ابراهیم یزدی: هیچ‌ دخالتی در دادگاه‌های انقلاب ندارم

بازخوانی گفت‌وگویی درباره قراردادهای نظامی با آمریکا، دولت موقت، دادگاه‌های انقلاب و عفو عمومی
۱۱ شهریور ۱۳۹۶ | ۲۰:۰۹ کد : ۵۹۹۰ گفتگو با تاریخ
بازخوانی گفت‌وگویی درباره قراردادهای نظامی با آمریکا، دولت موقت، دادگاه‌های انقلاب و عفو عمومی

تاریخ ایرانی: برگرفته از روزنامه «کیهان» - ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸

 

با بازگشت حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران به کشور، گروهی از نزدیکان ایشان که سال‌ها از وطن دور بودند و در آغاز انقلاب ایران در مقر امام خمینی در پاریس گرد آمده بودند نیز به کشور بازگشتند. پس از پیروزی انقلاب و اعلام نخست‌وزیری مهندس بازرگان از سوی امام، دکتر ابراهیم یزدی نیز که در بازگشت امام همراه ایشان بود، نامش بر سر زبان‌ها افتاد و مهندس بازرگان نیز به هنگام اعلام اعضای کابینه خود، دکتر ابراهیم یزدی را به عنوان معاون نخست‌وزیر در امور انقلاب معرفی کرد.

 

از همان آغاز کار دولت موقت انقلاب اسلامی ایران، دکتر یزدی به عنوان یکی از افراد مقتدر این دولت شناخته و در راس امور انقلابی کشور مشغول کار شد؛ لکن از آنجایی که همه گروه‌های اجتماعی از شخصیت او شناخت دقیقی نداشتند، حرف‌ها و شایعات مختلفی را عنوان کردند و همین مسائل پرسش‌های متعددی را در مورد دکتر ابراهیم یزدی که اکنون یکی از مهره‌های حساس صحنه سیاسی کشور ماست، به وجود آورد. به این منظور برای آنکه شناخت بیشتری از دکتر یزدی داشته باشیم و تصویر روشن‌تری از مبارزات سیاسی او و نقشی که اکنون در صحنه سیاسی کشور دارد به دست بدهیم، برای نخستین بار به گفت‌و‌گویی طولانی با او نشستیم.

 

در این گفت و شنود دکتر یزدی از سیاست‌های کلی دولت درباره قراردادهایی که در رژیم سابق بین ایران و آمریکا منعقد شده است، سیاست خارجی ایران درباره آمریکا، شوروی، چین و دیگر کشورهای جهان، چگونگی تشکیل یک سازمان اطلاعاتی برای کنترل مسائل ضد امنیتی داخلی و خارجی کشور، نحوه مقابله با دولت‌هایی که بخواهند به حدود و ثغور مملکت تجاوز کنند و یا علیه انقلاب ایران دست به توطئه بزنند، در زمینه چگونگی کار دادگاه‌های انقلاب، علت دستگیری فرزندان حضرت آیت‌الله طالقانی و مبارزه با بیکاری و مبارزه گسترده با بی‌سوادی در سطح کشور به وسیله دانشجویان، خانه‌سازی و راه‌سازی، جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها و توسعه کشاورزی، چگونگی برخورد دولت با روزنامه‌ها و بالاخره مسئله بوسیدن دست شاه سابق که عکس‌العملی در مطبوعات خارجی به ویژه «اشپیگل» داشته است، برایمان مطالبی بیان کرد که از نظرتان می‌گذرد.

 

***

 

آقای دکتر یزدی، نظر شما به عنوان معاونت نخست‌وزیر در امور انقلاب، درباره روابط ایران و آمریکا و قراردادهایی که در رژیم گذشته در مورد خرید اسلحه، صنایع ماشین‌سازی، مواد غذایی و قراردادهای دیگری بین کشور ما و آمریکا بسته شده است چیست؟ آیا دولت قصد لغو و یا تجدید نظر در این قراردادها را دارد؟

 

همان‌طور که امام خمینی در مصاحبه‌های متعدد خودشان بیان فرموده‌اند، ما با هیچ ملت و دولتی دشمنی خاص نداریم، مخالفت ما و دشمنی ما با این دولت یا آن دولت بر پایه روش‌ها و شیوه‌ها و خط مشی است که آن دولت‌ها نسبت به انقلاب ما دارند. اگر ملت ما با سیاست تجاوزگرانه آمریکا، با سیاست امپریالیزم آمریکا در ایران مخالف بوده و هست به دلیل روابطی است که دولت آمریکا با دولت گذشته و با رژیم شاه سابق داشته و عامل کودتا در ۲۸ مرداد بوده و این سیاست ما با این دولت لاجرم بر پایه چنین تجربه‌ای است. هر دولتی که بخواهد به حدود و ثغور ما تجاوز بکند و یا بخواهد در توطئه‌هایی علیه انقلاب شرکت بکند، بخواهد علیه انقلاب ما دست به تحریکاتی بزند، هر دولتی که باشد لاجرم روابط ما با آن‌ها بر همین اساس خصمانه خواهد بود و نه دوستانه. فرق نمی‌کند خواه این دولت روسیه شوروی باشد، آمریکا باشد و چین و یا هر دولت دیگر.

 

اما در مورد قراردادهایی که اشاره کردید، ما می‌دانیم که در گذشته قراردادهای متعددی دولت ایران با کشورهای خارجی من‌جمله آمریکا منعقد کرده و بسیاری از این قراردادها در اتاق‌های دربسته و به صورت سری بوده و در یک مرجع صلاحیت‌دار به صورت علنی این قراردادها مطرح نشده و ملت ما از مفاد این قراردادها اطلاع دقیق در دست ندارند؛ بنابراین ما نمی‌توانیم بگوییم که این قراردادها کلا و یکجا لغو بشود یا نه. سیاست دولت این است که در این قراردادها تجدید نظر کند و آنچه را که مضر به حال منافع و مصالح ملت باشد بدون شک لغو می‌کنیم. از مجموعه این قراردادها، مقدار زیادی از آن‌ها نظامی بوده که لغو کردیم، مثلا قراردادهای مربوط به خرید زیردریایی لغو شده و قراردادهای دیگری نیز لغو شده و بقیه قراردادها نیز در دست بررسی است که این‌ها نیز لغو خواهد شد.

 

در اینجا لازم است که به این نکته نیز اشاره کنم که روزنامه‌ها یکی از دلایل استعفای دکتر سنجابی را مربوط به این قراردادها دانسته بودند و عنوان شده بود که در هیات دولت با مشی ضد امپریالیستی ایشان مخالفت شده و پیشنهاد کرده بودند که قراردادهایی لغو بشود و دولت مخالفت کرده، این موضوع به هیچ وجه صحت ندارد و از طرف دکتر سنجابی هرگز یک لایحه مشخص به هیات دولت برای اینکه این قرارداد و یا آن قرارداد لغو بشود، هرگز داده نشده تا مورد مخالفت قرار گیرد؛ بنابراین خبری که در این زمینه در روزنامه کیهان منعکس شده بود، صحت ندارد.

 

 

سیاست دولت انقلاب اسلامی ایران در زمینه مسائل اقتصادی و حل بحران اقتصادی که اکنون در مملکت جریان دارد چیست و چه اقداماتی در کوتاه‌مدت و درازمدت انجام داده است؟ چگونه است که دولت تاکنون برنامه روشن و مشخصی در این مورد ارائه نداده است؟

 

حق به جانب شماست که دولت یک سیاست اقتصادی و یک برنامه درازمدتی را ارائه نداده است. علتش این است که برای این دولت وظایف مشخصی تعیین کرده‌اند و این وظایف عبارت است از: اداره امور جاری مملکت، رفراندوم، تاسیس مجلس موسسان و تعیین تکلیف قانون اساسی جدید، انتخابات بر اساس قانون اساسی جدید و بعد تحویل قدرت منتخبین جدید.

 

این برنامه‌ای است که مهندس بازرگان در اولین نطق خود بیان کردند؛ بنابراین دولت کنونی اولین وظیفه خودش می‌داند که امور جاری مملکت را اداره کند، یعنی کارخانجاتی داریم که کارگران آن‌ها بیکارند، کارفرماهایشان یا فرار کرده‌اند و جزو سرمایه‌داران بزرگ بودند که به دنبال انقلاب از مملکت خارج شدند و پول‌های گزافی را برداشتند و بردند و این کارخانه‌ها تعطیل مانده است. ما قبل از آنکه فکر بکنیم که برنامه درازمدت صنعتی مملکت چه باید باشد، اول باید به این کارگران بیکار جواب بدهیم، هزاران کارگری که چهار ماه در اعتصابات عظیم شرکت کردند و حقوق نگرفته‌اند و زندگی‌شان مختل شده، دولت اول وظیفه‌اش این است که برای این‌ها کار پیدا کند و به آن‌ها حقوق بدهد و کمک کند تا این وضع کارگران بیکار و وضع کشاورزی ما به حال عادی برگردد، بعد برویم سراغ برنامه درازمدت اقتصادی کشور.

 

به عنوان نمونه سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها و رژیم شاه بر پایه سیاست تک‌محصولی بود؛ یعنی اقتصاد ما وابسته به نفت بود و این اقتصاد وابسته به نفت برای اقتصاد سالم مستقل خطرناک است؛ یعنی ما باید اقتصادمان طوری باشد که وابسته به یک محصول مخصوص مثل نفت نباشد؛ اما در حال حاضر نمی‌توانیم این سیاست را بلافاصله اعمال و پیاده کنیم.

 

اولین مسئله‌ای که برای دولت مطرح بود این است که جریان نفت هرچه زودتر شروع شود که شد، صادرات نفت آغاز بشود که شد، نفت به مشتریان فروخته شود و بعد درآمدش به خزانه دولت بیاید تا بتوانیم از طریق درآمد نفت به مشکلات مالی و بحران اقتصادی که هست جواب بدهیم؛ اما این مانع از این نیست که ما نفتمان را که می‌خواهیم بفروشیم بگوییم که ما به کنسرسیوم بر اساس ضوابط گذشته نمی‌فروشیم، کمااینکه نفروختیم و بر اساس ضوابط جدیدی فروختیم؛ اما کلا این مسئله که آیا برنامه درازمدت ما راجع به مسئله نفت و صنایع نفت چیست، این کار احتیاج به مطالعه دارد و به همین دلیل در نخست‌وزیری یک وزیر مشاور برای طرح‌های انقلابی تعیین شده که در حال حاضر دکتر سحابی هستند و متخصصین ایرانی خودمان در زمینه‌های کشاورزی، صنعتی و دیگر زمینه‌ها مشغول کار هستند. وضع مملکت را بررسی می‌کنند و طرح‌هایی برای درازمدت ارائه می‌دهند که وقتی آماده شد پس از انتخابات مجلس موسسان و منتخبین جدید، طرح‌ها را به آن‌ها ارائه می‌دهیم؛ چون آن‌ها هستند که باید این طرح‌ها را پیاده کنند.

 

البته یک سلسله برنامه‌های مملکتی وجود دارد که برای آن‌ها طرح‌هایی داریم؛ مثل حل مسئله بیکاری در کشور، حل نیازهای اولیه در سطح روستاها طبق برنامه تصویبی دولت، کلیه برنامه‌های عمرانی از سطح روستاها آغاز خواهد شد؛ یعنی اگر می‌خواهیم راه بسازیم یا خانه بسازیم و یا مدرسه بسازیم اول از سطح روستاها شروع می‌کنیم. ما معتقد هستیم اگر دولت موقت بتواند این برنامه را با موفقیت پیاده کند، نه تنها بیکاری را در سطح شهرها حل می‌کنیم، بلکه جمعیتی را که مرتبا از روستاها به شهرها مهاجرت می‌کنند، آن‌ها را متوقف می‌کنیم و به روستا بازمی‌گردانیم.

 

حضور این اصلاحات در روستاها سبب می‌شود که کشاورزی در روستاها سامان بگیرد. این برنامه‌های درازمدت در دست مطالعه و تهیه است که دولت از آن غافل نیست. از سوی دیگر در برنامه‌های دیگر دولت، مسئله راه‌سازی اهمیت فراوان دارد که تمام بودجه راه‌سازی تصویب شده، میلیاردها تومان پول در اختیار وزرا، استانداران و مدیران مربوطه گذاشته شده برای این قبیل امور. غیر از این دولت برای استفاده از نیروهای جوان، برنامه‌هایی در دست مطالعه دارد که بر اساس آن با کمک نیروهای دانشگاهی، یک مبارزه عظیم در سرتاسر کشور برای از بین بردن بی‌سوادی آغاز شود تا بی‌سوادی را از بین ببریم.

 

 

به هر حال اکنون دولت با مشکلاتی از قبیل بیکاری، تظاهرات و تحصن‌ها و راه‌پیمایی گاه‌به‌گاه طبقات مختلف مردم روبه‌روست که این مسائل امکان دارد پیشروی دولت را در امور جاری کند نماید، در این خصوص نظرتان چیست؟

 

همان‌طور که اشاره کردید، ما اکنون دوران بازسازی کشور را می‌گذرانیم و به عبارت دیگر انقلاب ما تمام نشده و وارد یک مرحله جدید و تازه شده است. انقلاب را اگر از نظر علمی و آن‌طور که قرآن به ما آموخته تعبیر بکنیم، یعنی تبدیل وضع موجود به وضع مطلوبی که آن وضع مطلوب در یک تضاد بنیانی است با وضع موجود؛ در نظام گذشته معیار و جهان‌بینی و مبانی همه چیز یک جهان‌بینی شرک و کفر بوده است. ما خواهان ایجاد یک جامعه بر اساس معیارها و ارش‌های توحیدی هستیم؛ بنابراین آن چیزی که بوده یعنی نظام حاکم، نظام شاهنشاهی و نظام طاغوتی، با وضع مطلوب ما که نظام توحیدی هست یک تضاد اصلی و بنیادی وجود داشته، یک چنین دگرگونی و تغییر از وضع موجود به وضع مطلوب یک تغییر انقلابی است.

 

از بین بردن نظام شاه سابق و از بین بردن نظام گذشته و قطع ایادی استیلای خارجی، صرفا یک مرحله از انقلاب ماست. این از بین بردن چیزی است که قرآن می‌گوید «از بین بردن سدها» و موانع حرکت انقلابی ماست؛ اما حالا که آن سد از بین رفته، انقلاب تمام نشده است؛ ولی به هر حال شیوه عمل باید تغییر پیدا کند. به همین ترتیب ما اکنون در جریان ساختمان جدید جامعه هستیم، می‌خواهیم یک جامعه نوین بسازیم، می‌خواهیم انسان‌هایی نوین به وجود آوریم و این کار مسلما وقت و نیرو و انرژی بیشتری می‌خواهد. شما می‌توانید یک ساختمان را در ظرف ده دقیقه از بین ببرید؛ اما برای ساختن آن نیاز به نقشه‌کش، مهندس و بنا و مصالح دارید و مدت‌زمانی که این ساختمان را ایجاد کنید.

 

یک سلسله اعمالی هست که اگر دست به دست هم بدهیم می‌توانیم زمان انجامش را کوتاه‌تر کنیم ولی بعضی از کارها را نمی‌توان مدت‌زمانش را کوتاه کرد و طبق گفته قرآن انجام برخی از کارها زمان و تاریخ معینی دارد که تغییرناپذیر است، مثل وضع حمل یک زن که تاریخ و زمان مشخصی دارد و نمی‌توان آن را تغییر داد.

 

تغییرات انقلابی و اجتماعی ما مستقیما برخورد پیدا می‌کند با تغییر بنیادهای این جامعه و خود مردم که قرن‌ها وجود داشته و این کاری نیست که بتوان یک شبه، یک روزه یا یک ماهه آن را عوض کنیم. ما وارد یک دوران پاکسازی و بازسازی عظیم اجتماعی شده‌ایم و می‌خواهیم اثرات ۲۵۰۰ ساله فرهنگ استبدادی را به اضافه اثرات ۵۸ ساله سلطنت مستبده پهلوی از بین ببریم. بیش از یک ربع قرن یعنی ۲۵ سال است که استیلای خارجی بر کشور ما به طور قطع حاکم بوده و عوارض این‌ها را نمی‌توان در ظرف مدت کوتاهی از بین برد. به همین دلیل است که این اعتصابات و درگیری‌ها دو جنبه دارد: یک سلسله درخواست‌های قانونی، منطقی و حقه‌ای است که کارگران و دسته‌جات مختلف دارند که بر این خواست‌های آن‌ها بحثی نمی‌کنم؛ اما آیا اینکه زمانش حالاست و ما می‌توانیم نیازهای آن‌ها را با سرعت برطرف کنیم، بحثی است جداگانه.

 

همان‌طور که در کارخانه ایران‌ناسیونال برای کارگران بیان کردم، باید مردم بدانند که مملکت مال خودشان است و اگر از بی‌پولی داد می‌زنند و اگر مملکت هنوز دچار بحران اقتصادی است، این بحران‌ها ناشی از اعتصاباتی است که در گذشته رخ داده و به علاوه سیاست غلط دولت‌های گذشته بوده است؛ بنابراین مملکت با بحران اقتصادی روبه‌روست و این بحران با روی کار آمدن دولت مهندس بازرگان یک‌ شبه حل نمی‌شود. اگر پول نداریم باید صبر کنیم و اگر امروز ما وابسته به خارج هستیم برای نان و گندم و گوشت، چیزی نیست که در این دولت به وجود آمده باشد. این ارثیه‌ای است که از دولت گذشته به ما رسیده و ترمیمش احتیاج به زمان دارد. برای آنکه مزارع را تبدیل به گندم‌زار کنیم تا سال آینده احتیاج به گندم خارجی نداشته باشیم، مجبور هستیم به کشاورزان و کارگرانمان بگوییم بروید آستین‌ها را بالا بزنید نه اینکه تسلیم یک سلسله تحریکاتی بشوند که مثلا در مزارع بذر نپاشند.

 

اما یک سلسله از این تحریکات به اعتقاد من ناشی از ضد انقلاب است؛ یعنی کسانی که تا دیروز حاکم و مستبد و همه‌کاره مملکت ما بودند و امروز از مملکت بیرون رفته‌اند، طبیعی است که این‌ها به سادگی دست برنمی‌دارند. ما می‌دانیم که یکی از بزرگترین دشمنان جنبش انقلابی ما صهیونیست‌ها هستند؛ این صهیونیست‌ها و اسرائیلی‌ها که در منطقه بیش از همه لطمه خورده و ضرر کرده‌اند، به سادگی دل نمی‌کنند و تحریکات می‌کنند. استراتژی این تحریکات هم جنگ فرساینده سیاسی - روانی است؛ یعنی در درازمدت دائم می‌خواهد این جنگ روانی عصبی ادامه پیدا کند. این است که می‌آیند یک موضوع درست می‌کنند، تا بیاییم آن موضوع را بررسی کنیم و آتش را خاموش کنیم، یک جای دیگر موضوعی تازه را علم می‌کنند.

 

ماهیت این جنگ، فرساینده و سیاسی - روانی است. شایعه‌پراکنی می‌کنند، مثل اینکه شایع کردند که دکتر یزدی دست شاه را بوسیده و حرف‌های دیگر. در حالی که قضیه این‌طور است که آقایی به نام دکتر مرتضی یزدی از رهبران سابق حزب توده بوده. این دکتر مرتضی یزدی کمونیست بوده و عضو کمیته مرکزی حزب توده و بعد از دستگیری همزمان با جریان دستگیری سران حزب توده همراه با دکتر بهرامی در زندان تنفرنامه می‌نویسد. استغفارنامه می‌نویسد به شاه و از زندان بیرون می‌آید. البته دکتر یزدی به خاطر اینکه پسر شیخ حسین معروف یزدی بود، افرادی من‌جمله حکیم‌الملک معروف پیش شاه وساطت می‌کنند و او را عفو می‌کنند. حدود یک سال و نیم پیش، پسر دکتر یزدی که در آلمان شرقی بود، به وساطت پدرش می‌آید ایران و می‌رود به دیدن شاه و در روزنامه کیهان هوایی من خودم عکس آن‌ها را دیدم و بعد در خارج این شایعه را منتشر می‌کنند که دکتر یزدی رفته شاه را دیده است و این شایعه را هم گروه‌های چپ‌گرای فوق‌العاده مشکوک منتشر کردند و حالا هم این شایعه را در کشور منتشر می‌کنند. دکتر مرتضی یزدی کمونیست بود و حالا شایعه می‌کنند که دکتر یزدی کمونیست است. راست می‌گویند که دکتر یزدی کمونیست بود و می‌گویند دکتر یزدی رفته دیدن شاه، اما کدام دکتر یزدی؟!

 

ولی به هر حال این شایعه، کار دانشجویان مائوئیست بی‌خبر نیست، آن‌ها عقلشان به این چیزها نمی‌رسد، این متخصصین جنگ‌های سیاسی - روانی هستند که در اسرائیل تعلیمات دیده‌اند یا در جاهای دیگر و متخصص هستند، چون درست در روزهای انقلاب این شایعه را منتشر کردند. در این شرایط بحرانی مملکت، این شایعه‌ها در واقع ترور شخصیت است؛ البته نه ترور من، بلکه ترور شخصیت‌ها. مردم بی‌خبر هم نمی‌آیند بپرسند که دکتر مرتضی یزدی کی هست و دکتر ابراهیم یزدی کیست. در حالی که این دو نفر هیچ سابقه‌ای با هم ندارند و این شایعاتی است که دهان به دهان می‌گردد. این یک جنگ سیاسی - روانی است که به دست افراد بسیار ورزیده عمل می‌شود و متاسفانه یک جوان چپ‌گرا هم آلت دست آن‌ها می‌شود. همان‌طور که گفتم دکتر مرتضی یزدی هیچ نسبتی با من و خانواده‌ام ندارد و پرونده سیاسی من هم روشن است و بر خلاف ادعای بعضی‌ها تازه هم وارد صحنه سیاست نشده‌ام.

 

راجع به دادگاه‌های انقلاب اسلامی ایران شایع کرده‌اند که هیچ حکم اعدامی نیست که صادر بشود، مگر آنکه دکتر یزدی آن را امضا کند. این حرف مطلقا صحت ندارد؛ نه به صفت شخصی من و نه به صفت مسئولیتی که در دولت دارم. دولت در دادگاه‌های انقلابی هیچ‌گونه نقشی ندارد، دادگاه‌های انقلاب مستقل از دولت هستند و من هم به عنوان شخص خودم هیچ‌گونه دخالتی در این دادگاه‌ها ندارم.

 

البته صریحا گفته‌ا‌م و باز هم تکرار می‌کنم که باید برخی از شیوه عمل این دادگاه‌های انقلاب رعایت شود. باید فرق قائل بشویم بین کسی که مجرم است و باید اعدام بشود یا اینکه چگونه محاکمه‌اش بکنیم و اعدام بشود. من معتقدم به اندازه کافی اسناد و شواهد موجود هست که دادگاه‌ها را علنی بکنیم. مردم می‌خواهند بدانند که در این دادگاه‌ها چه می‌گذرد. باید تمام کسانی که شکنجه شده‌اند بتوانند در دادگاه گواهی بدهند علیه آن کسانی که شکنجه‌شان داده‌اند، مثل دادگاهی که در تلویزیون نشان داده شد. دلیلی ندارد دادگاه مخفی باشد.

 

دنیا باید بداند که این دادگاه‌های ما به چه صورت است. وقتی می‌گویم دنیا، خواهش می‌کنیم بنویسید منظور فقط دنیای غرب نیست، آمریکا و اروپا نیست، منظورم دنیای اسلام است. هشتصد میلیون مسلمان به معجزه‌ای که در ایران اتفاق افتاده نظاره می‌کنند. ما گفتیم دولت اسلامی ما شباهتی با دولت‌های دیگر ندارد. مدعی هستیم حکومت اسلامی ما نوع جدید و شکل جدیدی است. دنیا می‌خواهد بداند این شکل و نوع جدید حکومت چیست. یکی از ارکان حکومت ما عدالت قضایی اسلام است، قوانین جزا در اسلام هست، ما نباید خجلت‌زده از اینکه قوانین جزای اسلام خود را علنا در معرض عمومی دنیا قرار بدهیم، باشیم؛ بنابراین معتقدم که باید دادگاه‌ها علنی باشد تا شهود بیایند و حرفشان را بزنند. مجددا تاکید می‌کنم که مسئله بر سر این نیست که این کسانی که کشته می‌شوند، مجرم نیستند، اما باید دادگاه‌ها بر اساس ضوابط اسلامی باشد.

 

 

سیاست دولت در مورد بانک‌ها چیست، آیا بانک‌ها به سیستم سرمایه‌داری وابسته یعنی شکل کنونی ادامه حیات خواهد داد یا اینکه به صورت ملی و اسلامی درمی‌آیند؟

 

در اینجا با دو نکته روبه‌رو هستیم: نکته اول وضع بانکداری ماست که بر اساس رباست و وابسته به سرمایه‌داری مالی خارجی و غیراسلامی است. در اینجا ما طالب وضع مطلوب هستیم که می‌خواهیم یک نظام مالی داشته باشیم که مستقل از سرمایه‌داری بزرگ خارجی باشد و اسلامی و بدون ربا باشد. پس یک وضع موجود و یک وضع مطلوب کنیم، این مقدور نیست که دولت با یک تصویب‌نامه ربا را در بانک‌ها ممنوع و حرام کند، مگر آنکه این کار تدریجی صورت گیرد.

 

اولین برنامه دولت در این زمینه آن است که بانک‌های اسلامی را تقویت کنند و به آن‌ها رسمیت بدهند و این بانک‌ها را بر اساس موازین اسلامی تشکیل دهند. آنگاه تدریجا بار معاملات تجارتی و تبادلات مالی از بانک‌های غیراسلامی به سوی بانک‌های اسلامی جلب می‌شود و تدریجا دولت به سوی یک نظام مالی بدون ربا حرکت خواهد کرد.

 

 

آقای دکتر یزدی، نظر شما درباره دستگیری فرزندان حضرت آیت‌الله طالقانی و ارتباط این مسئله با نحوه کار پاسداران انقلاب چیست و چطور شد که پس از وقوع حادثه شخصا به منزل حضرت آیت‌الله طالقانی رفتید؟

 

من کوچکترین اطلاعی از دستگیری فرزندان حضرت آیت‌الله طالقانی نداشتم تا اینکه خود ایشان تلفنی جریان را به من گفتند و تا آن موقع تنها خبری که می‌دانستیم همان چیزی بود که در شهر منتشر شده بود؛ اما وقتی پس از صحبت‌های تلفنی با حضرت آیت‌الله به منزلشان رفتم، سعی کردم با فردی به نام غرضی که به منزل حضرت آیت‌الله آمده بود، صحبت کنم و قضیه فیصله پیدا کند و آن شب تا ساعت چهار صبح در منزل حضرت آیت‌الله بودم و تمام کوشش خود را به کار بردم که قضیه به سادگی فیصله پیدا کند. متاسفانه جریان به گرو و گروکشی کشیده بود و تا ساعت چهار صبح کسانی که فرزندان حضرت آیت‌الله را در اختیار داشتند حاضر نشدند آن‌ها را تحویل دهند و در همین حدود هم من منزل آقا را ترک کردم و سرهنگ رحیمی، غرضی را با خودش برد.

 

اما من با این طرز رفتار مخالف هستم و قضاوتی هم نسبت به آقای مجتبی طالقانی فرزند حضرت آیت‌الله نمی‌کنم. معتقد هستم اگر کسی مرتکب جرمی شد باید از طریق موازینی که در جامعه تعبیه شده اعمال شود. خصوصا در مورد شخصیتی مثل حضرت آیت‌الله طالقانی که اگر به خود ایشان مراجعه می‌شد و سندی ارائه می‌دادند که پسرشان چنین خطایی را انجام داده با شناختی که از شخصیت معظم‌له داریم، من مطمئن هستم که ایشان اولین کسی خواهند بود که پیش‌قدم می‌شدند تا پسرشان را مجازات کنند. کمااینکه آن شب هم وقتی از قول آقای غرضی نقل کردند که آقای مجتبی طالقانی در کارهای خلافی شرکت داشته، حضرت آیت‌الله فرمودند که اسناد و مدارک را به من ارائه می‌دادند و اگر حرف شما درست بود، من اولین گلوله را به سر او می‌زدم. ناراحتی حضرت آیت‌الله و من این بود که در یک چنین شرایط بحرانی مملکت، به آن شیوه عمل کردن، نهایت عدم تعقل و عدم درایت بوده است.

 

 

به عنوان معاونت نخست‌وزیر، آیا هنوز انگیزه و ریشه این حادثه را به درستی پیدا کرده‌اید و یا به اطلاعتان رسانده‌اند؟

 

من به عنوان معاون نخست‌وزیر هنوز گزارشی از چگونگی امر دریافت نداشته‌ام ولی آقای هادوی دادستان کل انقلاب دستور داده‌اند که به موضوع رسیدگی شود.

 

 

گفته می‌شود سازمان امنیت در حال تجدید سازمان است و اگر چنین طرحی در دست تهیه است، سازمان جدید چه مشخصاتی دارد و چه تفاوتی با سازمان امنیت منحله دارد؟

 

صحبت از تجدید حیات سازمان امنیت نیست، بلکه صحبت از تصفیه‌حساب‌های این سازمان است. سازمان امنیت چندین هزار کارمند داشته و میلیاردها تومان سرمایه در این سازمان هست، ساختمان‌های متعدد در تهران و شهرستان‌ها دارد که باید به وضع این اموال رسیدگی شود. یک هیات از طرف دولت مامور شده که به حساب‌های این سازمان رسیدگی کند و ببیند ساختمان‌ها اکنون در اختیار چه کسانی است. صحبت از تجدید حیات نیست و مانند یک شرکت منحله به حساب‌های آن رسیدگی می‌شود.

 

اما ضرورت دارد که گفته شود یک مملکت بدون داشتن ساختمان‌های اطلاعاتی برای مسائل برون‌مرزی و درون‌مرزی نمی‌تواند باشد. ما با تمام دنیا رابطه داریم و اتباع کشورهای خارجی به کشور ما رفت‌وآمد می‌کنند. با توجه به اینکه انقلاب ما اسلامی است و بسیاری از موازنه‌ها را در دنیا به هم زده است و نقشه سیاسی منطقه را به هم ریخته، لاجرم انقلاب ما دشمنان زیادی از کشورهای خارجی دارد؛ بنابراین حتما مملکت ما به یک سرویس اطلاعاتی که بتواند با تحریکات اجانب در کشور مقابله کند، نیازمند است؛ اما اینکه آیا این وظیفه را چه بخشی از دولت و به چه شکل و به چه ترتیب انجام بدهد، مسئله‌ای است که قابل بحث و مطالعه است.

 

 

برای انتخابات مجلس موسسان، آیا دولت این امکان را به وجود خواهد آورد که کاندیداها از گروه‌ها و دسته‌جات مختلف بتوانند از طریق رادیو تلویزیون خود را به مردم معرفی کنند؟

 

معرفی کاندیداها به مردم لازم است ولی تنها وسیله معرفی تلویزیون و رادیو نیست. وسایل دیگری مثل روزنامه‌ها و جلسات سخنرانی هم هست؛ اما برای اینکه رادیو تلویزیون در اختیار این گروه باشد، مطلبی است که وزارت اطلاعات و تبلیغات و مدیرعامل رادیو تلویزیون باید درباره آن تصمیم بگیرند.

 

 

آقای دکتر یزدی، آیا شما کاندیدای ریاست‌جمهوری اسلامی ایران هستید؟

 

نخیر، در اسلام یکی از خصوصیات اخلاقی در انتخاب یک مسئول این است که خودش پیش‌قدم نشود و مردم او را در نظر بگیرند و من تا زمانی که شخصیتی مثل آقای مهندس بازرگان هستند، داوطلب نیستم و نخواهم بود و فعلا این موضوع مطرح نیست.

 

 

به طور کلی نظرتان درباره عفو عمومی از جانب امام خمینی برای مردم ایران و ایجاد ایمان و اطمینان بیشتر بین اقشار ملت ایران چیست. ضمنا توجه به این نکته نیز ضرورت دارد که این عفو می‌تواند به بسیاری از دلسردی‌ها و تشویق‌ها و نگرانی‌هایی که در زمینه بازسازی مملکت نیز بی‌تاثیر نیست روحیه‌ای تازه در مملکت ایجاد کند و مردم با اطمینان و اعتماد بیشتر به زندگی، به کار بازسازی و سازندگی مملکت بپردازند.

 

البته عفو عمومی که از سوی امام خمینی برای ارتش داده شده و فکر عفو عمومی را هم مطرح فرموده‌اند، نظر دولت در دنباله نظر امام این است که جنایتکارانی که در کشتار و شکنجه و یا غارت اموال مردم مستقیما دخالت داشته‌اند، این‌ها باید مجازات بشوند، اما از آن حد که گذشت به تعبیر امام خمینی، کسانی که مرتکب گناهان صغیره شده‌اند، باید عفو بشوند. پیغمبروار باید عمل کرد، روشی را که پیغمبر در فتح مکه داشت و اعلام کرد همه شما آزاد هستید، یک چنین عفو عمومی باید صادر بشود که موضوع هم مورد نظر امام است و هم مورد نظر دولت و در این راه کوشش می‌شود که یک حالت جدیدی به وجود آید. این کار هم یک کار غیراسلامی نیست و بر اساس یک فکر اسلامی است، چراکه ما در اسلام توبه داریم که یعنی بازگشت، یعنی انسان دست از عناد بردارد و برگردد به سوی خدا. البته کسی که شکنجه داده و آدم کشته است باید مجازات شود اما کسی که خبرچینی کرده، کم‌کاری کرده، عامل امضای چک بوده برای سوءاستفاده باید توبه کند و اصلاح بشود و به انقلاب بپیوندد و این عفو عمومی هم مفید هم ضروری است و هم لازم و ما هم دنبالش هستیم که این کار هرچه زودتر انجام شود.

 

 

در مورد مطبوعات و حمله‌هایی که از جانب گروه‌های مختلف گهگاه به آن می‌شود چه نظری دارید؟ این مطبوعات و نویسندگانش با اینکه صمیمانه و صادقانه در خدمت انقلاب بوده و هستند، مع‌هذا مرتبا مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند، روزنامه‌ها را گاه پاره می‌کنند و نویسنده‌ها را تهدید می‌کنند و با اینکه پس از اعتصاب رنج‌آور ۶۲ روزه مطبوعات و قبل از آن نیز نویسندگان و کارگران و کارکنان مطبوعات همواره در خدمت انقلاب بوده‌اند، با این حال گاه دیده می‌شود که مورد تهمت و افترا و بی‌مهری قرار می‌گیرند، به عنوان معاونت نخست‌وزیر در این خصوص چه نظری دارید؟

 

من اول از شما می‌پرسم آیا تا به حال از طرف دولت کسی آمده روزنامه شما را سانسور کند؟

 

 

خیر.

 

در حالی که دائما در روزنامه‌ها می‌نویسند که روزنامه‌ سانسور می‌شود و ما نمی‌دانیم واقعا چه کسانی این سانسور را در مطبوعات انجام می‌دهند. دولت که نکرده و نمی‌کند؛ پس چرا می‌گویید دوباره استبداد و سانسور در مطبوعات آمده است.

 

مسئله دیگر اینکه یک وقت افکار عمومی از شما چیزی می‌خواهد و به شما تحمیل می‌کند که این ربطی به دولت ندارد. یک روزنامه که می‌خواهد متکی به مردم باشد باید ببیند افکار عمومی چه می‌خواهد و عملش و حرفش بر خلاف افکار عمومی نباشد.

 

انقلابی در این مملکت شده که همه گروه‌ها من‌جمله گروه‌های غیرمسلمان در آن شرکت داشته‌اند ولی انقلاب، انقلاب اسلامی است؛ بنابراین یک روزنامه‌ای که در این شرایط منتشر می‌شود، باید سخنگوی انقلاب اسلامی ایران باشد. برخی از ما روشنفکران می‌خواهیم که افکار روشنفکرانه خودمان را منعکس کنیم. وقتی هم می‌بینیم مردم نمی‌خواهند، زیر بار نمی‌رویم. مردم انقلاب کرده‌اند و می‌خواهند روزنامه‌ها در خدمت این انقلاب باشد و من می‌بینم متاسفانه این‌طور نیست. در روزنامه‌ها مسائل را تحریف می‌کنند، مثلا می‌نویسند در فلان منطقه جنجال و درگیری است و وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم هیچ خبری نیست.

 

روزنامه‌ها یک جنگ عصبی به راه انداخته‌اند، به عنوان نمونه من در رادیو صحبت کردم و میلیون‌ها آدم شنیدند که من گفتم به روزنامه اشپیگل، قضیه این بوده و هیچ‌ کس هم تا جایی که من می‌دانم جلوی ورود این مجله را نگرفته، ولی دیدم یکی از روزنامه‌ها نوشت: دکتر یزدی گفت این مجله توقیف شده و این اولین بار است که یک مقام رسمی دولتی به توقیف اشپیگل اعتراف می‌کند. من تکذیب‌نامه نوشتم و این تکذیب را هم چاپ نکردند. این سانسور است و سانسوریست ضد انقلابی. ما باید آزادی مطبوعات داشته باشیم نه آزادی در افترا.

 

وقتی یک روزنامه صهیونیستی آمریکایی مثل نیویورک‌تایمز و تایم در تمام این مدت به انقلاب ما فحش داده و امام خمینی را آدم فناتیک و ارتجاعی معرفی می‌کند، امام خمینی را عمال خارجی معرفی کرده، امام خمینی را گفته است که با کمونیست‌ها همکاری می‌کند، وقتی در میدان ژاله سه هزار نفر کشته شدند، هم‌صدا با شاه شدند و گفتند این‌ها اخلالگرند و این کشتار را تایید کردند. بعدا همان مجله تایم و نیویورک‌تایمز وقتی در مورد من مزخرفاتی می‌نویسند، روزنامه‌ها ترجمه می‌کنند و می‌نویسند و حتی از من نمی‌پرسند که یک چنین خبری چاپ شده نظر شما چیست؟ باید آن‌قدر انصاف داشت که لااقل نظر من را هم بغلش بنویسند. خوب این‌طور است که مردم عصبانی می‌شوند و اعتراض می‌کنند. کسی که چنین مطالبی را در روزنامه خارجی می‌نویسند می‌خواهد به انقلاب ما توهین کند. آخر این شد آزادی که مطبوعات هر افترایی می‌خواهند به مردم ببندند و هر فحشی می‌خواهند بدهند؟ این شد آزادی مطبوعات؟ در کجای دنیا این آزادی مطبوعات است؟

 

شما اگر در وطن محروم بودید، من از وطن محروم بودم ولی با فرهنگ ملت هرگز بیگانه نبودم و هیچ‌گاه هم از مبارزه دست برنمی‌داشتم و همیشه در متن مبارزات سیاسی بودم. نبودنم در میهن به معنای این نیست که از مسائل مملکت جدا بودم، من همیشه در متن بودم چراکه اخبار گوناگون بدون اختناق و سانسور از نقاط مختلف کشور به وسیله برادرانم به من می‌رسید. سخنرانی‌هایی که در گذشته کرده‌ام و روی نوار موجود است، همه مسائل را از پیش روشن می‌کند و بی‌دلیل هم نبود که شاه وقتی از ایران فرار کرد، مقر ما را در آمریکا به آتش کشیدند و این آتش‌سوزی عمدی تشخیص داده شد. کسانی که با من ظاهرا می‌جنگند، با من کاری ندارند، آن‌ها با انقلاب ما سروکار دارند. این وظیفه شماست که با آن‌ها مقابله کنید، اگر می‌خواهید از انقلاب پاسداری کنید، باید دفاع کنید، من نه روزنامه دارم و نه وسیله دیگر که بتوانم از خودم دفاع کنم. مصاحبه هم که می‌کنم آن را چاپ نمی‌کنند، من که نمی‌توانم اعلام کنم که خبرنگار فلان روزنامه آمد اینجا ۶۰ دقیقه وقت مرا گرفت و مصاحبه‌ام را چاپ نکرد. لابد دستی در کار است. این شما روزنامه‌نویس‌ها هستید که باید مسائل را مطرح بکنید. اگر قرار باشد کسی در این مملکت کار بکند و حیثیتش مصون نباشد و نتواند از خودش دفاع کند که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

 

بنابراین این وظیفه انقلابی شماست و به عنوان یک روزنامه‌نویس باسابقه وظیفه دارید که با این شرایط بجنگید. به ما فشار می‌آورند که چرا دولت جلوی مطبوعات را نمی‌گیرد، ما می‌گوییم که اگر دولت بخواهد دخالت کند، همان وضعیت گذشته پیش می‌آید، ما یک حکومت دموکراتیک هستیم و مطبوعات می‌توانند حرفشان را بزنند ولی آنچه را که باید کنترل کنند، خودشان باید کنترل کنند و نگذارند این افتراها و تهمت‌ها به کسی زده شود. 

 

کلید واژه ها: ابراهیم یزدی


نظر شما :