پاسخ محمد و فائزه هاشمی به سرافراز: کیهان و سلام را بخوانید
اخیراً «محمد سرافراز»، رئیس پیشین صداوسیما گفته است: «در آن زمان (ریاست علی لاریجانی بر صداوسیما) اشتراکنظر سیاسی وجود داشت، ولی به نظر من در آن مقطع یک اشتباهی رخ داد. هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور بود و تمایل نداشت مورد انتقاد قرار بگیرد. در دور دوم ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، تورم نزدیک ۵۰ درصد شده بود، مردم خیلی مشکل داشتند و تحت فشار بودند، اما بهخاطر رابطه نزدیک لاریجانی با رفسنجانی، صداوسیما در موضع انتقاد از دولت و وضع وقت نبود.»
فائزه هاشمی نسبت به سخنان سرافراز واکنش نشان داد و گفت: «در زمان ریاستجمهوری مرحوم پدرم، هم جناح چپ و هم جناح راست با فعالیتهای سازندگی ایشان مخالفت کرده و تلاش میکردند برای ایشان مانعتراشی کنند و به نوعی تا جایی سنگاندازی کردند که مرحوم هاشمی رفسنجانی در دوره دوم نتوانست تدابیر اقتصادی خود را اجرایی کند و وزرای کابینه ایشان را نیز تغییر دادند.»
به گزارش «برنا»، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی افزود: «ابتدا اینکه گفته شد مرحوم هاشمی رفسنجانی تمایلی به انتقاد نداشتند حقیقت ندارد. در زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی، تعداد رسانه ها زیاد نبود، اما به نوعی روزنامه کیهان به عنوان سمبل جناح راست و روزنامه سلام سمبل جناح چپ بود؛ بنابراین اگر به روزنامههای آن دوره نگاهی بیندازیم متوجه خواهیم شد که این دو روزنامه همواره به مرحوم هاشمی رفسنجانی و دولت او انتقاد میکردند. مرحوم هاشمی نیز همواره این انتقادها را میشنید و عکسالعمل و برخوردی از خود نشان نمیداد؛ یعنی پدرم انتقادهایی را که عملی و منطقی بود میشنید و انجام میداد و به انتقادهای غیرمنطقی توجهی نمیکرد.»
هاشمی ادامه داد: «بنده این سخنان را نمیتوانم بپذیرم که ایشان علاقه نداشت کسی به او انتقاد کند. در مورد تورم نیز باید گفت که برنامه تعدیل اقتصادی، مرحله گذاری است که طبیعتاً تورم را نیز در پی خواهد داشت. طبیعتاً اگر این گذار رد شده بود باید دورهای را تحمل کرد، بنابراین همواره اینگونه بوده است. سالها بود که اقتصاد ما به یک اقتصاد سالم تبدیل شده بود.»
هاشمی در پایان گفت: «مرحوم پدرم علاقهمند بود که این انتقادات مطرح شود و آزادی در جامعه وجود داشته باشد. هیچکس ادعا ندارد که انسان کاملی بوده و همه اقدامات آن درست بوده است و یقیناً مرحوم پدرم، مانند هر فرد دیگری در جاهایی شاید بهگونهای دیگر عمل میکرد بهتر بود.»
من رئیس قوه قضائیه بشوم تمام زندانیان را آزاد میکنم
محمد هاشمی رفسنجانی نیز باور دارد که سخنان اخیر سرافراز سراسر نادرست است زیرا برادرش هیچگاه مانعی برای اظهارنظر افراد ایجاد نمیکرد. او ضمن رد سخنان محمد سرافراز گفت: در دوره نخست ریاستجمهوری مرحوم هاشمی من رئیس صداوسیما بودم؛ زمانی که آقای سرافراز با مدرک دیپلم یک کارمند ساده بود که بعدها خودش از صداوسیما جدا شد و به روزنامه رسالت رفت. در آن زمان به یاد دارم که یک برنامه زنده تلویزیونی و رادیویی هفتگی با ماهیت پرسش و پاسخ داشتیم و بینندهها و شنوندهها به راحتی تماس میگرفتند و نقدها و نظرات خود را مطرح میکردند. حتی در سالن کنار مسجد بلال هم یک برنامه تلویزیونی داشتیم که در آن از وزرا و معاونانش دعوت میشد و مردم هم در آنجا حاضر میشدند و دیدگاههای خود را بدون هیچ ملاحظهای میگفتند. ما در چنین فضایی کار کردیم و طبیعتاً اگر آقای هاشمی تحمل نقد را نداشت چنین برنامههایی ساخته نمیشد. روحیه آقای هاشمی مبتنی بر شنیدن صدای مخالفان بود و حتی این اواخر که تخریبها علیه او بالا گرفته بود و ما از او تقاضا میکردیم پاسخ تخریبکنندگان را بدهیم، میگفت شما به این موضوعات وارد نشوید و بگذارید هرچه میخواهند بگویند. شناخت من از آقای هاشمی این است و سخنان آقای سرافراز بههیچوجه صحیح نیست.
به گزارش «نامهنیوز» محمد هاشمی درباره دیدگاه اکبر هاشمی رفسنجانی در مواجهه با مقوله توسعه سیاسی اظهار کرد: آقای هاشمی به شدت علاقهمند مسائل فرهنگی بود. در حوزه توسعه سیاسی هم توجه ویژهای به مسئله انتخابات و احزاب داشت. دولت آقای هاشمی نقطه عطفی در تاریخ بعد از انقلاب است زیرا بعد از محدودیتهایی که در دوران جنگ وجود داشت، سعی کرد به خواستههای جدید مردم پاسخ مثبت بدهد.
این فعال سیاسی علل تخریب هاشمی را چنین عنوان کرد: علت اصلی تخریب آقای هاشمی را باید از منظری کلیتر بررسی کرد. ایشان فردی بسیار مؤثر در پیروزی و شکلگیری انقلاب اسلامی بود. انقلاب اسلامی هم پدیدهای بیبدیل است که به دلیل اهمیتش دشمنان زیادی دارد. در زمان ریاست من بر سازمان صداوسیما حدود ۷۵ رادیو به زبان فارسی از کشورهایی مانند شوروی، آمریکا، آلبانی و… علیه نظام اسلامی فعالیت میکردند. دشمنان چه در داخل و چه در خارج برای تخریب نظام اسلامی در ابتدا شخصیتهای کلیدی و مؤثر را میزنند. وقتی به تاریخ ابتدای انقلاب هم رجوع کنید، میبینید که مخالفان نظام شعارهای زنندهای علیه آقای خامنهای، مرحوم بهشتی و مرحوم هاشمی میدادند و در مقابل هم مردم به حمایت از این سه شخصیت مهم به خیابانها میآمدند و شعار میدادند. مخالفان نظام و آقای هاشمی در تمام دوران مسئولیت ایشان دست از تخریب برنداشتند و تریبونهای داخلی و خارجی را به خدمت گرفتند تا این شخصیت مهم سیاسی را تخریب کنند زیرا آنها میدانستند که خاکریز اول هاشمی است و اگر از او عبور کنند میتوانند به تخریب امام و نظام بپردازند. وقتی با چنین دید وسیعی به موضوع نگاه شود، سخنان افرادی که برای مطرحشدن نامشان سخنانی میزنند، بیاهمیت میشود.
این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که آیا ادعای نهضت آزادی مبنی بر دست داشتن آقای هاشمی در دستگیری تعداد زیادی از فعالان نهضت آزادی پس از نگارش نامهای در سال ۶۹ را قبول دارید یا خیر گفت: بههیچوجه این ادعا را قبول ندارم. بعد از آنکه دوره ریاستجمهوری آقای هاشمی تمام شد، رهبر انقلاب به او پیشنهاد ریاست قوه قضائیه را دادند. آقای هاشمی به رهبری گفت که اگر من رئیس قوه قضائیه بشوم تمام زندانیان را آزاد میکنم زیرا از زندان بدم میآید. آیا او با چنین روحیهای میتوانست باعث دستگیری اعضای نهضت آزادی شده باشد؟
وی گفت: در دوره ریاستجمهوریاش بدترین توهینها از سوی روزنامه سلام متعلق به آقای موسویخوئینیها و روزنامه نهضت آزادی به آقای هاشمی میشد اما ایشان بههیچوجه پاسخ آنها را نمیداد. روزی من گفتم که بگذارید پاسخ اتهامات و توهینها را بدهیم که گفت اصلاً وارد این موضوعات نشوید. حتی وقتی که فشارها بالا میگرفت و او رنجیدهخاطر میشد، میگفت که عیب ندارد پاسخ ندهید زیرا خدا که میداند واقعیت ماجرا چیست. آقای هاشمی باور قلبی داشت که باید در ایران آزادی به معنای واقعی وجود داشته باشد و هر کس در اظهارنظر آزاد باشد. واقعاً هم خدا میدانست که آقای هاشمی چه کرد و مراسم تشییع ایشان گواه آن است که او در پیشگاه خدا و مردم سربلند است. مرحوم هاشمی به تعبیر امام بر قلبها و نه بر شانهها حکومت میکرد و هر کس که بر قلبها حکومت کند جاودانِ تاریخ میشود.
نظر شما :