آیتالله غروی حامی مالی انقلابیون درگذشت
سید محمدصادق خرازی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود از درگذشت پدربزرگش خبر داد و نوشت: «در کمال تاسف و تاثر پدربزرگ عزیزم آیتالله سیدمحمدرضا غروی ساعاتی قبل به جوار رحمت الهی پیوست. خدای بزرگ این انسان خدوم و پرتلاش را که بیش از یک قرن خدمتگزار ملک و ملت ایران بود با شهدای عظیمالشان کربلا و شهیدان انقلاب و اسلام و ایران محشور فرماید.»
خبرگزاری تسنیم با انتشار این خبر از وی به عنوان یکی از اعضای فدائیان اسلام و یاران امام خمینی در سالهای مبارزه علیه رژیم ستمشاهی یاد کرد که در هماهنگی نیروهای مذهبی نقش بسزایی داشته است.
خبرگزاری شبستان فروردین سال گذشته گفتوگویی درباره زندگی و زمانه این فقیه عالیقدر با وی انجام داد و از او به عنوان استاد درس خارج فقه و امام جماعت مسجد گلشن یاد کرد. آیتالله غروی در این گفتوگو خود را اینگونه معرفی کرد:
* بنده سال ۱۲۹۷ - دوره قحطی گسترده در ایران - در مشهد مقدس متولد شدم. خانواده، ساکن تهران بودند و مادرم در مسیر تشرف به مشهد مقدس، بنده را به دنیا آورد. مرحوم پدرم، آیتالله سید محمدمهدی غروی، از علما و خطبای تهران بود که در وادیالسلام دفن است.
* دوره ابتدایی در مدرسه محمدیه خیابان مولوی و دوره متوسطه را تا کلاس دوازده در مدرسه دارالفنون تحصیل کردم که با بروز رویدادهای تلخ دوران رضاخان، این مدرسه تعطیل شد و در اخذ مدرک دیپلم ناموفق ماندم.
* پس از بسته شدن دارالفنون، وارد مدرسه علمیه مروی شدم، دروس مقدماتی را نزد حاج آقا صدرالدین و رسایل و مکاسب را نزد آیتالله میرزا محمدباقر آشتیانی استفاده کردم و در ادامه وارد درس خارج فقه و کلام آیتالله عبدالرزاق قائنی شدم. ضمنا صرف و نحو را نزد پدرم خواندم؛ بنابراین اساتید بنده عبارت بودند از: آیتالله میرزا محمدباقر آشتیانی، آیتالله عبدالرزاق قائنی، آیتالله سید محمدمهدی غروی و حاج آقا صدر.
* بعد از چند سال تدریس، مدرس رسمی مدرسه مروی شدم و طلاب فراوانی تعلیم و تربیت کردم. بنده، رسایل، مکاسب و تحریرالوسیله مرحوم آقای خمینی(ره) را تدریس میکردم.
* بنده و حاج آقا مصطفی مسجدجمعهای، آیتالله محیالدین حائری شیرازی، آیتالله محمدرضا مهدوی و آیتالله محیالدین انواری، شاگردان آیتالله میرزا محمدباقر آشتیانی – مدرس رسایل و مکاسب - بودیم.
* بنده به دلیل استطاعت مالی، هیچگاه شهریه نمیگرفتم اما در دوران تدریس، به طلاب، شهریه میدادم. ضمنا برای تدریس نیز حقوقی از مدرسه نمیگرفتم.
* بنده از نوجوانی - ۱۲ سالگی - در بازار حضرتی، شاگرد مغازه پارچهفروشی شدم. پس از چند سال با شخصی به نام حاج محمود کمیلیان و سپس با حاج علیآقا، شریک شدم تا اینکه در ۱۷ سالگی، مغازهای به قیمت ۵۵۰ تومان در همان بازار خریدم. چندی بعد، با خرید ملک همسایهها، مغازه را توسعه دادم.
* درآمد مغازه به حدی بود که نیازی به شهریه و حقوق مدرسه علمیه نداشتم و با همین درآمد، به مدت ۵۰ سال است که شهریه میدهم. در گذشته، ابتدا ۵۰۰ تومان و سپس، هزار تومان میدادم و امروزه به طلاب خارج، بین ۳۰ تا ۴۰ هزار میدهم.
* بنده با لباس روحانیت به مغازه میآمدم، عمامه و عبا را برمیداشتم، دکان را تمیز میکردم و با عرقچین و قبا کار میکردم. البته در هوای سرد، عمامه نیز بر سر میگذاشتم.
* هشت فرزند - پنج دختر و سه پسر - دارم که پسرانم به نامهای جواد، محمد و تقی، معمم هستند. تقی و محمد در قم مشغول تدریس و تبلیغ و خطابه هستند و جواد علاوه بر اداره پارچهفروشی در مدرسه حمام گلشن، اقامه جماعت میکند.
* بنده در تمام مبارزات ملت ایران حضور داشتم. در دوران ملی شدن صنعت نفت با مرحوم آیتالله کاشانی همراه بودم؛ هرچند نهضت، سرانجام خوبی پیدا نکرد. نمایندگی امام خمینی(ره) به خودی خود زمینهساز حضور فعال در انقلاب اسلامی شد. با گردآوری وجوهات از مقلدان حاج آقا روحالله، نقش مهمی در تامین مالی اقدامات انقلابیون از جمله ماههای حضور در نوفللوشاتو داشتم.
* بنده و آیتالله سید صادق لواسانی(ره)، نمایندههای اصلی امام در تهران بودیم که ساواک ایشان را بازداشت و زندانی کرد اما با وجود احضار بنده به مرکز ساواک، مدرکی برای صدور حبس نیافتند؛ زیرا تمام اقدامات انقلابیام، مخفیانه بود.
* پس از فاجعه مدرسه فیضیه، دو مجلس در مسجد حمام گلشن تهران گرفتم و سخنرانی آتشین داشتم اما به لطف خداوند، ساواک این بار نیز نتوانست بنده را محکوم کند.
* از اواسط دهه ۸۰ تاکنون، صبحها از ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه تا ۸ صبح، درس خارج فقه - ابتدا در مسجد گلشن و بعد از آغاز تعمیرات شهرداری در کوچه حمام گلشن، در منزل – میگویم که حدود ۵۰ طلبه شرکت میکنند. از درآمد پارچهفروشی، بین ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان به طلاب، شهریه میدهم.
* از زمان مرحوم پدرم که امام جماعت مسجد گلشن بودند، شبها اقامه جماعت داشتم و پس از درگذشت ایشان، سه نوبت، اقامه نماز میکردم که از امسال، حاج آقا جواد، نماز میخواند.
* اجازات بسیاری از برخی مراجع و علمایی مانند حاج آقا روحالله (امام خمینی)، آیتالله حکیم(ره)، آیتالله سید محمود شاهرودی(ره) و... دارم که در مقدمه و پیوست کتاب «التزکیه» ذکر کردم. این کتاب را سال ۱۳۹۰ درباره آداب تعلیم و تربیت فرزندان و روشهای خودسازی در اسلام نوشتم.
* در گذشته طلاب، باسوادتر بودند زیرا کتابی مانند «رسایل» یا «مکاسب» را طی چند سال - ۲ تا ۳ سال – میخواندند اما امروزه، بنا بر مقررات و قوانین، ناتمام میخوانند و همین موجب تضعیف سطح علمی مدارس شده است. در مجموع، وضعیت علمی حوزههای علمیه، مطلوب نیست.
نظر شما :