مجله مکتب اسلام به روایت خسروشاهی
***
مجله مکتب اسلام، از طرف چه کسانی پایهگذاری شد؟ آیا قبل از مجله مکتب اسلام نشریه دیگری که صبغه حوزوی داشته باشد منتشر میشد؟
قبل از تأسیس و انتشار مجله ماهنامه «درسهایی از مکتب اسلام» که بعدها به نام «مکتب اسلام» معروف شد، از سوی جمعی از فضلای حوزه علمیه قم و با پشتیبانی مادی و معنوی مرجعیت شیعه، در شهرستان قم، چندین نشریه اعم از مجله و هفته نامه، منتشر میگردید که البته هیچکدام از آنها وابسته رسمی به حوزه نبودند، یعنی اصولاً علیرغم اینکه نویسندگان بعضی از آنها از فضلای حوزه بودند، ولی آن نشریات ارگان حوزه علمیه قم به شمار نمیآمدند. از جمله آنها مجله ماهانه «همایون» بود که اولین شماره آن در تاریخ مهر ماه ۱۳۱۳، با سرمایه آقای محمد همایونپور منتشر شد و آخرین شماره آن در مهرماه ۱۳۱۴ انتشار یافت و در واقع، در مجموع فقط ده شماره از این مجله به چاپ رسید. مجله دیگری تحت عنوان «راه سلامت» که یک نشریه فرهنگی ـ بهداشتی ـ علمی بود، بطور ماهانه از تیر ماه ۱۳۱۶ شروع به انتشار نمود وتوانست ۸ شماره در ۸ ماه منتشر نماید. مجله شعار اسلام، نیز ضمیمه روزنامه استوار بود که فقط دو شماره از آن منتشر گردید.
روزنامه کامکار، فریاد قم، پیکار مردان، قیام قم، صدای قم، ارمغان قم، اخبار قم، تمدن قم، آواره، پیام قم، فروزان قم، از جرائد قم بودند که متأسفانه از این هفته نامهها، فقط شمارههای معدود و محدودی منتشر گردید و هر کدام پس از مدت کوتاهی به علت عدم استقبال مردم و یا سپری شدن هدف! ـ که گاهی برای انتخابات بود ـ همگی تعطیل شدند. حدود ۱۵ نشریه و روزنامه دیگر نیز در قم امتیاز گرفتند که هیچکدام از آنها حتی یک شماره هم منتشر نساختند. علاوه بر اینها، هفته نامههای استوار و سرچشمه هم مدت مدیدی به عنوان نشریات هفتگی و رسمی شهر «قم»، بطور مرتب و منظم منتشر میشدند و نویسندگان آن دو نیز، گاهی از فضلای حوزه علمیه بودند. از دیگر نشریاتی که قبل از مجله مکتب اسلام در قم منتشر میشد مجله «مجموعه حکمت» بود که نخست به طور «دو هفتگی» و سپس به شکل «ماهانه» منتشر میشد.
آغاز انتشار مجله دوهفتگی «مجموعه حکمت» به سال ۱۳۳۱ بر میگردد که من از «تبریز» ـ و در ۱۵ سالگی ـ مشترک آن شده بودم و گهگاهی مقالاتی کوتاه و با امضای مستعار «س. هـ. تبریزی» بر آن میفرستادم که چاپ میشد. اما نویسندگان اصلی این مجموعه در واقع فضلای معروف حوزه علمیه قم بودند.
کمی درباره «مجموعه حکمت» بیشتر توضیح دهید، بویژه اینکه بعضی از فضلای معروف حوزه در آن مقاله مینوشتند؟
«مجموعه حکمت» از سوی برادران برقعی، منتشر میگردید. خاندان برقعی، از سادات معروف و عریق قم هستند. ناشران مجله از این سلسله جلیه بودند و این برادران عبارت بودند از: سید فخرالدین برقعی، سید یحیی برقعی، سید صدرالدین برقعی، سید ناصر برقعی. این برادران در بازار بزرگ و معروف قم مرکز توزیع کتاب و لوازم التحریر فروشی داشتند و به موازات آن، یک چاپخانهای دایر کرده بودند به نام «چاپخانه حکمت» که ماشین آلات و محل چاپ در طبقه پایین و زیرین ساختمان و بخش اداری و حروفچینی و صحافی آن در طبقه فوقانی محل مزبور قرار داشت. شاید همۀ مغازههای موجود در این تیمچه فرش فروشی بود و تنها مرکز غیر فروش، همین واحد «چاپخانه حکمت» بود. البته در آن دوران، حروفچینی کتاب و نشریه با دست انجام میگرفت و عدهای از کارگران در بخش حروفچینی از حروف سربی جای گرفته در «گارسههای ویژه چوبی»، استفاده میکردند و با سرعتی البته کمتر از تایپ و کامپیوتر!، به حروفچینی متون کتابها و مقالات مجلهها و یا روزنامهها مشغول بودند.
اداره چاپخانه به عهده آقا یحیی و آقا صدرا بود و مسئول اداره کتابفروشی هم حاج آقا فخرالدین و آقا ناصر بودند. با توجه به امکانات چاپخانهای که برادران برقعی داشتند از روی انگیزه خدمت به مذهب و فرهنگ، در سال ۱۳۳۱ به فکر چاپ و نشر مجلهای افتادند که جای آن در شهری چون «قم» خالی بود. امتیاز و مجوز نشر مجله «مجموعه حکمت» را مرحوم فخرالدین برقعی اخذ کرده بود و نخستین شماره آن ـ با مدیر مسئولی سید یحیی برقعی ـ در تاریخ ۲. ۳. ۱۳۳۱ انتشار یافت. این مجله که در ۲۰ صفحه با کاغذ کاهی، هر دو هفته یک بار چاپ میشد، به قیمت ۵. ۳ (سه ریال و دهشاهی) عرضه میگردید!
اغلب نویسندگان مجله، فضلای معروف آن زمان حوزه علمیه قم بودند که بعدها از اساتید و علما و مراجع و آیات محسوب شدند. اسامی بعضی از آنها که در شمارههای مختلف مجله آمده عبارت بود از: ابوالقاسم دانش آشتیانی، سید ناصرالدین آرام (مسئول کتابخانه آستانه مقدسه قم) شیخ مجتبی عراقی، شیخ ابوالفضل زاهدی قمی، شیخ مرتضی مطهری، ناصر مکارم شیرازی، محمد واعظزاده فراغ، جعفر سبحانی، حسین نوری، علی دوانی، محمد یزدی، حیدرعلی قلمداران و اینجانب (سید هادی خسروشاهی ـ از تبریز)... که اتفاقاً اغلب آقایان هم، با توجه به شرایط حاکم بر حوزه، از نام مستعار استفاده میکردند!
ترتیب انتشار مجله «مجموعه حکمت» چگونه بود؟ و چه عواملی باعث انتشار آن گردید؟
مجله در سال نخست خود، دوهفتگی منتشر میشد. از سال دوم به صورت ماهانه انتشار یافت ولی پس از چند ماه، به علت مشکلات مالی، علیرغم درخواست کمک از مشترکین، تعطیل گردید. از سال ۳۲ به بعد که بنده به قم آمدم، روی همان سابقه آشنایی و همکاری از تبریز، به سراغ آقای فخرالدین رفتم که مجله را مجدداً منتشر سازند! ایشان علاوه بر مشکلات مالی، از مشکل دریافت مقالات مفید از اساتید شکوه داشتند!.. من قول دادم که مقالات مورد نیاز مجله را از فضلای قم و اساتید معروف تهران و شهرستانها که با آنها در تماس بودم و ارتباط داشتم، تهیه و جمع آوری کنم... این بود که برادران برقعی به انتشار دوره جدید ـ سال سوم ـ آن اقدام کردند و من هم طبق وعده، مقالات متعددی از دوستان و اساتید قم و تهران، از جمله مرحوم آیت الله طالقانی، استاد مهندس بازرگان، مهندس معینفر، مهندس محمدباقر رضوی و دیگران اخذ کردم که در شمارههای دوره جدید، مجله درج گردید و روی همین اصل، آقای فخرالدین برقعی از همان آغاز نشر دوره جدید مجله، از من خواست که سردبیری مجله را به عهده بگیرم و من هم به شرط عدم درج نامم به عنوان سردبیر، با توجه به شرایط حوزه، آن را پذیرفتم و سال سوم مجله و چند شماره از سال چهارم با سردبیری بنده انتشار یافت. ولی بعد، به علت نشر مقالاتی از دراویش گنابادی و اهل تصوف در مجله، بنده کنار رفتم و میدانستم که با این روش انتشار مجله از قم، دوام نخواهد آورد و اتفاقاً به همین سبب، مدتی نگذشت که مجله از مقالات نویسندگان اصلی و معروف حوزوی محروم شد و درواقع موقعیت خود را از دست داد و پس از نشر شماره ۸ سال چهارم (در تاریخ: تیرماه ۱۳۴۰)، تعطیل گردید.
متأسفانه برادران برقعی همگی در گذشتهاند و از آنها فقط «چاپخانه حکمت» به یادگار مانده است که گویا توسط بعضی از فرزندان آنها اداره میشود و به چاپ و نشر کتب و مجلات اسلامی نهادهای حوزوی، ادامه میدهد.
از چگونگی تأسیس مجله مکتب اسلام بگویید و اینکه توسط چه کسی و با همکاری چه کسانی شکل گرفت؟
مجله «درسهایی از مکتب اسلام» توسط اساتید و فضلای محترم حوزه: آقایان: سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، مجدالدین محلاتی، ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، حسین نوری، محمد واعظزاده خراسانی، سید موسی صدر، سید مرتضی جزائری و علی دوانی پایه گذاری گردید و از سال ۱۳۳۷، انتشار یافت که با توجه به وجهه و معروفیت نویسندگان و گردانندگان آن، با موفقیت همراه شد و یکی از مراجع وقت، پشتیبان معنوی و واقعی مجله به شمار میرفت و هیئت مالی مجله هم که عمدتاً آذربایجانی و از یاران یا مقلدان ایشان بودند، پشتوانه مالی مجله محسوب میشدند که از آن جمله حاج مجید پرکار، حاج اسماعیل سیگاری، حاج فرج نعمتزاده، حاج موسی ابریشمچی، حاج سید مصطفی عالی نسب، حاج ابوالفضل احمدی، حاج کریم انصارین، حاج حسین کاغذیان، حاج بیوک جورابچی، حاج عباسعلی خامه چی، حاج محمد کلاهی و... بودند.
عکسالعمل حوزویان و عامه مردم درباره این نشریه و استقبال از آن چگونه بود؟
واکنش نسل جوان حوزه و علمای روشن بین و دوراندیش، بسیار مثبت و تشویق کننده بود، البته عامه مردم ایران، در سراسر کشور از آنجایی که محافل مذهبی عموماً، فاقد یک نشریه مفید و ارزشمند و پرمحتوی بودند، از انتشار مجله استقبال خوبی بعمل آوردند و در مراحل نخستین هم اصولاً توزیع و فروش مجله، «مردمی» بود. مساجد و هیئتها و مراکز فرهنگی مذهبی پایگاه نشر آن بود و بدین ترتیب مجله از توزیع وسیع و خوبی برخوردار بود و به همین دلیل هم تیراژ آن به سرعت افزایش یافت.
من بخاطر دارم که اول هر ماه که مجله منتشر میگردید، بنده همراه زنده یاد علی حجتی کرمانی، حدود یک صد نسخه از آن را برای عرضه به دانشجویان، به مسجد هدایت که امامت آن به عهدۀ آیت الله طالقانی بود ـ در خیابان اسلامبول تهران ـ میبردیم و به نگهبانان مسجد میسپردیم و چون قیمت مجله هم فقط ده ریال بود، موقع مراجعت میدیدیم که تمام نسخ آن به فروش رفته و نگهبان مسجد هم پول کامل آنها را یکجا تحویل میداد. این البته نشان دهنده نوع استقبال دانشجویان و افراد با گرایشها و سلیقههای گوناگون بود.
متأسفانه همزمان، گروهی از متحجرین! و افراد متعلق به دوران پیشین! نیز در حوزه به مخالفت پرداختند و در این اخلال و تخریب، تا آنجا پیش رفتند که مدعی شدند طلبهها دیگر درس نمیخوانند! و همه «روزنامه نویس»! شدهاند... و نزدیک بود که ذهن مرحوم آیتالله بروجردی را که عملاً با نشر مجله مکتب اسلام موافقت کرده بود، مشوب سازند و مانند تعطیل نمودن درس فلسفه مرحوم علامه بزرگوار، سید محمد حسین طباطبایی از انتشار مجله نیز جلوگیری کنند!.
اما فعالیت و اقدامات اعضا مکتب اسلام بویژه امام موسی صدر و مرحوم علی دوانی و دیگر افاضل که در نزد آیتالله بروجردی محترم و محبوب بودند، این مسئله خاتمه یافت و مجله به انتشار خود ادامه داد و با توجه به محتوای آنکه اغلب بحثهایی در زمینه تفسیر و حدیث و کلام و تاریخ بود، کم کم مخالفتها فروکش کرد و مجله به پیشرفت خود ادامه داد تا آنجا که تیراژ آن به بیش از یک صد هزار نسخه رسیده بود که در آن دوران این رقم در میان کل مطبوعات کشور، بیسابقه بود.
در واقع مکتب اسلام توانست جایگاه خاصی در میان مطبوعات و نشریات آن دوران پیدا کند بویژه برخلاف اغلب مطبوعات تهران و شهرستانها که به نحوی در جناح حاکمیت قرار داشتند و از لحاظ محتوی هم متأسفانه فاقد اصالت و معنویت بودند، روی همین اصل در هیچ خانواده مذهبی این نشریات راه نداشت و تنها مکتب اسلام بود که با بیش از صد هزار تیراژ توانست در میان خانوادهها راه باز کند و جایگاه ممتازی به دست آورد.
مجله همکاران دیگری هم غیر از اساتیدی که نام بردید داشت؟
افاضلی که بنده نام بردم در واقع مؤسسین اصلی مکتب اسلام بودند که هدف اصلی آنها فقط نشر یک مجله نبود بلکه برنامههای فرهنگی وسیعی داشتند که قرار بود تحت عنوان این سازمان یا مؤسسه ـ مکتب اسلام ـ انجام پذیرد. البته اساتید و دانشمندان دیگری هم به تدریج به عنوان افراد و شخصیتهای مستقل غیر وابسته به سازمان مکتب اسلام، مقالاتی در مجله مینوشتند که اسامی بعضی از آنها ـ که به خاطرم مانده ـ عبارت است از آیات عظام و حجج اسلام آقایان: علامه سید محمدحسین طباطبایی، لطف الله صافی گلپایگانی، سید موسی شبیری زنجانی، محمد موحدی لنکرانی، علی احمدی میانجی، احمد آذری قمی، سید مهدی روحانی، حسین شب زنده دار، شهابالدین اشراقی، محمد جواد باهنر، عبدالمجید رشیدپور، سید غلامرضا سعیدی و... یعنی این بزرگان عضو هیئت تحریریه و مؤسس نبودند، اما با مجله همکاری داشتند و گهگاهی مقالاتی مینوشتند که در مجله درج میشد.
پس از کنارهگیری و یا استعفای جمعی از آقایان، اداره تحریریه مجله به چه صورتی در آمد؟
کنارهگیری یا سفر بعضی از اساتید و بزرگان به تهران، مشهد، شیراز و لبنان، البته برای مجله سنگین بود، ولی چون نشر مجله یک اقدام جمعی بود و به «فرد» خاصی وابسته نبود، همچنان به راه خود ادامه داد و به نظرم از سال سوم انتشار، گروه دیگری از فضلا به عنوان «هیئت تحریریه فرعی» در کنار «هیئت تحریریه اصلی» که در آن ایام فقط چهار نفر از آنان حضور داشتند ـ ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، حسین نوری، علی دوانی ـ به یاری مجله شتافتند و فارغ البالتر از دوستان دیگر، به نوشتن مقالات جدید در زمینههای مختلف پرداختند. اعضاء این گروه عبارت بودند از: عباسعلی عمید زنجانی، حسین حقانی زنجانی، زین العابدین قربانی، محمد مجتهد شبستری، علی حجتی کرمانی، رضا گلسرخی کاشانی، یعقوب جعفری و اینجانب سید هادی خسروشاهی. البته بنده قبل از عضویت رسمی در هیئت دوم هم در واقع از سال دوم مجله، با آن همکاری داشتم و مقالاتی با امضای مستعار: س. هدی درباره مسائل جهان اسلام در آن مینوشتم.
پس از چند سال، برای تکمیل کادر مجله و به علت اشتغالات گوناگون اعضاء اصلی و فرعی مجله، دوستان و فضلای دیگری به عضویت تحریریه مجله پیوستند که عبارت بودند از آقایان: داود الهامی، مهدی پیشوایی، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، کامل خیرخواه، هادی دوست محمدی، علی اکبر حسنی و شهید سید محمد کاظم دانش. این دوستان را شاید بتوانیم بگوییم که «نسل سوم» هیئت علمی یا تحریری مجله بودند ولی همزمان، اساتید دیگری نیز با مجله همکاری داشتند که از آن جمله بودند آقایان: سید مجتبی موسوی لاری، دکتر احمد بهشتی، صدرالدین بلاغی، سید غلامرضا سعیدی، دکتر منصور اشرفی، دکتر ابوتراب نفیسی، دکتر احمد صبور اردوبادی، دکتر علی پریور، مهندس ذبیح الله دبیر، دکتر علی اکبر شهابی، محمود حکیمی و احمد راد و...
گفته میشود که در اثر اختلاف بین مؤسسین، چندین امتیاز مجله دیگر گرفته شد؟
اول باید عرض کنم که سمت صاحب امتیازی مجله در آن شرایط و جوّ حوزه، کار مطلوبی بشمار نمیآمد و در واقع نوعی «فداکاری» لازم بود که کسی این عنوان را بپذیرد... من تا آنجا که یادم هست و مرحوم استاد علی دوانی از موسسان مجله هم در خاطرات زندگی خود ـ نقد عمر ـ به طور شفاف آن را نوشته است، سرانجام آیت الله ناصر مکارم بین همه اعضاء با از خودگذشتگی این مسئولیت را پذیرفت و امتیاز مجله «درسهایی از مکتب اسلام» پس از پی گیری های لازم، به نام ایشان صادر شد...
... بدنبال احضار ایشان به «فرمانداری» و اخطار به اینکه مجله را متوقف کنند، امام موسی صدر با داشتن مدرک لیسانس، امتیاز مجله دیگری بنام «از مکتب اسلام» را دریافت نمود تا اگر امتیاز اول، مشکلی دراز مدت یافت از امتیاز دوم استفاده شود... که با مهاجرت ایشان به لبنان از این امتیاز، استفاده نشد و ممنوعیت انتشار «درس هایی از مکتب اسلام» هم با اخطار آیت الله بروجردی برطرف گردید و ظاهراً فرمانداری قم، کتباً عذرخواهی نمود! و مجله به انتشار خود ادامه داد.
پس از مدتها، به دلائل دیگری! امتیاز سومی و این بار تحت عنوان «مکتب اسلام» به نام آقای احمد عباسی صادر شد که گویا هدفشان این بود که در صورت کنارهگیری اعضاء محترم مجله نخست، این بار «مکتب اسلام» بجای آن منتشر گردد... که چون دوستان کنارهگیری نکردند و انتشار مجله ادامه یافت، از امتیاز این مجله هم استفاده نشد... و البته ما از فرصت استفاده کردیم و با همان امتیاز، فصلنامهای به عربی، تحت عنوان «الهادی» منتشر ساختیم که سردبیری آن به عهده اینجانب بود و با همکاری آیتالله شیخ محمدجواد مغنیه، آیت الله شیخ محمدعلی تسخیری، شیخ حسین کورانی و...، مجله بطور مرتب انتشار یافت... و پس از سال دوم به علت اخراج آیتالله سیدمحمد بحرالعلوم از عراق و تشرف ایشان به حوزه علمیه قم، مدیریت و اشراف بر امور مجله، به عهده ایشان گذاشته شد. و مجله «الهادی» به مدت هفت سال انتشار یافت.
البته همانطور که قبلاً اشاره کردم، مجموعه هیئت تحریریه و هیئت مالی مجله، تحت عنوان «جمعیت مکتب اسلام» طرح های فرهنگی متعددی را برای اجرا داشتند از جمله نشر مجله مکتب اسلام بانوان، مجله هفتگی مکتب اسلام برای جوانان و... چاپ و نشر کتب اسلامی به زبان روز و... که متأسفانه به دلایلی به این اهداف جامه عمل پوشانده نشد و فقط ماهنامه «درس هایی از مکتب اسلام» انتشار یافت که خوشبختانه انتشار آن، پس از نیم قرن، همچنان ادامه دارد...
عکسالعمل رژیم در مقابل انتشار مجله چگونه بود؟
رژیم در بدو امر، با توجه به پشتیبانی آیتالله بروجردی و بعضی دیگر از مراجع مطرح قم، حساسیتی نسبت به انتشار مجله نشان نداد، بویژه که مطالب و مقالات مجله هم مسائل کلی را مطرح میکرد و به ظاهر برخوردی مستقیم با رژیم نداشت. اما مدتی بعد و پس از انتقاد صریح مجله از مواضع ضد دینی رژیم، از جمله مسئله کشف حجاب، حساسیتها ایجاد شد و مجله برای نخستین بار در سال ۱۳۴۰ توقیف گردید. و سال بعد یعنی در ۱۳۴۱ باز به علت نشر سرمقالهای درباره مفاسد آزادیهای نامشروع ناشی از کشف حجاب، باز مجله برای مدت دو ماه توقیف شد. بعدها نیز مسئولین مجله، به علت نوشتن و نشر مقالاتی در انتقاد از وضع ناهنجار اجتماعی و یا مشکلات حاد اقتصادی مردم و مسائل مشابه، از سوی فرمانداری، ساواک و شهربانی قم، به دستور مرکز، بازخواست میشدند! و یا با تذکر! مواجه بودند. یک بار دیگر هم در سال ۱۳۵۵ به علت افشای مفاسد اجتماعی و هشدار به مسلمانان، در قطعه شعری از آقای علی اکبر صادقی رشاد، مجله توقیف شد که این بار این توقیف تا شش ماه ادامه یافت که باز با وساطت علمای حوزه علمیه قم و بعضی از روحانیون بانفوذ تهران، رفع توقیف بعمل آمد.
به هر حال طبق شهادت شمارههای منتشر شده از مجله مکتب اسلام در طول دوران رژیم سابق، این مجله نه تنها حاضر نشد علیرغم فشار همه جانبه رژیم، حتی نامی از ارباب قدرت ببرد و یا یک سطر درباره «موفقیتهای آن در امور جاری کشور»! بنویسد و یا از تاریخ جعلی شاهنشاهی در مجله و مکاتبات خود استفاده کند، بلکه همواره با توجه به شرایط زمان و مکان، مواضع انتقادی و اعتراض آمیزی داشته است... و البته همه میدانیم تقریباً همه اعضاء اصلی و فرعی مکتب اسلام، شاید بدون استثناء در دوران مبارزه و پس از آغاز نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و مرجعیتهای شیعه، همواره در صحنه بودند و در همین راستا، بارها دستگیر و زندانی گشته و یا برای مدتهای طولانی، رهسپار تبعید به نقاط بد آب و هوا شدند و در صورتی که دوستان بخواهند میتوانند با مطالعه کتابهای مربوط به آغاز نهضت و استمرار مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی، از کم و کیف آن مطلع شوند.
تأمین مخارج مجله مکتب اسلام به چه نحوی شکل گرفت، آیا منابع مالی مشخصی برای این منظور لحاظ شده بود؟
برای تأمین هزینههای نخستین مجله، همانطور که قبلاً اشاره کردم، هیئتی مرکب از تجار نیک کار و خوش نام مقیم تهران تشکیل گردید و تحت عنوان «هیئت مالی» به تأمین مخارج اولیه پرداخت، ولی طولی نکشید که مجله به اصطلاح «خودکفا» شد و تمامی هزینههای آن از طریق وجه اشتراک و پرداختهای مردمی تأمین گردید. و البته مجله مکتب اسلام هزینه سنگینی نداشت و امور چاپ و کاغذ و پست و یا حقوق هیئت تحریریه و کارمندان دفتری آن در سطح بسیار پایینی بود که تأمین آن، نیازی به کمکهای دیگران نداشت و همان وجوه اشتراک برای اداره امور کافی بود. حتی از همین راه اشتراک، دفتر مجله در قم توسعه یافت و تیراژ آن هم از صد هزار نسخه گذشت.. و البته مجله برای کسب درآمد بیشتر هیچ وقت حاضر نشد حتی یک آگهی تجاری غیردولتی هم چاپ کند.
مهمترین ویژگی و کارکرد مکتب اسلام در دوران انتشار قبل از انقلاب چه بود؟ از نقش و تأثیرگذاری این مجله در وقوع انقلاب بگویید؟
مهمترین ویژگی مجله، آموزش و روشنگری و تربیت عملی جوانان اسلامگرا بود... اگر آمار دقیق جامعهشناسانهای تهیه شود، نقش مکتب اسلام و آموزشهای آن، در پیدایش نسلی که در قلب انقلاب قرار گرفتند روشن خواهد شد. البته مکتب اسلام این نقش را بیشتر از همه، در میان دانشجویان دانشگاههای ایران و طلاب جوان حوزهها، بویژه نسل جدید حوزه علمیه قم و دیگر شهرها داشت. روشنگری تدریجی افراد در واقع موجب بیداری و حرکت آنان گردید و در نهایت دیدیم که نه تنها اعضاء مجله مکتب اسلام، بلکه هواداران آن نیز در انقلاب اسلامی، و همکاری و همگامی با آن، پس از پیروزی، نقش اساسی به عهده داشتند که شرح و بسط آن نیازمند تألیف کتابی مستقل است! و به بخشی از چگونگی آن در کتب خاطرات اشخاص منتشر شده پس از انقلاب اشاراتی شده است.
مکتب اسلام را کسانی راه انداختند که در حال حاضر اکثر آنها از مراجع شاخص جهان اسلام به شمار میروند و به نوعی مکتب اسلام نقطه پیوند و محل تجمع نخبگان حوزه در آن زمان به شمار میرود به نظر حضرتعالی چه چیزی باعث این پیوند و همکاری بوده است؟
بطور اجمال، مؤسسین اصل، مجله مکتب اسلام، بدون استثناء از نخبگان و فرهیختگان حوزه علمیه قم بودند و با توجه به مقام علمی آنها، در زمینههای مختلف، توانستند این مجله را پایهگذاری و منتشر سازند و از سوی دیگر، این دانش و تشخیص و خلوص نیت، با هدف خدمت به فرهنگ و جامعه بدون چشم داشت مادی، باعث ایجاد این مرکز تجمع و این پیوند و همکاری مبارک گردید.
متأسفانه کنار رفتن و یا رحلت بعضی از چهرههای شاخص و اشتغال بعضی دیگر از اعاظم به امور حوزوی و تدریس و تألیف و سپس مقید شدن به لوازم «مرجعیت» باعث گردید این پیوند مبارک، به تدریج از هم بگسلد و علیرغم تعاون و همکاری بزرگواران در اداره امور حوزه و مرجعیت و...، ـ از اهتمام به امور مجله مکتب اسلام ـ که از آغاز تهمت «روزنامهنگاری» را به همراه داشت ـ بپرهیزند و شاید هم کثرت نشریات و مجلات حوزوی را هم که بیتردید بسیار مفید و ارزنده و سازنده هستند ـ باعث شده باشد که آنها ضرورتی برای «وقت گذاری» در این امر احساس نکنند! اما اگر دوستان کنونی شاغل در مجله، بخواهند مجله را به مرحله اوج برسانند، کاملاً امکانپذیر است... ولی یک تحول و حرکت اساسی لازم دارد... وگرنه حرکت در مسیر نیم قرن پیش، مانند دو مجله «هشتاد» و «صد ساله» الازهر شریف، فقط با تکیه به سابقه خوب مجله در رساندن آن به مجد سابق، نمیتواند راه گشا باشد. بدون اینکه زحمات دوستان کنونی شاغل در مجله را قدر نشناسیم، باید بگویم که اگر خواستار برگشت به عهد طلایی مجله هستم، ناگزیر باید به آن ـ در شکل و محتوی ـ تغییر کلی و اساسی بدهیم و حداقل، مانند بعضی از مجلات رنگی حوزه، که البته دارای محتوای ارزشمندی هم هستند، از لحاظ ظاهر و به قول عربها: «اخراج فنی» هم به آن بپردازیم...
واقعاً من بعضی از شمارههای مجله را که میبینم، احساس میکنم که مجله نه تنها «در جا» میزند!، بلکه در حال «عقبگرد» یا «برگشت به عقب!» ـ نیم قرن پیش ـ هم هست که این امر در نهایت، باعث انحلال طبیعی و خاموشی مجله خواهد بود و البته بیان قرآن درباره «نکس در خلقت»، و «من نعمّره ننکّسه فی الخلق!» فقط شامل «انسان» نمیشود. دیگر پدیدههای مادی هم چنین است با این فرق که «انسان» قابل «تجدید بنا» نیست.. و فرسوده میشود.. اما پدیدههای دیگر، ـ مثلاً مجله مکتب اسلام ـ میتوانند کاملاً تجدید قوا کنند و به تجدید بنا بپردازید. و بیتردید یاری خداوند هم پشتیبان خواهد بود.
تغییر در قطع و اندازه مجله، تبدیل ظاهر آن و رنگآمیزی صفحات به تناسب موضوعات، تکمیل کادر نویسندگان، یعنی استفاده از اشخاص جدید ـ علاوه بر قدیمیها ـ در نوشتن مقالاتی نو، در زمینههای گوناگون، و در کل: غنا بخشیدن به محتوی، میتواند در تکامل و پیدایش مجلهای «جدید» تأثیرگذار باشد.. و بدین ترتیب میتواند که مجله را به «مجد سابق» برساند. البته این اقدام، کار سختی نیست. کمی همت مضاعف میخواهد و تلاش و کوشش مضاعف... و این بیتردید، «نشدنی» نیست بلکه کاملاً امکان پذیر است. بررسی کیفیت مجلاتی که هم اکنون در حوزه علمیه قم و یا از سوی نهادهای دیگر در سراسر ایران منتشر میگردد، میتواند راه گشای چگونگی امر تحول و تکامل مجله بشود.
در آغاز به مجلات و نشریات قبل از پیدایش مجله مکتب اسلام اشارتی داشتید، پس از انتشار مکتب اسلام جریان حاکم بر عرصه نشریات چگونه بود؟
در واقع میتوان گفت که انتشار مکتب اسلام از حوزه علمیه قم، جرقهای به افکار و اندیشهها در حوزهها زد که باعث شد فضلا و طلاب حوزههای ایران، به چاپ و نشر مجلات یا کتابهای جدید اقدام کنند. برای نمونه باید اشاره کنم که فقط در حوزه علمیه قم چندین مجله و نشریه تحت عناوین: فصلنامه، سالنامه، مجله و یا سلسله انتشارات منتشر گردید که فقط میتوان به اسامی آنها اشاره کرد: مکتب تشیع (سالنامه و فصلنامه)، معارف جعفری (سالنامه و فصلنامه)، مکتب انبیاء (فصل نامه)، نسل جوان (ماهنامه و نشریات ضمیمه)، نشریه کتابخانه مسجد اعظم (سالانه ده شماره منتشر میگردید) و سپس مجله پیام شادی برای کودکان، مجله نسل نو برای جوانان، مجله الهادی (فصلنامه به زبان عربی) که سردبیری این نشریات اخیر را اینجانب به عهده داشتم که همۀ آنها نیز به نوبه خود در روشنگری افراد جامعه، در سطوح مختلف، نقش خاص خود را داشتند. البته غیر از اینها، مؤسساتی نیز بوجود آمدند که هر کدام به تهیه و چاپ نشریاتی در راستای اهداف نشر معارف اسلامی، اقدام کردند.. مثلاً در دوران بعدی، نشریات مؤسسه: «در راه حق» و «به سوی اسلام» و «نشریات دارالتبلیغ اسلامی» در تیراژهای بسیار گستردهای چاپ و بطور رایگان در سراسر ایران منتشر میگردید که هر کدام به نوبه خود آثار مثبت خود را داشتند و بیتردید هدف آنها خدمت به فرهنگ و جامعه و تربیت نسل جدید و آگاهی بخش بر عموم مردم مسلمان ایران بود که قابل تقدیر و تقدیس است.
در صورت امکان گزارشی از مسیر انتشار مکتب اسلام از آغاز تا حال حاضر ارائه بفرمایید.
ارائه گزارش علمی ـ تحقیقی ـ تاریخی مستند درباره سیر انتشار مکتب اسلام از آغاز تا به امروز، کار آسانی نیست و در یک گفتگوی کوتاه هم مطرح ساختن آن ظاهراً غیر منطقی است؛ نیم قرن فعالیت فرهنگی در شرایطی کاملاً متفاوت و متغیر را نمیتوان در سطوری یا صفحاتی چند مورد بررسی و بازبینی قرار داد. من امیدوارم که این امر را در خاطرات خود، ـ حدیث روزگار ـ بخش مربوط به نشریات قم، بطور مفصل مطرح سازم و برداشتهای خود را مکتوب کنم. من بطور کلی، در اشارهای کوتاه باید بگویم: سیر کلی مجله مکتب اسلام از زمان آغاز و تاکنون، بیشک مثبت، مفید، ارزنده و قابل تقدیر است و بررسی چگونگی و تفصیلی آن را باید به وقت دیگر موکول نمود.
به نظر حضرتعالی امکان دارد این مجله دوباره به دوران اوج خود بازگردد در این مورد چه پیشنهاداتی دارید؟
من از سالیانی دراز پیش، شاید از حدود چهل ـ پنجاه سال پیش، پی گیر مجلههایی بودم که تحت عنوان: «الازهر» و «منبر الاسلام» در مصر و از سوی دانشگاه «الازهر» و «مجمع البحوث الاسلامیه» وابسته به آن منتشر میشدند و میشوند. در مدت اقامت سه ساله اخیر در مصر هم شاهد عینی جریان این دو مجله بودم. یعنی شناخت عینی و حضوری نسبت به آنها پیدا کردم. متأسفانه باید بگویم که این دو مجله با حجمی و صفحاتی بسیار و قطعی بزرگ، در طول این مدت، و تا به امروز از لحاظ نوع محتوی و «اخراج فنی» هیچ تغییری نکرده است. سرمقاله، تفسیر قرآن، مباحث تاریخی، حدیث، اخبار الازهر و گزارش سمینارها و میزگردها، با چاپی معمولی مربوط به نیم قرن پیش و با کاغذی غیر مرغوب! و با رنگ و روغنی! بیرنگ! و پریده و نویسندگان همان شیوخ پیر و قدیمی الازهر که اگر علامه دهر هم باشند ـ با همه احترامی که به همۀ آنها قائلم ـ نمیتوانند پس از مثلاً نیم قرن افاضه، مطلب جدیدی ارائه نمایند!».
متأسفانه باید به صراحت بگویم که مجله مکتب اسلام هم نسخه فارسی ـ حوزوی ـ شیعی آن دو مجله مصری است. با این فرق که الازهر یک هفتهنامه رنگی تحت عنوان: «صوت الازهر» چند سالی است که منتشر میسازد که لااقل میتواند پوششی به اخبار و اوضاع الازهر و بیان نظریات شیخ الازهر و مفتی مصر و... را بدهد. اما در حوزه ما هفتهنامه جامع و کاملی که «هادف» باشد، بوجود نیامده که با حفظ احترام همه، و با بیطرفی مطلوب، در حد مقبول به پوشش اخبار حوزه، بطور عام و شامل، بپردازد به هرحال مکتب اسلام کنونی به نظرم همچنان در چهارچوب روش ماضی باقیمانده است و به اصطلاح معمول «در جا» میزند و گویا، علیرغم مرور زمان و پیدایش عصر کامپیوتر و اینترنت و... هنوز اصرار دارد وضع خود را، حتی در شکل ظاهر حفظ کند، درحالی که همه میدانیم زمان، زمان تحول و تکامل و به روز بودن و نشر مطالب جدید و اخراج فنی جدید با استفاده از کاغذ مرغوب و رنگ مطلوب است.. شما مجلات و نشریات رنگی و گوناگون چاپ تهران یا حتی بعضی شهرستانها را ببینید و آن وقت مجله ما را با آنها مقایسه کنید، هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ اخراج فنی! آن وقت پاسخ در مورد سئوال شما بدست میآید. پس با استمرار این وضع، مجله به دوران پیشین خود باز نمیگردد. اما اگر با جهشی تکاملی، انقلابی و همه جانبه در مجله به وجود آید، بیتردید مجله میتواند از دوران پیشین خود هم پیشی بگیرد.
پیشنهاد من ایجاد تغییر و تحول اساسی و بنیادی در همۀ امور مجله است و این کار با توجه به امکانات و شرایط موجود و تسهیلاتی که در اختیار همگان است، کاملاً امکانپذیر است و فقط در این صورت خواهد بود که مجله خواهد توانست جایگاه پیشین خود را بازیابد و با توجه به سابقه طولانی نیم قرن مقاومت در انتشار و حرکت در مسیر اهداف معنوی نخستین که مؤسسین محترم، به دنبال تحقق آن بودند، میتواند از دیگر نشریات هم چند گام جلوتر باشد. توجه به مسئله زمان و مکان و تهیه و نشر مقالات و مباحث فکری مورد نیاز جامعه امروز ما در قرار گرفتن در جایگاه نخستین، بیتردید نقش اساسی و تأثیرگذار، به عهده خواهد داشت!
نظر شما :