شاه باید تغییر کند اما نمیتواند
مصاحبه اشپیگل با شاپور بختیار قبل از نخستوزیری
تاریخ ایرانی: شاپور بختیار نفر دوم در اپوزیسیون ایرانی موسوم به جبهه ملی به شمار میآید. اگرچه که وی از اقوام ثریا همسر سابق شاه است اما از سالها پیش یکی از منتقدان قیصر ایران محسوب میشود. بختیار اینک ۶۳ ساله که در آغاز دهه پنجاه یکی از کارگزاران نخستوزیر شورشی یعنی مصدق بود، به همین جرم به زندان افتاد و پنج سال از عمر خود را پشت میلهها گذراند. امروزه از بختیار به عنوان یکی از اعضای کابینهای یاد میشود که برای دوران پس از دولت ژنرالها در نظر گرفته شده است. البته جبهه ملی که بسیاری از اعضای آن را روشنفکران راستگرای ناسیونالیست و چپهای طرفدار اصلاحات اجتماعی تشکیل میدهند، تا به امروز از حضور در کابینهای که توسط شاه تشکیل شده باشد سر باز زده است.
گفته میشود که شاه دو هفته پیش و طی ملاقاتی شخصی با کریم سنجابی رهبر جبهه ملی ایران او را تشویق به حضور در این کابینه کرده است. اما سنجابی ۷۴ ساله که خود به تازگی از زندان آزاد شده، با قاطعیت این پیشنهاد را رد کرده و از شاه خواسته است که استعفا دهد. به گزارش روزنامه ژاپنی «ماینیشی شیمبون» شاه در پاسخ به این درخواست سنجابی گفته است: «خودم هم خستهام و میخواهم استعفا بدهم اما ژنرالها نمیگذارند.»
با توجه به نقش احتمالی شاپور بختیار در دولت و روند سیاسی آینده ایران، خبرنگاران اشپیگل در تهران مصاحبهای با وی انجام دادهاند که در ادامه میآید:
کشور تحت قوانین جنگی و توسط دولت نظامی اداره میشود، سنجابی رهبر اپوزیسیون در مرحله نخست بازداشت و سپس آزاد میشود. اپوزیسیون سیاسی ایران چه شانسی دارد؟
من از ژنرالها نمیترسم. مشکلات بزرگ در صنایع و دانشگاهها و کشاورزی را نمیتوان با ژنرالها حل کرد.
آیا میتوانید مردم را نسبت به لزوم حضور جبهه ملی در دولت متقاعد سازید؟
موضع ما روشن است: ما نمیتوانیم سیستمی را که در آن یک پادشاه حکومت و سلطنت میکند تحمل کنیم. از نظر ما پادشاه تنها میتواند نمادی از وحدت و یکپارچگی ایران باشد و نه چیز دیگر. او باید کاملا خودش را تغییر دهد.
آیا چنین چیزی ممکن است؟
در حال حاضر پادشاه کارنامهای منفی در ۲۵ سال گذشته دارد. مساله و مشکل ما بر سر این نیست که یا باید نظام جمهوری داشته باشیم و یا هیچ، مساله بر سر این هم نیست که حکومت اسلامی و لاغیر. مساله ما تشکیل دولتی ملی و مترقی است.
س: همراه با یک پادشاه؟
کشورهای زیادی هستند که نظام پادشاهی دارند مانند انگلستان و یا کشورهای اسکاندیناوی. در آن کشورها پادشاه تنها نمادی از استقلال کشور است بدون آن که حق دخالت در امور داخلی را داشته باشد. در سوی دیگر شمار زیادی کشورهای دارای نظام جمهوری وجود دارد؛ مانند شیلی که توسط ژنرالها اداره میشود. مساله ما این نیست که شکل حکومت را از اساس تغییر دهیم بلکه مساله بر سر ایجاد مناسبات دموکراتیک است.
شاه در این رابطه چه سهم و نقشی دارد؟
شاه در ۲۵ سال گذشته همواره از قانون اساسی ما عبور کرده است. پدرش هم همین کار را میکرد. به عقیده من وقت آن رسیده است که جامعهای پیشرو و دموکراتیک بسازیم. نوسازی ایران تنها خواسته جبهه ملی نیست بلکه همه ملت ایران چنین خواستهای دارند.
جبهه ملی واقعا چه تعداد طرفدار دارد؟
تعداد فعالان این جبهه چندان بالا نیست. اما جبهه ملی ریشههایی عمیق در میان مردم داشته و از شهرت خوبی برخوردار است. ما به عنوان افرادی شرافتمند در کشور شناخته میشویم، میهنپرستانی یقه سفید و کسانی که مسائل را همانگونه که هست میبینند.
و شاه همان مسالهای است که همچنان وجود دارد.
بله البته در صورتی که هنوز آن قدرت را داشته باشد میتواند به حکومت ادامه دهد. اما به دلایل سیاسی و اقتصادی دیگر نمیتواند ادامه دهد. او چارهای ندارد جز آن که خودش را تغییر دهد. اما هیچ نشانهای دال بر این که اراده تغییر داشته باشد نشان نمیدهد، نه، او نمیتواند تغییر کند.
آیا افراد تحصیلکرده و طبقه متوسط در این مبارزه علیه شاه از جمله هواداران شما به شمار میروند؟
بله اما نباید تاجران بازار را فراموش کرد. میخواهیم حزبی تأسیس کنیم که اساس آن تقریبا از چپهای میانه باشد.
حزبی مانند حزب سوسیالدموکرات آلمان غربی؟
بله، دقیقا.
آیا شاه چنین حزبی را تحمل میکند؟
آه، او توانایی انجام وظایف خود را ندارد. شاه باید برود.
اما تا این لحظه چنین قصدی ندارد.
ببینید، مشکلترین کار برای شاه و برای ما این است که او توانایی این را ندارد که به کسی اعتماد کند. اکنون ما باید واقعیت موقعیتمان را به مردم بگوییم.
و این واقعیت چیست؟
واقعیت این است که ما پول فراوان نداریم. این مساله قبلا هم به مردم گفته شد اما متاسفانه آنها با ناخشنودی با این واقعیت برخورد کردند. باید به مردم بگوییم که تنها یک راه چاره وجود دارد یعنی کار، کار و کار.
چندان خواسته مطلوبی نیست.
نزدیک شدن به مردم کار آسانی نیست. باید مبارزه علیه فساد را هم شروع کنیم و بدون هرگونه ملاحظهای ریشههای فساد را برکنیم و هر کس که بدهکار است باید پیامدهایش را هم تحمل کند.
اما این میتواند این معنی را هم بدهد که شما باید همه ملت ایران را به زندان بیاندازید.
نه، ما باید جوانمردانه و منصفانه رفتار کنیم. به عقیده ما مدیران رده بالا در ادارهها و وزارتخانهها مسئول این وضعیت هستند. پیگرد افراد کوچکی که مبالغی اندک اختلاس کردهاند کاری ناجوانمردانه و غیرممکن است. آما آن افراد فاسد قدرتمندی که بابت آنها هر ساله میلیاردها دلار پول کشور بر باد میرود باید مجازات شوند. طبیعتا ما قضات و حقوقدانان خوشنامی داریم که از اراده لازم برای پیگرد افراد فاسد برخوردارند.
تا به امروز ملت ایران به زور اسلحه ساکت نشسته است. شما چگونه میخواهید این برنامههای تازه را اجرا کنید؟
دولت نظامی باید در اسرع وقت کنارهگیری کند. کلمنسو زمانی گفته که جنگ امر مهمی است که باید تنها به ژنرالها واگذار شود. من میگویم این مساله در مورد نسبت میان ژنرالها و سیاست هم صدق میکند. یک دیکتاتوری مطابق الگوی شیلی تحت امر پینوشه آخرین چیزی است که ما در ایران میخواهیم.
آیا شما رابطه رسمی یا غیررسمی با شاه دارید؟
نه، اصلا!
اما با دولت؟
شما چه فکری میکنید. ما با دولتی که آن را نامشروع و بدتر از آن ناتوان میدانیم رابطه برقرار نمیکنیم. این نظامیان در موقعیتی نیستند که بتوانند دولت را اداره کنند و باید در اسرع وقت کنار بروند.
آیا از آیتالله خمینی حمایت میکنید؟
ما با خمینی و رهبران مذهبی روابط خوبی داریم. اما ما یک جنبش سیاسی هستیم. با رهبران مذهبی همکاری میکنیم اما از پیروان آنها محسوب نمیشویم. هر چه باشد جبهه ملی از ۳۰ سال پیش و قبل از آنکه خمینی لب به اعتراض بگشاید، وجود داشته است.
منبع: اشپیگل، شماره ۵۲، سال ۱۹۷۸
نظر شما :