۴۰ سال ۴۰ روز – سال ۶۱

۰۱ دی ۱۳۹۷ | ۱۸:۵۷ کد : ۶۵۳۴ دیگر رسانه‌ها
۴۰ سال ۴۰ روز – سال ۶۱
  «ویژه‌نامه روزنامه همشهری به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب»

***

 

روز شمار انقلاب سال 1361

فتح خرمشهر

مجید مهرابی دلجو، دبیر گروه سیاسی

فتح خرمشهر

مجید مهرابی دلجو، دبیر گروه سیاسی

  فروردین: سالی که نکوست از بهارش پیداست. عملیات فتح‌المبین دوم فروردین سال61 که یکی از نقاط عطف جنگ ایران و عراق محسوب می‌شود انجام شد. این عملیات به آزادسازی حدود ۲۵۰۰‌کیلومترمربع از مناطق اشغال‌شده توسط عراق منجر شد. سوریه اعلام آمادگی کرد سالانه 9میلیون تن نفت خام از ایران می‌خرد. اعترافات صادق قطب‌زاده که متهم به براندازی و کودتا شده بود منتشر شد. دادگاه انقلاب در شرح دلایل دستگیری صادق قطب‌زاده -وزیر خارجه دولت موقت- و یکی از افرادی که در پرواز انقلاب به همراه امام به ایران آمده بود، اعلام کرد: طراحان کوردل این جنایت درنظر داشتند ابتدا امام و شورای‌عالی دفاع را از میان بردارند و سپس ریاکارانه به‌عنوان مطالبه خون امام و یارانش با کمک نیروهای خارجی سایر ارگان‌های مسئول و نهادهای انقلابی را مورد تصفیه خونین قرار داده و حکومت جمهوری اسلامی را تصاحب نمایند. آیت‌الله شریعتمداری هم  به اتهام همکاری با این شبکه از مرجعیت خلع شد.

  اردیبهشت: بعد از عملیات بزرگ فتح‌المبین، سرهنگ علی صیاد شیرازی - فرمانده نیروی زمینی ارتش- نوید یک گوشمالی دیگر برای صدام را می‌دهد. 10‌اردیبهشت مرحله اول عملیات بیت‌المقدس برای آزادسازی خرمشهر آغاز می‌شود. رزمندگان ایرانی بر جاده خرمشهر- اهواز مسلط می‌شود. محمد صدیق بن یحیی، وزیر خارجه الجزایر، 8عضو وزارت خارجه، یک خبرنگار و 4عضو کادر پرواز ریاست‌جمهوری این کشور برای میانجگیری بین ایران و عراق عازم تهران بودند که هواپیمای آنها در مرز ترکیه و ایران مورد هدف یک موشک قرار می‌گیرد. این هواپیما با موشک‌های در اختیار صدام ساقط شده بود. 

  خرداد: «سلام خرمشهر، سلام شهر خونین، سلامی که از آتش عشق می‌سوزد؛ سلامی که در آتش عشق می‌سوزد»؛ این مطلع سرمقاله روزنامه اطلاعات در روزی است که «خرمشهر آزاد شد». عملیات بیت‌المقدس معادلات جنگ را تغییر داد. امام فرمود: خرمشهر را خدا آزاد کرد. خبرنگاران خارجی برای بازدید از خرمشهر دعوت شدند. همزمان برنامه‌های اقتصاد ریاضتی در کشور در حال اجراست. بهزاد نبوی سرپرست ستاد بسیج اقتصادی کشور اعلام کرد فعالیت‌های این ستاد تا زمانی که بحران‌های ناشی از جنگ خاتمه یابد؛ ادامه دارد. توزیع مجدد کوپن از سرگرفته شد. امام درباره میزبانی بغداد از کنفرانس غیرمتعهدها هشدار داد. راهپیمایی مردم ایلام در تجدید عهد با شهدای 15خرداد با یورش جنگنده‌های عراقی به خون کشیده شد. عراق رو به بمباران مناطق مسکونی و غیرنظامی آورد. در همان روز رژیم صهیونیستی جنوب لبنان را بمباران کرد. بعد از پیروزی‌های غرورآفرین رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی موضوع اعزام نیرو به لبنان برای مقابله با رژیم صهیونیستی طرح شد که موافقان و مخالفان جدی داشت. هاشمی رفسنجانی در نطق 23خردادماه خود گفت که نمایندگان محترم بدانند شورای‌عالی دفاع تصمیم گرفت یک شرط به شروط آتش‌بس و صلح اضافه کند و آن اینکه راهی از خاک عراق در اختیار جمهوری اسلامی برای انتقال نیروهای رزمنده به قدس باید داده شود. گروهی از رزمندگان برای مقابله با تهاجم رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان؛ با یک هواپیمای بوئینگ عازم دمشق شدند.

  تیر و مرداد: تیرماه‌های ترور؛ این‌بار منافقین آیت‌الله صدوقی امام جمعه یزد را نشانه گرفتند. یک هفته بعد از شهادت آیت‌الله محمد صدوقی، ‌امام، آیت‌الله روح‌الله خاتمی را به امامت جمعه یزد منصوب کرد. حاج احمد متوسلیان، محسن موسوی، تقی رستگار و کاظم اخوان 4دیپلمات و خبرنگار ایرانی در جاده طرابلس به بیروت ربوده شدند. سرنوشت این 4دیپلمات از سال 61تاکنون مبهم مانده است. عملیات رمضان در این ‌ماه اجرا شد. یکی از عجیب‌ترین و ماندگارترین عملیات‌های هوایی کشور 30تیر رقم خورد. خلبان عباس دوران با پرواز روی پالایشگاه الدوره بغداد بمب‌های هواپیمای خود را روی پالایشگاه ریخت. هواپیمای او مورد اصابت موشک‌های ضدهوایی قرار گرفت و درحالی‌که هواپیما در آتش می‌سوخت، سرهنگ دوران، با هدف ناامن جلوه دادن شهر بغداد، هواپیمای خود را به هتل محل برگزاری اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها کوبید. این اقدام اجلاس غیرمتعهدها در بغداد را لغو کرد.

  شهریور:‌ ماه انفجارهای تروریستی در تهران. 15شهریور انفجار بمب توسط منافقین در خیابان خیام به شهادت ده‌ها نفر از رهگذران منجر شد، اواخر شهریور یک بمب دیگر در ترمینال خزانه منفجر شد. طرح اسلامی کردن قوانین قضایی کلید خورد. امام در فرمانی فرمودند تمامی قوانین ضدشرعی دوران طاغوت باید دور ریخته شود و هر کس گفت این کار خلاف شرع را مطابق قانون عمل کنید، توی دهنش بزنید. شورای‌ عالی قضایی و حوزه علمیه قم برای اسلامی کردن قوانین دادگستری وارد تصمیم‌گیری شدند. صادق قطب‌زاده 24شهریور   61 به جرم اقدام علیه کودتا و براندازی اعدام شد. 

  مهر: بخش جدیدی از برنامه‌های ضبط‌شده تلویزیونی از اعترافات گروه‌های ضد‌انقلاب پخش شد. روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد اعضای گروهک منافقین، گروهک آمریکایی پیکار، چریک‌های فدایی خلق، جبهه ملی و مشاورین بنی‌صدر در این میزگرد تلویزیونی حضور خواهند داشت. این برنامه در 6ساعت ضبط شده بود. منافقین یک کامیون بزرگ بمب را در شرق میدان امام خمینی منفجر کردند. جمع زیادی از رهگذران و عابران به شهادت رسیدند. این یکی از شنیع‌ترین عملیات‌های تروریستی منافقین بود. عملیات ترور ادامه داشت، آیت‌الله اشرفی اصفهانی امام جمعه کرمانشاه به وسیله یک نارنجک در محراب نمازجمعه به شهادت رسید.

  آبان و آذر: عملیات محرم در ‌ماه آبان آغاز شد. این عملیات یکی دیگر از مهم‌ترین عملیات‌های رزمندگان ایرانی در طول 8سال جنگ تحمیلی بود که به فرماندهی سردار حسن باقری انجام شد. محرم منجر به آزادسازی ‌700کیلومترمربع از خاک ایران و ‌300کیلومتر از خاک عراق و شکستن جو حاصل از عدم‌پیروزی عملیات رمضان شد. انتخابات مجلس خبرگان و میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی آذر‌ماه برگزار شد. در ‌ماه آبان دولت کابینه خودش را ترمیم کرد و مجلس به سیدمحمد خاتمی به‌عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و محسن رفیق‌دوست وزیر سپاه رأی داد.

  دی: امام در دیدار با وزیر و معاونین وزارت کشور  و استانداران اعلام کرد تجسس در امور شخصی خلاف اسلام است؛ مردم باید در خانه‌ها و زندگی و کسب و تجارتشان مطمئن باشند. امام دستور انحلال واحدهای گزینش را صادر کردند. آیت‌الله منتظری اعلام کرد از هیأت‌های گزینش انتظار می‌رود اگر حق کسی تضییع شده آن را جبران کنند. دزفول بار دیگر موشک‌باران شد. میرحسین موسوی -نخست‌وزیر- اعلام کرد موشک‌هایی که دزفول را درهم کوبیدند ساخت شوروی است. مسعود رجوی -سرکرده گروهک تروریستی منافقین- با طارق عزیز -معاون صدام- ملاقاتی چهارساعته داشت.

  بهمن و اسفند: حملات عراق به مناطق مسکونی ادامه دارد. هواپیماهای رژیم بعث شهر دهلران را با بمب‌های خوشه‌ای مورد هدف قرار دادند. حسن باقری -جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه- در منطقه عملیاتی فکه به شهادت رسید. او از بنیانگذاران اطلاعات و عملیات سپاه بود. عملیات والفجر در جبهه جنوب آغاز شد.
 

***

مجازاتش را همه بکشیم

درنگ
مجازاتش را همه بکشیم

مهرداد‌ رهسپار، روزنامه‌نگار 



محمود استادمحمد در سال۱۳۵۵ نمایشنامه «اقیانوس امپراتور شهر افسوس» را با اقتباس از سوره کهف نوشت. در پاییز۱۳۵۷ انتشارات قلم این نمایشنامه را بدون نام نویسنده‌اش، به‌عنوان کاری از «گروه تحقیق آیت فیلم» منتشر کرد. استادمحمد در سال۱۳۵۸ تمرین این نمایش را با گروهی تازه‌کار آغاز کرد، اما کار در نیمه راه متوقف ماند. او درباره این نمایشنامه گفته است: «در شرایطی که نوشتن کارهای مذهبی جرم محسوب می‌شد، نمایش دقیانوس را نوشتم. در ابتدا نام اثر را دقیانوس امپراتور سرزمین افسوس نهادم اما مدیر یکی از دفاتر فیلم با خواندن نام اثر بسیار تعجب کرد، چرا که چنین اسمی بی‌تردید برخورد ساواک را در پی داشت. بعد از انقلاب همین اثر توسط دیگر افراد اجرا شد و در واقع دقیانوس مبنایی شد برای ساخت نمایش‌های مذهبی در بعد از انقلاب اسلامی». سال ۱۳۶۱، احمد سپاسدار و حسن زارعی این نمایشنامه را در تالار وحدت به صحنه آوردند، در حالی که نام نویسنده آن همچنان پنهان بود. استادمحمد سال‌ها پس از اجرای این نمایشنامه گفت که دلیل انتشار نمایشنامه، بدون نام او پیشنهاد یکی از اعضای مؤسس آیت فیلم پیش از انقلاب بود، هنگامی که او پرسید «چرا؟» چنین پاسخ گرفت: «بگذارید مجازاتش را همگی بکشیم».

افشانه  و  ریاضی 





علی بختیاری| کیوریتور 


علی اکبر صادقی از سال 1356 دست به کشیدن نقاشی‌هایی زد که بعد‌تر عنوان «افشانه و ریاضی» را بر آنها گذاشت. رویکرد صادقی در این بدنه کاری ترکیبی بود از نقاشی‌های ایرانی به‌ویژه زند و قاجار و برداشتی از فضای سوررئالیستی سالوادور دالی و رنه ماگریت. این برخورد فراواقع‌گرایانه با نقاشی به صادقی قدرت بازتاب زمانه خود را با روایتی منحصر به‌فرد از آشوب و جنگ و ترس و نزاع بقا داد. «فصل سفید» یکی از سلف‌پرتره‌های صادقی است که تمامی ویژگی‌های نقاشی دوران افشانه و ریاضی را در خود نمایان دارد. این نقاشی از بهمن‌ماه 1396تا فروردین 1397در موزه هنرهای معاصر در معرض نمایش بود.

شکارچی گوزن



سعید مروتی| منتقد و روزنامه نگار 

«خط قرمز» اولین فیلم سیاسی جدی سینمای پس از انقلاب، فیلمی قابل انتظار  از سازنده «گوزن‌ها» و «سفر سنگ»است. با این تفاوت که صراحت قبل از انقلاب جای خودش را به ابهام و پیچیدگی داده بود. 



قبل از پیروزی انقلاب، تکلیف کارگردانی چون کیمیایی مشخص بود و او در قامت فیلمساز- چریک علیه سیستم فیلم می‌ساخت. حالا همه کنجکاو بودند ببینند کیمیایی پس از انقلاب چه مسیری را دنبال می‌کند. او که در اوج اختناق رژیم پهلوی یک چریک شهری را به عنوان کاراکتر اصلی فیلمش انتخاب می‌کرد در اولین فیلمی که در بهار آزادی ساخت یک مامور ساواک را محور ماجرا قرار داد.
اقتباسی از فیلمنامه «شب سمور» بهرام بیضایی که در بازنویسی از اثری زن محور که سبک بیضایی است، به فیلمی مردانه به سیاق کیمیایی تبدیل شد.

در فیلمنامه بیضایی این زن است که شخصیت اصلی است و مامور امنیتی در حاشیه او تعریف می‌شود. در فیلم کیمیایی اما این مامور امنیتی است که در کانون ماجرا قرار می‌گیرد. سعید امانی (با بازی سعیدراد در بهترین نقش‌آفرینی کارنامه‌اش) متفاوت‌ترین ساواکی تاریخ سینمای ایران هم‌ریشه و بچه‌محل قهرمانان کیمیایی است.

کیمیایی در فصل افتتاحیه تکلیف تماشاگر را با امانی روشن می‌کند. او و رفقایش گوزن‌ها را شکار می‌کنند. تصویر لاشه گوزن بسته شده بر باربند بلیزر امانی و حرکت اتومبیل در خیابان‌های ملتهب تهران سال57 در ترکیبی متوازن با تصاویر مستندی که کیمیایی در روزهای انقلاب فیلمبرداری کرده بود، مقدمه‌ای مناسب برای ورود به عالم خط قرمز است. خط قرمز، فیلمی است با سکانس‌های طولانی و تک‌گویی‌های کیمیایی‌وار که محمل مناسبی هم برایش وجود دارد.



 تقریبا در سراسر فیلم امانی عملا در حال بازجویی است؛ بازجویی از برادر انقلابی لاله یا خود لاله و در همه حال امانی جملات قصار کیمیایی‌وار را آمیخته با تحلیل سیاسی یک مأمور وفادار به سیستم بر زبان می‌آورد؛ «زندانی سیاسی یعنی سیاهی‌ لشکر. سیاهی لشکر یعنی بی‌نام. موجود در صحنه ولی بی‌اسم. گوشاتو باز کن. گیرم انقلاب شد خیال می‌کنی شما همه‌کاره می‌شید؟» (خطاب به برادر لاله) .

یا خودش را توضیح می‌دهد: «ذهن من‌و تو این سال‌ها عشق تو گرفته بود. مثه ابر گاهی باریده، گاهی آفتاب کرده... من می‌تونم بگم خوب یادمه از در خونه‌مون تا خونه شما چند قدم بود. می‌تونم بگم آفتاب 8 صبح و یک و نیم بعدازظهر تو چه فصل‌هایی کجای در چوبی بزرگ آبی خونه‌تون می‌افتاد. این ساعت برای مدرسه از خونه میومدی بیرون...».  (خطاب به لاله).

 کیمیایی در خط قرمز توضیح می‌دهد که سعید امانی چگونه و چرا از طبقه‌اش فاصله گرفته، تبدیل به مأمور امنیتی شده و مقابل مردم ایستاده؛ مأموری که در نهایت در شب عروسی‌اش با شلیک گلوله لاله از پا درمی‌آید. جمله پایانی سعید امانی که اشاره به خاستگاه طبقاتی لاله دارد در یادها می‌ماند: «شما جایی رو بستی که اصلا زخم نیست». 

عکس: عزیز ساعتی

 

***

صف برای تماشا

طومار برای توقیف

درنگ
طومار برای توقیف

شین. عزیز‌منش| روزنامه‌نگار 





1361در زندگی ایرج قادری سال عجیبی است. برزخ است؛ موفقیت همه‌جانبه همراه با حذف برای همیشه. مردم انقلاب کرده برایش در سینما‌ها کف و سوت و هورا می‌کشند و انقلابیون برای فراموشی‌اش امضاء جمع می‌کنند. 2 فیلم می‌سازد؛ هر دو پرفروش. برای یک فیلم سیلی از نوشته و نظریه و ناسزا و بیانیه و تهدید در روزنامه و هفته‌نامه و ماهنامه و گاهنامه و شبنامه و طومارها به راه می‌افتد و برای دیگری حتی یک یادداشت معمولی همزمان با اکران منتشر نمی‌شود. درحالی‌که اکثریت مخاطبان با استقبال همه‌جانبه از دو فیلمش علاقه خود را برای ادامه فعالیت او به‌عنوان بازیگر و کارگردان اعلام می‌کنند اما اقلیتی با پافشاری بر حذف او، خواهان پاکسازی سینما هستند. در 47‌سالگی و در اوج محبوبیت و شهرت به‌عنوان بازیگر و کارگردان، پس از بزرگ‌ترین تحول سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور و درحالی‌که همه ارکان سینمایی کشور تعطیل یا نیمه‌تعطیل یا بلاتکلیف و معطل قوانین جدید هستند و سالن‌های سینمای کشور به تصرف فیلم‌های خارجی چون «زد» و «حکومت نظامی »و «دست‌کثیف استعمار» و «آزادیخواهان رودزیا» درآمده‌، او توانسته صنعت زمین خورده سینمای ملی را که به‌نظر می‌رسید با معیار‌های فرهنگی پس از انقلاب ناسازگار باشد با هم پیوند بزند و در میان آن همه فیلم خارجی از زیر‌تیغ سانسور درآمده نوید راه افتادن سینمای ایران پس از انقلاب را بدهد. اما در برابر این موفقیت تجاری، او مجبور است که پی‌درپی عذر بخواهد، پوزش بطلبد و شرایطش را در گذشته شرح بدهد. توبه‌اش را نمی‌پذیرند، در نهایت اقلیت پرزور بر اکثریت پیروز می‌شود. برزخ با حذف قادری تمام می‌شود.

استقبال و صف مردم در مقابل  سینماهای نمایش دهنده فیلم « برزخی‌ها»



گنجینه جواهر و موانع نمایش 

عین. عزیز‌منش| روزنامه‌نگار 




شبکه یک سیما در سال1361، 2فیلم مهم از کارنامه 2فیلمساز بااهمیت سینمای ایران را تهیه‌کرد؛ «مرگ یزدگرد» ساخته بهرام بیضایی و «حاجی واشنگتن» ساخته علی حاتمی. هر دو فیلم هم در جشنواره فیلم فجر نمایش داشتند اما این دو فیلم به دلیل تغییر مدیران و سیاست‌ها و روش‌ها و پوشش‌ها و رویکرد‌ها با مجموعه‌ای از موانع روبه‌رو شدند و یکی با 2دهه تأخیر نمایش داده شد و دیگری هرگز نمایش داده نشد. هر دوی این کارگردانان در این دو فیلم، اوج کارنامه سینمایی خود را رقم زده‌اند و رویکرد مضمونی خود با تاریخ و هویت را با سینما به یادگار گذاشته‌اند؛ جواهرات ابدی سینمای ایران.

***

 

اوج‌گیری قیمت‌‌گذاری دولتی کوپن و دفترچه بسیج

اوج‌گیری قیمت‌‌گذاری دولتی کوپن و دفترچه بسیج


مرحوم میر مصطفی عالی نسب طراح ستاد بسیج اقتصادی

تازه تعطیلات نوروز 61 به پایان رسیده بود که به‌تدریج سر و کله اطلاعیه‌های کوتاهی در روزنامه‌های چاپ عصر تهران با موضوع اعلام نرخ رسمی کالاهای مختلف مشاهده شد. به‌نظر می‌رسید یک مرکز نظارتی خاص قصد دارد بر همه‌‌چیز برچسب نرخ‌های دولتی را بچسباند. منطق کار مشخص بود؛ جلوگیری از گرانفروشی. کاری که البته در دوران جنگ و کمبود منابع مالی و تولیدی چندان دور از ذهن نمی‌نمود.

14فروردین‌ماه 61 کارخانه‌های زمزم و ساسان در یک اطلاعیه کوتاه اعلام کردند براساس سیاست‌های دولت جمهوری اسلامی مبنی بر رهایی از سلطه اقتصاد نفتی از این تاریخ قیمت نوشابه برای عاملان فروش 12ریال و برای مصرف‌کنندگان 15ریال است. البته نتیجه مداخله دولت چندان درخشان نبود چنان‌که در طول سال‌های دهه 60 نوشابه‌های زردرنگ از قفسه بقالی‌ها جمع شد و عمده فروشنده‌ها نوشابه‌های مشکی را به همراه یک کالای دیگر مثلا کیک یا ساندویچ می‌فروختند.

شورای هماهنگی توزیع لبنیات تهران هم قبل از آن یعنی در تاریخ نهم فروردین قیمت انواع شیر را بین 9تا 33ریال اعلام کرد، نرخ دولتی ماست هم بین 15تا 25ریال تعیین و کره 100گرمی هم 35ریال قیمت‌گذاری شد. در بازار لبنیات هم نتیجه قیمت‌گذاری فاجعه‌بار بود زیرا از آن پس صف شیر در برابر بقالی‌ها به نماد ناکارآمدی دولت در اقتصاد تبدیل شد. چندی بعد بازار لبنیات ایران به تسخیر پنیرهای دانمارکی فله و 17کیلویی درآمد و عملا در سال‌های بعد از صنعت لبنیات ایران که  در قالب 2شرکت لبنیات پاک زیرنظر بنیاد مستضعفان و کارخانجات شیر پاستوریزه ایران، تحت مدیریت مستقیم دولت اداره می شد، جز سایه‌ای باقی نماند.چندی بعد در 23فروردین 61 علی صفری، مدیرعامل ایران ناسیونال (ایران‌خودرو) از افزایش 20درصدی قیمت رسمی خودرو خبر داد اما گفت نرخ‌های دقیق بعدا اعلام خواهد شد.  در همان زمان اختلاف به وجود آمده بین نرخ دولتی و قیمت بازار آزاد خودرو به فضای سوداگری دامن زد. اما در 25فروردین‌ماه یک اطلاعیه جالب توجه در رسانه‌ها رخ‌نمود. ستاد بسیج اقتصادی در اطلاعیه‌ای نرخ انواع پودر شوینده را اعلام کرد به این ترتیب قیمت پودر رختشویی هم در دامنه 73تا 192ریال تعیین شد نکته مهم این خبر پررنگ‌تر شدن حضور ستاد بسیج اقتصادی در اقتصاد ایران بود. این ستاد در بهار 61طرح توزیع کوپن را آغاز کرد و در کنار آن دفترچه بسیج هم جایگاه ویژه‌ای در اقتصاد خانوارهای ایرانی یافت. مبدع این کار کسی نبود جز میرمصطفی عالی‌نسب. ۵ روز از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود که امام خمینی‌(ره) به توصیه آیت‌الله بهشتی در حکمی ۸‌نفر را برای تصرف اتاق بازرگانی مأمور کرد که نام میرمصطفی عالی‌نسب نیز در میان آنها بود. کمی بعد عالی‌نسب به‌عنوان مشاور اقتصادی دولت موقت به‌کار گرفته شد. یکی از مهم‌ترین کارهایی که او برعهده گرفت، مدیریت ایران‌خودرو بود. او نخستین مدیر ایران‌خودرو پس از انقلاب بود. عالی‌نسب سپس مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر در دولت‌های رجایی، مهدوی‌کنی، باهنر و آیت‌الله خامنه‌ای و همچنین عضو شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار بود.میرمصطفی عالی‌نسب خود در خاطراتش می‌گوید: به محض شروع جنگ تحمیلی خدمت شهید بهشتی رسیدم و برای ایشان توضیح دادم که چگونه در شرایط جنگی از یک‌سو عرضه کل اقتصاد به دلایل متعدد با شوک منفی روبه‌رو می‌شود و از طرف دیگر قسمت تقاضای کل اقتصاد به طرز غیرمتعارفی متورم می‌شود.

 آنطور که عالی‌نسب نقل کرده شهید بهشتی پس از شنیدن این سخنان بلافاصله با شهید رجایی که آن موقع نخست‌وزیر بود تماس گرفت و جلسه‌ای طولانی در حضور شهید بهشتی و شهید رجایی در این زمینه برگزار شد که نتیجه آن شکل‌گیری ستاد بسیج اقتصادی از همان نخستین روزهای آغاز جنگ بود.







سال‌های‌ جنگ رکورد گردشگری

6خرداد61 است که بازسازی مناطق جنوب و خوزستان آغاز می‌شود. مسئول عمران جهادسازندگی از آماده‌سازی‌ خوزستان برای بازگشت مهاجرین و سفر جهانگردان خبر می‌دهد. 80درصد مناطق جنوب کشور تا این تاریخ تخریب شدند. عراق شهرهای خوزستان را زیر باران آتش گرفته بود. دزفول و شوش 2شهر تاریخی ایران هم در امان نماندند. بافت تاریخی دزفول هنوز هم به‌عنوان وسیع‌ترین بافت آجری کشور شناخته می‌شود و در فهرست آثار ملی ثبت شده است. شوش نیز در ردیف میراث جهانی قرار گرفت.

11خرداد سال61 بزرگ‌ترین و بی‌سابقه‌ترین سرقت موزه‌ای در ایران صورت می‌گیرد. پلیس 16نفر را دستگیر می‌کند. آثار سرقت‌شده شامل 32شیء تاریخی متعلق به دوره مفرغ، دوره اشکانی، ساسانی، سلجوقی، هخامنشی و صفوی از موره رضا عباسی در تهران است.

نهم تیر همین سال است که ایران حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی را از سر گرفته است و خبر درخشش فرش‌های دستباف ایران در نمایشگاه لندن منتشر می‌شود. از سال58 که فرمان ممنوعیت خروج فرش از کشور صادر شد، جهان در اشتیاق فرش دستباف ایران مانده بود. حالا نمایشگاه لندن جایی بود که فرش ایران پس از 4سال دوری از بازار جهانی با قدرت در آن حاضر شده بود.

10تیر سال61، سومین دعوت جهانی برای بازدید از آثار جنایات صدام انجام می‌شود. این‌بار ستاد تبلیغات جنگ از خبرنگاران و تمامی شخصیت‌های مستقل و آزادی‌خواه جهان می‌خواهد که به ایران سفر کنند و جنایات عراق در ایران را از نزدیک مشاهده کنند.
 

***

 

نبود تا ببیند

نبود تا ببیند

سحر سخایی| نویسنده و آهنگساز



بسیاری کسان، از آنها که بودن‌شان از هزار بودن دیگر بهتر است در روز سوم خرداد ۱۳۶۱ نبودند تا در جشن آزادسازی خرمشهر با صدای کویتی‌پور فریاد بکشند و نوحه بخوانند. یکی از آن غایبان هم محمد جهان‌آرا بود. همان «ممدِ» مشهور نوحه که نبود تا ببیند شهر، آزاد شد. چقدر روح زمانه باید در اثری موج بزند تا آن اثر فارغ از شکل و محتوا و گونه‌اش تبدیل به فرزند زمانه خود شود؟ آن‌قدر که هواپیمای محمد جهان‌آرا در آسمان به سوی تهران می‌آید سقوط می‌کند و شهید می‌شود. برادر بزرگ‌ترش به اسارت عراق می‌رود. دیگری در زندان شاه مرده است و آخرین‌شان، در تابستان۱۳۶۷ اعدام می‌شود.

این نوحه اولین‌بار به‌صورت عمومی با صدای کویتی‌پور خوانده و شنیده شد و یکباره تبدیل به موسیقی متنِ سال‌های اولیه جنگ شد. کویتی‌پور در مقام یک مداح ،تسلط مبسوطی بر دستگاه و آواز ایرانی دارد. یعنی فواصل ایرانی را بلد است، روابط بین نغمه‌ها را می‌‌شناسد و به‌اصطلاح خارج نمی‌خواند.

سال‌های درازی طی شدند تا این نوحه و نوحه‌های زیبای دیگر از حریم فرهنگ یا از مالکیت گروهی خاص تبدیل به تمام ما شدند. در واقع ما - بسیاری از ما- جنگ را دوباره از آنِ خود کردیم. بیراه نیست که در مرور موسیقایی‌ام، وقتی همیشه برایم خودِ ماده موسیقایی اهمیت فراوان دارد از این قطعه سخن می‌گویم. دلایلم هم موسیقایی‌‌است و ربط به ساخت خود این قطعه دارد و هم به‌اصطلاح پیراموسیقایی‌ا‌ست و نگاه به زمانه موسیقی هم می‌کند. ملودی این نوحه یک ملودی قدیمی متعلق به جنوب ایران است. بارها دگره‌هایی از این موسیقی را در مراسم عزاداری مردمان جنوب شنیده‌ایم و می‌شنویم. اما این نوحه یک ویژگی مهم دیگر دارد: موضوع و سوژه‌اش یک آدمِ امروزی و تازه درگذشته است. در واقع گمان می‌کنم گرچه این تمام حقیقت نیست اما می‌تواند نقطه قابل تأملی باشد که حضور ممدِ جهان‌آرا با نام خودش و بدون استعاره و تشبیهی به‌صورت حقیقی وجهی به‌شدت انسانی به این نوحه داد. همین واقعی بودن و مسئله روز‌بودن است که باعث می‌شود همچنان این نوحه به‌عنوان کدی موسیقایی ما را به‌راحتی به سال‌های اولیه دهه 60 ببرد و قادر باشد تمام تلخی، ‌ناامیدی، بی‌آیندگی و وطن‌پرستی در فضای آن سال‌ها را احضار کند. روح زمانه از میان آن 4پسر از دست رفته خانواده جهان‌آرا تنها توانست در خاطره محمد مأوا کند؛ جوانی سلحشور، مؤثر در هدایت جنگ، عدالتمدار و وطن‌دوست. همین شهادت هم  انگار جزئی از هویت ممد است. ممد قرار نیست بماند و ببیند. قرار است بمیرد، برادرانش نیز بمیرند، مادرشان بماند و سال‌ها بعد برای ما از آن روزها روایت کند. و چه موسیقی‌ای را می‌توان همراه حرف‌های این مادر کرد؟ مادری که انگار مادرِ جنگ باشد. مادرِ ازدست دادن و خود روح زمانه! 

بخشی از این نوحه ماندگار را بشنویم و بخوانیم- آنجا که صدای ساز قانون به کمک ملودی اصلی می‌آید و صدای کویتی‌پور هر بار که به «شهر آزاد گشته» می‌رسد اوج می‌گیرد و به قله‌ می‌رسد. رسیدن و باز دوباره فرود. و جنگ جنگ تا پیروزی:

ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
 خون یارانت پر ثمر گشته
 آه و واویلا.. کو جهان‌آرا؟ 

توضیح: در مطلب این ستون که در تاریخ 26 آذر 97 به چاپ رسیده بود طراح جلد آلبوم  چاووش 2 به اشتباه ایمان ملکی معرفی شده، طراح جلد مذکور رضا درخشانی است.

اولین جشنواره نخستین بولتن



عبدالرضا نعمت‌اللهی، روزنامه نگار



نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر از دوازدهم تا بیست‌و دوم بهمن‌ماه سال 61 در تهران برگزار شد. از ابتدا بولتن این رویداد سینمایی محل چاپ آثار منتقدان برجسته سینمایی کشور بود. در این بولتن آثاری از بهرام ری‌پور، خسرو دهقان، داود مسلمی، شهرام جعفری نژاد و احمد امینی به چاپ رسیده است.





تعداد عناوین:
3580 
تیراژ کل: 
5278596
متوسط تیراژ:
8917
تالیف: 2597
چاپ اول: 2817 
متوسط قیمت: 299 ریال

 

 

 ***

 

 

از کوپن به یارانه و بازهم کوپن

در شرح‌حال خانوارها و برگه‌های کوچک کوپن

از کوپن به یارانه و بازهم کوپن



زهرا رستگارمقدم


برگه‌های کوچک کوپن را پشت هم می‌چیند، با کش می‌بندد و در صندوقچه‌اش می‌گذارد؛ کنار همه آن مدارک مهم و شناسنامه من که برایش خیلی عزیز هستم. مادرم می‌گفت کوپن‌ها به‌نوعی پول هستند اما علی‌اکبر دهخدا معتقد بود که این واژه فرانسوی است و ورقه‌ای است که هنگام پرداخت منافع، آن را جدا می‌کنند. با دو ضمه خوانده می‌شود؛ کوپُن. پایش سال1359، چند روز پس از آغاز جنگ تحمیلی به اقتصاد ایران باز شد و تا سال 74 به صورت جدی در زندگی خانواده‌های ایرانی حضور داشت. کوپن نیمه‌دوم سال90 به صورت کلی  از چرخه اقتصاد ایران حذف شد. حتما به‌خاطر دارید که نخستین یارانه نقدی را دی‌ماه 1389به حسابتان ریختند؛ درست 30سال بعد از کوپن‌های سراسری دی‌ماه 59. قضیه از این قرار بود که روی هر کوپن تعداد افراد خانوار نوشته می‌شد و رنگ کوپن‌های شهری با روستایی فرق داشت.

ماوقع؛ ‌ستاد بسیج اقتصادی کشور

توزیع کوپن‌ها با ‌ستاد بسیج اقتصادی کشور بود؛ ستادی مرکب از وزرای ‌  نفت، صنایع و معادن، کار و امور اجتماعی، کشاورزی، کشور، نیرو، امور اقتصادی و دارایی، بازرگانی، دفاع، سازمان برنامه و بودجه و ‌رئیس‌کل بانک مرکزی ایران یا نمایندگان تام‌الاختیار آنان به ریاست نخست‌وزیر. این ستاد با توجه به شرایط خاص اقتصادی کشور تصمیمات لازم را ‌در این‌باره اتخاذ  و از طریق سازمان‌های مسئول اجرا می‌کرد. کوپن‌ها، شماره‌هایی داشتند و براساس اعلام شماره و کالا بود که این کالابرگ ارزش پیدا می‌کرد. بعد شماره‌های اعلامی از طریق روزنامه‌ها در مهم‌ترین بخش صفحات‌شان و اخبار سراسری آن سال‌ها، به مردم اطلاع داده می‌شدند. در سال‌های ابتدای انقلاب دفترچه سهمیه خانوار توسط شوراهای محلی منتشر  و 22 قلم کالا از طریق دفترچه به مردم ارائه می‌شد. آن وقت بود که صف‌های طولانی کالای کوپنی، جلوی فروشگاه‌ها بسته می‌شد و 10قلم کالایی که با شیوه کوپنی توزیع می‌شدند به‌دست مردم می‌رسید؛ روغن‌نباتی، قندوشکر، برنج، پودر شوینده، صابون، پنیر، کره، مرغ، تخم‌مرغ و گوشت قرمز. با گذشت زمان بود که این اقلام به 3قلم کاهش پیدا کرد.

عطف به آینده؛ بازگشت کوپن

زمزمه بازگشت کوپن، البته در ساختار نوین الکترونیکی مدت‌هاست به گوش می‌رسد، اما هنوز معلوم نیست کدام کالا و چه تعداد از مردم ایران تحت پوشش کوپن قرار می‌گیرند. گویا قرار است خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی یارانه حمایتی خود را به‌زودی در قالب کوپن الکترونیک دریافت ‌کنند که سقف آن برای خانواده‌های پنج‌نفره 150هزار تومان و برای هر فرد 40هزار تومان است. طرح کوپن الکترونیک که زیرساخت‌های آن از مدت‌ها قبل با همراهی بانک مرکزی آماده شده، به‌زودی برای 10میلیون نفر که تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند اجرا می‌شود. براساس این طرح، افراد تحت پوشش این سازمان‌های حمایتی در قالب کارت بانکی که در اختیار دارند، می‌توانند از سهمیه خرید از فروشگاه‌های خاص برخوردار شوند.
 
گریز به اطلاعات سال 61

شاید در ابتدای اجرای این طرح همه‌‌چیز با نواقصی همراه بود اما کم‌کم کوپن توانست جای خود را در زندگی اقتصادی خانوارها باز کند و چشم ‌به‌راه‌شان بگذارد؛ از کوپن‌های سهمیه پودر لباسشویی گرفته تا کوپن‌های یک‌نفره قهوه‌ای، سه نفره قرمز و پنج‌نفره مشکی که سهمیه مرغ را تعیین می‌کرد و با هر قطعه کوپن 700گرم مرغ به خانوار تعلق می‌گرفت. کوپن«ه» گاز مایع بود و گاز مصرفی هر کپسول 11 کیلوگرمی 185ریال می‌شد. مثلا در همان سال بود که چگونگی استفاده از کوپن بنزین اتومبیل‌های سواری در دی‌ماه اعلام شد. در ازای هر کوپن «الف»، «ب» و «ج» سری جدید که با شماره 10مشخص شده بود، 20لیتر بنزین به افراد تعلق می‌گرفت و در مقابل کوپن آزاد « الف» 20لیتر بنزین معمولی یا 30لیتر بنزین سوپر تحویل داده می‌شد. همان وقت بود که دادستانی انقلاب اسلامی ایران مستقر در واحد سهمیه‌بندی وزارت نفت، اطلاعیه‌ای منتشر کرد که براساس آن با افرادی که در دوره‌های قبلی بیش از یک‌بار کوپن گرفته و با جعل سند و دست‌بردن در اسناد خودروها، مرتکب خلاف شده‌اند، برخورد خواهد کرد. عاملان فروش فرصت داشتند کوپن‌های دریافتی را به شعب بانک‌ها برسانند. گاهی کوپن‌ها ضرب‌الاجل‌هایشان تغییر می‌کرد و مهلت بیشتری به خانواده‌ها می‌دادند. گاهی هم کوپن‌های عقب‌افتاده و دریافت نشده سال گذشته، در جدولی اعلام می‌شد و در سال جدید در اولویت قرار می‌گرفتند. سال 61شاید روشن‌ترین تصویر از وضعیت اقتصادی مردم و برنامه‌ریزی دولت برای اجرای عدالت بود؛ تا خانواده‌ها از حداقل اقلام مصرفی بهره‌مند باشند.
 

***

نسخه‌ای که هنوز پیچیده نشده است

نسخه‌ای که هنوز پیچیده نشده است

مریم سمائی

36سال پیش وقتی حسین هراتی، نماینده مردم سبزوار در مسافرت خود به این شهر با داروخانه‌ای مواجه شد که به‌علت نداشتن دکتر داروساز تعطیل شده و مردم را در تنگنا قرار داده بود، تصمیم گرفت که طرحی را در مجلس مطرح کند که به موجب آن داروخانه‌ها بتوانند بدون حضور دکتر داروساز و توسط کارگران نسخه‌پیچ اداره شوند.

در آن زمان این طرح مورد‌حمایت صاحبان داروخانه‌ها قرار گرفت درحالی‌که کارگران نسخه‌پیچ به آن اعتراض داشتند و معتقد بودند که باید همه جوانب در این طرح بررسی شده و اختیار تام از صاحبان داروخانه‌ها گرفته شود. شهر تهران در سال61 بیش از 700داروخانه داشت و اعضای «انجمن اسلامی نسخه‌پیچان» آن نسبت به طرح انتقاد داشتند. آنها می‌گفتند که این طرح به این دلیل مورد‌حمایت اتحادیه داروخانه‌داران است که به موجب آن اجازه داده می‌شود داروخانه‌هایی که بیش از 10سال سابقه نسخه‌پیچی دارند بدون داشتن دکتر داروساز به کارشان ادامه دهند و این یعنی حذف حقوق دکتر داروساز. آن زمان حقوقی که یک دکتر داروساز در تهران دریافت می‌کرد بین 12تا 18هزار تومان بود اما در شهرستان‌ها این رقم به مرز 20هزار تومان هم می‌رسید که البته اغلب دکترها حاضر به‌کار در شهرستان‌ها نبودند و برخی هم که در داروخانه‌ها مشغول به‌کار می‌شدند تنها 2ساعت آن هم زمانی که امکان بازرسی از سوی وزارت بهداری وقت وجود داشت در داروخانه حاضر می‌شدند.

برخی نسخه‌پیچان به این امر هم اعتراض داشتند که نبود دکتر داروساز موجب به‌وجود آمدن تخلف در داروخانه‌ها می‌شود و داروخانه را به تجارتخانه تبدیل می‌کند. از سوی دیگر در این طرح به نسخه‌پیچان این امکان را می‌داد که بعد از 10سال سابقه نسخه‌پیچی، داروخانه داشته باشند اما کارگران نسخه‌پیچ می‌گفتند که« ما هیچ وقت امکان تاسیس داروخانه را نداریم و این طرح تنها دست صاحبان داروخانه را برای اخراج ما بازگذاشته است».

دکترهای داروساز طبق قانون موظف بودند که تمام نسخه‌ها را بعد از جمع‌آوری دارو توسط کارگران نسخه‌پیچ، از نظر قیمت، ترکیب آن، نحوه مصرف، عوارض و... کنترل کنند و به دست بیمار بدهند اما این امر نه‌تنها در آن زمان چندان اجرا نمی‌شد بلکه هنوز هم بعد از گذشت 36سال محلی برای مناقشه است.

جالب آنکه چند وقت پیش در سال 1397 اکبر ترکی، عضوکمیسیون بهداشت و درمان مجلس ضمن انتقاد از حضور نداشتن دکتر داروساز یا همان مسئول فنی در داروخانه‌ها ، خواهان نظارت سازمان نظام پزشکی وزارت بهداشت و درمان برای رفع این مشکل شد. او گفت که داروسازان در زمان نسخه‌پیچی در داروخانه‌ها باید نحوه مصرف و عوارض دارو را به بیماران توضیح دهند در غیراین صورت حق بیمار را ضایع کرده‌اند.
 

***

زمانه صف، دوران خرید پیکان و رنو به قید قرعه

کمیته توزیع عادلانه خودرو، یکم آبان‌ماه 1361 فرم شرکت در قرعه‌کشی واگذاری خودرو را در روزنامه‌ها به چاپ رساند و تا پایان وقت اداری 16آبان 1361 به متقاضیان مهلت داد تا درخواست‌های خود را ارائه کنند

زمانه صف، دوران خرید پیکان و رنو به قید قرعه

 

سروش خسروی ، دبیر گروه اقتصاد و بورس
احمد میرخدائی، روزنامه‌نگار





شاید حالا عجیب به‌نظر برسد اما در پاییز سال 61 مردم ایران یک روز عصر پای دکه‌های روزنامه‌فروشی صف کشیدند تا نامشان را در میان اسامی برندگان خوشبخت خرید خودرو در روزنامه‌ها بیابند.

در زمانی دور چارلز دیکنز در پیشانی رمان مشهورش، «داستان دوشهر» نوشت: «بهترین روزگار و بدترین ایام بود. دوران عقل و زمان جهل بود، همه‌‌چیز در پیش‌روی گسترده بود و چیزی در پیش‌روی نبود، همه به سوی بهشت می‌شتافتیم، آن دوره چنان به عصر حاضر شبیه بود که بعضی اصرار داشتند مردم باید این وضع را فقط با درجه عالی بپذیرند».

 حالا حکایت ماست؛ زمانه پیکان دولوکس بود و دوران جولان رنو5. ایران خودرو هنوز تابلوی ایران‌ناسیونال را بربالای سردرش داشت اما در همان ایام جنرال موتورز ایران، در شکل تغییر نام‌یافته‌اش، یعنی پارس خودرو، کشتی‌های آمریکایی را در قالب 3نام شورولت ایران، بیوک ایران و کادیلاک ایران مونتاژ می‌کرد ولی از سال 60 به این سو جنگ و تحریم و همچنین آغاز اقدامات دولت برای قیمت‌گذاری چنان عرصه را بر صنعت مونتاژ‌زده خودروی ایران تنگ کرده بود که تیراژ کل تولید تا حد 10هزار دستگاه در سال کاهش یافت و متقاضیان واقعی و سوداگران بازاری هیچ‌یک دست کوتاهشان به خرمای بالای نخیل نمی‌رسید. از سال 1361 سخن می‌گوییم؛ دولت موقت از سال 58، یعنی درست در نخستین سال پس از پیروزی انقلاب، تحت‌تأثیر جو آن سال‌ها، واردات خودرو را ممنوع کرده بود. خودروسازان داخلی هم از پاسخگویی به تقاضای بازار جامانده بودند. صنعت خودرو که پس از مصادره اموال خیامی‌ها و دیگران، دولتی شده بود، تحت مدیریت یک وزارتخانه تازه تاسیس به نام وزارت صنایع سنگین فعالیت می‌کرد. این وزارتخانه نوپا برای حل گرفتاری‌های بازار، کمیته توزیع عادلانه خودرو را تشکیل داد و سازوکاری درنظر گرفت تا مردم بتوانند با قرعه‌کشی خودرو بخرند. محسن سازگارا، معاون وقت وزارت صنایع سنگین و سرپرست کمیته توزیع عادلانه خودرو که ظاهرا از همان زمان علاقه‌ای ویژه به دیده‌شدن داشت، این خبر را با آب و تاب در رسانه‌ها منتشر کرد.

کمیته توزیع عادلانه خودرو که با هدف جلوگیری از توزیع رانت نهفته در اختلاف قیمت خودرو در کارخانه و بازار میان دلالان و سودجویان تشکیل شده بود شرایطی را برای واگذاری خودرو به متقاضیان تعیین کرده بود که براساس آن اولاً باید حداقل یک سال از سکونت متقاضی در محل ارائه تقاضا می‌گذشت و متقاضی و افراد تحت تکفلش نیز باید فاقد خودرو می‌بودند. ضمناً متقاضی و همسرش نباید از سال 57 هیچ خودرویی از تولیدکنندگان داخلی خریداری کرده باشند و در زمان ارائه تقاضا نیز داشتن گواهینامه به نام متقاضی الزامی بود. این شرایط با تغییراتی برای خرید انواع وسیله نقلیه اعم از کامیون، مینی‌بوس و موتورسیکلت نیز وجود داشت و برای مثال انواع وانت و کامیون به کسانی واگذار می‌شد که راننده بودند و برای امرارمعاش به این خودرو نیاز داشتند و شاید همین موضوع بود که خودرو را به‌عنوان ابزار امرار معاش در جامعه پسا‌انقلابی ایران در دهه 60 جا انداخت.

طبق اعلام محسن سازگارا-سرپرست کمیته توزیع عادلانه خودرو- متقاضیانی که این شرایط را احراز می‌کردند باید برای واگذاری خودرو مبلغ 30هزار تومان و برای واگذاری موتورسیکلت دنده‌ای یاماها 8هزارتومان به اسم خود چک‌بانکی دریافت کرده و کپی آن را به همراه فرم ثبت‌نام، کپی شناسنامه متقاضی و همسر به آدرس کمیته ارسال می‌کردند.

کمیته توزیع عادلانه خودرو، یکم آبان‌ماه 1361 فرم شرکت در قرعه‌کشی واگذاری خودرو را در روزنامه‌ها به چاپ رساند و تا پایان وقت اداری 16آبان 1361 به متقاضیان مهلت داد تا درخواست‌های خود را ارائه کنند. در روزهای 24 و 25آبان‌ماه قرعه‌کشی، انجام و کمیته توزیع عادلانه خودرو دست‌به‌کار تحقیق درباره متقاضیان شد. در ادامه برندگان قرعه‌کشی باید اصل مدارک را ارائه می‌کردند و در نوبت می‌ماندند.

از نکات قابل‌توجه این بود که از یک خانواده فقط یک درخواست پذیرفته می‌شد. احتمالا تنظیم‌کنندگان ضوابط نیم‌نگاهی به قرارداد ترکمانچای داشتند؛ زیرا قرارداد کاملا یک‌طرفه بود، مثلا اعلام شده بود وجه واریزی مشمول هیچ‌گونه سودی نمی‌شود، ضمناً در شرایط قرارداد قید شده بود که اگر تولید خودرو با کاهش مواجه شود یا تحویل آن به تأخیر بیفتد متقاضی حق اعتراض ندارد. حواله این خودروها غیرقابل‌انتقال و ملاک قیمت فروش خودرو نیز قیمت روز تحویل اعلام شده بود.

اطلاعیه‌ای که کمیته توزیع عادلانه خودرو در آبان‌ماه 1361 منتشر کرده حاکی از این است که در آن زمان شرکت ایران ناسیونال سواری پیکان و وانت‌پیکان، شرکت سایپا سواری رنو، شرکت پارس‌خودرو جیپ لندرور هفت‌نفره، توسن و وانت مزدا 1000 و همچنین شرکت زامیاد وانت نیسان را در قالب طرح عرضه کرده بودند. مینی‌بوس بنز، کامیون‌های خاور و موتورسیکلت 80- 100و 125سی‌سی یاماها از دیگر وسایل نقلیه عرضه شده بود.

هرچند شرکت‌ها متعهد شده بودند این محصولات را طبق استانداردهای جاری خود تولید کنند اما وقتی زمان تحویل این خودروها رسید، به‌دلیل شرایط جنگ و تحریم، ایجاد تغییرات بنیادی در برخی از محصولات ناگزیر بود. مثلاً ایران‌خودرو مجبور شد به جای پیکان دولوکس که برای تزئین داشبورد و درهای آن از چوب استفاده می‌شد و صندلی‌های بهتری داشت، پیکان کارلوکس را تحویل دهد که صندلی و تزئیناتش عادی بود و حتی سیستم صوتی و بخاری هم از آن حذف شده بود. به این ترتیب پیکان، خودروی محبوب آن زمان مردم ایران، در پایان اجرای طرح قرعه‌کشی، به شیر بی‌یال و دم و اشکمی شبیه شده بود که با وجود کیفیت پایین، همچنان مشتری داشت؛ به هرحال لنگه کفش در بیابان غنیمت بود.
 

***

حدیث پری‌داران

حدیث پری‌داران

میلاد حسینی| روزنامه نگار



وقتی به رمانی که سال‌ها قبل خوانده‌ایم فکر می‌کنیم چه چیز بیشتر یادمان می‌آید؟ روایت اصلی قصه یا حال‌وهوای روزهایی که کتاب را در دست گرفته بودیم؟ «آواز کشتگان» رضا براهنی که رمانی‌ا‌ست گره‌خورده با تاریخ، در زندگی من هم گره‌خورده با تاریخی کوچک اما مهم؛ خرداد سال 90 و فرجه امتحانات دومین ترم از دانشگاه و نسخه قدیمی و کهنه آواز کشتگان که عطفش با چسب نواری سفت‌شده بود را از کتابفروشی داروین خریدم (حمیدطالبی از منصف‌ترین کتابفروش‌هایی‌ا‌ست که با آنها برخورد داشتم). پدر و مادر و برادرم به سفر رفتند و احتمالا دلیل نرفتن من ماندن و مرور درس‌ها بود. اما 3-2روز از خانه بیرون نرفتم و آواز کشتگان را کلمه به کلمه بلعیدم و مبهوت شدم از قدرت روایی و فضاسازی نویسنده‌اش که دکتر شریفی و مصایبش را تا این حد توانسته پروبال دهد. وجه بیرونی‌ آن روزها برای من به اندازه متنِ رمان پررنگ است و حتی ساعت و روزی که کتاب را تمام کردم را هم یادم مانده و اینکه بعدش به کی زنگ زدم و کجا رفتم! 

آواز کشتگان رمانی‌ا‌ست درباره دکتر محمود شریفی که استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه تهران است که به‌خاطر نوشته‌هایش علیه رژیم پهلوی راهی زندان می‌شود. اما با بازگشتش از مقام استادی کنار گذاشته و به کارمند بخش اداری تبدیل می‌شود. صحنه‌هایی هولناک از شکنجه و زندان و کابل و شوک برقی، تکه‌های پررنگی‌ا‌ست که از ذهن مخاطب رمان بیرون نمی‌رود. نقطه عطف رمان جایی‌ا‌ست که زند‌گی و مرگ برای دکتر شریفی فرقی با هم ندارند. عده‌ای آزادشدنش را دلیل نفوذی‌بودن یا آدم‌فروشی استاد سابق می‌دانند. اما زند‌گی او باز هم تلخ‌تر و رمان به سویی دیگر کشانده می‌شود. شریفی باید اعتراف کند مقاله‌هایی که در خارج از ایران منتشر می‌شده علیه شاه و ساواک، کارِ‌ اوست... و تکه‌هایی از وقایعی تاریخی تجسم می‌شود؛ ۳۰تیر... ۲۸مرداد و ۱۵ خرداد.

به  آواز کشتگان که فکر می‌کنم چه تکه‌ای پررنگ‌تر است؟ آن تکه از فصل بلند حدیث پری‌داران که دکتر شریفی در مخزن کتابخانه نشسته و قصه‌ای درباره حمله گرگ‌ها به تبریز را طرح‌ریزی می‌کند، پررنگ‌ترین چیزی‌ا‌ست که در خاطرم مانده؛ ماجرایی که ‌شباهت دارد به تکه گرگ اجنبی‌کش رازهای سرزمین من و می‌دانیم براهنی طرح بسیاری از قصه‌هایش را پشت میز یا حتی سرکلاس دانشگاه نوشته. و بعد کمی جلوتر پروژه بازجویی‌عجیب از او و اتفاقات و شلوغی‌هایی در دانشگاه به یادم می‌آید که مأمور ساواک بالاسر شریفی ایستاده... اینها چیزهایی‌ا‌ست که بعد از 7‌سال از خواندن یک کتاب می‌شود چشم بست و روزها را به‌خاطر آورد و تجربه چنین صحنه‌ها و اتفاقاتی در روایت یک رمان را سنجید با رفتار بیرونی‌ای که وقت خواندنش داشته‌ایم.
 

***

اکران سیاست در سینماهای تهران

مسعود پویا

جدول اکران سینماها که هر روز در اطلاعات و کیهان چاپ می‌شد از پرخواننده‌های ستون‌های مطبوعات بود؛ جدولی که نقشی کلیدی در تعیین سبد فرهنگی مردم ایفا می‌کرد. در روزگاری که سینما رفتن هنوز مهم‌ترین تفریح مردم بود، خیلی‌ها روزنامه را برای جدول اکرانش می‌خریدند.

بازار داغ اکران فیلم خارجی

مردم در سال61 به تماشای چه فیلم‌هایی می‌رفتند؟ مروری بر فیلم‌های اکران شده در این سال از سبدی متنوع حکایت دارد. بیش از 200 فیلم در فاصله فروردین تا اواخر بهمن 61 در سینماهای تهران به نمایش درآمده‌اند. ماهنامه سینمایی فیلم در سومین شماره‌اش نام همه فیلم‌های اکران شده در سال را با این توضیح به‌چاپ رسانید: «لازم به توضیح است که نام این فیلم‌ها براساس برنامه سینماها که هر روز در روزنامه‌ها به‌ چاپ می‌رسید استخراج شده. در این برنامه تنها نام 90 سینما از 120 سینمای تهران به چاپ می‌رسد.

اما باتوجه به اینکه فیلم‌ها عموما تکراری هستند و پس از پایان نمایش در یک سینما از سینمای دیگری سر درمی‌آورند، به احتمال قوی فیلم‌های نمایش داده شده در 30 سینمای باقی‌مانده نیز در میان همین فیلم‌هاست».

در شرایطی که تولیدات سینمای ایران انگشت‌شمار است بازار اکران در اختیار فیلم‌های قدیمی خارجی و ایرانی قرار دارد چون اغلب فیلم‌های فارسی در شرایط تازه امکان نمایش ندارند، اکثر فیلم‌های اکران را آثار خارجی تشکیل می‌دادند.

سال 61 بازار فیلم‌های سیاسی همچنان داغ است حتی در ملودرام اشک‌انگیز «دختر گل‌فروش» محصول کره شمالی هم در انتها انقلابی دهقانی رخ می‌دهد.

نمایش فیلم‌های سیاسی در فیلمخانه

فیلمخانه ملی ایران در فروردین 61 هفته‌فیلمی به مناسبت روز جمهوری اسلامی برگزار کرد که نگاهی به ترکیب فیلم‌ها حال و هوای آن روزها را بازتاب می‌دهد: «دسامبر» (الجزایر)، «بیداد» (مکزیک)، «من کوبا هستم» (کوبا)، «زنده باد لومومبا» 
(شوروی)، «رم شهر بی‌دفاع» (ایتالیا)، «کشتار در رم» (ایتالیا)، «مبارزان فلسطین» (فلسطین) و 2 فیلم ایرانی «سفر سنگ» و «خون بارش».

 سینما فرهنگ، میزبان علاقه‌مندان حضور در این هفته فیلم بود و طبق آگهی منتشر شده در روزنامه اطلاعات درآمد حاصله به نفع جنگ‌زدگان مورد استفاده قرار می‌گرفت.

جدول روزانه سینماها که در روزنامه‌ها به چاپ می‌رسید جزو پرخواننده‌ترین ستون‌های مطبوعات بود


***

 

 

ملاقات با والدین

دانشجویان خارج از کشور چگونه با خانواده‌های خود دیدار می‌کردند ؟

شیوا نوروزی

تحصیل در خارج از کشور همیشه دغدغه و دردسرهای زیادی را در هر دورانی برای دانشجویان و خانواده‌ها دارد که دلتنگی و دوری از خانواده و لحظه‌شماری برای دیدار دوباره بر تحمل این شرایط دامن می‌زند. خروج والدین هم در بعضی دهه‌ها شرایط و ضوابط خاص خود را داشته. وزارت فرهنگ و آموزش‌عالی در مورد نحوه خروج والدین دانشجویان مشغول تحصیل در خارج از کشور در سال61 شرایطی را درنظر گرفته بود تا این کار با دغدغه کمتری انجام شود. در آن زمان طبق گفته  عباس طائب، معاون دانشجویی  این وزارتخانه خروج خانواده‌ها به‌صورت گروهی نبود بلکه پس از دریافت معرفی‌نامه از وزارتخانه، به اداره گذرنامه مراجعه و پس از انجام تشریفات اداری، خروج امکان‌پذیر می‌شد. تنها ضابطه‌ای که برای خروج درنظر گرفته شده بود، تعلق گرفتن ارز در نیمسال دوم سال60 به دانشجویان بود که خانواده‌ها با پرکردن فرم درخواست مربوطه و ضمیمه کردن فتوکپی حواله صدور ارز می‌توانستند درخواست خروج از کشور کنند. طبق گفته طائب مقدار ارز و مدت اقامت والدین به ضوابط بانک مرکزی و اداره گذرنامه ربط داشته. البته توصیه او به والدین دانشجویان در سال61 این بود که اگر می‌توانند فرزندانشان را ترغیب به آمدن به ایران کنند تا ضمن دیدار با والدین، اقوام و آشنایان، بیشتر در جریان مسائل جاری کشور و خبرسازی‌های عجیب و غریب خبرگزاری‌های صهیونیستی و امپریالیستی در نشر اخبار ضد‌جمهوری اسلامی در خارج از کشور قرار گیرند. در چنین فضایی وزارت فرهنگ و آموزش‌عالی اعلام کرده بود کلیه دانشجویانی که در رشته‌های معتبر در دانشگاه‌های معتبر تحصیل می‌کنند اگرچه حتی از ارز دانشجویی برخوردار نباشند می‌توانند به ایران مسافرت و به‌راحتی بازگشت کنند که همسران‌شان را نیز شامل می‌شد.

توزیع عادلانه خودرو با مالیات

این تصور را که خرید خودرو از شرکت‌های خودروسازی و نمایندگی‌های داخلی حق به‌جانب برای قشر متوسط و حتی قشر مرفه جامعه در سال‌های اخیر به فرایندی عجیب و غریب و خنده‌دار تبدیل شده ، به فراموشی بسپارید. اوایل دهه 60 در ایران پس از انقلاب، دهه‌ای کلیدی، پراسترس و مملو از صف‌های عریض و طویل برای نیازمندان و متقاضیان خودرو بوده‌است. اگرچه دهه‌های 50 و 70 شمسی نیز در تاریخ بازار خودروی ایران به دهه‌های اوج واردات خودروهای لوکس مشهورند، اما دهه60 و به‌صورت ویژه سال1361، نقطه آغاز اجرای طرحی بود  به نام «توزیع عادلانه خودرو»که برمبنای قرعه کشی به ثبت‌نام کنندگان خودرو تعلق می‌گرفت. باوجود اینکه در روزنامه‌های همان سال نیز به ترافیک به‌عنوان مشکل و مسئله‌ای قدیمی اشاره شده‌  که حل آن نیازمند برنامه‌هایی دقیق و ‌اصولی بوده‌است، برنامه‌هایی که گویا هنوز هم به‌بار ننشسته‌اند؛ اما خواندن هفت‌خوانی که در آن سال شهروندان برای خرید خودرو باید از آن می‌گذشتند، نشان از اهمیت بالای تملک خودرو در دورانی را دارد که مالکان برای خریداری خودروهای داخلی مدل 61 باید از 4000تا 16000تومان و برای خودروهای خارجی از 80هزار تا 32هزار تومان مالیات می‌دادند.
 

***

خبرهای کوتاه اجتماعی از سال 61

 

دکتری که قاچاقچی شد  بعضی‌ها اصولا به یک آب باریکه اعتقاد خاصی ندارند و ترجیح می‌دهند از روش‌هایی عجیب که عقل هیچ جنی به آن نمی‌رسد پولدار شوند؛ برای مثال یک دکتر داروساز که در خیابان فروردین تهران داروخانه داشته به‌علت خرید، فروش و قاچاق تریاک دستگیر شده. جناب دکتر ادعا کرده که خانواده‌اش آمریکا هستند و او می‌خواسته با فروش اموال و خرید تریاک و بردن آن به آمریکا پولدارتر شود که ظاهرا آقای دکتر خیلی فیلم می‌دیده و فکر می‌کرده بردن تریاک از اینجا به آمریکا مثل واردات خودروهای 8سیلندر به کشور راحت است. البته دکتر ما کلی هم برای این کار فکر کرده بود و از یک نجار خواسته بود برایش یک کیف مخصوص بسازد و تریاک‌ها را هم از شمال تأمین می‌کرده است. خلاصه که آقای دکتر دستگیر، اموالش ضبط و نام و نشانش هم در روزنامه چاپ می‌شود تا بقیه از این کارها نکنند.

آینده خودروهای جهان  در دهه60 مردم ساده بودند و هر خبری را باور می‌کردند؛ مثلا یک شرکت سوئدی اعلام کرده بود در آینده خودروها می‌توانند از هر طرفی که بخواهند حرکت کنند و با چرخ‌های اختراع‌شده ‌این شرکت دیگر هیچ محدودیتی در کار نخواهد بود. لکن همین الان می‌بینیم که «زه» خودرو تبدیل به آپشن شده و اینکه خودرو راه مستقیم برود خودش‌رؤیاست؛ لذا ملت محل خرس هم به حرکت از چهار طرف نمی‌گذارند و ترجیح می‌دهند با واقعیات روبه‌رو شوند.

دوباره می‌سازمت وطن بحث بازسازی مناطق جنگ‌زده از همان روزهای اول آغاز جنگ مطرح بوده و هر روز اخباری مبنی بر اختصاص بودجه به شهرهای مختلف منتشر می‌شده؛ مثلا 100میلیون تومان برای بازسازی شبکه‌های انتقال آب و برق که الان با این پول می‌شود 10تا کولر گازی خرید یا مثلا دستور ساخت 2200واحد مسکونی برای مردم دزفول و ایلام که ساخت هرکدام حدود 110هزار تومان هزینه داشته و با این پول الان می‌توان 30تا فلافل بدون نوشابه خرید و از خوردنش لذت برد.

متلک ننداز!  از مشکلات لاینحل در ایران بحث حمل‌ونقل عمومی است که از زمان اختراع چرخ تا حالا ادامه داشته و همیشه در ساعات اوج ترافیک، 480نفر در صف ایستاده‌اند تا اتوبوس برسد و وقتی هم که می‌رسد تا سقفش آدم چیده‌اند و حتی با «مهربون‌تر»بودن هم هیچ‌چیزی نمی‌تواند واردش شود. این مشکل در دهه 60 نسبت به الان خیلی بیشتر بوده و مسافر از راننده، راننده از مسافر، مسئول خط از هر دو و خلاصه همه از هم شاکی بوده‌اند. این وسط، راننده‌‌ها خیلی ناراحت بوده‌اند و در پیامی که در روزنامه چاپ شده گفته‌اند: «بعضی از مسافران توقع دارند همین که پایشان را از خانه بیرون گذاشتند، اتوبوس جلوی پایشان ترمز کند و آنها را سوار کند.» که نشان از سطح آرمانگرایی ملت دارد و البته اضافه کرده‌اند: «از صبح تا بعدازظهر در خیابان‌های شلوغ تهران مشغول جابه‌جایی مسافران هستیم و دیگر تحمل شنیدن متلک و حرف‌های نیشدار از مردم را نداریم.» که یک‌جورهایی تهدید تلویحی مسافران به شمار می‌رود ولی خب، ظاهرا با ریش‌سفیدی حل شده و 2طرف دعوا با هم راه آمده‌اند.

حمل‌کننده سرباز نیازمندیم  سرباز باید سختی بکشد تا بالاخره قدر خانواده را بداند، به همین منظور حمل‌ونقل این گونه از انسان باید به سختی هرچه تمام‌تر انجام گیرد و با توجه به شرایط جنگی کشور در سال 61، امکان استفاده از خودروهای نظامی نبوده و برای همین ژاندارمری تصمیم گرفت تا «حمل مشمولین و مامورین» را از طریق مناقصه واگذار کند؛ یعنی چه‌کسی با کمترین هزینه سربازها را از خیابان جمع می‌کند و به مقصد می‌رساند. این یعنی خصوصی‌سازی‌ در اوایل انقلاب حتی از الان هم بیشتر در جریان بوده است.

مژه پیوندی رسید  شما نباید فکر کنید که اول انقلاب، امکانات کم بوده و ملت همه‌اش درگیر جنگ و پیدا کردن سرپناه بوده‌اند. نه‌خیر! خیلی از مردم همان موقع هم زندگی‌شان را می‌کردند و مهم‌ترین دغدغه‌شان این بود که چگونه می‌توانند مژه‌هایی زیباتر، بلندتر و خفن‌تر داشته باشند. برای از بین بردن این دغدغه بعضی از آرایشگاه‌ها اقدام به آرایش کامل و پیوند مژه برای عروس‌ها می‌کردند که هزینه‌اش 2هزارتومان می‌شده که آن موقع پول کمی نبوده. منتها الان کسی نیست که از او بپرسیم مژه پیوندی را از کی یا از کجا می‌گرفته‌اند و مثلا حاصل پیوند مژه ایرانی با اروپایی چه می‌شده و آیا یک نفر در آرایشگاه به‌عنوان منبع مژه پیوندی بوده و مثلا از او مژه می‌گرفته‌اند و اینها. با وجود این، نفس خوشحال بودن ملت برایمان جالب بود.

اوج مشتری‌مداری  گاهی آگهی‌ها و گزارش‌هایی که در روزنامه‌های اوایل انقلاب چاپ شده به حدی دراماتیک است که باعث می‌شود اشک در چشمان همه حلقه بزند. مثلا در اسفند 61، شرکت تعاونی تهیه و توزیع طاقه‌فروشان قماش تهران یک آگهی برای توزیع چادر مشکی داده که در آن قیمت هر قواره را 2050ریال اعلام کرده، اما بعدش این آگهی را اصلاح کرده و قیمت را 2020ریال اعلام کرده و به‌خاطر این اشتباه از همه عذرخواهی کرده. آن موقع اعضای این اتحادیه فکر نمی‌کردند که 36سال بعد با 2020ریال 2تا بستنی کیم بیشتر نمی‌دهند و هر قواره چادر مشکی 5میلیون ریال قیمت خواهد داشت و تازه کسی به‌خاطر تغییرات قیمتش عذرخواهی هم نخواهد کرد.

***

نماهایی از 10 رویداد مهم سال 61


شادی رزمندگان پس از آزادی خرمشهر










اجتماع رزمندگان در خرمشهر پس از آزادی این شهر 







کلید واژه ها: 40 سال 40 روز


نظر شما :