وقتی که شاه مُرد
بازخوانی بازتاب درگذشت محمدرضا پهلوی در ایران
تاریخ ایرانی: ساعت پانزده و ده دقیقه پنجم مرداد ۱۳۵۹ خبری روی خروجی آسوشیتدپرس و خبرگزاری رسمی مصر رفت که خبر از درگذشت محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران میداد؛ خبرگزاری رسمی مصر خبر را از دفتر رئیسجمهوری این کشور گرفته بود. انور سادات، رئیسجمهور مصر خبر را در اسکندریه شنید؛ قرار بود نطقی مهم درباره سالگرد روز ملی مصر ایراد کند ولی برنامه خود را به هم زد و فورا به قاهره بازگشت. کراوات سیاه زد و از رادیو و تلویزیون خطاب به مردم مصر گفت: «من در مرگ دوستم عزادار هستم و در برابر جهان و به خصوص جهان اسلام به سوگ نشستهام.» سادات گفت که پناه دادن به شاه برای او وظیفهای اسلامی بوده و از مردم مصر به خاطر حمایت از او در این کار تشکر کرد و گفت این یکی از پرافتخارترین وقایع دوران حکومتش بوده است. سادات این تعارف را هم به رضا پهلوی، فرزند شاه آواره زد که میتواند تا هر زمان که بخواهد در کاخ ۴۰۰ اتاقی «قبه» باقی بماند. بعد هم ۷ روز عزای عمومی اعلام کرد و گفت مراسم تشییعجنازه شاه با شکوه تمام و به طوری رسمی تحت ریاست او برگزار خواهد شد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس که خبر درگذشت آخرین شاه ایران را مخابره کرده بود، ناباوری محمود هاشمی، از سخنگویان وزارت امور خارجه ایران را نیز منعکس کرد که گفته بود: «ما از قاهره تایید رسمی دریافت کردهایم که شاه مرده است ولی باید عکس جسد او را ببینم تا واقعا باور کنیم.» با این وجود اما خبرگزاری پارس، نخستین رسانه ایرانی بود که این خبر را با چنین عبارتی به گوش انقلابیون رساند: «محمدرضا پهلوی شاه شاهان و فرعون زمان به هلاکت رسید و تاریخ را بنگر که چگونه تکرار میشود؛ فرعونی در کنار فراعنه مصر و در پناه سادات، شاه خائن جان میسپارد و چه بیآبرو و رسوا و بیچاره و آواره.» این خبرگزاری در ادامه جسد محمدرضا پهلوی را سمبل طاغوت دانست و برای انتقال آن به ایران به عنوان نمادی از سالها شکنجه و ظلم اظهار امیدواری کرد و گزارش خود را با این جملات به پایان رساند: «و چه گویاست کلام الهی که بسیاری از مردم از آیات ما غافلاند و اینها کسانی جز فراعنه زمان چون کارتر، سادات، بگین و صدام نیستند که از اینگونه مرگهای سیاه عبرت نمیگیرند. خبرگزاری پارس هلاکت شاه خائن را در عید بزرگ نیمه رمضان به همه هموطنان عزیز تبریک میگوید.»
اطلاعات، نخستین روزنامه ایرانی بود که در شمارهای ویژه در عصر روز پنجم مرداد ۱۳۵۹، با فونت درشت خبر داد: «شاه مُرد» و در گزارش خود نوشت با شنیدن این خبر «بلافاصله در میان شور و شادی کارکنان و کارگران موسسه اقدام به چاپ فوقالعاده روزنامه نمودیم و این خبر را در اولین لحظات ممکن به طور رایگان در اختیار مردم قرار دادیم. همانطور که پیشبینی میشد این خبر شور زائدالوصفی در مردم ایجاد کرد، به طوری که اتومبیلها در سطح شهر چراغهای خود را روشن نموده و با به صدا درآوردن بوقهای خود در این شادی ملی شرکت کردند.»
موسوی گرمارودی، سخنگوی ریاستجمهوری ایران اما گفت که «از نظر ما شاه سالهاست که مرده است و مرگ او هیجانی در ما برنمیانگیزد.» علیرضا نوبری، رئیس بانک مرکزی ایران و از نزدیکان بنیصدر نیز پس از آگاهی از خبر مرگ شاه در گفتوگویی با خبرگزاری فرانسه در تهران گفت که «ما خیلی خوشوقت هستیم از دریافت این خبر اما بهتر بود که میتوانستیم او را در یک دادگاه بینالمللی محاکمه کنیم.» نوبری که مسئول تشکیل پرونده مربوط به باز پس گرفتن اموال غارتشده به وسیله شاه و خانواده پهلوی بود، افزود: «یک چنین محاکمهای به ما امکان میداد تمام جنایاتی را که شاه مخلوع در مورد مردم ایران مرتکب شده است به جهانیان نشان دهیم.» نوبری در مورد اموال شاه نیز گفت: «مقامات مسئول ایرانی برای بازپس گرفتن اموال شاه و خانوادهاش کلیه اقدامات لازم را در سطح بینالمللی دنبال خواهند کرد و پروندههای تهیهشده را در محاکم مختلف مطرح خواهند کرد.»
حجتالاسلام سید محمد موسوی خوئینیها نماینده دانشجویان مسلمان پیرو خط امام هم موضع مشابهی داشت: «موضع ما در مورد مسئله گروگانها با مرگ شاه تغییر نمیکند. ما جسد او را نمیخواهیم. اکنون ما استرداد اموال او را تقاضا میکنیم.»
اما اولین واکنش علیاکبر معینفر، وزیر نفت هم تردید داشت و هم احتمال: «من بعید میدانم که شاه مرده باشد. ممکن است او را کشته باشند برای خاطر اینکه بنده تصور میکنم این را کشتهاند که از شرش خلاص بشوند. آمریکا باید کلیه اموالی را که شاه گوربهگور شده در آنجا دارد تحویل مردم ایران بدهد. شکی نیست یکی از شرایط حل مسئله گروگانها باید برگشت کلیه اموال او باشد.» مشابه این تحلیل را روزنامه جمهوری اسلامی در روز ششم مرداد ۱۳۵۹ داشت که در تیتر یک خود نوشت: «آمریکا شاه را کشت» و توضیح داد: «به عقیده ناظران سیاسی، طرح مرگ شاه مخلوع از سوی سازمان سیا داده شده است و این طرح از سوی یک پزشک عضو سیا به اجرا گذاشته شده است. در پی تشکیل مجلس شورای اسلامی و در آستانه محاکمه جاسوسان آمریکا، سیا به این نتیجه رسیده است که ملت قهرمان ایران قدمی از خواسته بر حق خود عقبنشینی نخواهد کرد و نتیجتا مغزهای پوک سیا راهحل را در کشتن شاه آواره دانستهاند. این کار نشانه ماهیت آمریکای جنایتکار و دیگر ابرقدرتهای تجاوزگر است باشد که درس عبرتی شود برای دوستان شاه و صدام حسینها و ساداتها تا دست از جنایات کثیف و جیرهخواری آمریکا بردارند.» روزنامه اطلاعات نیز در این باره نوشت: «در حدود سه هفته پیش در دو گزارش (۱۷ و ۱۸ تیرماه امسال) طی تحلیلی تحت عنوان «آمریکا برای شاه مخلوع ۱۴ نوع بیماری آفرید» پیشبینی کرده بودیم که به زودی شاه مخلوع را آمریکا خواهد کشت و مرگش را طبیعی جلوه خواهد داد.»
فخرالدین حجازی، نماینده مجلس اول نیز به خبرنگار کیهان گفت: «از مردن شاه خیلی متاسفم. من مایل بودم زنده بود و به ایران برگردانده میشد و محاکمه میشد و به پاداش اعمال زشتش میرسید ولی الان هم مسلم در جهنم است و تمام ارواح شهیدان الان او را احاطه کردهاند و قهر و خشم خدا او را در بر گرفته و این یک درسی است برای تمام مستبدین و دیکتاتورهای جهان. با مرگ شاه هیچوقت تغییری در تصمیم ما داده نخواهد شد چون ما هیچوقت افکارمان روی یک شخص واحد متمرکز نمیشود. ما یک نبردی با آمریکا داریم و این نبرد را ادامه میدهیم و ما گروگانی نداریم بلکه مشتی جاسوس را توقیف کردهایم. انشاءالله با تشکیل مجلس، آنها را محاکمه خواهیم کرد.»
ابراهیم یزدی، دیگر نماینده مجلس اول هم معتقد بود که «مرگ شاه نباید آمریکا را امیدوار کند که ملت قهرمان ایران جاسوسهای آمریکایی را بدون محاکمه آزاد کند، البته من قبلا هم گفته بودم که سیاست خارجی آمریکا باید محاکمه شود. جنایات و مداخلات آمریکا در ایران باید هرچه سریعتر مورد بررسی و محاکمه قرار گیرد. حتی اگر اموال محمدرضا را هم تحویل بدهند باز محاکمه آمریکا ضروری است؛ بنابراین محاکمه گروگانها در واقع مقدمه و بهانهای برای محاکمه عملکرد ۲۶ ساله دولت آمریکا در ایران است.»
محمدجواد حجتی کرمانی اینطور با خبر درگذشت آخرین شاه ایران مواجه شد: «شاه به نظر من مرده بود اگر هم نمیمرد مرده بود. او مسئلهای نبوده که مرگش یا زندگیاش در سرنوشت انقلاب ما اثر زیادی داشته باشد. مسئله گروگانها مسئله آمریکاست همانطوری که امام گفتند شیطان بزرگ. مسئله گروگانها بخشی از کل سیاست مبارزه ضد امپریالیستی است و ما باید تصمیم روی این مسئله بگیریم و در هر صورت این مبارزهمان با شدیدترین وجهی ادامه پیدا میکند و زندگی و مرگ شاه به هیچ وجه درش اثر ندارد.»
شهریار روحانی در ستون یادداشت سردبیر روزنامه کیهان با عنوان «شاه مخلوع مرد ولی فرهنگ استبداد زنده است» نوشت: «زندگانی شاه مخلوع و مرگش درس عبرتی بزرگ بود؛ ولی آنچه بیش از این باید در نظر گیریم آن فرهنگ استبدادی حاکم بر جامعه است که در وجود یکایک ابنای این ملک (با شدت و ضعف) ظاهر میشود. این فرهنگ شاهگونه که یکی از چهار رکن فرهنگ شرک را در ایران تشکیل میدهد، در تمام سطوح زندگانی اجتماعی و فردی مردم، متبلور گشته است.»
روزنامه انقلاب اسلامی به مدیریت ابوالحسن بنیصدر روز دوشنبه ششم مرداد ۱۳۵۹ در خلال اخبار صفحه نخست خود، خبر «شاه مخلوع مرد» را پوشش داد و در صفحه چهارم همین شماره خود در مطلبی با عنوان «مصر، نقطه آغاز و پایان، برای زندگی خاندان منفور پهلوی» با نگاهی گذرا به فرار شاه در ۲۶ دی ۵۷ از ایران و سپس اقامتش در مصر، مراکش، مکزیک و آمریکا، به اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان ایرانی اشاره کرد: «چند روزی از اقامت شاه در آمریکا نمیگذشت که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در یک خیزش انقلابی، در روز ۱۳ آبانماه ۱۳۵۸ به تصرف لانه جاسوسی آمریکا مبادرت ورزیدند... بدین ترتیب توانستند با گروگان گرفتن جاسوسهای آمریکا در لانه جاسوسی برگ برندهای به خود اختصاص دهند...»
مرگ شاه اما انگار فرصت خوبی برای این رسانهها بود تا با استفاده از آن، ناخرسندیهای خود را از دولت موقت ابراز دارند؛ بنابراین «انقلاب اسلامی» با کنایه به دولت بازرگان نوشت: «به دنبال این اقدام شجاعانه [اشغال سفارت] بود که دولت موقت و لیبرالمنش بازرگان ناچار به استعفا شد و شورای انقلاب با همکاری هیات وزیران مسئولیت اداره امور را پذیرا شد و بدین ترتیب و با این عمل قهرمانانه، انقلابی که میرفت به یک کانال انحرافی کشیده شود از خطر حتمی نجات یافت...»
این روزنامه اشغال سفارت و اصرار ایران در استرداد شاه و اموال او را علت ترک آمریکا توسط شاه خواند و از او به عنوان «یهودی سرگردان» یاد کرد: «در بیرون از مرز شیطان بزرگ که در برابر یک عمل انجامشده مات و حیران شده بود و خشم خروشان و اصرار ملت ایران را در بازپس گرفتن اموال شاه مخلوع و خود وی میدید ناچار شد که شاه مخلوع را پس از چند روز اقامت از آمریکا اخراج نماید. این بار که شاه مخلوع این یهودی سرگردان همه درها را به روی خود بسته میدید به ناچار در جزیرهای به نام کونتادورا در ۳۵ کیلومتری پاناما در آمریکای مرکزی لانه کرد تا شاید از دید انسانها در امان باشد که در اینجا هم بخت با وی یار نشد. آنجا نیز مردم پاناما نتوانستند حضور شاه مخلوع را تحمل کنند... تا بالاخره پرزیدنت اریستوریو که خود را در مخمصهای سخت گرفتار میدهید به راهحل سیاسی پناه برد و بدین عنوان ظاهرا درخواست ایران را در بازگرداندن شاه مخلوع از طریق مذاکره پذیرفت و خود را از یک بحران دامنگیری که کشورش را به سقوط میکشانید نجات داد و با این پولتیک سیاسی به ظاهر دست به اقداماتی زد.»
روزنامه «انقلاب اسلامی» در توضیح عدم توفیق این مذاکرات، باز هم سر پیکان انتقاد خود را به سمت دولت موقت چرخاند: «وزیر خارجه ایران نیز با این امید خوشباورانه که میتواند با مذاکرات سیاسی و از طریق ارائه اسناد و مدارک شاه مخلوع را به کشور بازگرداند دست به تلاش زد و بالاخره دیدیم که علیرغم شعارهای پرطمطراقی از قبیل اینکه، شاه مخلوع بازداشت شده و... از این قبیل که یک ژست سیاسی بیش نبود نتیجهای حاصل نشد تا در یک موقع مناسب شاه مخلوع از پاناما در آخرین میعادگاهش مصر رحل اقامت افکند... به هر تقدیر در مصر شاه مخلوع ظاهرا تحت چند عمل جراحی قرار گرفت و این اواخر چندین درد به جانش افتاده بود که یک لحظه آرام و قرار نمیگرفت. البته آمریکا هم از اینکه در تنگنایی شگرف دچار شده بود و میدید که ملت ایران بر خواستههایش که منجمله استرداد شاه مخلوع بود قدمی عقب نمیگذارد، بیعلاقه نبود که با مردن شاه یکی از مشکلات از پیش پایش برداشته شود تا شاید برای مشکل دوم یعنی بازگرداندن اموال شاه راهحلی بیابد و حال اگرچه دولت کارتر پیام تسلیت برای خانواده شاه فرستاده است لکن فیالواقع از اینکه مرگ شاه سدی از مشکلات آمریکا را فروریخته است زیاد هم ناخرسند نیست. حال باید دید دستاندرکاران اقتصادی ایران چه راهحلی برای اموال وی ارائه میدهند و به دنبالش باید دید مجلس چه تصمیمی برای گروگانها خواهد گرفت؟»
روزنامه «کار»، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران (اکثریت)، در هشتم مرداد ۱۳۵۹ در مطلبی با عنوان «شاه را به گور سپردیم، امپریالیسم آمریکا را نیز به گور خواهیم سپرد»، مرگ شاه را پایان زندگی یکی از منفورترین دیکتاتورهای جهان و «سرنوشت محتوم همه کسانی» خواند «که در پیوند با امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا، با غارت و بهرهکشی خلقهای جهان خیمهگاه فرمانروایی خود را برپا میدارند.» به نوشته این روزنامه اما مرگ شاه پایان رهایی از سلطه امپریالیسم جهانی نبود: «شاه مرد اما مبارزه مردم ما برای رهایی از سلطه امپریالیسم به فرجام نهایی نرسیده و همچنان ادامه دارد... شاه مرد و مبارزه برای استقلال، کار، مسکن و آزادی با گامهای استوار هر روز به پیش رانده میشود.»
نویسنده این مطلب نیز همچون نگارنده روزنامه «انقلاب اسلامی» در پایان با کنایه تلویحی به دولت موقت در مورد ارتباط با آمریکا نوشت: «ناگفته پیداست که امپریالیسم آمریکا و همه کسانی که خواهان تحکیم سلطه امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا، در میهن ما هستند. همه آن کسانی که علیه مبارزات مردم ما، قداره بستهاند و شب و روز آشکار و نهان به توطئهچینی مشغولاند کوشش خواهند کرد که از این فرصت در جهت هدفهای پلید خود بهرهبرداری کنند. شاه مرد و اکنون دوستان آمریکا کوشش خواهند کرد، با استفاده از این فرصت، مسئله گروگانها را فیصله دهند و در راه تحکیم روابط ایران با آمریکا گامهایی به جلو بردارند. سازمان ما اطمینان دارد که همه نیروهای انقلابی و ضدامپریالیست با سازمانگری سیاسی و اقدامات آگاهگرانه خود نخواهند گذاشت دشمنان مردم نیرنگ تازهای ساز کنند. اطمینان داریم مردم که سرنگونی بساط شاهنشاهی محمدرضا شاه را تا به گور سپردن او پیش بردند، انقلاب را به پیروزی خواهند رساند.»
به دنبال انتشار خبر درگذشت محمدرضا پهلوی، گمانهزنیها درباره سرنوشت گروگانهای آمریکایی نیز شدت گرفت. کیهان در این باره نوشت: «به دنبال درگذشت شاه مخلوع مقامات رسمی تیم بحران که با وضع گروگانهای آمریکایی در ایران در ارتباطاند بلافاصله در وزارت خارجه ایالات متحده گرد آمدند تا اثر احتمالی مرگ شاه مخلوع را بر سرنوشت ۵۲ گروگان که در تهران به سر میبرند مورد بحث و بررسی قرار دهند...» این روزنامه همچنین به نقل از نمایندگان پارلمان ایران نوشت: «مرگ شاه تاثیری در سرنوشت گروگانها ندارد.»
روزنامه «انقلاب اسلامی» با تیتری از زبان خانوادههای گروگانهای آمریکایی که گفته بودند «مرگ شاه مخلوع هیچگونه امیدی جهت آزادی گروگانها به وجود نیاورده است»، به نقل از آسوشیتدپرس نوشت: «مادر یکی از گروگانها گفت: من باور ندارم که مسئله شاه هنوز مطرح باشد و تردید دارم که مرگ او تغییر واقعی در وضع گروگانها به وجود بیاورد. سایر بستگان گروگانها نیز نظرات مشابهی ابراز داشتند و همه به اتفاق گفتند مرگ شاه هیچ تاثیری در وضع گروگانها نخواهد داشت.»
«انقلاب اسلامی» همچنین به نقل از اسقف توماس کامیلتون که در کریسمس گذشته از گروگانها دیدن کرده بود، نوشت: «اگر مرگ شاه چند ماه زودتر اتفاق افتاده بود ممکن بود اثراتی داشته باشد ولی در حال حاضر بیتاثیر است.»
نظر شما :