آیتالله شریعتمداری: علما برای رسیدن به قدرت تلاش نمیکنند
بازخوانی گفتوگو با اشپیگل در مرداد ۵۷
آیتالله، در ماههای اخیر شهر قم بارها صحنه درگیریهای خونین میان تظاهرکنندگان مسلمان و نیروهای ارتش بود. چرا؟
روز ۹ ژانویه چهار تا پنج هزار نفر از ساکنان قم که غالباً دانشآموز و دانشجو بودند علیه یک اقدام تحریکآمیز در مطبوعات ایرانی به صورت مسالمتآمیز تظاهرات کردند.
چه چیزی این مردم را اینگونه خشمگین کرده بود؟
بزرگترین روزنامه یعنی «اطلاعات» که به دولت نزدیک است، به اعتقادات ما توهین کرد. دیگر مطبوعات هم به آنها پیوستند. همین مساله نه تنها مردم قم بلکه همه مسلمانان ایران را خشمگین کرد.
اما اولین ناآرامیها در قم بود. آیا بلندپایگان اسلامی مقیم قم در این رابطه نقشی داشتهاند؟
تلاش نکنید که این حرف را دهان من بگذارید که بگویم من مردم را برای آمدن در خیابان تحریک کردم. چرا از قم شروع شد؟ حالا بالاخره هر چیز از یک جا شروع میشود و هر چه باشد شهر ما کانون اسلام شیعه است. بار دیگر میگویم: مردم به صورت خودجوش تظاهرات کردند بدون آنکه سلاح و یا پرچمی حمل کنند.
با این حال خونریزی شد...
بله متاسفانه. همزمان با پایان تظاهرات بود که ناگهان سربازان از راه رسیدند و به سوی جمعیت تیراندازی کردند. عدهای کشته و عدهای به شدت زخمی شدند.
چه تعداد؟
ده نفر کشته و بیش از بیست نفر به شدت زخمی شدند. اما این پایان داستان نبود. پس از امتناع دولت از مجازات مسئولین این حمام خون و حتی ارتقای درجه شماری از قاتلان، مسلمانان در همه بخشهای کشور بپا خاستند. اما آنها هم مانند آغاز اعتراضها در قم غیرمسلح بودند و تنها خواستهشان مجازات شکنجهدهندگان ملت بود.
آیا فریاد «مرگ بر شاه» سر میدادند؟
این مردم بسیار خشمگین بودند. دولت دیگر توان درک این موضوع را نداشت و ارتش هر بار اقدام به تیراندازی مستقیم کرد. هر بار هم افراد بیشتری کشته و زخمی میشوند.
اینجا در قم هم همینطور است؟
بله، در جریان سوگواری برای کشتهشدگان در ماه ژانویه یعنی در «اربعین». بر اساس سنتهای اسلامی دقیقاً چهل روز پس از مرگ یک بار دیگر برای بزرگداشت متوفی مراسمی برگزار میشود. در مراسم چهلم شهدای قم که در ماه فوریه در تبریز برگزار میشد بخصوص اتفاقهای ناگواری افتاد. ارتش به سوی جمعیت شلیک کرد و یک مرد جوان را کشت. مردم مسلمان زاریکنان جسد آن مرد را در خیابانها تشییع کردند. اما سربازان این بار اقدام وحشتناکی انجام دادند و با محاصره مسجد مانع برگزاری مراسم خاکسپاری شدند و باز هم شلیک کردند و باز هم عدهای را کشتند.
اما در قم هم بار دیگر عدهای کشته شدند.
صبح فردای تظاهرات ماه مه یک دسته سرباز تحت فرماندهی یک افسر به زور وارد خانه من شدند و با سلاحهای اتوماتیک وحشیانه به دیوارها، درها، طاق اتاقها و پنجرهها شلیک کردند. اتفاقاً من خانه نبودم. اما یک طلبه در حال نماز به صورت کاملاً هدفمندانه از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت. یک طلبه دیگر را که منتظر من بود در مقابل چشم همسایهها با قنداق تفنگ مجروح کردند. این جنایت وحشتناک روی نوار ضبط شده است. دستگاه ضبط صوت اتفاقی روشن بود زیرا من علاقه دارم که صوت خوش طلبههایم را هنگام قرائت قرآن ضبط کنم.
آیا شما این جنایت علنی را به مراجع قضایی اطلاع دادید؟
بله، البته. دولت هم عذرخواهی کرد. سربازان به مناطق دوردست اعزام شدند و مجرمان احتمالی مورد پیگرد قرار دارند. اما در مورد چگونگی ورود سربازان به خانه من که خلاف همه قوانین ایران است، در آن نامه اشارهای نشده است.
بدین ترتیب دولت مقصر است؟
خواهش میکنم توجه کنید: من از کل حکومت شکایت دارم یعنی دولت و دستگاه.
آیا صدور فرمانهای حکومت نظامی از سوی شاه را درست میدانید؟
همه قوانین باید با قانون اساسی سال ۱۹۰۶ منطبق باشد. قانون اساسی از دولت میخواهد که همه قوانین از طریق پارلمان تصویب و پس از آنکه عدم مغایرت آن با قوانین اسلام توسط پنج مجتهد تأیید شد، جنبه اجرایی و مشروع پیدا کند.
این یعنی نوعی دادگاه مذهبی قانون اساسی که به ندرت تشکیل میشود.
از زمان حکومت رضاشاه این مجمع دیگر تشکیل نشد.
شما چه قوانینی را رد میکنید؟
از کجا باید شروع کنم؟ کافی است فقط به قانون مربوط به تقویم جدید ایرانی توجه کنید، در عرض یک شب تاریخ و یا لااقل تاریخنویسی در ایران تغییر کرد. از بیش از هزار سال پیش ما از تقویم اسلامی استفاده میکنیم.
اما تقویم جدید ارتباط ایران با بقیه دنیا را تسهیل میکند.
تقویم جدید نه اسلامی است و نه بینالمللی. این نخستین بار است در دنیا که چنین اتفاقی میافتد و به این صورت ما کاملاً منزوی شدهایم. پارلمان نظر هیچکس را در این مورد نپرسید. همین اتفاق برای قانون جدید سقط جنین افتاد.
شما این قانون را رد میکنید؟
به عقیده من اصلاً نباید به این موضوع وارد شد. مساله مهم این است که چنین قانونی تصویب شد بدون آنکه نظر و اجازه آن پنج مجتهدی که قانون اساسی مقرر کرده است گرفته شود. این قانون در نهایت تغییر میکند زیرا موجب نارضایتیهایی شده است.
آیا روحانیت شیعه خواستهای مردم را فرمولبندی کرده است؟
البته، ما علما پیوندهای نزدیکی با ملت داریم. فداکاری مردم شاهدی بر این مدعاست. نه فقط ما بلکه ملت نیز خواهان اجرای کامل قانون اساسی و برگزاری انتخابات آزاد است.
و این چیزی است که چالشی شخصی برای شاه محسوب میشود. زیرا در متن قانون اساسی ایران آمده است که این کشور سلطنت مشروطه بوده و بدین ترتیب شاه تنها وظایفی تشریفاتی دارد، مانند ملکه الیزابت در بریتانیای کبیر.
در این مورد نمیتوانم حرفی بزنم. من فقط قانون اساسی ایران را میشناسم.
دوست شما یعنی آیتالله خمینی در تبعید عراق و دیگر علمای شناخته شده هم خواهان استعفای شاه و تغییر سیستم حاکمیتی هستند.
بله، به نظر ما خوب است اما این مساله در قانون اساسی ما هم آمده است.
بازگشت به حکومت دینی مانند آنچه که محمد پیامبر در مدینه تأسیس کرد آن هم در پایان قرن بیستم امکان دارد؟
یک مدینه فاضله طبق الگوی مدینه از بسیاری جهات قابل تقلید است. اما این بدان معنی نیست که ما نوآوریهایی را که دنیا ۱۴۰۰ سال پس از پیدایش اسلام تجربه کرده است به حساب نیاوریم.
اما شما میخواهید با احیای قوانین اسلامی در آینده طبق دستورات اسلام دست دزدها را قطع و زنان زناکار را سنگسار کنید.
بله، بله، ممنوعیت تلویزیون و سینما و بیرون راندن زنان از زندگی جمعی و عمومی! این داستان کهنه را میشناسم.
حقیقت ندارد؟ یعنی شما قصد ندارید که مانند لیبی و عربستان سعودی با وضع مجازاتهای سخت مصرف الکل را ممنوع کنید؟
ما همه چیز را در برنامه خود ننوشتهایم. در وهله اول مساله ما آزادی ایرانیان و عمل به قانون اساسی است؛ و گوش کنید: خیلی ابلهانه است که ما قبل از آنکه مردم را از مضرات نوشیدن الکل و دیگر چیزها آگاه و قانع کنیم بخواهیم مصرف آن را ممنوع کنیم.
شما نیز از جمله افراد مخالف پیشرفت محسوب میشوید زیرا اصلاحات ارضی دستوری شاه را رد میکنید.
نه ما از اصلاحات ارضی که به کشاورزان فقیر کمک کند استقبال میکنیم. ما مخالف سیستم مالکیت خرد هستیم، مالکان که بدون پول و ابزار و آموزش نمیتوانند زمین خود را کشت کنند. در ضمن این مساله در قرآن هم آمده است.
اگر به قدرت برسید چه راهحلی را پیشنهاد میکنید؟
نه من و نه دیگر علما برای رسیدن به قدرت سیاسی تلاش نمیکنیم. راهحل عملی و شخصی هم نداریم اما در مورد اینکه اسلام چگونه با مثلاً مشکل اقتصاد برخورد میکند نظراتی داریم. طبق قانون اساسی ما دولت وظیفه نظارتی دارد و باید این موقعیت را برای کشاورز فراهم آورد که خودش زمینهایش را کشت کند.
یعنی دولت مانند پدر و تکیهگاه همه رعایای ایران است؟
طبق دستور قرآن ملک و زمین تا زمانی که کشاورز در آن کشت میکند ملک و دارایی مطلق اوست. در اینجا دولت وظیفه بزرگی بر دوش دارد.
در رژیمهای کمونیستی نیز دولت ناظر بزرگ و اصلی در همه امور کشاورزی محسوب میشود. آیا شما با مارکسیستها در ایران در مورد یک برنامه مشترک صحبت کردهاید؟
ما به هیچ عنوان با مارکسیستها توافقی نکردهایم.
تبلیغات دولتی از اپوزیسیون با عنوان «مارکسیستهای اسلامی» یاد میکند. شما چنین تعبیری ندارید؟
اسلام و مارکسیسم در جوهره خود از اساس با یکدیگر تفاوت دارند. ما هیچ نقطه مشترکی نداریم.
یعنی اپوزیسیون از هیچ نقطه مشترکی در مبارزه علیه شاه برخوردار نیست؟
ما اجازه نمیدهیم که انگ پیشروان آتئیسم را بخوریم. از یک موضع مشترک و یا اصولاً همکاری تاکتیکی هم نمیتواند خبری باشد. کشتههای ما در راه اسلام و نه کمونیسم جان خود را فدا کردند.
به نظر شما آیا ناآرامیها تکرار خواهد شد و خونهای تازهای خواهد ریخت؟
طبیعتاً امید دارم که کشتار مردم تکرار نشود؛ اما من پیشگو نیستم.
صحبت علنی در مورد اپوزیسیون ایران خطرناک نیست؟
ادعای قهرمانی ندارم اما میدانم که سخنم با اعتقاد و وجدانم یکی است.
منبع: اشپیگل، شماره ۳۴، سال ۱۹۷۸ [مرداد ۱۳۵۷]
نظر شما :