چهره مهربان ایران؛ مدارا در دوره مهمانی بزرگ
گزارش اشپیگل از برگزاری اجلاس سران کنفرانس اسلامی در تهران
تاریخ ایرانی: برگزاری نشست سران سازمان کنفرانس اسلامی در تهران حکایت از تلاش ایران برای کسب وجههای جهانی دارد. اما در پشت این پرده جنگ قدرت به شدت در جریان است. افراد گروه فشار رفتار بسیار خشنی در برابر حشمتالله طبرزدی نشان دادهاند. آنها در پناه تاریکی شب به دفتر ساده وی واقع در مرکز تهران حمله بردند و قفسهها و میزها را شکسته و دستگاه فکس و تلفن را خرد کردند. مهاجمان به این نیز رضایت ندادند و با کابلهای سنگین مسی و باتوم و چماق به جان طبرزدی افتادند.
از قرار معلوم ضاربان اعضای گروه موسوم به «انصار حزبالله» (به معنی یاوران حزب خدا) بودند. این افراد به عنوان مشت آهنین متعصبان مذهبی علیه به قول خودشان «ماموران غرب» وارد عمل میشوند. قربانیان هم غالباً هنرمندان و روشنفکران معترضی هستند که به خود جرات داده و به صورت آشکار و علنی با حاکمیت مخالفت میکنند.
البته طبرزدی ۳۸ ساله با این «عناصر معاند» چندان اشتراکی ندارد. او که خود یک بنیادگرای مؤمن به شمار میآید و دبیرکلی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان را بر عهده دارد، در سال ۱۹۷۹ به عنوان یکی از طرفداران سرسخت آیتالله خمینی رهبر انقلاب اسلامی، با دیگر دانشجویان به خیابانها میآمد و علیه شاه شعار میداد. اما طبرزدی به عنوان یکی از بازوهای حزبالله در میان جنگ قدرت دو جناح حاکم، در جایگاه اشتباهی قرار گرفت: او به تازگی به خود جرات داد و یک سخنرانی آتشین در جمع دانشجویان کرد.
اینکه طبرزدی میتواند با این پرونده سنگین در مقایسه با قبل احساس امنیت کند در واقع مرهون به گفته پرزیدنت محمد خاتمی «مهمترین کنفرانس که تا به امروز در ایران برگزار شده» است. خاتمی ضمن تجلیل از این رویداد گفت که نشست سران متشکل از نمایندگان و روسای دولتهای ۵۵ کشور جهان در واقع نشست نمایندگان ۱.۲ میلیارد مسلمان در سراسر جهان است.
از آنجایی که تهران به عنوان میزبان این کنفرانس به شدت در مرکز توجه جهانی قرار گرفته است، رهبران کشور تصمیم گرفتهاند که آن گروه خشن و متعصب را به هر صورت مهار کرده و تحت کنترل درآورند. روحانیون ایران به هر صورت قصد دارند که در این ضیافت قرن چهرهای باز و مداراگر از خود عرضه کنند.
نشست سران سازمان کنفرانس اسلامی در تهران اما به نوعی در میان فراکسیونهای امت بسیار متنوع اسلامی نیز وحدت ایجاد کرده است. حتی بسیاری از رهبران گروههای تندرو نیز از این نشست به عنوان نوعی کسب پرستیژ بینالمللی یاد کرده و بر روی یکی از پلاکاردهای موجود در تهران این جمله به چشم میخورد: «به سرزمین صلح و ثبات خوش آمدید.»
این روزها پرترههای قدیمی آیتالله خمینی بر دیوارهای شهر نیز دوباره رنگآمیزی و ترمیم شده و چهره نرمتری از رهبر فقید ایران به نمایش گذاشته شده است. اما آن نقاشی دیواری مشهور خیابان کریمخان زند که پرچم آمریکا را همراه با فروریختن بمبها نشان میدهد و شعار «مرگ بر آمریکا» در زیر آن، همچنان دستنخورده باقی مانده و البته رنگهای آن تا اندازهای محو شده است. بسیاری از یادبودهای پاسداران انقلاب نیز گویی به زمانهای بسیار دور تعلق دارند. پرچم مزین به آیات آشتیجویانه و صلحآمیز قرآن در دستان پاسداران قرار گرفته و آن مسلسلها کمرنگ و ناپیدا شدهاند.
آیا ۱۹ سال پس از سرنگونی شاه، نسیم تغییر در جمهوری اسلامی وزیدن گرفته است؟ آیا امیدهایی که با پیروزی محمد خاتمی لیبرالمنش در انتخابات ریاست جمهوری ماه مه ایجاد شد محقق میشود و یا بخش متعصب و بنیادگرای حاکمیت با همه توان از هرگونه گشایشی جلوگیری خواهد کرد؟ فهرست انتظارات مردم سیاههای بلند است. آن دکتر داروساز یعنی ابراهیم یزدی دبیرکل «نهضت آزادی ایران» امید دارد که بالاخره در این کشور نیز مانند غرب، احزاب امکان فعالیت پیدا کنند.
منصور کوشان یکی از نویسندگان مشهور ایران است که ۱۱ نسخه دستنویس در دفترش دارد و قرار است که این آثار بالاخره در قالب کتاب منتشر شوند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا امروز برای انتشار این آثار مجوز صادر نکرده است زیرا از نظر این وزارتخانه این کتابها تصویری فاسد از یک روحانی ارائه داده و یک زن خیانتکار و زناکار را مطرح کردهاند.
مهرانگیز کار فعال حقوق زنان و وکیل دادگستری از سالها پیش برای حقوق زنان و برابری حقوق آنها در خانواده مبارزه میکند. زنان ایران هنوز هم این امکان را ندارند که درخواست طلاق کنند و در دعواها بر سر حق حضانت فرزندان نیز آشکارا مردان از اولویت و حقوق بیشتری برخوردارند. هنوز هم سنگسار به عنوان مجازاتی برای زنای محصنه همچنان در قوانین ایران وجود دارد.
خاتمی در دوران رقابتهای انتخاباتی بر خلاف رقیبش یعنی ناطق نوری رئیس مجلس شورای اسلامی و کاندیدای منتخب محافظهکاران، نه تنها هرگز از فساد غرب نگفت بلکه از دستاوردهای آن یاد کرد و به جای آنکه حکومت را تحسین و تمجید کند به نفع «جامعه مدنی» تبلیغ کرد. از نظر خانم مهرانگیز کار نیز آقای خاتمی «چهره خوب و مهربان» ایران است.
خاتمی دیدگاهی بازتر و روشنتر دارد و این ویژگی شاید مرهون زمانی در اواخر دهه ۱۹۷۰ باشد که مدیریت مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشت و بعدها به وزارت ارشاد رسید. خاتمی در دوران وزارت خود نهایتاً در برابر قدرت محافظهکاران نتوانست مقاومت کند و در سال ۱۹۹۲ وادار به کنارهگیری شد.
با این حال پیشگامان مبارزه برای آزادی در ایران امید چندانی به ایجاد تغییرات گسترده در کوتاه مدت ندارند. عبدالکریم سروش فیلسوف اسلامی و یکی از منتقدان حاکمیت ایران ضمن هشدار در مورد انتظارات غیرمنطقی و اغراقگونه میگوید: «خاتمی، گورباچف نیست.» به گفته سروش، شورای نگهبان که مسئولیت نظارت بر انتخابات و قوانین ایران را بر عهده دارد هرگز اجازه نمیدهد که فردی خواهان تغییر در سیستم کاندیدا شود و اصلاح واقعی قوانین نیز از سد مجلس عبور نخواهد کرد. به باور این منتقد، نمایندگان مجلس تحت ریاست ناطق نوری در واقع جادهصافکن محافظهکاران به شمار میروند.
با این حال خاتمی اقدامات تازهای انجام داده است. از جمله این اقدامات مهم میتوان از انتصاب یک شیمیدان فرهیخته به نام معصومه ابتکار به عنوان معاون رئیسجمهور یاد کرد. این نخستین بار است که یک زن در جمهوری اسلامی به مقامی مهم منصوب میشود.
از سوی دیگر فردی مانند دکتر یزدی منتقد حکومت که از سالها پیش به عنوان استاد دانشگاه ممنوعالکار است تنها از «اتمسفر باز»ی میگوید که این مرد جدید یعنی خاتمی با سخنان و اشاراتش به ارمغان آورده است. اگرچه وزیر جدید ارشاد یعنی عطاالله مهاجرانی هنوز با صدور مجوز نشریه برای منصور کوشان موافقت نکرده است، اما کوشان به عنوان سخنگوی کانون نویسندگان ایران، امروزه چندان ترسی از بازداشت توسط نیروهای امنیتی ندارد و همین مساله را مایه امید میداند.
ابراهیم یزدی به عنوان یکی از چهرههای شاخص اپوزیسیون ایران در ماه سپتامبر توانست برای نخستین بار یک سخنرانی علنی انجام داده و برای ۷۰۰ دانشجو از «ایدئولوژی و روابط بینالملل» بگوید. شیرین عبادی وکیل دادگستری نیز توانست با تکیه بر قدرت خاتمی، شش هزار هوادار حقوق کودکان را به خیابانها بکشاند «بدون آنکه از بازداشت خبری باشد.»
حتی فوتبال به عنوان محبوبترین رشته ورزشی در ایران نیز از زمان روی کار آمدن خاتمی حال و هوای تازهای پیدا کرده است. پس از آنکه تیم ملی ایران در استرالیا توانست مجوز حضور در بازیهای جام جهانی فوتبال در فرانسه را کسب کند، صدها هزار فوتبال دوست ایرانی به خیابانها آمدند و شادی کردند. در برخی از شهرها حتی روحانیون هم از ماشینها پیاده شده و در شادی مردم شرکت کردند اما حضور زنان در این شادیها بسیار چشمگیر بود، به حدی که نیروی انتظامی آشکارا مقهور جمعیت شده بود.
به باور ابراهیم یزدی این فوران غیرمعمول احساسات مشترک برای جمهوری اسلامی بسیار حائز اهمیت است: «حکومت قدرت مردم را دستکم نمیگیرد.» آن اصلاحطلب اسلامی یعنی سروش نیز میگوید که خاتمی بر خلاف مخالفان محافظهکارش بر این نکته تاکید دارد که نباید و نمیتوان حقوق مصرح شهروندان را در برابر رهبری مذهبی کشور قرار داد. اما این واقعیت را نیز نمیتوان انکار کرد که پستهای کلیدی و انتصابی در اختیار مخالفان خاتمی قرار دارد و فرماندهی نیروهای انتظامی و نظامی خارج از حیطه اختیارات او محسوب میشود.
از سوی دیگر هاشمی رفسنجانی که یکی از قدرتمندترین نیروهای حاکمیت ایران محسوب میشود، پس از دو دوره ریاست جمهوری و به دلیل منع قانونی برای سومین کاندیداتوری، به ریاست نهاد قدرتمند و پرنفوذ موسوم به مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید. این در حالی است که به نظر میرسید شخص رئیسجمهور به این سمت منصوب شود.
اما مخالفتها و جنگ قدرت در ردههای بالاتر نیز جریان دارد. یکی از سختترین حملات همین چندی پیش و قبل از برگزاری نشست سران سازمان کنفرانس اسلامی انجام شد. مرکز این حمله اما شهر مذهبی قم بود، شهری که کانون تعلیمات و روحانیت شیعه محسوب میشود. شخص حملهکننده نیز آیتالله حسینعلی منتظری بود، همان «مرجع تقلیدی» که زمانی برای جانشینی آیتالله خمینی در نظر گرفته شده بود. افراد انصار حزبالله به دفتر منتظری حملهور شدند و دستگاه قضایی نیز همزمان دادخواستی علیه منتظری صادر و او را به «خیانت به انقلاب اسلامی» متهم کرد.
در همان حال نامهای در صحن پارلمان قرائت شد که زمانی توسط آیتالله خمینی رهبر فقید انقلاب نوشته شده است. بنیانگذار جمهوری اسلامی در این نامه از دلایل کنار گذاشتن منتظری گفته و خطاب به وی نوشته است: «شما میخواهید بعد از مرگ من لیبرالیسم را بر کشور حاکم کنید.» البته منتظری که تحت مراقبتهای امنیتی قرار دارد تا به این لحظه به اتهامات پاسخ نگفته است.
در نشست مقدماتی سران سازمان کنفرانس اسلامی که هفته پیش برگزار شد، هر دو رقیب اصلی در انتخابات گذشته ریاست جمهوری حضور داشتند. خاتمی به عنوان رئیسجمهور میانهرو گفت که غرب «دستاوردهای زیادی» دارد و به همین صورت «فلسفه یونانی» و «تدبیر رومی» را ستود و از «گفتوگوی فرهنگها و تمدنها» سخن به میان آورد.
آیتالله خامنهای رهبر ایران در سخنرانی خود بار دیگر غرب را نواخت و از حرص و طمع و شهوت غرب گفت و نسبت به نفس زهرآلود آمریکا هشدار داد. به عقیده رهبر ایران رابطه با غرب همچنان زیانبار است: «آیا وقت آن نرسیده است که جهان اسلام بر این روح گستاخ غلبه کند؟»
تعجبی ندارد که واشنگتن روی پرزیدنت خاتمی حساب میکند. البته ایالات متحده آمریکا همانگونه که عراق به عنوان حملهکننده به کویت را تحریم کرده است، همچنان تحریمهایی را علیه ایران نیز اعمال میکند. اما پرزیدنت بیل کلینتون احتمال میدهد که شاید دیگر نتواند برای مدت طولانی به سیاستهای محدودکننده علیه ایران ادامه دهد زیرا تهران در جریان نشست سران در واقع با دشمنان دیرینه خود آشتی کرده است. در واقع اکنون این آمریکا است که در جهان عرب منزوی شده و نه ایران.
ملک فهد پادشاه عربستان سعودی با فرستادن ولیعهد خود به تهران به نوعی اعاده حیثیت کرده است. عمرو موسی وزیر خارجه مصر نیز اولین وزیر مصری است که از زمان صلح با اسرائیل پای در خاک ایران گذاشته و این روزها حتی سخن از برقراری دوباره روابط دیپلماتیک میان تهران و قاهره میرود. صدام حسین دشمن دیرینه ایران به وزیر خارجه خود اعلام کرد که اگر ایران یک قدم بردارد ما «دو قدم برخواهیم داشت». دیکتاتور عراق همان کسی است که جنگی هشت ساله را به گفته خودش علیه «سوسکهای ایرانی» به راه انداخته بود، جنگی که در سال ۱۹۸۸ پایان گرفت. مطبوعات ایران و مشخصاً روزنامه همشهری ضمن ستایش از برگزاری نشست سران تهران نوشت: «این یک پیروزی درخشان برای جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود.»
طبرزدی یا همان قربانی به شدت مضروب شده گروههای فشار در پاسخ به این پرسش که انتظار چه رویدادهایی را در آینده نزدیک دارد دیدگاهی بدبینانه ارائه میدهد. بر روی دیوار دفتر وی یک پیراهن سفید آویزان است. این همان پیراهنی است که وی به هنگام حمله انصار حزبالله به تن داشت. با این حال طبرزدی میگوید: «امید هرگز نمیمیرد.»
منبع: مجله اشپیگل، شماره ۵۱، سال ۱۹۹۷
نظر شما :