خطر بزرگی که انقلاب ما را تهدید میکند
نامه سرگشاده آیتالله مکارم شیرازی به مهدی بازرگان
همین اصل اساسی قاطعیت باید در تمام زمینهها در دوران سازندگی بعد از انقلاب تداوم یابد و پیگیری شود، تا چرخهای زنگ زده اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بکار افتد و کشور ویران شده عصر پهلوی بازسازی گردد. ولی به نظر میرسد که در پارهای از دستگاههای دولتی افرادی هستند که «ندانم کاری» را با «قاطعیت» اشتباه کردهاند و پیش خود بدون شور و بررسی کافی مینشینند و تصمیم میگیرند و با تصمیمهای خود به هرج و مرجهایی که خاصیت دوران کوتاه پس از انقلاب است، دامن میزنند.
مسأله مهم اینجاست که اگر ما در مرحله بازسازی اقتصادی گرفتار شکست شویم، اگر نتوانیم زندگی بهتری به مردم عرضه کنیم، اگر نتوانیم کشور را به مرحله خودکفایی از نظر کشاورزی و صنعتی برسانیم، اگر نتوانیم با بیکاری و فقر بطور موردی مبارزه کنیم، اگر نتوانیم این گرانی روزافزون و بالا رفتن نرخها را مهار کنیم، آن روز است که انقلاب ما به خطر خواهد افتاد.
برای بازسازی اقتصاد، مهمتر از همه چیز بازگرداندن «اعتماد» به مردم، به بازار، به کشاورزان، به صاحبان صنایع است. امروز کارهای بیرویه، سخت روح اعتماد را به خطر افکنده و هیچ سرمایهدار و کشاورزی دست و دل برای به کار گرفتن سرمایههای انسانی و مالی خود ندارد، و سخنان ظاهرفریب بعضی از مسئولان دولت که بیشتر جنبه شعار دارد این دلسردی را افزایش میدهد.
من اطلاع دارم که عدهای سودجو، به سرعت سرمایهها را از کشور خارج میکنند، کسی که در حال حاضر کارش خالص کردن طلا و تبدیل آن به شمش است میگفت همه روزه حدود ۵۰۰ کیلو تا یک تن طلا تبدیل به شمش میشود و از کشور خارج میگردد، او میگفت برای کمک به انقلاب حاضرم دستدرکاران اصلی را نیز معرفی کنم، نه تنها طلا، فلزات و جواهرات گرانقیمت دیگر نیز خارج میشود، افرادی را سراغ داریم که سیصد میلیون تومان سرمایه خود را در دیوار منزل جاسازی و مخفی کرده و از گردش اقتصادی خارج ساختهاند، چرا اعتماد و اطمینان آنها متزلزل گشته است، عمال ضد انقلاب نیز با نقشههای شیطانی خود مرتباً به این بیاعتمادی دامن میزنند چرا که تمام اهداف شوم خود را در آن مییابند.
برای بازگرداندن روح اعتماد که سرمایه اصلی همه فعالیتهای اجتماعی است مصاحبه و نصیحت و سخنرانی و شعار کافی نیست، اقدامات عمل فوری و سریع لازم است که از همه مهمتر اصول زیر است:
۱- اعتماد یک محیط امن و امان میخواهد، محیطی که در آن همه از نظر جان و مال در پوشش حمایت دولت باشد و دولت هم از عهده انجام تعهدات خود در زمینه تأمین امنیت مردم برآید.
آقای بازرگان! شما هر بهائی را برای بازگرداندن امنیت بپردازید ارزش دارد، شما به کشاورزان اطمینان بدهید که امروز اگر زراعت کردند، فردا کسی زمین و زراعت آنها را تصاحب نمیکند، تا با دلگرمی مشغول کشاورزی شوند.
شما به صاحبان صنایع اطمینان بدهید که اگر منافع کارگران را در نظر بگیرند و به منافع مشروع و عادلانهای قانع باشند سرمایههای آنها محفوظ خواهد بود.
شما به تولیدکنندگان اطمینان بدهید که هیچ خطری صنایع تولیدی را تهدید نمیکند ولی کارهای بیرویه بعضی چنان در افکار مردم سوءاثر گذارده که مردم حتی در اینکه اصل مالکیت خصوصی در آینده محفوظ خواهد ماند (یا اینکه اسلام مالکیت خصوصی عادلانه را قطعاً به رسمیت شناخته) به شک و تردید افتادهاند، با این حال شما چگونه میتوانید انتظار داشته باشید که چرخهای اقتصادی کشور به حرکت درآید و سرمایهها در بازار، در مزارع، در کارخانهها وارد گردش شوند؟
۲- دولت باید سیاست اقتصادی خود را بطور مشخص اعلام کند و از قدرت روحانی و سیاسی رهبر بزرگ انقلاب کمک بگیرد، تا مردم تکلیف خود را بدانند، و بفهمند در چه رشتهای، و به چه کیفیتی میتوانند سرمایهگذاری کنند و فعالیت اقتصادی داشته باشند، گنگ بودن سیاست دولت در زمینههای اقتصادی مردم را کاملا گیج کرده و مملکت را به سوی فلج اقتصادی پیش میبرد!
۳- متأسفانه به نام حمایت از مستضعفین کارهایی انجام میشود که ظاهرش جالب اما باطنش به زیان مستضعفین است. مثلاً تا میآید رشته کارهای ساختمانی از نو به کار بیفتد و کارگران بیکار شده دوباره به محیط کار جذب شوند و دهها نوع کار وابسته به ساختمان جان بگیرد، آقای شهردار تهران با عنوان کردن یک جمله همه را به هم میریزد و همه را دلسرد میکند. اگر امام فرمود کسی نباید برای زمین پولی بپردازد، مفهومش این نیست که مالکیت معقول زمین از میان خواهد رفت، بلکه مفهومش این است که مالکان عمده باید هرچه زودتر زمینهایی را در اختیار خانهسازی برای مستضعفان بگذارند.
عنوان کردن مصادره زمینهای شهری (مگر اینکه ساختمان شود) یکی دیگر از این کارهای حساب نشده بود که منجر به تعطیل کارهای ساختمانی شد چرا که صاحبان زمین گفتند اگر امروز زمینش را با یک تصویبنامه مصادره میکنند، از کجا معلوم که فردا زمین و ساختمانش هر دو را مصادره نکنند؟؟
۴. رهبر بزرگ انقلاب فرمودند: گروهی ضد انقلاب مرتباً در میان کارگران کارخانهها اخلال میکنند، کشاورزان را به هم میریزند. چرا دولت قاطعیت بخرج نمیدهد و جلو اینگونه عناصر ضد انقلابی را با قانون صریح و قاطعی نمیگیرد، تا کی باید اینها آزادی عمل داشته باشند و امر اقتصاد را مختل کنند، شما از چه میترسید؟ از چه هراس دارید؟
۵. از جمله عوامل مهم بازگرداندن اعتماد به کشور، همان مسأله عفو عمومی است (البته به استثنای جنایتکاران) این مسأله نه فقط از نظر مسائل انسانی و اسلامی و جلب عواطف عمومی که عنصر سازنده دوران بعد از انقلاب است ضرورت دارد، بلکه از نظر اقتصادی یک عامل اساسی محسوب میشود، تا شما به افرادی که گرفتار دلهره و وحشت هستند، تأمین کافی از نظر جانی و مالی ندهید چگونه میتوانید انتظار داشته باشید همه نیروها و سرمایهها را به مشارکت فعالانه در بازسازی کشور دعوت کنید؟
بیائید پروندههای گذشته را برای همیشه ببندیم، و به فکر آینده پرمخاطرهای که در پیش داریم باشیم، بیائید شجاعانه از محضر امام(ع) تقاضای عفو کنید و به دوران دلهرهها پایان دهید، و مصالح واقعی مردم را بر هر چیز مقدم بشماریم.
من با نهایت احترامی که برای شما و پاکی شما قائل هستم، چون آینده را - مخصوصاً از نظر اقتصادی، از نظر بیکاری و تورم و بالا رفتن هزینه زندگی و مشکلات کارگران و کشاورزان میبینیم، ناچار به ذکر حقایق تلخ بالا شدم و باز با نهایت احترام اخطار میکنم خطر جدی است. دستِکم نگیرید، برنامه اقتصادی خود را - دور از شعارها و براساس واقعیتهای عینی- هرچه زودتر مشخص کنید.
روزنامه کیهان
۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۸
نظر شما :