کتاب "ایران ساسانی" برنده جایزه انجمن بریتانیایی مطالعات خاورمیانه شد
کتاب ایران ساسانی، نوشته تورج دریایی برنده جایزه انجمن بریتانیایی مطالعات خاورمیانه اعلام شد. تورج دریایی مورخ ایران دوره ساسانی، استاد تاریخ ایران باستان و صاحب کرسی هاوارد باسکرویل در دانشگاه کالیفرنیا در شهر ایرواین است.
هیات داوران این انجمن کتاب تورج دریایی را در حد یک شاهکار، کاری واقعاً عالی و وزنهای به موقع در برابر تحریفهای تاریخی ناشی از اروپامحوری در امر روایت تاریخ باستان توصیف کرده است.به گفته داوران جایزه همچنین تورج دریایی توانسته در این کتاب به گونه ای رشک برانگیز به کندوکاو دقیق مسائل بپردازد و همزمان نتیجه پژوهشهایش را به زبانی روان و به آسانی قابل فهم با خوانندگانش در میان بگذارد.
از تورج دریایی دست اندرکار پروژه ساسانیکا و ویراستار ایران باستان، کتابهای شهرستانهای ایرانشهر، شاهنشاهی ساسانی و غروب یک امپراتوری همه به زبان انگلیسی منتشر شده. کتاب تاریخ و فرهنگ ساسانی به زبان فارسی با ترجمه مهرداد قدرت دیزجی، چاپ انتشارات ققنوس در سال ۱۳۸۲ هم نتیجه پژوهشهای تورج دریایی است.
تورج دریایی در این زمینه در گفتوگویی درباره کتابش گفنته است: نوشتن تاریخ اجتماعی دوره ساسانی یک مقدار مشکل بود به خاطر اینکه منابعی که ما داریم متفاوت و متنوع است. ولی من سعی کردم در یک سطح این کتاب در مورد جامعه ساسانی صحبت کنم. حالا با استفاده از همان متون پهلوی که وجود دارد و متون فارسی و عربی و در کنار آن متون یونانی و همچنین گزارشهای باستانشناسی، اشیاء و غیره، سعی کنم یک بازبینی و جلوهای از این تمدن از قرن سوم تا قرن هفتم بدهم، درباره ایرانشهر تا آنجا که میسر بوده.
وی افزود: من سعی نمیکنم یک یا دو دلیل برای فروپاشی حکومت ساسانی بیاورم. دید من به تاریخ ساسانی کلی بود که هر سده به نظر من سده به خصوصی است و یک تحولاتی در آن انجام میشود. یعنی ایران ساسانی قرن هفتم با ایران ساسانی قرن پنجم یا قرن سوم خیلی فرق میکند.ما اگر این دید را داشته باشیم یعنی دیدی متحول از جامعه و تاریخ ایران، به هر حال آن جامعه قرن هفتم و آن حکومت قرن هفتم یک سری ضعفهایی دارد که قاعدتاً منجر میشود به فروپاشی آن. من فکر میکنم بیشتر مسائل خارجی هم هست که دست به دست میدهد.مساله من این است که هیچ حکومتی در دوره باستان یا در طول تاریخ نمیماند و به هر حال به دلایلی از هم میپاشد و سقوط میکند. ساسانیها هم زمانش رسیده بود و سقوط کردند. یک سری مسائل دست به دست هم دادند و این مسئله به وجود آمد.مسائل خیلی معمول که از زمان خسرو پرویز از سال ۶۰۰ و ۶۱۰ اصلاً روابط بین ایران و روم کاملاً تغییر پیدا میکند. یعنی آنچه که در خاورمیانه میبینیم این دو ابر قدرت، حرکاتی که انجام میدهند، کاملاً متفاوت است با آن گذشتهای که این دو شاهنشاهی یا امپراتوری داشتند.
دریایی ادامه داد: برای اولین بار میببینیم که ساسانیان تا مصر میروند. نه تنها به دروازههای قسطنطنیه میرسند، بلکه صلیبی که حضرت مسیح بر آن مصلوب شده را بر میدارند و میآیند ایران. این یک کار بسیار عجیبی است از یک شاهنشاهی که در طول زمان معمولاً در سوریه، در آسیای صغیر و حالا شاید قسمتی در بینالنهرین میجنگید با رومیها.در قبال آن هم رومیها مثلاً حمله میکنند به آتشکده آذرگشسب و شیز در تخت سلیمان. آن را نابود میکنند. یعنی در حقیقت یک نمونه از جنگهای صلیبی که هنوز انجام نشده و ما معمولاً با مسلمانان و مسیحیان این مسئله را میبینیم، دارد در اوایل قرن هفتم به وقوع میپیوندد و آن بین ایران و روم است.یعنی نوعی خشونت و جنگی متفاوت میبینیم. این جنگ برای سی سال ادامه پیدا میکند. از آن طرف هم اعراب مسلمان برای اولین بار متحد شدند و یادمان باشد که این اعراب مسلمان نه تنها ایرانیان را شکست دادند، که رومیها را هم شکست دادند. ترکها را شکست دادند. چینیها را شکست دادند.
وی افزود:اعراب مسلمان با هر گروهی که جنگیدند، ارتش و امپراتوری آنها را شکست دادند. این به دلیل ضعف داخلی ایران نبود، به دلیل ضعف به خصوصی بود که به خاطر آن متلاشی شد یا به متلاشی شدن انجامید. این قدرت اعراب مسلمان را نباید نادیده گرفت.
وی در پاسخ به این سوال که اهمیت ایران ساسانی در مقام مقایسه با سلسلههای دیگر ایران پیش از اسلام، اشکانیان، سلوکیها و هخامنشیها مدیون چیست،گفت:در مورد ساسانیان معمولاً همه به اواخر دوره ساسانی میاندیشند و حمله اعراب مسلمان. ولی آنچه که در فرهنگ و تمدن ساسانی برای ما اهمیت دارد، مخصوصاً برای ایرانیان، این است که برای اولین بار ما یک مرز سیاسی را به نام ایرانشهر میبینیم که زاییده افکار ساسانیان است.با مرز سیاسی یک فرهنگ و یک دادههایی هست که بسیاری از آن دادهها هنوز با ما هست. یعنی شما اگر بخواهید آن بنمایه فرهنگ ایرانی را که حتی امروز داریم، باید به دوره ساسانی نگاه کرد و دید که این ساسانیان هستند که در حقیقت بسیاری از این ایده را نه تنها پیش میکشند بلکه دربارهاش مینویسند و جالب این است که مسئله ایرانشهر فراتر از مسئله مذهبی سیاسی است.ما میدانیم که حتی مسیحیان و کلیمیان و زرتشتیان این ایده را قبول کردند. حتی موقعی که دیگر شاهنشاهی ساسانی وجود ندارد، هنوز یک مسیحی ایرانی در قرن نهم میلادی میگوید من از ایرانشهر آمدهام. این خودش به خودی خود بسیار مهم است. یعنی این بار فرهنگی و فرهنگ ساسانی بسیار ارزنده است و فکر میکنم هنوز با ما هست.
نظر شما :