آمریکا از توان اتمی شاه نگران نبود
سامان صفرزائی
استاد پیشین دانشگاههای Maine، Utah و دانشگاه آمریکایی AUC در مصر معتقد است حتی اسرائیل نیز سد راه پیمانهای اتمی تهران و واشنگتن نمیشد بلکه از افزایش قدرت ایران در برابر کشورهای عربی منطقه صاحب منافع بود.
دکتر بختیاری نویسنده کتابهایی همچون «لحظه محافظهکاری ایران»، «توسعه پایدار، استراتژی گفتوگو و ارتباطات»، «اصلاحات شکبرانگیز در ایران»، و «تاثیر یازدهم سپتامبر بر سیاست خارجی ایران» است.
***
دیپلماسی ایالات متحده در قبال ایران در دهه ۱۹۷۰ پیرامون گسترش تکنولوژی اتمی توسط حکومت محمدرضا شاه پهلوی به چه ترتیب بود؟ برخی در ایران میگویند جرالد فورد در واشنگتن برای انتقال فنآوری اتمی به شاه مشتاق بوده است. آیا واقعا اعتماد واشنگتن به تهران به اندازهای بوده که در دهه ۱۹۷۰ بخواهد تکنولوژی حساس اتمی را در اختیار ایران قرار دهد؟
در اوایل دهه ۱۹۶۰ ایران قادر نبود تا برنامه اتمیاش را بدون پشتیبانی، تشویق و دانش فنی ارائه شده توسط ایالات متحده پیش برد. چارچوب اصلی توافقات در دهه ۱۹۶۰ بعدها در دهه ۱۹۷۰ پس از آنکه ایران پیمان انپیتی را در اول جولای ۱۹۶۸ امضا کرد، گسترش پیدا کرد. مجلس پیمان انپیتی را در مارس ۱۹۷۰ تصویب کرد. اتحاد تنگاتنگ دولت نیکسون (۱۹۷۴-۱۹۶۹) با ایران و تحریم نفت در سال ۱۹۷۳ که باعث افزایش بهای نفت شد، برای حکومت شاه منابع و پول قابل توجهی مهیا کرد. ایالات متحده با کمک به تهران، برای گسترش طرح ۲۳ رآکتور هستهای ایران را تشویق کرد که قابلیتهای اتمیاش را افزایش دهد. جالب است که این دورهای است که ایالات متحده مطالعات یک موسسه تحقیقاتی دارای نفوذ در استنفورد را ملاک قرار داد. آنها به این نتیجه رسیده بودند که ایران به ظرفیت بالای الکتریسیته نیاز پیدا خواهد کرد که میتواند با برنامههای نیروی هستهای تامین شود.
همچنین دولت جرالد فورد همکاری علمی بیشتری در زمینه اتمی انجام داد و در سال ۱۹۵۷ موسسه علمی ماساچوست MIT قراردادی امضا کرد که به آموزش نخستین کادر مهندسین هستهای ایران میپرداخت. حتی در طول خیرشهای انقلابی در سال ۱۹۷۸-۱۹۷۷ آمریکا در پیگیری انعقاد توافقنامه هستهای ایران – ایالات متحده که در جولای ۱۹۷۸ امضا شده بود، تردیدی نداشت.
در سال ۱۹۷۴، تحلیلگران سیآیای اشاره کردند که سیاست اعلام شدۀ اتمی ایران تحت شرایطی ممکن است تغییر کند. با توجه به «تمایل شاه به تبدیل کردن ایران به قدرتی که به حساب بیاید»، اگر او «در دهۀ هشتاد هنوز زنده باشد، اگر ایران صاحب نیروگاههای هستهای تمام عیار و امکانات لازم برای ساخت سلاحهای هستهای باشد، و اگر کشورهایی دیگر اقدام به گسترش سلاحهای هستهای کرده باشند، ما تردیدی نداریم که ایران راه این کشورها را در پیش خواهد گرفت.»
چقدر ایالات متحده شاه دارای توان اتمی را به ضرر منافع خود میدانست، با توجه به اینکه محمدرضا شاه تا حدود زیادی منافع ایالات متحده در خاورمیانه را پیش گرفته بود، آیا یک ایران اتمی نمیتوانست به سود واشنگتن باشد؟
چشمانداز دوران پیشا- انقلاب در مورد اینکه همکاری هستهای با ایران بر منافع استراتژیک ایالات متحده در خلیج فارس و منطقه چقدر تاثیرگذار است هرگز به درجهای نرسید که ایالات متحده پیرامون اینکه یک ایران اتمی طبیعت طرفدار آمریکای رژیم در تهران را تغییر دهد، نگران باشد.
اما تعداد اندکی از مقامات آمریکا بودند که احساس میکردند عطش شاه برای تبدیل ایران به قدرت منطقه آنقدر قوی است که او برای ساختن یک ایران اتمی مکث نخواهد کرد. ایران و هند همکاریهای هستهای نزدیکی داشتند و باور بر این بود که اگر ایران تصمیم به ساخت سلاح اتمی بگیرد ایالات متحده تهدید نخواهد شد. مهمتر از آن، اسرائیل هیچ کاری انجام نداد تا ایران را از گسترش ظرفیتهای هستهای در دهه ۱۹۷۰ بازدارد چرا که تلآویو منافعی در تبدیل ایران به یک نیروی ضد عرب یافته بود. آنها از لابی قدرتمند خود در واشنگتن برای متوقف کردن همکاری هستهای ایران- ایالات متحده استفاده نکردند.
مطمئناً من اعتقاد دارم پرونده اتمی ایران امروز در رسانهها و تبلیغات آنها به شدت سیاسی است. غرب چنان تصویر تیرهای از ایران نشان داده که امروز ایران ناچار است یک دوگانهٔ منفی را اثبات کند؛ ثابت کند که نیتش ساخت بمب اتم نیست. آن هم در حالی که در زمان شاه ایالات متحده هر کاری انجام داد تا او را تشویق کند تاسیسات اتمی حتی اگر شامل سلاحهای اتمی میشد بنا نهد. در زمان رژیم شاه، ایالات متحده فضایی را ایجاد کرده بود که در آن هیچ کس فکر نمیکرد مسائل منفیای در دورهٔ شاه اتفاق بیافتد. پس از انقلاب، ایالات متحده و اسرائیل تمامی تلاش خود را به کار بستند تا نشان دهند تا زمانی که جمهوری اسلامی بر ایران حاکم است نمیتوان توقع رویداد مثبتی از سوی ایران را داشت و رژیم ایران در تعهدات قابل اطمینان نیست. احتمالا بدون حمایتها و تشویقهای ایالات متحده در دههٔ۷۰، ایران نمیتوانست در مسیر هستهای شدن قرار گیرد.
سیاست اتمی آمریکا در قبال شاه با روی کار آمدن جیمی کارتر کاملا متحول شد به گونهای که ایران اعتراض شدیدی به مخالفت دولت کارتر با دستیابی تهران به فنآوری هستهای داشت. چرا کارتر برخلاف فورد تمایل نداشت تعاملات اتمی با ایران را ادامه دهد؟
زمانی که جیمی کارتر رئیسجمهور شد تیمی کاملا متفاوت از مشاوران را با خود به واشنگتن آورد. کهنهکارانی چون هنری کیسینجر، برنت اسکوکرافت، نلسن راکفلر و سناتورهای حامی شاه در کنگره از سیاستورزی در مورد ایران خارج شدند. همچنین، شورشهای انقلابی داخل ایران دولت کارتر را به اردوگاههای متفاوت در حال مشاجره برای اتخاذ رویکرد تازهای در قبال ایران تقسیم کرد. رویکردی که به اهمیت شخص شاه تاکید نداشت بلکه منافع بزرگ ژئوپلیتیک را در نظر میگرفت. علاوه بر این، جیمی کارتر در خاطرات خود بیان میکند که چقدر از سرعت پیشرفت انقلاب در ایران شگفتزده شده است و چقدر همه چیز به سرعت در حال تغییر است. همکاریهای هستهای چندان در جلساتش با مشاوران مورد توجه نبود. در حقیقت، به عقیدهٔ من اگر شاه در قدرت باقی میماند کارتر شروطی را به همکاریهای هستهای با ایران اضافه میکرد، البته در حدی که اتحاد ایران و آمریکا را به خطر نیاندازد. همچنین، ممکن بود در مورد حقوق بشر مسائلی را مطرح کند اما نه در سطحی که این شروط به مرحله اجرا برسد.
درسهایی که میشود از این تاریخچه هستهای آموخت برای ایران امروز بسیار حائز اهمیت است. مهم است که بدانیم قدرتهای خارجی عمیقا مصمم به دستیابی به درک صحیحی از مقاصد هستهای ایران، پیشرفتهای ژئوپلیتیک این کشور در منطقه و در حال مطالعهای متمرکز بر اهمیت اهداف ایدئولوژیک و هزینهٔ منافع واقعبینانه حکومت ایران هستند.
بهترین گزینه برای ایران امروز، حفظ و ادامه مواضع اصولی بر پایه ضرورت دستیابی به انرژی هستهای است که با استناد به بند چهارم NPT و در چهارچوب قوانین بینالمللی در زمره حقوق تمام کشورهاست و نشان خواهد داد ایران کشوری است واقعبین و متعهد به استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای. بیان مواضع تند و تحریکآمیز از جانب تهران بدون در نظر گرفتن اینکه تا چه حد به واقعیت نزدیک است، تنها برگ برندهای است که در اختیار دشمنانش میگذارد.
نظر شما :