تحیر خواص و عوام ملت شده!!! چه این دستخط قوه اجرائیه را نیز جدا و به طور اولتیماتوم به مجلس مقدس شورای ملی شیدالله رکانها واگذار می‌نماید؛ یعنی کار قوه اجرائیه را که به موجب فصل مزبور قانون اساسی مخصوص پادشاه است از قوه مقننه که مجلس شورای ملی است می‌خواهد!!! در صورتی که حق و وظیفه مجلس شوری فقط ایجاد یعنی استخراج قوانین از منابع شریعت می‌باشد و این‌ همه فریاد روزنامه‌نگاران و عقلای طبقات ملت تا به حال این است که چرا قوه اجرائیه به امور راجعه به خود رسیدگی ننموده و مجلس را مجبور و مشغول به اعمال اجرائیه می‌نماید و چرا وکلای ملت با تمام قوی اجرای تکالیف اجرائیه را از کارکنان دولت نخواسته و درباره موارد به امور راجعه به آن‌ها از روی کمال اجبار دخالت می‌کنند!!!

 

در هر حال با کمال تضرع و ابتهال اینک ما و عموم ملت از پیشگاه اعلیحضرت همایونی استدعا می‌کنیم که این فصل قانون اساسی را از نظر حدید ملوکانه دور نداشته و اختلاط این دو قوه را که با هزاران بذل خون و ملیون‌ها صرف مال تازه از هم مجزیه می‌شود به هم مخلوط نفرمایند و همان‌طور که در قانون اساسی مصرح است اجرای قوانین و احکام صادره از مجلس مقدس را به وزرا و مامورین دولت واگذار فرمایند که به ترتیبات قانونی معمول دارند. والسلام علی من التبع الهدی

کلید واژه ها: محمدعلی شاه صوراسرافیل


نظر شما :