زنانی که غذای هیتلر را می‌چشیدند

۱۲ شهریور ۱۳۹۸ | ۱۶:۲۱ کد : ۸۱۹۰ دیگر رسانه‌ها
نیروهای اس‌اس غذا را سرو می‌کردند، یک ساعت صبر می‌کردند ببینند دخترها می‌میرند یا نه، اگر نمی‌مردند، غذا را برای هیتلر می‌بردند اما در میان وعده‌های غذایی، این دختران جوان کاری نداشتند جز آنکه بنشیند و منتظر شوند که می‌میرند یا نمی‌میرند.
زنانی که غذای هیتلر را می‌چشیدند

تا سال ۲۰۱۳ نمی‌دانستند که حدود پانزده زن جوان کارشان این بوده است که غذای پیشوا را بچشند تا مسموم نباشد.

 

تصور کنید هر بشقاب غذایی که می‌خورید شاید آخرین غذایتان باشد. همهٔ صبحانه و ناهار و شام‌ها می‌توانند مرگ‌آفرین باشند اما ناچارید که آن‌ها را بخورید.

 

برای گروهی از زنان جوان در دوران رایش سوم، این واقعیت روزمرهٔ زندگی‌شان بوده است: آن‌ها برای دو تا دو سال نیم در دوران جنگ جهانی دوم غذای هیتلر را می‌چشیدند.

 

پیشوا گروهی از زنان جوان «اصیل» آلمانی را وامی‌داشت که هر وعده غذای او را بچشند تا مبادا نیروهای متفقین یا حتی نیروهای خودی بخواهند او را مسموم کنند. این سمت و شغل باعث افتخار بود و نوعی خدمت به پیشوا تلقی می‌شد.

 

ماجرای شگفت‌انگیز تجربه‌های این زنان جوان در سال ۲۰۱۳ از پرده بیرون افتاد، زمانی که مارگوت وولک، ۹۵ ساله در باره شغل سابق خود با مجلهٔ اشپیگل آلمان مصاحبه کرد. نمایش «پیشمرگان هیتلر» اثر میشل کولوس بروکس، واقعیات زندگی پرخطر و هراس این زنان جوان را به تصویر کشیده است.

 

این نمایش در سراسر آمریکا به نمایش درآمده است، همه بازیگران این نمایش زن هستند. داستان روی چهار زن جوان متمرکز شده که در ساختمان مدرسه‌ای در نزدیکی آشیانهٔ گرگ، مقر نظامی هیتلر در جبههٔ شرقی جنگ جهانی دوم واقع در پروس شرقی (لهستان فعلی)، زندگی می‌کردند.

 

بروکس کاملاً اتفاقی از ماجرای پیشمرگان هیتلر خبردار شد، یکی از دوستان نویسنده‌اش در زمانی که منتظر پرواز هواپیما بودند، از فرصت استفاده کرد و این داستان را نقل کرد.

 

او به‌خاطر می‌آورد: «پرسیدم آیا تو می‌خواهی آن را بنویسی؟ چون اگر تو ننویسی من آن را خواهم نوشت.» بروکس فوراً و به روشنی دریافت که این ماجرا محتوای کافی برای پرداختن را دارد. «این ماجرا ناگهان همهٔ موضوعاتی که به آن فکر می‌کردم و برایم مهم بود را در بر می‌گرفت: چگونگی رفتار با زنان جوان، استفاده از کودکان در عرصه‌های جنگ، دشواری‌های دختری نوجوان بودن و دغل‌کاری‌های سیاسی …»

 

با اینکه این ماجرا به نظر سنگین می‌رسد اما نمایش کمدی است البته کمدی سیاه. بروکس ماجرا را در همان برههٔ تاریخی نقل می‌کند اما زنان جوانی را که در این دام افتاده‌اند، مانند نوجوانان امروزی نمایش داده است. دختران با موسیقی پاپ می‌رقصند، سلفی می‌گیرند اما در مورد فرانک سیناترا و کلارک گیبل و یواشکی از خود هیتلر حرف می‌زنند. آن‌ها از یهودی‌ها هم خوششان نمی‌آید.

 

او در مصاحبه‌اش در سال ۲۰۱۳ گفت: «بعضی دخترها در آغاز کار گریه می‌کردند چون می‌ترسیدند، ما باید تمام غذا را می‌خوردیم، بعد باید یک ساعت صبر می‌کردیم و هر بار می‌ترسیدیم که این بار بلایی سرمان بیاید و هر بار مثل سگ از اینکه جان سالم به در برده بودیم و زنده مانده بودیم، گریه می‌کردیم و زوزه می‌کشیدیم.»

 

نیروهای اس‌اس غذا را سرو می‌کردند، یک ساعت صبر می‌کردند ببینند دخترها می‌میرند یا نه، اگر نمی‌مردند، غذا را برای هیتلر می‌بردند اما در میان وعده‌های غذایی، این دختران جوان کاری نداشتند جز آنکه بنشیند و منتظر شوند که می‌میرند یا نمی‌میرند.

 

بروکس توضیح می‌دهد که در داستانی که او نوشته است کمی عمیق‌تر می‌شود و به اینکه چطور آن‌ها زمان را هدر می‌دادند و با ملال خود کنار می‌آمدند هم پرداخته است. آن‌ها دربارهٔ چه گفت‌وگو می‌کردند؟ من تمام تلاشم را کرده‌ام که در این روایت بتوانید خودتان را جای این دختران بگذارید: «موهای همدیگر را ببافید و با هم بخندید، راهی پیدا کنید تا به همه دیوانگی جاری در اطراف‌تان مفهومی ببخشید.»

 

تا جایی که می‌دانیم، هیچکدام از این دختران هرگز با غذا مسموم نشدند اما ماجرای آن‌ها جایی ثبت نشده است و اگر به دلیل مصاحبهٔ وولک نبود، هیچ‌کس هرگز از این ماجرا خبردار نمی‌شد. به نظر می‌رسد او تنها فردی از گروه پیشمرگان بوده که هنوز زنده مانده است. با پیشروی نیروهای روس، او را یواشکی سوار قطار جوزف گوبلز که به سوی برلین می‌رفت، کردند. به نظر می‌رسد سربازان روس همهٔ دختران دیگری را که در آنجا مانده بودند به تیر بستند.

 

او قبول دارد که ساختن کمدی از چنین موقعیتی کار آسانی نیست و مخاطبانی بودند که از او می‌پرسیدند اشکالی ندارد به این نمایش بخندیم و کسانی هم بودند که اصلاً حاضر به تماشای آن نشدند.

 

بروکس به شوخی و با ناباوری از اینکه باید چنین چیزی را توضیح بدهد، می‌گوید: «بعضی گفتند که نمی‌خواهند به تماشای این نمایش بیایند چون نمی‌خواهند به چنین ماجرای هولناکی بخندند، اما اگر نمایش را ببینید خواهید دید که ما به این ماجرا نمی‌خندیم، ما پشتیبان و طرفدار هیتلر نیستیم، ما واقعاً او را دوست نداریم!»

 

نمایش پیشمرگان هیتلر خندیدن با این دختران جوان بی‌گناه است و باور به اینکه خندیدن به فاشیست‌های دیوانه یکی از راه‌های بی‌اثر کردن قدرت آن‌هاست.

 

منبع: بی‌بی‌سی

کلید واژه ها: هیتلر


نظر شما :