پایتخت بدریخت، شهر بدقواره و شهرداری بدحساب
آنچه ۵۵ سال قبل در سیمنار مسائل اجتماعی تهران گذشت
تاریخ ایرانی: «اگر از بالا به شهر تهران نگاه کنیم یا کوچه پسکوچههای آن را به دقت ببینیم متوجه میشویم بدریختترین شهر دنیاست و این مصیبت از بینقشهای و بینظمی آنهایی بوده که در گذشتهها اداره شهر را به عهده داشتهاند. در شهرداری اداراتی وجود دارد که نمیبایست باشند. هیچ چیز در شهرداری فناناپذیر نیست و اگر عوارضی از ۲۵ سال پیش وضع شده همانطور مانده است.»
اشتباه نکنید این جمله شرح وضعیت تهران به تاریخ اردیبهشت ۱۳۹۶ نیست. توصیفی است از احمد نفیسی، معاون شهردار وقت پایتخت در اردیبهشت ۱۳۴۱ شمسی در آخرین روز از سمینار ۶ روزه «مسائل اجتماعی شهر تهران»؛ زمانی که این شهر هنوز کلانشهر بزرگ امروز نبود. سمیناری که به دبیری احسان نراقی و با مشارکت گروه تحقیقات شهری دانشگاه تهران در این دانشگاه برگزار شد و مهمترین رویداد اجتماعی مختص این شهر از زمان اعلام پایتختیاش توسط آقامحمدخان قاجار و حتی بعد از آن بود. سمیناری که با بررسی علمی و جامعهشناسی مشکلات مهم شهر از وضعیت رفاهی تا شهرداری و جمعیتی را مورد نقد و بررسی قرار داد و راهکارهای برونرفت آن ارائه شد. راهکارهایی که بسیاریاش با گذر پی در پی شهرداران در حافظه شهری باقی ماند که همه کارشناسان از گسترش افسارگسیخته و بیبرنامه آن گفتند که مهمترین ویژگیاش در طی ۲۳۰ سالی است که پایتخت ایران شده است.
پیشنهاد اولیه برگزاری این سمینار برای اولین بار در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران و به ریاست دکتر غلامحسین صدیقی ارائه شد. کارشناسان این موسسه بعد از مطالعات فراوان متوجه شدند که وضعیت تهران به عنوان پایتخت ایران و به نوعی ویترین کشور وضعیت مناسبی نیست و مردم در این شهر با مشکلات زیادی مواجه هستند. مشکلاتی که زندگی در این شهر را با وجود مرکزیتش با مسائلی روبهرو کرده و به همه جای کشور نیز سرایت داده بود؛ به قول دکتر صدیقی دو ثلث ناهنجاریهای کشور در همین تهران به وجود آمده است.
احسان نراقی معاون این موسسه و دبیر سمینار نیز در حاشیه برگزاری آن در گفتوگو با روزنامه اطلاعات با اشاره به همین مسائل گفته بود: «ما در چند سال اخیر در اثر مطالعاتی که در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی انجام گرفت با سلسله مشکلات و معضلات مردم تهران برخورد کردیم و دیدیم که این مشکلات همگانی است و موسسات مختلف نیز با آن دست به گریبان هستند و همه مایلند که این اشکالات در محلی که از لحاظ علمی صلاحیت داشته باشد بررسی شود.»
سمیناری که قرار بود به گفته نراقی مشکلات مردم شهری که بیقواره بزرگ شده و فاقد تاسیسات کامل اجتماعی است را روشن کند. گروهی از متخصصان و دستیاران پژوهشی چون پل ویلی، مهدی موتمنی، محمود حکمی، دکتر مجید حقشنو و ابوالحسن بنیصدر دستیاران تحقیق موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران انتخاب و در طی سه ماه در دفتری که شهرداری در میدان توپخانه در اختیارشان گذاشته بود و با همکاری وزارتخانهها و نهادهای دولتی پژوهشهای گستردهای درباره مشکلات شهر تهران انجام دادند. البته افرادی چون حسن حبیبی و ناصر تکمیل همایون نیز در کنار این گروه همکاری میکردند. در نهایت نیز با دعوت عمومی از مردم و وزارتخانه سمینار برگزار شد. احسان نراقی در حاشیه سمینار از جوانان و روشنفکران دعوت کرد که در این جلسات شرکت کنند و با مشکلات شهری که میخواهند سالها در آن زندگی کنند از نزدیک آشنا شوند.
زیر سایه سیل
سمینار شش روزه «مسائل اجتماعی شهر تهران». صبح روز دوم اردیبهشت در حالی در دانشگاه تهران افتتاح شد که همه شهر در اندوه سیلی بزرگ بود که بخشی از تهران را با خود شسته بود. در روز اول اردیبهشت آن سیل بزرگ بخشی از زندگی مردم این شهر را در جنوبیترین بخش آن با خود برده و خبرش تیتر یک همه روزنامههای آن زمان شده بود. سیلی که باعث شد تا برخی از مقامات شناخته شده مانند سید محسن نصر شهردار وقت تهران به آن نیایند. هرچند دکتر احمد نفیسی که در آن زمان معاون شهردار پایتخت بود در آخرین روز این سمینار شرکت و درباره مشکلات شهرداری صحبت کرد؛ معاون اصفهانیالاصل شهردار که کمتر از یک ماه بعد از برگزاری این سمینار در سن ۴۲ سالگی به عنوان جوانترین شهردار تاریخ تهران بر صندلی تکیه زد.
نخستین جلسه سمینار در دانشگاه تهران به ریاست افتخاری احمد رهبر رئیس دانشگاه تهران و ریاست علیاکبر سیاسی برگزار شد. دکتر سیاسی در ابتدای این جلسه با اشاره به علاقه دانشگاه تهران به حل و فصل مسائل اجتماعی درباره این گردهمایی گفت: «بههرحال هر کس در تهران زندگی میکند فکر میکند کلیه مسائل این شهر از قبیل، برق، آب و غیره را به خوبی میداند و روی آن اظهارنظر میکنند. غافل از اینکه هر یک از این مسائل مستلزم مطالعه زیاد است. بخصوص شهر تهران که همه چیز آن به طور عجیبی در حال تغییر و تحول است و این را به خوبی از مقایسه تهران با ۱۰ سال قبل میتوان سنجید.»
نراقی بعد از ارائه گزارشی از روند تحقیقات گفت: «در اثر برخورد تمدن ایران با تمدن غربی میتوان گفت تهران مانند بندری شد که در آن هجوم جمعیت مسائلی مانند تصادم افکار قدیم و جدید و سایر مسائل مشابه این بوجود آورد. تهران در ۱۳۰۶ دارای ۲۳۰ هزار جمعیت بوده است و امروز قریب به دو میلیون نفر جمعیت دارد به این ترتیب در هر سال صد هزار نفر به جمعیت شهر تهران اضافه شده است. لذا این مقدار سالی ۴۰ هزار نفر افزایش جمیعت طبیعی است و ۶۰ هزار نفر بقیه ازدیاد جمعیت غیرطبیعی است که در اثر مهاجرت روستائیان به تهران صورت گرفته است. در حدود ۴۱ درصد از خانوارهای تهران در یک اتاق زندگی میکنند و مسئله مسکن بسیار مهم است.»
در این شش روز مسائل مختلفی به بحث و بررسی گذاشته شد اما شاید یکی از مهمترین موضوعاتی که در تهران به چشم کارشناسان آن روزگار آمده بود و در چند جلسه مختلف درباره آن صحبت شد بورسبازی و سوداگری و سفتهبازی بود. به گفته کارشناسان در این سمینار در سال ۱۳۳۹ هزار بنگاه معاملاتی مشغول دادوستد در این زمینه در تهرانی بودند که ۱۳۳۰۰ هکتار زمین داشت که در سال ۱۳۳۹ بیست و پنج هزار هکتار آن مورد معامله قرار گرفته بود. این معامله دو برابر زمینهای آن روز تهران به شمار میرفت.
در این جلسات آمار کمی جالبی هم درباره زندگی تهرانیها داده میشد که در میان آنها میشود به میزان خورد و خوراک آنها اشاره کرد که گفته شد در سال ۳۹ دو میلیارد تومان هزینه خورد و خوراک مردم این شهر شده است.
شهر مردانه
دومین جلسه سمینار که به ریاست دکتر جزایری برگزار شد با محور شهر و شهرسازی در پایتخت بود.
مهندس موید دانشیار دانشگاه که گفت برای ساختن نباید خراب کرد، به تخریب محله عربها اشاره کرد و افزود: «یک شهر درست مانند یک انسان است که حتی جهاز تنفس هم دارد و روی این نظر صحیح نیست که یک قسمت از آن را بدون در نظر گرفتن بستگی به سایر قسمتها خراب کرد و چیز تازهای از آن ساخت.»
او بر اساس آماری که در اختیارش قرار داشت با در نظر گرفتن بیست متر مربع فضای آزاد که برای هر فرد در تهران وجود ندارد استنباط کرد: «شهر تهران مرده است و جهاز تنفس ندارد.»
او پیرامون وضع شهرسازی در جهان به چند نمونه اشاره کرد و درباره کمبود مسکن گفت: «در سال ۱۹۰۹ برای اولین بار در فرانسه معماران گرد آمدند و طرحهایی دادند و گفتند ما دولتها را وادار به انجام این طرحها میکنیم. در اوایل آنها را مسخره کردند تا این که در سال ۱۹۲۰ طرحهای زیادی برای معماری تهیه شد تا جایی که وزارت مسکن را تشکیل دادند.»
حکمی دستیار تحقیق موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی به طور مفصل به شهرنشینی در تهران در دورههای تاریخی اشاره کرد و گفت: «در اواخر قاجاریه عدهای از شخصیتهای مملکت کوشیدند تهران را یک شهر صنعتی کنند که شاید روی سیاست مملکت و دخالت بیگانگان عملی نشد. در میدان حضرتی به طرف مرکز ایران یعنی قم و اصفهان یا دروازه قزوین، امینالسلطان و غیره پارکهایی در شمال شهر ساختند. پس از دوره قاجار تمرکز اداری در تهران پیدا شد و تهران جای مرکز قدرت سابق یعنی ارگ را گرفت. ولی باز سروکار با بازار بود. وقتی طبقه اداری به تهران اضافه شد تهران طبقهبندی شد. کم کم جامعه طبقاتی بوجود آمد و بین طبقات و قسمتهای مختلف شهر اختلاف بوجود آمد. هرچند که ابتدای سلطنت پهلوی در شاهرضا فقرا مینشستند ولی با آمدن ثروتمندان به این حدود فقرا به جنوب رفتند و از زمینهای آزاد حوالی کورهها استفاده کردند و در وضع حاضر دو هسته سکونت و اداری بوجود آمده است. هسته شهر کم کم به طرف جاده قدیم شمیران کشیده میشود و به این نتیجه میرسیم که شهر هنوز تحرک دارد. پس باید شهرسازان طرحهایی منطبق بر فردای شهر تهیه کنند.»
امانی دستیار تحقیق موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی نیز درباره بافت جمعیتی تهران صحبت کرد و آمارش را چنین ارائه داد: «در سال ۳۵ تهران ۱۵۱۲۰۰۰ نفر جمعیت داشته است و در سال ۳۸ این جمعیت به ۱۶۵۰۰۰۰ رسید. بنده در مطالعاتی که کردهام فرض میکنم تهران ده هزار هکتار مساحت داشته باشد. در محلهای باغ انگوری - میدان محمدیه، شاهپور در هر هکتار هزار نفر و در نواحی میدان سپه و ناصر خسرو و بوذرجمهری در هر هکتار صد نفر زندگی میکنند.»
نکته جالب آماری بود که این کارشناس از جمیعت تهران در ابتدای دهه چهل داد: «افزایش طبیعی در شهر تهران تابع یک تصاعد هندسی است و عامل موجود بیشتر از افزایش طبیعی در ازدیاد جمعیت تاثیر داشته است. جمعیت تهران از یک قرن پیش ۱۴ برابر شده است. در قدیم یک واحد مسکونی تمام فامیل تحت سرپرستی بزرگ خانواده بودند و در حال حاضر فرم خانواده به طور کلی فرق کرده و بصورت زن و شوهر و بچه درآمده است. اگر افزایش طبیعی را ۴.۲ درصد بگیریم جمعیت تهران در سال میبایست ۱۰۳۴۰۰۰ میشد در حالیکه طبق آمار دیگر از ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۵ سالیانه ۶۲ هزار نفر از شهرستانها به تهران آمدهاند. ولی بین سالهای ۳۵ تا ۳۸ مهاجرت کم شده و به سالی ۲۷۰۰۰ نفر تقلیل یافته است.»
در آن زمان بطور متوسط در تهران هر ده خانوار چهل و پنج نفر بودند. در کنار این در تهران ۳۷ هزار نفر در سال ۳۵ تک زیست بودهاند که ۱۱ درصد از خانوار تهران را تشکیل میدادند.
در سالهای پایانی دهه ۳۰ بر اساس آمار رسمی در مقابل هر ۱۰۰ زن، ۱۱۲ مرد در تهران وجود داشت و همین امر باعث میشد کارشناسان استنباط کنند که تهران یک شهر مردانه بود.
بر همین اساس در تهران هر سال ۱۸۰۰۰ ازدواج انجام میشد و در مقابل ۶۰۰۰ طلاق وجود داشت. اختلاف سن زوجین بین ۸ تا ۹ سال بود؛ هرچند امانی معتقد بود: «میزان واقعی ازدواج ۳۵ در هزار برای مردان و ۴۱ در هزار در زنان است و در سنین ۱۵ تا ۱۸ سرعت ازدواج برای زنان ۲۵ درصد از مردان بیشتر است.»
برق، آب، گاز؛ مسئله این است
دو روز از سمینار مسائل اجتماعی تهران اما به موضوع حملونقل عمومی، آب، برق و تلفن و گاز این شهر اختصاص داده شد. موضوعاتی که بیشتر بخش بحثهای رفاهی شهر در آن زمان بود و جزو دغدغههای مدیران شهری برای تبدیل تهران به شهری بود که قرار بود به سمت شهری مدرن و صنعتی گذر کند. ریاست یکی از این جلسات را مهندس مهدی بازرگان برعهده داشت که در آن زمان استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و در زمینه لولهکشی آب تهران نظراتی را ارائه داده بود. در این جلسه چهرههای شاخصی چون منصور روحانی که در آن زمان مدیرکل سازمان آب تهران بود و در دولت حسنعلی منصور به عنوان وزیر آب و برق انتخاب شد، احسان نراقی و مهندس امیرحسین جهانبگلو که در آن زمان در شرکت نفت کارشناس بود شرکت و سخنرانی کردند.
او در این جلسه با گله از نبودن روحیه همکاری در تهران گفت: «از قدیم بر ایرانیها روح انفرادی حکومت میکرده است و ادارات مختلف وجود نداشته است و مابین مردم نه هماهنگی بود و نه همکاری. وقتی شهرهای قدیم را مطالعه میکنم میبینم با نقشه قبلی ساخته نشده است. در دوران بعد از مشروطه اداراتی بوجود آمد که باز جنبه فردی آن بر جنبه اجتماعی آن میچربید و هر وزارتخانه روی عقاید وزیر میگشت. تا این که تشکیل توسعه ادارات در زمان دودمان پهلوی بیشتر شد. در حال حاضر شرکتهای مختلف مانند شرکت تلفن سالها با احتیاجات مردم فاصله دارد. مثلا هزارها تقاضا میرسد ولی مدتها به طول میانجامد تا تلفن متقاضی برسد. در ادارات نیز روح انفرادی حکومت میکند. شرکت تلفن فکر خودش است سازمان آب و برق و غیره نیز همین فکر را دارند و فکر اجتماعی ندارند. یادم هست در زمان شهرداری آقای ابتهاج من جزو انجمن عالی شهر بودم. ایشان آمدند و گفتند کاری با شما نداریم شما فقط یک نقشه پنج ساله برای امور شهر تهران بکشید. طرحهای مطرح شد ولی بعد آن طرحها از بین رفت.»
یکی از موضوعاتی که گله شرکتکنندگان را به همراه داشت این بود که چرا جای نمایندگان مجلس و کارمندان شهرداری در آن خالی است تا مشکلات را بشنوند و برای حل آن اقدام به تهیه قانون کنند. دکتر جزایری که ریاست جلسه دومین روز را برعهده داشت این گله را مطرح کرد و گفت: «چرا شهرداری حالا که مجلس نیست و انجمن شهری وجود ندارد اقدام به تهیه قانون نمیکند که وزیر کشور امضا کند و طبق آن از این به بعد خیابانی کمتر از چهل متر و کوچه کمتر از ۱۰ متر ساخته نشود؟ چرا شهرداری با تجربیاتی که دارد فقط در تهران هر سال درخت چنار میکارد و چنار بر اثر کمآبی خشک میشود و شهرداری مجبور است هر سال درخت بکارد و بودجه این مردم را صرف نماید؟ چرا از درخت نارون و زبان گنجشک استفاده نمینماید؟ اینها تجربیاتی است که شهرداری به دست آورده چرا استفاده نمیکند؟ اینها جای تاسف است.»
شرکت واحد با سرمایه واحد
موضوع حملونقل عمومی در تهران نیز یکی از بحثهایی بود که مطرح شد و مرور آن بعد از گذشته ۵۵ سال جالب است. در این جلسه، جهانبینی رئیس هیات مدیره شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه شرکت کرده بود و درباره راهاندازی آن در دهه ۳۰ گفت: «از سال ۳۱ تاسیس شرکت اتوبوسرانی از طرف نمایندگان مجلس شورای ملی تصویب شد ولی به علت مشکلاتی که پیش آمد به مرحله اجرا در نیامد. در سال ۳۲ اصولا اتوبوسرانی تهران به صورتی که مسیر معین یا وقت و ساعت مشخص از نظر شروع و خاتمه کار داشته باشد، فاقد بود. در سال ۳۲ دولت وقت موافقت نمود تا پانصد دستگاه اتوبوس از خارج وارد و به شرکتهایی که به ثبت رسیده باشد فروخته شود. در نتیجه ۱۸ خط بوسیله شرکتهای اتوبوسرانی به ثبت رسید و با سرمایه خصوصی افراد به وجود آمد و همین مقدمهای برای تاسیس شرکت واحد اتوبوسرانی فعلی گردید.»
شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه آنطور که مدیرعاملش گفت در بیستم فروردین ۱۳۳۵ با سرمایه سیصد میلیون ریال که به سی هزار سهم ده هزار ریالی تقسیم شده بود به ثبت رسید: «ابتدا طبق قانون ۵۱ درصد سهم آن به وسیله شهرداری تعهد و ۴۹ درصد بقیه قرار شد به صاحبان خطوط و متقاضیان دیگر فروخته شود. پس از انجام تشریفات مذکور در تیرماه ۳۵ شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه عملا شروع به کار کرد که در ابتدا ۳۳۶ دستگاه اتوبوس از خطوط سابق تحویل گرفت و تعداد صد دستگاه نیز خریداری و ۹ خط در شهر تهران دائر نمود و شروع به توسعه آن کرد. تا این که در حال حاضر ۱۴۲۹ اتوبوس که ۸۵۰ دستگاه موتور عقب ۲۵۰ دو طبقه، ۹۳ شورلت، ۲۳۶ بنز موتور جلو است در اختیار دارد که در ۷۳ خط مختلف در تهران و حومه مشغول به کار هستند.»
در آن زمان درآمد شرکت واحد از بلیتفروشی بود. آماری که جهانبینی اشاره کرد نیز با توجه به ارزش ریال در دهه چهل جالب است: «درآمد عمده شرکت واحد از فروش بلیتهای ۲ ریالی، ۲٫۵ ریالی، ۴ ریالی، ۸ ریالی تامین میگردد که مجموعه درآمد سال ۱۳۴۰ ۹۴۷۰۰۸۲۸۰ ریال بوده است که با محاسبه با درآمد سال ۱۳۳۹ مبلغ ۸۵۴۲۵۷۹۴۷ ریال بوده است. مبلغ ۹۲۷۵۰۲۲۲ ریال اضافه درآمد داشتیم. ضمنا از ۱۲۴ میلیون تومان بدهی در سال ۱۳۴۰ مبلغ ۴۱ میلیون ریال پرداخت شده است.»
گلایه از عدم رعایت مقررات عبور و مرور در تهران موضوعی بود که معاون اداره راهنمایی رانندگی به آن اشاره کرد و از وزارت فرهنگ خواست تا قوانین راهنمایی را به عنوان یک واحد درسی در مدارس تدریس کنند.
در این جلسه البته مهندس بازرگان پیشنهاد کرد تا مانند شهرهای اروپایی از طرح اتو ستراد که راههای زیرزمینی است، برای حل مشکل ترافیک استفاده کنند.
گاز شهری تهران بحث دیگری بود که با حضور نماینده شرکت ملی نفت ایران مطرح شد. طرحی که ظاهرا در آن زمان مخالفان و موافقانی در تهران داشت. نکته جالب در حرفهای حکمی این بود که مخالفان معتقد بودند پخش گاز شهری باعث توسعه تهران میشود.
شهر غربی پایتخت
موضوع محلههای جدید در تهران و تشکیل هسته غربی شهر در آن زمان در دستور کار چهارمین جلسه این سمینار بود. در آن زمان با توجه به مهاجرت زیاد به شهر و گسترش حاشیهنشینی سه منطقه یا کوی در تهران تشکیل شده بود؛ سه منطقهای که با همراهی شهرداری و بانک ساختمان با زنده کردن زمینهای موات آماده میشد. این سه محله در سه نقطه مختلف در یوسفآباد، نازیآباد و نارمک بود. بحث ساماندهی این سه منطقه در اولویت صحبتهای این جلسه قرار داشت.
سخنران آخر این جلسه دکتر گلستانی، مهندس معمار و شهرساز و دانشیار دانشکده صنعتی در مورد پروژه یک هسته مرکزی برای غرب تهران پیشنهاد مهمی داد. او درخواست کرد تا روی طرحی کار کنند که در بخش غربی شهر منطقه اداری فرهنگی تجاری تازهای ساخته شود: «تا آن زمانی که تهران از شمال به حدود خیابانهای شاه و شاهرضا و از غرب به حوالی خیابان سی متری محدود میشد، میتوان گفت هنوز هسته مرکزی و قدیمی شهر یعنی بازار و بعدها خیابانهای شمالیتر تا حدود لالهزار و اسلامبول برای رفع احتیاجات کلی ساکنین زیاد ناقص و ناکافی به نظر نمیرسید، بخصوص این که رفتوآمد وسایط نقلیه و تعداد آنها به صورت امروزی درنیامده و اشکالات فعلی را در مرکز شهر پیش نیاورده بود. ولی از موقعی که شهر از این حدود تجاوز کرد به سرعت به طرف شمال و غرب پیشرفت نمود. دیگر آن قسمت مرکزی چه از نقطه نظر کمیت و کفیت و چه از لحاظ موقعیت و سهولت رفتوآمد برای این شهر بزرگ و محلههای جدید آن کافی به نظر نمیرسید.»
در آن زمان در مرکز تهران سه گروه کلی کاری وجود داشتند، تجارت، کارهای اداری و تفریح و گردش که همه تاسیسات در مرکز شهر وجود داشت. پیشنهاد شد که در غرب تهران مرکز تازهای به وجود بیاید: «در نقطه مرکز فعلی در انتهای خیابان سپه و مماس با خیابان سی متری زمین باغشاه به مساحت تقریبی هشتصد هزار متر مربع تقریبا آزاد و بلامانع قرار گرفته است. پس این بخش را خالی و ارتش را به خارج شهر منتقل کنند. اولین طرح برای آبادی این بخش راهاندازی یک مرکز خرید عمده برای ساکنین این بخش بود تا بخش عمدهای از مردم که در این بخش زندگی میکنند احتیاج به رفتوآمد به مرکز شهر نداشته باشند. در بخش زیرساخت اداری هم مرکز اداری تشکیل بدهند و کارهای ضروری مردم این منطقه را برطرف کنند.»
خودکشی؛ معضل جدی تهران
پنجمین جلسه این سمینار را دکتر غلامحسین صدیقی اداره کرد. این جلسه با توجه به حضور دکتر غلامحسین صدیقی بیشتر به سمت معضلات اجتماعی رفت.
آمار عجیب و غریب ناهنجاریهای اجتماعی از قبیل خودکشی، فحشا، طلاق و مشکلات اجتماعی در این جلسه توسط دکتر شاپور راسخ ارائه شد که باعث تعجب شرکتکنندگان هم بود. بر اساس آمار دکتر راسخ: «در سال ۱۳۳۸ در سراسر کشور ۴۵۸۰ جرم و در تهران ۱۶۰۰ جرم و در کل کشور ۶۳۰۰۰ پرونده جنحه و ۱۷۰۰۰ پرونده جنحه در تهران وجود داشته است و به این ترتیب باید گفت شهر نسبت به کل کشور آمار قابل توجهی دارد. آمار فحشا در تهران در نوع جرم دوم به حساب میآمد. سومین آمار متعلق به ضربوجرح بوده است. افزایش کشیدن چک بیمحل در فاصله سال ۳۷ تا ۴۰ هم با رشد چشمگیری روبهرو بوده است. در رده بعدی خودکشی قرار داشت که از ۱۷۰ خودکشی سراسر کشور ۱۱۹ مورد در تهران رخ داده بود.»
هزینههای زندگی در تهران هم موضوع بعدی بود. مهربانی، دستیار تحقیق موسسه در مورد تهیه و تنظیم شاخص هزینه زندگی به بررسی پرسشنامهها دست زد. در این پایش در تهران هر نفر ۴۲۸۰ ریال در سال پول مواد غذایی میداد که در حدود ۲۸ ریال در روز میشد. در این تحقیق مشخص شد که طبق آمار به دست آمده هر خانواده هر سال یک درصد از درآمد خود را صرف تعلیم و تربیت اطفال کرده بود.
زندگی در گودالهای زیرزمینی
از دست رفتن بخش قدیمی تهران نیز موضوعی بود که مهدی موتمنی دستیار تحقیق به آن اشاره کرد. بر اساس آمار در قسمت قدیمی شهر جمعیت ساکنان بازار در سال ۲۵ حدود ۳۲۷۳۹ نفر بودند که از این میان ۷۴۹۲ خانوار شهرستانی و ۱۵۷ خانوار تهرانی بودند. این ترکیب جمعیتی بعد از جنگ جهانی اول تغییر کرد و اشراف به جای دیگری رفتند.
اما موضوعی که خانم فقیه به عنوان سرپرست اندرزگاه جنوب شهر و خانم نفیسی به عنوان موسس انجمن خیریه بهجتآباد ارائه کردند باعث واکنش بسیاری شد. فقیه در مورد افراد جنوب شهر صحبت و آنها را به سه دسته تقسیم کرد که دسته اول در کوچهها و خیابانها و دسته دیگر در گودالها و دسته سوم در کاروانسراها زندگی میکنند.
او وضعیت بهداشت این منطقه را بسیار بد توصیف کرد و گفت که زنان این منطقه حتی از خانهداری و بچهداری سررشتهای ندارند. به گفته فقیه: «در سال ۴۱ در گودالهایی زندگی میکردند که ۲۰ تا ۳۰ پله از سطح زمین پایینتر قرار داشت. در این گودالها مساحت خانهها از ۴۰ تا ۱۲۰ متر مربع است و بین ۳۰ تا چهل تومان کرایه میدهند. در این خانهها مردم از چاه آب میخورند. غذای سالم در این منطقه نیست ولی مشروبات در دسترس است. هشت درصد بچههای هفت تا دوازده سال این منطقه درس میخوانند و در میان آنها دختر دیده نمیشود. بقیه در حال کار کردن هستند.»
خانم نفیسی موسس انجمن خیریه بهجتآباد نیز درباره اهداف این انجمن و پاکسازی محلههای جنوب شهر و قاچاقچیان صحبت کرد.
آمار بیماریهای روانی موضوعی بود که دکتر رضاعی درباره آنها صحبت کرد و گفت که در سال ۱۲۹۶ بیمارستان تهران با ۲۰ بیمار افتتاح شد. تهران آن روز ۲۰۰ هزار نفر جمیعت داشت و نسبت بیماران روانی و جمعیت یک در هزار بود. در سال ۱۳۳۶ جمعیت تهران یک میلیون نفر و تعداد بیماران ۱۵۰۰ نفر بود و نسبت به یک در هزار رسید.
سپردن شهر به مردم
در آخرین روز از سمینار بررسی مسائل اجتماعی تهران سرانجام معاون شهرداری پایتخت به آنجا آمد و درباره وضعیت این شهر صحبت کرد. احمد نفیسی با اشاره به این که عرایضش جنبه علمی ندارد، گفت: «ما اعتقاد داریم که کار مردم باید به دست مردم سپرده شود و مطمئن هستیم که در این صورت وضع بهتری خواهیم داشت. سه دستگاه آب و برق و اتوبوس در اختیار شهرداری است ولی عملا مستقل کار میکنند و ما سعی میکنیم حتیالامکان دخالتی در امور آنها ننماییم تا کارش بهتر پیش برود و اگر بشود شرکتی برای آسفالت بسازیم که به همین نحو کار کند خیلی بهتر خواهد بود. دخالت مردم شهر ما در امر مربوط به خود فقط محدود به حرف زدن است در صورتی که باید میل داشته باشید و بفهمید چرا دستگاهی خوب نمیشود.»
نفیسی گفت: «اگر از بالا به شهر تهران نگاه کنیم یا کوچه پسکوچههای آن را به دقت ببینم متوجه میشویم بدریختترین شهر دنیاست و این مصیبت از بینقشهای و بینظمی آنهایی بوده که در گذشتهها اداره شهر را بعهده داشتهاند. در شهرداری اداراتی وجود دارد که نمیبایست باشند. هیچ چیز در شهرداری فناناپذیر نیست و اگر عوارضی از ۲۵ سال پیش وضع شده همانطور مانده است.»
نفیسی همچنین در مورد وضع مالی شهرداری گفت: «وقتی آقای دکتر نصر به شهرداری آمد ۱۳۵ میلیون تومان قرض شهرداری بود. پس از دو ماه ۱۴۹ میلیون تومان و پس از دو، سه ماه دیگر ۱۶۸ میلیون تومان و بالاخره دو ماه دیگر به ۲۳۰ میلیون تومان رسید. در حالی که شهرداری کوچکترین قراردادی نبسته بود و قرضی هم نکرده بود و بالاخره پی بردیم که اصلا حسابداری شهرداری وضع نامرتبی دارد و اکثر حسابها بر پایه سندهایی است که نسخهای از آن در شهرداری موجود نیست. در حال حاضر ۱۸۰ میلیون تومان قرض داریم و بقیه را پرداختهایم. ما از مردم عوارضی مربوطه به سال ۱۳۲۲ میخواهیم و طلبهایی از سال ۱۳۲۵ داریم ولی معلوم نیست ما به چه حساب طلب داریم و به چه مدرک بدهکار هستیم.»
نفیسی بهترین کارمندان دولت را رفتگران دانست که با حقوق ۱۵۰ تا ۲۵۰ تومان یعنی کمتر از عمله یک شبانه روز کار میکنند.
از دید شهردار بعدی تهران، مامورین آتشنشانی در رتبه بعدی قرار داشتند که با وسایلی که به درد یک شهر صد و پنجاه هزار نفری میخورد به بهترین وجهی در تهران خدمت میکنند.
نیروی انسانی نیز موضوع بعدی بود که نفیسی آمار جالبی درباره آن ارائه کرد: «شهرداری تهران هفت هزار کارمند دارد که فقط ۱۱۰۰ نفر آنها تحصیلکرده هستند و از این عده فقط ۲۵ نفر لیسانسیه، ۳۰ مهندس و کمک مهندس و ۳۷ دکتر داریم که در دستگاههای دیگر نیز کار دارند. فقط سه نفر کلاس امور اداری را دیدند ولی در مقابل سازمان برنامه ۷۵ درصد کارمند لیسانسیه دارد.»
سعید فیروزآبادی مدیرکل سابق امور مالی شهرداری هم در بخشی از حرفهایش تهران را شهری بیقواره دانست که بدون نقشه جلو رفته است: «در حدود شش میلیون تومان پول غرامت زمین برای میدان جلوی نهر کرج دادیم و برای میدانهای مقابل موزه، منیره و ابنسینا نیز به همین طریق پول دادیم که ناتمام ماند. شهر تهران حدود سیصد میلیون تومان پول میخواهد که چاله چولههایش را پر کند.»
من سوپورم
اما جذابترین بخش این کنفرانس شش روزه حضور مینوچهر شهردار جوادیه بود. شهرداری که از اقداماتش در جنوبیترین نقطه تهران گفت و صحبتش را چنین شروع کرد: «بنده سوپورم و کلاس سوپوری را در طی ۲۴ سال در سوپورخانه مبارکه تهران دیدهام. سخنران نیستم و صحبتهای من به درد قهوهخانههای جنوب شهر میخورد.»
مینوچهر با اشاره به این که وقتی وارد جوادیه شدم دیدم مردها و زنها همه سطل به دست دارند برای آوردن آب مقدار زیادی راه میروند، افزود: «آن روز هوا بارانی و سرد بود بطوریکه من بسیار متاثر شدم. کنجکاوی کردم معلوم شد در خانههای جوادیه که صدی ۹۰ بیش از ۳۰ متر وسعت ندارند و بقیه از صد و پنجاه متر تجاوز نمیکرد، چاههای آب در فاصله دو متری مستراحها حفر شده بود و میبایست از این چاههای ۲۰ متری آب به دست آوردند. معمولا بین صاحب ملک و مستاجر دعوا میشد. چون خانههای جوادیه معمولا ۴ تا ۵ اتاق دارد هر روز نزدیک به ۱۰ بچه در این چاههای سر باز از بین میرفتند. در جوادیه چهار چاه با اصول بهداشتی از طرف دولت حفر شده بود که روزی چند ساعت کار میکرد و در آن ساعت ظرفشوی، رختشوی، قالیشوی و کسانی که حیوانات را میشستند به آن هجوم میبردند. من روزی مردم را در مقابل یکی از این چاهها جمع کردم و گفتم میخواهید برری شما لولهکشی بکنم. آنها گفتند چطور میخواهی این کار را بکنی. ولی بالاخره لولهکشی را انجام دادم با حداقل ۲۷۵ ریال، حداکثر ۱۵۰۰ ریال که حد متوسط آن ۸۰۰ ریال شد. در عرض چهار، پنج ساعت ۲۳ خانه را لولهکشی کردم بدون تشریفات و پروندهسازی و نوبت گرفتن و غیره میخواست بگیرد. در حالی که با متری ۲۳ تومان سازمان آب، برای دو متر آب ۴۶ تومان میشود به جای آب نوشیدنی بطری شش ریال روانه خانهها کرد.»
او آنطور که خودش گفت، بالاخره در عرض دو ماه ۱۷۱۷ خانه را لولهکشی کرد: «بعد از مدتی چند تا مهندس از سازمان آب آمدند که لولهکشی آب در انحصار ماست و تو حق نداشتی چنین کاری بکنی. آنها را با زور بیرون کردم. من خودم به اندازه یک شاگرد لولهکش از لولهکشی سرم میشد و در کار لولهکشی از دکتر مهندس استفاده نکردم. عقل خودم و چند تا بیوهزن را سرهم کردیم و کارها انجام شد.»
مینوچهر در گزارشی برای روزنامه اطلاعات شرح کارهای خود را نوشته بود: «من آب را با برق از چاه در میآورم و متری هفت شاهی تمام میشود. شما چطور آبی را که بدون دردسر از کرج میآید و اگر تصفیه شود متری ده شاهی بیشتر تمام نمیشود، به این گرانی میگیرید. من گفتم تهران را حاضرم لولهکشی کنم و متری سه ریال بگیرم.»
موضوع بوروکراسی اداری در شهرداری مسئله دیگری بود که مینوچهر به آن انتقاد کرد و از اصلاح آن در جوادیه گفت: «شما وقتی میخواهید به شهرداری پول هم بدهید به قدری شما را پایین و بالا میفرستند که پشیمان میشوید. ولی حالا شما بیایید جوادیه برای پروانه ساختمانی سه، چهار ساعت برای مفاصا حساب، ده دقیقه برای عوارض فقط یک دقیقه طول میکشد و آبدارخانه نداریم. خانم ماشیننویس ساعت هفت و نیم باید سر کارش باشد و در ساعت یک و نیم بعدازظهر برود. در جوادیه هشتاد سوپور داریم که ۵۶ نفر آنها عمله هستند.»
شهردار جوادیه پس از اشاره به تاسیس کودکستان و انجمنهای محلی درباره جلوگیری از سیل پیشنهادهایی مطرح کرد:
۱. بایستی نهر فیروزآباد به عرض لااقل شش متر تعریض شود.
۲. جدارههای طرفین نهر بوسیله سنگ و سیمان یا بتون ساخته شود و در روی پیادهروهای طرفین آن دیوارهایی به عرض یک متر و به ارتفاع یک متر بتون ریخته شود تا هم مانع سقوط اطفال به نهر و هم گنجایش بیشتری برای عبور سیل داشته باشد.
۳. برای جلوگیری از بوی آن در هر پانصد متر یک رفتگر همه روزه با جاروی فراشی آن را پاک کرده و زبالههای جمع شده را بالا بریزد.
۴. پلهای روی نهر باید همه آهنی باشد و کاملا بالای دیوارهای طرفین نهر قرار بگیرد تا مانع عبور آب نشود.
حرفهای مینوچهر با تمجید شرکتکنندگان روبهرو شد و احسان نراقی درباره او گفت: «از سخنرانی آقای مینوچهر خیلی استفاده کردم و به غیر از استفاده عملی این نتیجه را گرفتم که ما در زیر فشار دستگاههای اداری چنان عاجز و فرسوده شدیم که دنبال راه گریزی بودیم.»
جمشید بهنام، دانشیار دانشگاه تهران آخرین سخنران این همایش شش روزه بود که درباره تمرکز تهران و رابطه آن با شهرستانها گفت: «ما در شهر قارچی شکل و خودروی و غولپیکری زندگی میکنیم که تمام نابسامانیها و ناهنجاریهای یک شهر بزرگ را داراست بدون آن که دارای آن چنان تاسیساتی باشد که شهرنشینان قرن بیستم از آن بهرهمند هستند. تهران برای روستاییان و شهرنشینان سرابی است که به تازهواردان و مشتاقان خود روی خوش نشان نمیدهد و چون شهر «نیست جهان» که در افسانههای کهن از آن یاد شده آمال و آرزوی اجتماعات عظیمی را که به سوی آن میآیند بر نمیآورد.»
از دید این استاد دانشگاه تنها راهحل مسئله تمرکز تهران عمران منطقهای و ایجاد قطبهای توسعه است که در چارچوب یک نقشه توسعه اقتصادی در سراسر کشور از توسعه غیرعادی تهران عملا جلوگیری کند.
بر اساس پژوههای تحقیقاتی انجام شده در زمینه شاخصهای مهاجرت، تهران و آبادان قطبهایی برای جذب مهاجرین ایرانی بودند.
موضوع هزینههای زندگی نیز موضوع دیگری بود که در این جلسات درباره آن صحبت شد و بر اساس آمار بانک مرکزی در تهران روزی ۹۳۶ ریال بود و دومین شهر ارزان ایران بود. در این فهرست اصفهان با هزینه ۷۴۹ ارزانترین و آبادان با ۱۳۴۶ گرانترین شهرهای ایران بودند.
سمینار شش روزه مسائل اجتماعی تهران ساعت ۸ روز هفتم اردیبهشت ۱۳۴۱ با دعای احسان نراقی که همه مردم در دستگاههای عمومی شرکت داشته باشند تا وضعیت تهران به صورت مطلوب درآید تا امور مملکت بر وفق مراد مردم باشد به پایان رسید.
نتیجه اصلی این سمینار ترسیم طرح تفصیلی پایتخت بود؛ طرحی که قرار بود همانطور که در این سمینار به بحث گذاشته شد با آن گسترش تهران سامانی تازه بگیرد و از تمرکز شدید اداری جلوگیری شود و افراد مملکت بتوانند به طور یکسان از همه امکانات استفاده کنند. آرزویی که ۵۵ سال است در همان باشگاه دانشگاه تهران ماند و تهران با بیشتر مشکلاتی که آن روزها هم با آن دستوپنجه نرم میکرد با جمعیتی که در طی این سالها از دو میلیون به ۱۷ میلیون نفر رسیده است و با مشکلاتی فراتر از آن روزها هنوز آرزوی وضعیت مطلوب را دارد.
نظر شما :