وزیر کار دوره پهلوی: طرح «آشتی با قم» اجرا نشد
خاطرات شفاهی، امروزه به اسنادی مهم در مطالعات تاریخی بدل شدهاند. تصویری که هر فرد از زندگی و فعالیتهای خود ارائه میدهد، زوایایی ناگشوده و پنهان از تاریخ را به مخاطب عرضه میکند. به گونهای که «امروز فهم گفتمانی و انتقادی تاریخ بدون اهتمام علمی به این بخش از مطالعات تاریخی ناممکن است» (سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، ۱۳۹۷: سیزده) از اینرو ثبت خاطرات افراد مختلف، به مثابه اسناد تایخی در مطالعات تاریخی اهمیت فراوانی یافته است. از آن گذشته، ادبیات داستانی و روان تاریخهای شفاهی، مخاطب عادی را نیز به خود جذب کرده و او را با خود به هزارتوهای تاریخ میبرد. لذا مجموعههای تاریخ شفاهی عموماً برای مخاطبهای عمومیتر نیز واجد جذابیت و قابل استفادهاند.
سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران در یک دهه گذشته طرحی را با عنوان «مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر» آغاز نموده است. در این طرح مجموعهای از گفتوگوها با رجال عصر پهلوی صورت گرفته که به تدریج در حال انتشار است. از جمله آثار منتشر شده این مجموعه میتوان به «حکمت و سیاست (خاطرات سید حسین نصر)»، «اقتصاد و امنیت (خاطرات علینقی عالیخانی)»، «فرماندهی و نافرمانی (خاطرات سپهبد شاپورآذربرزین)» اشاره کرد.
اخیراً سه جلد دیگر از این مجموعه «ایران و اتم (خاطرات اکبر اعتماد)»، «اقلیت و اکثریت (خاطرات فرهنگ مهر)» و «حاکمیت و ملت (خاطرات کاظم ودیعی)» راهی بازار نشر شدهاند.
مصاحبههای این مجموعه به همت حسین دهباشی انجام شده است. سیاق مصاحبهها در همه آثار بر اساس سیر تاریخی زندگی فرد است. یعنی مصاحبه از دوران کودکی فرد شروع میشود و به ایام بزرگسالی او ختم میشود. متاسفانه آنچه تاکنون به نشر رسیده معمولاً فقط خاطرات فرد را از دوران پهلوی در برمیگیرد و به ایام بعد از انقلاب نمیپردازد. به نظر میرسد محدودیتهای سازمانی مانع از ورود مصاحبهشونده به این دوران شده یا دستکم انتشار این بخش از خاطرات را به صلاح نبوده است.
مصاحبهکننده تلاش کرده تاکید بیشتر خود را بر روی عملکرد اداری افراد قرار دهد. تحلیل و تفسیرهای فرد از اوضاع اجتماعی زمان و نظر او راجع به گروههای سیاسی و افراد مختلف بیشتر به ضرورت و از خلال پرداختن به عملکرد خود فرد آمده است.
نکته مهم در این مصاحبهها آن است که با وجود همه محدودیتهای موجود، مصاحبهشوندگان تصویری از دوره پهلوی دوم ارائه میدهند که میتوان از خلال آن تصویر و مقایسه با سایر دادههای موجود به روایتی کم و بیش واقعبینانه از عصر پهلوی دوم به گواه رجال موثر سیاسی و اداری این دوره دست یافت. این مسئله علیرغم این نکته است که به هرحال هر مصاحبهشوندهای گرایشات و علاقهمندیهای فردی و سیاسی خود را در کلام ظاهر میکند و تاریخ را خواسته و ناخواسته در پرتو این گرایشات و علاقهمندیها توضیح میدهد. مثلاً در این مجموعه مصاحبهها معمولاً تلاشی دیده میشود تا شخص شاه از ناکارآمدیها و فساد و مشکلات آن دوره مبرا دانسته شود و مشکلات به اطرافیان او نسبت داده شود. در حالی که فارغ از درستی یا نادرستی این ادعا نفس ناتوانی شاه از مدیریت وضعیت ادعاشده در زیردستان خود میتواند مهمترین نقطه ضعف شاه تلقی شود.
با این وجود در تصویری که مصاحبهشوندگان ساختهاند میتوان از لابهلای سطور بیشتر به واقعیت نزدیک شد و در برابر تاریخهای جعلی که امروزه گذشته را یکسره تیره و تار یا یکسره درخشان و بیعیب عرضه میکنند، روایتی متفاوت ارائه نمود.
در این مجموعه تاریخ شفاهی، کتاب «ملت و حاکمیت» شامل خاطرات دکتر کاظم ودیعی است که در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ وزیر کار بوده است.
او تحصیلات خود را در رشته جغرافیای انسانی در دانشگاه سوربن به پایان برده و مولف آثار فراوانی در این حوزه است. خاطرات ودیعی دستکم از دو جنبه واجد اهمیت است. یکی به عنوان به عنوان یک پژوهشگر و چهره دانشگاهی و دیگری به عنوان بوروکرات و سیاستمدار در عصر پهلوی.
ودیعی در عالم پژوهش
به عنوان یک چهره دانشگاهی تالیفات و فعالیتهای او در حوزههای مختلف علوم اجتماعی به عنوان بخشی از تاریخ پژوهش و علم در ایران معاصر واجد اهمیت است. او در سال ۱۳۴۰ موسسه آموزش و تحقیقات تعاونی و در ۱۳۵۱ مرکز مطالعات محیط زیست را تاسیس کرد. در موسسه تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه تهران فعال بود. همچنین کرسیهای روش تحقیق در جغرافیا و روستاشناسی در ایران را پایهگذاری کرد و مدتی به عنوان معاون وزیر آموزش و پرورش خدمت کرد. «مقدمه بر روش تحقیق در جغرافیا و راهنمای مطالعات جغرافیایی و عمرانهای منطقهای»، «جغرافیای انسانی ایران»، «مقدمهای بر محیطشناسی»، «روستانشینی در ایران»، «دو افق»، «از اوج سه سفر» و ترجمه و توضیح کتاب «مدارک مصور جغرافیای غرب ایران» اثر ژاک دمورگان از جمله تالیفات علمی ایشان است.
تا جایی که به خاطرات علمی ودیعی بازمیگردد علاوه بر پژوهشهای او در موسسه تحقیقات علوم اجتماعی و موسسه تعاون، اشاره او به تشکیل گروه اندیشمندان، یا «گروه بررسی مسائل ایران» از جهت تاریخ پژوهش واجد اهمیت است. مطابق گفتههای ودیعی وی در این گروه به اتفاق ۲۸ استاد و کارشناس «مسئول بررسی مسائل شهر تهران» بوده است. (سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، ۱۳۹۷:۱۴۷)
مطابق اظهارات ودیعی «گروه بررسی مسائل ایران بر شورایی نه نفری استوار بود متشکل از من، آقای نهاوندی، آقای جوادی، آقای ریاحی، رئیس دانشگاه همدان، آقای یگانه، آقای جمشید بهنام، آقای دکتر شریفی و آقای دکتر جهانشاهی» (همان: ۱۴۸) ودیعی توضیح میدهد که «کمیتههای مطالعاتی مختلف درباره موضوعهایی که فکر میکردند در مملکت بحرانزاست به محل میرفتند و مطالعه میکردند و گزارش علمی تسلیم شورا میکردند» (همان: ۱۴۸) از آن جمله ودیعی به گزارشی اشاره میکند که خود در باب مسائل شهر تهران تهیه کرده است. همچنین گزارش دیگری در باب اینکه زمینهای اطراف تهران متعلق به چه کسی است.
به گفته ودیعی «گزارشهای این گروه از بیغرضترین گزارشهای دانشگاهی بود که مثلاً تهران فلان مسئله را دارد، هنر و مدارس و سیاست و دانشگاه اینطوری است. مسئله جنگلها و دادگستری این است.» (همان: ۱۵۱) گزارشهای دیگری در باب «نزدیک شدن ارتجاع سرخ و سیاه» از جمله فعالیتهایی بوده که در این مجموعه انجام شده است و ودیعی نیز در آن نقش داشته است. همچنین طرح دیگری با عنوان «آشتی با قم» از جمله پژوهشهای ودیعی است که در حوزه روحانیت نوشته شده است. به نظر میرسد از مجموعه این پژوهشها امروزه هیچ نسخهای در دسترس عموم قرار ندارد و معلوم نیست نسخههایی از آنها باقی مانده باشد یا نه؟ به هر حال یکی از وجوه اهمیت مصاحبه شفاهی با کاظم ودیعی اشاره به همین وجوه ناگفته تاریخ پژوهش در ایران است که میبایست افرادی را برانگیزد تا نسخ این پژوهشها را به عنوان بخشی مهم از اسناد پژوهش تاریخ معاصر ایران یافته و منتشر کنند.
دیدگاه ودیعی درباره مستشاران خارجی، ۲۸ مرداد و نفت ایران
تصویری که ودیعی به عنوان سیاستمدار از کشور ارائه میدهد از چند جنبه واجد اهمیت است. در کنار اشارات او به برخی اقدامات موفق توسعهای دوره پهلوی و وجود برخی نیروهای سالم در ساختار دولت، میتوان اشاراتی یافت به ناکارآمدیها و فساد چهرههای ذینفوذ در دوره پهلوی از یکسو و دخالت خارجیها در امور کشور از سوی دیگر.
برای نمونه کاظم ودیعی در باب اوضاع کشور در دهه ۲۰ میگوید: «…رفتار زشت روس و انگلیس و آمریکا در طرز ورودشان به ایران خلاصه نمیشود. آمدنشان را در نهایت با صدمن عسل میشود قورت دارد، ولی طرز ماندنشان، رفتارشان، سوءاستفاده از تاسیسات، نپرداختن کرایه و استهلاک وسایل ما، و آن خروج دروغین و دخالتهای بیشرمانه چنان عمیق است که دهها و صدها قصه باید بر آن نوشت و هزار پرونده بر جنایات آنها تشکیل داد. آنها به ما اتهام فاشیست بودن زدند و بعد به کشورمان هجوم بردند، اما در طول اقامت اشغالگرانه خود، از هر فاشیستی فاشیستمآبانهتر با ما رفتار کردند. در کاری نبود که دخالت نکردند. منبعی و ذخیرهای و معدنی و چشمه آبی نبود که بر آن دست نیندازند. دولتی نبود که آن را با دخالتهای خود تحقیر نکنند. مجلسی نبود که وکلایش را دستمالی نکنند.» (همان: ۱۵)
او درباره کودتای ۲۸ مرداد نظرش را چنین اظهار میکند «با دوستان جبهه ملی میگفتم چرا شما تعجب میکنید که ۲۸ مرداد کودتا باشد؟ در کتابهای درسی نوشته که اساس سلسله پهلوی بر کودتا بوده، کودتای حوت ۱۲۹۹، شما چرا تعجب میکنید؟ کودتا مخصوص کشوری است که توده مردم آگاهی سیاسی کافی ندارند و عالم و آگاه به رایشان نیستند، بنابراین هیات حاکمه در آنجا کودتا میکند.» (همان: ۴۸)
او در تحلیل اوضاع کشور به دستگاه دولتی محافظهکار، دستگاه انگلیسی نفتخوار و نهضت مردمی اشاره میکند که رویاروی هم قرار میگرفتند و در این میان روحانیت به واسطه برخورداری از سه عنصر سازمان، اقتصاد و ایدئولوژی توانست حمایت مردم را جلب کند و با بهرهمندی از رهبری که «مورد تایید توده مردم باشد» توانست موفق شود. (همان: ۱۶۷) او اشاره میکند که برخوردهای بد شاه با روحانیت و فقدان رابطه میان شاه و قم از جمله عوامل شدت گرفتن مسائل شاه با روحانیت بود و حتی چنانکه آمد از تهیه طرحی با عنوان «آشتی با قم» سخن میگوید که هرگز عملیاتی نمیشود. حد اتکای شاه به قدرتهای خارجی برای اداره کشور را میتوان یکی از موانع انجام چنین اقداماتی دانست.
ودیعی در تحلیل خود خاطرهای را از جلسهای با شاه نقل میکند که حد وابستگی او به حمایت دول خارجی و درک واقعی شاه از میزان فاصله او با مردم در سالهای آخر را نشان میدهد. ودیعی میگوید «… شاه در آن شب چه میگوید. این عین جمله است: با دو وسیله میشود مملکت را نگه داشت: یکی به مدد مردمش و دیگری - عندالاقتضا به مدد متفقینش. این جمله شاه است و آنهایی که در خاطراتشان ننوشتند خواستند این قسمت را نشنوند. بعد شاه تامل کرد و گفت متفقین ما را رها کردند. ما متفقی نداریم و شعار مردم هم مرگ بر شاه است.» (همان: ۱۵۹)
او همچنین به عنوان وزیر کار دوره پهلوی، ترس ساختار دولتی از تاثیرپذیری اتحادیههای کارگری از کمونیسم را یکی از موانع مهم شکلگیری این اتحادیه میداند و معتقد است چنین ترسی چندان واقعبینانه نبوده است. در مجموع ودیعی شتاب فعالیتهای زمان شاه و بیتوجهی به زمینه اجتماعی و ضرورت انجام کارهای پژوهشی را از عواملی میداند که تجربه پهلوی را به شکست کشاند. در نهایت تجربه ودیعی را میتوان چنین خلاصه کرد: «وقتی انسان مسئله دارد دو راه دارد. یا بایستی اصلاحات کند - که البته مردم دیگر اعتمادشان سلب شده بود - یا بایستی برود. تعارف هم ندارد.» (همان: ۱۷۷)
منبع: ایرنا
نظر شما :