وداع با خالق «آسیا در برابر غرب»
داریوش شایگان پس از دو ماه اغما، از «زیر آسمانهای جهان» رفت
اندیشمندی با چنین مقاصد فکری، برای سفر آخر زندگی، دو ماهی را در کما گذراند تا سرانجام در دوم فروردین ۱۳۹۷، در تخت بیمارستان فیروزگر، دل از جهانی کند که در «نامه به نسلهای آینده» دربارهاش چنین نوشته بود: «اینک نگاهم به جهان گستردهتر شده است، دریافتهام که تقارن تمدنهای جهانی جایگزین توالی پیشین آنها شده است. تمام جابهجاییهای الگوهای معرفتی، تمام لایههای ذهن و شعور ــ از عصر نوسنگی تا عصر انفورماتیک ــ اینک حق خود را میطلبند. ساحتهای گوناگون وجود در کنار هم نشستهاند، از هم نشأت گرفتهاند، با هم تداخل کردهاند و به هم پیوستهاند. نمیتوان به آنها صورت یک ساختار خطی را داد. بدینگونه است که امروزه با درهمآمیزی سبکها، با درآمیختگی عناصر ناساز، با اختلاط و امتزاج از هر نوع و شکل رودرروییم. وقتی به تاریخ اندیشهها مینگریم، در هر سرآغازهای نخست دو پدیده ملازم هم میبینیم: با پیدایش هر اندیشه جدید، اندیشه قبلی سرکوب میشود. ولی اگر به دید خود وسعت بخشیم و آن را در گستره دیرپای زمان بنگریم، میبینیم که در واقع هیچ چیز ناپدید نشده است. مباحث فقط جایشان عوض میشود، در وادی خاموشان جای میگیرند، مدفون میشوند، تا نوبت جلوه و جلالشان فرارسد.»
اینک داریوش شایگان در وادی خاموشان جای گرفته است؛ روز ششم فروردین آیتالله محقق داماد بر پیکر او نماز خواند و این هندشناس برجسته را تا خانه ابدیاش پس از ۸۳ سال زندگی مشایعت کردند. از ساعت ۴ عصر پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶ که دچار سکتهٔ مغزی شدید شد تا سپیدهدم دوم فروردین ۱۳۹۷، بسیاری در دو ماه پایانی سال درباره او گفتند و نوشتند.
زاده ۱۳ بهمن ۱۳۱۳ در تبریز از پدری بازرگان و مادری از اهالی گرجستان که در تهران به مدرسهٔ کاتولیک «سنلویی» رفت و بعد از آن برای تحصیل راهی خارج از کشور شد و با اخذ درجهٔ دکتری در رشتهٔ هندشناسی در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و به تحقیقات خود پیرامون ادیان به ویژه ادیان هندی ادامه داد. از مهمترین کتابهای او میتوان به «ادیان و مکتبهای فلسفی هند» و «آسیا در برابر غرب» اشاره کرد که پیش از انقلاب به چاپ رسید.
شایگان که اغلب آثار خود را به زبان فرانسه مینوشت، برای فرانسویزبانان نیز نامی آشنا بود. او ۱۴ سال پیش رمان «سرزمین سرابها» را به زبان فرانسه در فرانسه منتشر کرد و در سال ۲۰۱۱ مدال بزرگ فرانکوفونی (فرانسهزبانی) را از سوی آکادمی فرانسه به دست آورد. با این که در فرانسه کتابهای او به چاپ میرسید اما خود گفته بود آن احساسی را که در جوانی نسبت به فرانسویها داشت، بعدها از دست داد. با این حال از انحطاط فرانسه سخن نمیگفت، بلکه معتقد بود که اساساً کل اروپا از نظر همزیستی فرهنگها و نژادها عقب مانده است.
با وجود آنکه چند دوره پرتلاطم، نظیر شهریور ۲۰، کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب را تجربه کرده بود، آنطور که خود گفته، هیچگاه تعهد به مرامی سیاسی نداشت: «مگر در دوران انقلاب ایران که برای یک ماه سیاسی شدم.» (بیبیسی)
رامین جهانبگلو، پژوهشگر فلسفه و سیاست که حاصل گفتوگوی مفصل او با داریوش شایگان در کتاب «زیر آسمانهای جهان» آمده، میگوید: «انقلاب باعث یک تغییر اساسی در اندیشه داریوش شایگان شد. پیش از انقلاب، نزدیکی او به بزرگان اسلام سنتی باعث شده بود که او بیشتر با سویه غیرسیاسی و آرام اسلام آشنا شود. پس از انقلاب او به مطالعه گسترده در آثار طرفداران اسلام سیاسی پرداخت و متوجه تفاوت بنیادین آرای آنها با امثال علامه آشتیانی و طباطبایی شد.»
در سال ۱۳۵۶ «مرکز ایرانی گفتوگوی فرهنگها» با مشارکت تلویزیون ملی ایران و دانشگاه فارابی و موسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی توسط شایگان تأسیس شد که هدف نهاییاش ساماندهی سه مرکز وابسته به مرکز ایرانی گفتوگوی تمدنها در کشورهای مصر، هند و ژاپن بود. به گفته شایگان «با توجه به برداشتی که از دگرگونیهای شناختشناسی معرفت داشتیم، آنچه ما واقعاً میخواستیم در مرکزمان انجام دهیم، تجدید گفتوگو با این تمدنهای کهن و تلاش برای پایان دادن به این «تعطیلی تاریخی» و به عبارت دیگر از سر گرفتن ارتباطات نوین بین فرهنگی بود. مثلاً دغدغههای اصلی یک عرب، یک هندی و یک ایرانی با توجه به سنتهایشان چه میتواند باشد؟ ما میخواستیم گفتوگویی را دوباره از سر گیریم که به خاطر یورشهای پی در پی جهان مدرن از هم گسسته بود. انقلاب ایران مهر پایان بر تمامی پروژههای متعدد ما گذاشت. گفتوگوی تمدنها بعدها توسط رئیسجمهور پیشین محمد خاتمی به عنوان یک برنامه فرهنگی مجدداً شروع به کار کرد. این برنامه انعکاس گستردهای در تمامی دنیا داشت. من نمیدانم آیا آنها مقدمات فلسفی ما را در نظر گرفتند یا نه، اما میدانم که این ایده شکوفا گردید و تحت ریاست ایشان به موفقیت دست پیدا کرد.» (زمینههای فکری گفتوگوی تمدنها)
مهرزاد بروجردی استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز در نیویورک، داریوش شایگان را اندیشوری میداند که در دو دوره زمانی یعنی پیش و پس از انقلاب به تولید فکر پرداخته و دوگونه نگاه به غرب در میان آورده است: «او پیش از انقلاب غرب را به سبب «زوال معنویت» مینکوهد. غربی که مادهگرا، فنسالار و غیرعرفانی است. شایگان در کتاب «آسیا در برابر غرب» به میراث ازلی نگاهدار آسیا دلبسته است. به باور او ایران نیز بخشی از این امانت ازلی را به ارث برده و میبایست با گفتوگو با دیگران از این میراث و تمدن بشری به پاسداری برخیزد. به همین دلیل شایگان سالها پیش از خاتمی تمدنها را به گفتوگو فرا میخواند. در روند انقلاب، اما، او آنچه را که خود «ایدئولوژیک شدن سنت» مینامد از نزدیک تجربه میکند و به سیاسی شدن مذهب به دست روحانیان و به ویژه روشنفکرانی چون شریعتی مینگرد. چنین است که شجاعانه در کتاب «انقلاب مذهبی چیست» به خود مشت و مالی و نیز نقد آن «خود اصالتمندی» که با انقلاب به آن رسیدیم و زندهاش کردیم میپردازد.» (مجله مهرنامه، اسفند ۱۳۸۸)
«آسیا در برابر غرب» که سال ۱۳۵۶ منتشر و بهمن سال ۱۳۹۵، چاپ دوازدهم آن را انتشارات امیرکبیر منتشر کرد، همان کتابی است که در فیلم «هامون» ساخته داریوش مهرجویی در سال ۱۳۶۸، حمید هامون با اشاره به آن به مهشید میگوید: «اگر میخوای بسوزی اینو بخون: ابراهیم در آتش (شاملو) اگر دنبال عشق و دردی این: فرانی و زویی (سالینجر) اگر میخوای بفهمی اینو بخون: آسیا در برابر غرب (داریوش شایگان).»
شایگان در «آسیا در برابر غرب» مینویسد: «غربزدگی نه فقط جهل نسبت به غرب و ناآگاهی به تقدیر تاریخی خودمان است، بلکه همراه با بیگانگی از خودمان نیز است.» او در مصاحبه با ماهنامه مهرنامه در دیماه ۱۳۹۴ گفت: «من ضد چپ نیستم، اما از چپزدگی بدم میآید. غربزدگی هم معنایی ندارد. شما یا فرهنگ غربی را به خوبی میشناسید یا اصلاً این فرهنگ را نمیشناسید که میشوید غربزده.»
شایگان در سالهای پس از انقلاب، بار دیگر با کتاب «هویت چهل تکه» بر سر زبانها افتاد. او در این کتاب از پایان مشروعیت اعتقادات دیرینه خبر میدهد که مبدل به «غباری از تصورات پراکنده شدهاند و هم اکنون در فضای فکری جهان شناورند.» او میگوید که شرق و غرب و شمال و جنوب عمیقاً رنگ باخته و جهان «به غایت متلون» شده و ما خواهناخواه در شرف تکوین انسان چهل تکه هستیم.»
شایگان در سالهای پایانی عمر خود، به معرفی شاعران ایرانی به فرانسویزبانان و شاعران و نویسندگان فرانسوی به ایرانیان پرداخت. آخرین کتابی که از او در فرانسه منتشر شد، کتاب «پنج اقلیم حضور» است که شاعرانگی ایرانی را در شعر پنج شاعر بزرگ ایرانی، فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ بررسی کرده است. آخرین کتابهای شایگان به فارسی نیز کتابهایی است که او درباره بودلر، شاعر بزرگ قرن نوزدهم فرانسه (جنون هشیاری) و مارسل پروست، نویسنده بزرگ اوایل قرن بیستم فرانسه (فانوس جادویی زمان) نوشته است. (بیبیسی)
شاید یکی از بهترین تعابیر درباره این اندیشمند معاصر را بتوان در مقدمه کتاب «آثار و مقالاتی از داریوش شایگان» یافت: «اگر تقسیمبندی مشهور آیزایا برلین را از اندیشمندان در کتاب متفکران روس به خاطر داشته باشیم و آثار داریوش شایگان را پیش چشم، قطعاً تأیید خواهیم کرد که او از قماش خارپشتهای نظامساز نیست که یک چیز بزرگ میدانند و میکوشند با آن همه چیز را تحلیل و تبیین کنند، بلکه در زمره گروه دوم است: روباهها. آثار او، آثار نقاد نکتهسنج و ظریفی است که چیزهای بسیار میداند و از هر باغی گلی چیده است. بسیار خوانده است و وسیع، و با ذهن باز نگریسته است و پذیرا.»
نظر شما :