ماجرای سه برابر شدن قیمت بنزین در ۳۰ سال قبل
مصطفی آرانی: افزایش سه برابری قیمت بنزین (آزاد) اگرچه این روزها با اعتراضاتی همراه شده است اما در تاریخ ایران بیسابقه نبوده است. کمتر از دو سال بعد از انقلاب، در حالی که ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور و محمدعلی رجایی نخستوزیر بود، قیمت بنزین در ایران از ۱۰ ریال به ۳۰ ریال افزایش پیدا کرد. این روایتی است تاریخی از آن روزهای ایران.
مهرماه سال ۱۳۵۹ است. حدود دو هفته از جنگ ایران و عراق میگذرد و مردمی که به تازگی انقلاب را پشت سر گذاشتهاند، حالا در بلوای جنگ غافلگیر شدهاند. ابوالحسن بنیصدر اگرچه از ۱۵ بهمن ۱۳۵۸ به عنوان رئیسجمهور انتخاب شده اما به دلیل نبود مجلس شورای اسلامی، کابینه خود را در مرداد سال ۱۳۵۹ معرفی کرده و محمدعلی رجایی از ۱۸ مردادماه به عنوان نخستوزیر انتخاب شده است.
حدوداً چهل روز بعد از آغاز نخستوزیری رجایی، جنگ تحمیلی آغاز می شود. جنگ فشار زیادی به تامین کالاهای اساسی و به طور مشخص سوخت وارد میکند. در این بحبوحه، در روزهای پایانی مهرماه (به طور مشخص ۲۷ مهرماه) اعلام میشود که قرار است از این پس، بنزین با کوپن به مردم داده شود. در روز ۳۰ مهرماه، بانک صادرات نحوه دریافت کوپن را اعلام میکند و بعد از مدتی و پس از آنکه کوپن بنزین توسط بانک صادرات توزیع میشود؛ بنزین رسماً از تاریخ ۲۰ آبان هم به صورت کوپنی و هم با قیمت ۳۰ ریال به ازای هر لیتر بنزین معمولی و ۴۰ ریال به ازای هر لیتر بنزین سوپر به فروش میرسد.
این خبر در آن روزها، خیلی مورد توجه مردم و حتی رسانهها قرار ندارد. روزنامه اطلاعات به طور مثال در روز ۱۹ آبانماه، در خبری کوچک در صفحه یازده خود، آغاز سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین را اعلام میکند اما این موضوع فارغ از مسائلی مثل ساختار اجتماعی جامعه ایران و همبستگی مردم، یک دلیل آماری هم داشته است.
جامعه ایران این روزها نزدیک به ۱۷ میلیون خودروی شخصی دارد و تقسیم جمعیت ایران بر این میزان خودرو، این معنا را دارد که به ازای هر پنج ایرانی، یک نفر خودروی شخصی دارد. این در حالی است که تقسیم جمعیت ۳۰ میلیونی ابتدای انقلاب بر حدود یک میلیون و دویست هزار خودرو، این معنی را در پی داشت که هر ۲۵ ایرانی یک خودرو دارد. به این ترتیب و پس از افزایش ضریب مالکیت خودرو در جامعه ایران است که بنزین به عنوان یک کالای ضروری برای خودرو نیز این چنین مورد توجه جامعه قرار میگیرد.
با این حال نباید تصور کرد که این آمار و ضریب مالکیت اندک اتومبیل در آن زمان باعث شد که این گرانی بدون اعتراض طی شود. هرچند که در آن دوره خبری از اعتراض خیابانی نبود اما آنطور که سایت اقتصادآنلاین از مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی استخراج کرده، در روز ۲۸ دیماه ۱۳۵۹ بحث داغی در این خصوص در مجلس درمیگیرد.
ماجرا مربوط است به سؤال یک نماینده مجلس اول شورای اسلامی به نام فضلالله صلواتی که نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی و البته از نیروهای ملی - مذهبی بود. او در سؤال خود از رجایی، نخستوزیر وقت پرسیده: «جناب آقای نخستوزیر! با توجه به وضع استثنائی کشور علت گران کردن بنزین آن هم برای مدت نامحدود چه بوده است؟ آیا به خاطر بهتر کردن وضع ترافیک تهران بوده است؟ آیا میخواستهاند از اتومبیل شخصی کمتر استفاده بشود؟ (که جیرهبندی کافی بود) آیا میخواستند بودجه کشور اضافه شود که با توجه به زیانهای ناشی از جنگ مبلغی نمیشود. با توجه به اینکه ماشین در تمام تشکیلات و برنامههای مردم نقش وسیع دارد، در این تصمیم آیا فقط شهر تهران را در نظر گرفته بودند یا همه ایران را؟ حتی روستاها را؟ کرایهها که به طور سرسامآور و بیقانون بالا میرود. حتی یک تاکسی که شما بایستید (یک ربع ساعت کنار خیابان بایستید) یک جایی که قبلاً با یک تومان میرفتید، ببینید حالا با چه مبلغی شما را میبرند. یک کارتن کتاب را که به شهرستان با مبلغ ده تومان میفرستادید، با اینکه با ماشینهای گازوئیلی فرستاده میشود درست سه برابر شده است. عدس، نخود، ماش، لوبیا، بر اساس این مسئله که خوراک مستضعفین است، گران شده است والا پولدار که برایش سه تومان و دو تومان و ده تومان مسئلهای نیست… کرایهها به طور سرسامآور و بیقانون بالا میرود به خاطر این گرانی. چه فکری برای آن شده است؟ آیا از این تصمیمی که شما گرفتهاید که بنزین را سه برابر کنید مجلس میبایستی خبر داشت یا نه؟ …»
در پاسخ رجایی به فضلالله صلواتی پاسخ مفصلی میدهد که این بخشی از آن پاسخ است: «ما بنزین را گران نکردیم. ما گفتیم که قیمت تمام شده بنزین را باید خریدار بپردازد. یعنی این قیمتی که الان خریدار بابت بهای بنزین می دهد (لیتری ۳۰ ریال) قیمتی است که برای مملکت تمام میشود. قبلاً ۱۰ ریال بود. چرا ۲۰ ریال به اصطلاح سوبسید میدادند؟ ما این سوبسید را قبول داریم، به شرط اینکه این ۲۰ ریال را به تمام افراد مملکت بدهند… اما در مورد بنزین هیچ اینطور نیست. ۵۰ درصد از مردم ما که در روستا مینشینند، اینها اصلاً ماشین ندارند تا بنزین مصرف کنند. کسانی هم که در شهر مینشینند آنها هم صد درصد ماشین ندارند، آنها هم به یک نسبت کمی ماشین دارند… آن افرادی که در شهر هستند اگر مستضعفند و از وسایل عمومی استفاده میکنند، برای آنها هم تغییر نکرده است. یعنی لیتری ۱۰ ریال که قبلاً رانندگان تاکسی پول بنزین میدادند آنها هنوز هم همان لیتری ۱۰ ریال را میدهند. وسایل حمل و نقل عمومی آنها هم (اگر بنزین مصرف میکنند) لیتری ۱۰ ریال میدهند. گازوئیل هم قیمتش تغییر نکرده است. بنابراین ما میگوییم که در کشور یک اقلیتی وجود دارند که از ماشین شخصی استفاده میکنند. بنزین را که قیمت تمام شده برای دولت لیتری ۳۰ ریال است، ۱۰ ریال میدهند. این ۲۰ ریال را از بیتالمال قبلاً میگرفتند از این به بعد نگیرند. حل مسئله این نیست که ما اجازه بدهیم مجددً آن گروه از بیتالمال روزانه مبلغ قابل ملاحظهای (سوبسید) بگیرند. حلش این است که برویم آنجا، ببینیم که چه قاعدهای میشود تعیین کرد و از آن قاعده جلوی گران شدن بیرویه قیمتها را بگیریم.»
نکته جالب توجه این است که گویی این انتقاد و پاسخ آن، بدون کوچکترین تغییری، در بافت امروزی بحثها پیرامون بنزین تکرار میشود. مثلاً مردم از گرانی نگرانند و مجلس از بیاطلاعی خود و دولت هم برای حذف یارانه افرادی که ماشین شخصی دارند، اقدام به این کار کرده و حتی ظاهراً برای عدم افزایش شدید اجناس، گازوئیل را گران نکرده است.
منبع: روزنامه هفت صبح / ۲۹ آبان ۹۸
نظر شما :