درگذشت روشنفکری مسلمان، مدرن و معتدل
مقاله واشنگتنپست درباره ابراهیم یزدی
تاریخ ایرانی: ابراهیم یزدی، یکی از فعالان سیاسی ایران بود و در آمریکا در زمینهٔ سرطان تحقیق میکرد. او یکی از نزدیکترین افراد به آیتالله روحالله خمینی بود ولی بعدها به یکی از مخالفین سرشناس انقلاب اسلامی بدل شد. ابراهیم یزدی در روز ۲۷ آگوست در ازمیر ترکیه درگذشت. برادرزادهٔ او رویا یزدی علت درگذشت او را سرطان پانکراس اعلام کرد.
دکتر یزدی که در گفتوگو با نیویورکتایمز خود را «یک روشنفکر مسلمان و مدرن» معرفی کرد، یکی از معدود مخالفان سرشناس حکومت ایران بود که توانست چندین دهه تحت حکومت جمهوری اسلامی به فعالیتش ادامه دهد. نزدیکی به آیتالله خمینی یکی از دلایل این مصونیت به نظر میرسید اگرچه در دو دههٔ اخیر بارها مورد آزار قرار گرفت و زندانی شد.
او دانشجوی رشتهٔ میکروبیولوژی دانشگاه تهران بود که شور و حرارت ملیگرایی فراگیر شد و به نخستوزیری مصدق انجامید. کودتای سال ۱۹۵۳ توسط آمریکا که مصدق را سرنگون کرد و دیکتاتوری ۲۵ سالهٔ شاه را در پی داشت به افراطی شدن یزدی انجامید.
دکتر یزدی به حزب نوپای نهضت آزادی ایران پیوست، گروهی زیرزمینی که قصد سرنگونی شاه را داشتند. او به همین دلیل به زندان افتاد و تحت شکنجه و ضرب و شتم ساواک قرار گرفت. او که در ایران شاهنشاهی جایی نداشت در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ به آمریکا رفت و در دانشگاه فارلی دیکنسون در نیوجرسی به تدریس داروسازی مشغول شد و شهروندی ایالات متحده آمریکا را اخذ کرد. سپس به دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه بیلور هیوستون رفت و در آنجا به عنوان استاد دانشگاه مشغول به کار تحقیقاتی شد و مدرک دکترای خود را در رشتهٔ بیوشیمی گرفت. همکارانش در گفتوگو با خبرنگاران او را شخصیتی سختکوش و دلنشین معرفی کردند و زمانی که دریافتند او از شخصیتهای کلیدی انقلاب اسلامی است که شاه و حکومت فاسدش را در سال ۱۹۷۹ سرنگون کرده، شگفتزده شدند.
در این سالها یزدی یکی از نزدیکترین مشاوران [آیتالله] خمینی در تبعید بود. [آیتالله] خمینی یک روحانی بود که انقلاب را هدایت میکرد. پس از آنکه [آیتالله] خمینی از عراق اخراج شد، دکتر یزدی کمک کرد تا در سال ۱۹۷۸ یعنی پیش از بازگشت پیروزمندانهٔ [آیتالله] خمینی به تهران، در بیرون پاریس محلی برای اقامت او ترتیب داده شود. در آنجا بود که [آیتالله] خمینی وعدهٔ تشکیل یک حکومت مذهبی مطابق با ایدهآلهای یک جمهوری را اعلام کرد.
یزدی به عنوان یکی از رهبران ملیگرا موفق شد به دنیای غرب بقبولاند که دیدگاه آنها یک دیدگاه اعتدالگرایانه است. او که یک ضد صهیونیست دوآتشه بود، اعلام کرد به دنبال ساختن ایرانی است که در آن بازار آزاد، انتخابات مطابق قانون اساسی و روابط مستحکم با غرب وجود داشته باشد ولی در عین حال به ارزشهای اسلام نیز پایبند باشد. او متقاعد بود که میانهروها، از جمله مهدی بازرگان بنیانگذار نهضت آزادی، در حکومت آیتالله خمینی فضا خواهند یافت.
دکتر یزدی وزیر امور خارجه و معاون نخستوزیر دولت موقت انقلاب تحت رهبری آیتالله خمینی بود. گفته میشود که در آشوبهای خونین ماههای اول پس از انقلاب، او تلاش کرد تا اعدامهای بدون محاکمه و تیرباران زندانیان حامی شاه را متوقف کند. او سپس توضیح داد که رژیم سابق خیلی سریع سرنگون شد و انقلابیون تجهیزات کافی برای ساماندهی یک سیستم قضایی را نداشتند و اعدامها آغاز شد تا از کودتای ساواک جلوگیری شود.
پس از آنکه ایالات متحده به شاه پناه داد، خیابانهای تهران با خشمی ضدآمریکایی به آشوب کشیده شد. جمعیت خشمگین در سفارت آمریکا در تهران گردهم آمدند و یزدی، که حق شهروندیاش در آمریکا لغو شده بود، به آنها اطمینان بخشید که اشغالکنندگان در امان هستند.
سپس در روز ۴ نوامبر ۱۹۷۹، غیرنظامیان مجموعهٔ سفارت را اشغال کردند و بیش از ۵۰ نفر را گروگان گرفتند و بحرانی بینالمللی را پدید آوردند که ۱۴ ماه به طول انجامید. دفاع آشکار [آیتالله] خمینی از گروگانگیری باعث شد که یزدی به نیات اصلی ایشان واقف شود. آیتالله خمینی انقلابیون میانهرویی همچون بازرگان را کنار زد تا راه برای تشکیل یک حکومت اسلامی ولایت فقیه هموار شود.
مهدی خلجی، عضو ارشد موسسهٔ تحقیقات خاورمیانه در واشنگتن دربارهٔ میانهروهایی چون یزدی میگوید: «آنها فکر میکردند که روحانیون را به خدمت گرفتهاند در صورتی که این روحانیون بودند که آنها را مورد استفاده خود قرار دادند. یزدی یکی از بحثبرانگیزترین شخصیتهای ایران است. تندروهای راستگرا و عناصر مخالف رژیم میگویند که او راه را برای جمهوری اسلامی هموار کرد. از هر دو جانب اظهار نظرات بسیار تند میشنویم و همین موضوع نشان میدهد که میراث او همچنان بحثبرانگیز باقی خواهد ماند.»
دکتر یزدی پس از استعفا از کابینه، به مدت چند سال در مجلس باقی ماند. پس از درگذشت بازرگان در سال ۱۹۹۵ دکتر یزدی سکاندار نهضت آزادی شد، نهضتی که دیگر به طور رسمی غیرقانونی اعلام شده و توانایی سیاسی آن را نداشت تا به اهداف اصلاحات دموکراتیک خود دست یابد.
یزدی در سال ۲۰۰۵ کاندیدای ریاستجمهوری شد ولی صلاحیت او و دیگر کاندیداهای اصلاحطلب توسط شورای نگهبان احراز نشد.
دکتر یزدی به صراحت با انتخاب مجدد محمود احمدینژاد، رئیسجمهور تندروی ایران در سال ۲۰۰۹ مقابله کرد، انتخاباتی که با تظاهرات گستردهٔ خیابانی همراه شد. دکتر یزدی در آن سال دستگیر و در سال ۲۰۱۱ از زندان آزاد شد. گفته میشود که او حاضر شد در ازای آزادی از رهبری نهضت آزادی کناره بگیرد.
چند ماه بعد، دادگاه انقلاب او را به جرم اقدام علیه امنیت ملی به هشت سال زندان محکوم کرد. دکتر یزدی کمتر از یک سال را در زندان سپری کرد و سپس به گفتهٔ برادرزادهاش در تهران باقی ماند. پس از آنکه اوضاع سلامتیاش رو به وخامت گذاشت، به او اجازه دادند تا برای درمان به ترکیه برود.
دکتر یزدی، فرزند یک تاجر متمول بود و در ۲۶ سپتامبر ۱۹۳۱ در قزوین پا به دنیا نهاد. سرور طلیعه همسر آقای یزدی در تهران، شش فرزندش خلیل یزدی در فردیرکسبورگ، سارا یزدی در هریسبورگ، لیلی یزدی در ازمیر، یوسف یزدی در الیکاتسیتی، مری یزدی در آن آربر میشیگان و ایمان یزدی در سیاتل به همراه ۱۶ نوه و یک نتیجه، همگی بازماندگان آقای یزدی هستند.
[آیتالله] خمینی در سال ۱۹۸۹ درگذشت و آیتالله خامنهای به عنوان جانشین او به رهبری رسید. دستگیری دکتر یزدی در سال ۱۹۹۷ با اتهامات ظاهری و ساختگی، زورآزمایی میان محافظهکاران و اصلاحطلبان دولتی تلقی شد.
او در همان سال به تایم گفت: «این فصل از تاریخ ما، فصل انقلاب، هنوز به پایان نرسیده است. هیچ کس نمیتواند به طور قطع بگوید که نتیجهٔ انقلاب ۱۹۷۹ چه خواهد بود. زمان دقیقش را نمیدانم ولی دیر یا زود به یک جامعه دموکراتیک دست خواهیم یافت.»
از او پرسیده شد که آیا میتواند با خیال راحت و بدون دغدغهٔ امنیتی نظراتش را بیان کند؛ او پاسخ داد: «نه چندان، ولی به هرحال احساس میکنیم که این کشور ماست و هیچ کس نمیتواند ادعا کند که بیشتر از من مسلمان و یا انقلابی است. من برای گفتن همین سخنان در کشور ماندهام.»
منبع: واشنگتنپست
نظر شما :