انقلابی که همه را شگفتزده کرد/ بازگشت حیات به تهران خسته از ستیز
گزارش خبرنگار گاردین از تهران در روز ۲۵ بهمن ۱۳۵۷
تاریخ ایرانی: این گزارش لیز تیلور، خبرنگار اختصاصی روزنامهٔ «گاردین» در تهران از وقوع انقلاب ایران است که در چهاردهم فوریهٔ ۱۹۷۹ (بیست و پنجم بهمن ۱۳۵۷) در این روزنامه منتشر شده. این گزارشی است از حال و هوای لحظهٔ انقلاب، شور و حال مردم، تردیدها و نگرانیهای پیشرو، و پچپچههایی که مردم و روشنفکران و تحلیلگران در گوش همدیگر زمزمه میکردند. گزارشگر چیرهدست انگلیسی در این لحظهٔ تاریخی سرنوشتساز از کانون مهمترین رخداد سیاسی پایان دههٔ هفتاد میلادی، امیدها و بیمهای انقلابی را روایت میکند که پس از فراز و فرودهای بسیار به بار نشست و جهان را حیرتزده کرد.
***
اسلحهها بالاخره خاموش شدند. آخرین کانونهای مقاومت هم تسلیم شدند، از پیاش سلسلهٔ پهلوی هم.
این انقلابی بود که همه را شگفتزده کرد ــ حتی ایرانیها را. جمعه شب رسانههای داخل ایران از گشوده بودن درهای مذاکره و مصالحه گفتند و در مورد هر گونه کودتای نظامی محتمل هشدار دادند.
حالا، چهار روز بعدتر، بر این شهر بیدر و پیکر، خوشبینی باورنکردنیای حکمفرماست. انقلابیهایی که از شادی در پوستشان نمیگنجند، کمکم دارند اسلحههایشان را به انبارها برمیگردانند و سنگرها هم دارند جمع میشوند.
هنوز هیچکس نمیداند چند نفر جانشان را در راه انقلاب از دست دادند. از ژانویهٔ گذشته که آتش اعتراضها از مساجد زبانه کشید، هزاران نفر طی درگیریهای خیابانی با نیروهای امنیتی حکومت پیشین کشته شدند. آمار رسمی کُشتهها تا الان ــ بعد از خونریزیهای هفتهٔ گذشته ــ ۷۲۸ نفر است، اما بسیاری هراس دارند این رقم بسیار بالاتر از اینها برود. و تازه این شامل آن همهٔ کسانی نیست که طی سالهای بسیار دور در زندانهای شاه کشته شدند. تا روز دوشنبه که ماشین ترور ساواک بالاخره از کار افتاد، هنوز انقلاب نمیتوانست اعلام پیروزی و موفقیت کند.
در زندان اوین در شمال تهران، که محل نگهداری زندانیان سیاسی بود، شبه نظامیان مردمی پیروزمندانه سلول به سلول دویدند و زندانیان را آزاد کردند و تازه بعد از آنجا اتاقهای هراسانگیز دیگری هم کشف کردند.
اما بهرغم شعف عمومی، بسیاری از ایرانیان دارند بیشتر و بیشتر این را در مییابند که هفتههای آینده روزهایی بحرانی در راه پیروزی و کامیابی موفقیتشان خواهد بود. حالا پس از خلاصی از چنگال حکومت کهنه و فاسد و سرکوبگر قبلی، وقت اتحاد بخشیدن به قدرت مردمان کشور در ایرانی تازه و دگرگون است.
در میان وظایفی که دولت مهدی بازرگان در پیش دارد، اصلیترینشان برآمدن از عهدهٔ انتظاراتی است که طی ماههای اخیر بسیار بالا رفتهاند. بسیاری معتقدند حالا بسیاری از قید و بندهای پیشین باید برچیده شوند.
یک استاد دانشگاه به تازگی گفته است «این انقلابی مذهبی نبود. اکثریت ایرانیها مسلماناند و به رهبران مذهبیشان احترام میگذارند اما این پیش از هر چیز انقلابی اجتماعی و اقتصادی بود.»
در جبههٔ اقتصاد، شتاب بخشیدن به سرعتی که بتوان استخراج نفت را به وضعیت طبیعی بازگرداند، مهم و حساس به نظر میآید. الان رقم تولید نفت به میزان هفتصد هزار بشکه در روز ثابت مانده و نگه داشته شده است ــ رقمی که برای برآوردن نیازهای داخلی کشور کافی است ــ اما در شرایط کنونی به ۲۰۰ هزار بشکهٔ دیگر هم نیاز خواهد بود تا صنعت زمینگیر شدهٔ کشور بتواند دوباره سرپا شود.
صادرات نفت هم به همین اندازه مهم است، صادراتی که عایدات مالیاش درصد قابل توجهی از بودجهٔ دولت برای توسعه را تأمین میکند. پیش از اعتصابات اکتبر گذشته، ایران روزانه ۸/۵ میلیون بشکه نفت تولید میکرد. اما امروز معدود کسانی معتقدند دولت بازرگان خواهد خواست به چنان رقم تولید بالایی برسد.
از همین حالا معلوم است که شرایط و حیات طبیعی کمکم دارد به تهران خسته از ستیز و نزاع برمیگردد. برق دوباره به خانهها بازگشته و دستگاههای تلکس که مدتها بود کار نمیکردند نمنم دارند از نو جان میگیرند. از کارکنان برج پرواز فرودگاهها و خلبانها خواسته شده به سر کارهایشان بازگردند.
درون خود دولت هم حتماً فشارها و اضطرابهایی اساسی حاکم است. گزارش شده سرعت نفسگیر انقلاب حتی نخستوزیر را هم شگفتزده کرده است. فهرست اعضای کابینه هنوز مشخص نیست ــ شرح سیاستها که پیشکش. اینکه چه میزان از خدمات اجتماعی کاسته خواهد شد هنوز روشن نیست، اما آیتالله خمینی عجالتاً علیه خرافات و باورهای خرافی هشدارهایی داده است.
در بلند مدت یکی از مسائل مهم و بحرانی، به محاکمه کشاندن وزرای پیشینی است که اکنون متهم به فساد و دزدیاند. چندتایی از این وزرا که طی ماههای اخیر زندانی شده بودند در آشوب و اغتشاش پس از حمله یکشنبه شب به زندان جمشیدیه فرار کردند.
فعلاً وظایف نیروهای پلیس به مساجد سپرده شده، به داوطلبان. دست بسیاری از آدمها اسلحههای دستی سبُک است، آدمهایی که بازوبندهای سبز و سفید جنگجویان مسلمان میبندند. اینها در خیابانها گشت میزنند و عبور و مرور ماشینها را سر و سامان میدهند. دزدها، تحویل آیتاللههای هر محل میشوند و هر وقت که مشکلی پیش میآید، روحانیها را ــ با آن عباهای در اهتزاز بادشان ــ میفرستند تا پادرمیانی کنند.
اما ذات آن دولت اسلامیای که آیتالله خمینی در پی بر ساختنش است هنوز چندان مشخص نیست. با سیر سرشار از دگرگونیهایی که وقایع ایران دارند، حتی زبردستترین تحلیلگران سیاسی هم الان قضاوت یا پیشبینیای در مورد آینده نمیکنند. میگویند فعلاً و اول باید انقلاب را جشن گرفت.
نظر شما :