حق ایران در مطالبه اراضی تاریخی خود
تاریخ ایرانی: خبرگزاری روسی اسپوتنیک در بخش فارسی خود در تحلیلی به قلم عماد آبشناس به بررسی حق ایران در مطالبه اراضی تاریخی خود در قفقاز پرداخته است. نکته مهم در این تحلیل تاکید بر ۳ موضوع است؛ اینکه در منطقهای که امروزه به عنوان جمهوری آذربایجان معروف است قبیلهای به یهودیت اعتقاد پیدا کردند و یهودیها موفق شدند در آن منطقه یک کشور یهودی تشکیل دهند و بعدها بسیاری از این افراد برای اینکه مشکلی با دیگران پیدا نکنند به ظاهر مسلمان و یا مسیحی شدند ولی در باطن خود آن ریشه یهودی را حفظ کردند و حتی به پستهای بسیار عالیرتبه رسیدند و در خدمت به اهداف صهیونیسم ظاهر را حفظ کردند. دوم اینکه برخی رهبران کشورهای همسایه ایران هرگونه تحرک و یا ظاهر اسلامی را سرکوب میکنند و فقط از ظاهر مسلمان بودن بهره میبرند، اما در باطن احتمالاً جزو فرزندان همان یهودیها هستند و به یکباره همسویی خود با اسرائیل را علنی میکنند. سوم اینکه ایران مانند بسیاری دیگر از کشورها میتواند متقاضی بازگشت سرزمینهای سلب شده از آن گردد. مثلاً اگر به وقایع تاریخی برگردیم کل آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و… جزو خاک ایران بودند. یعنی مثلاً اگر باکو ادعایی درباره مالکیت منطقه قرهباغ داشته باشد طبق همه مقررات بینالمللی ایران در این جریان مقدم است چون قبل از به وجود آمدن کشوری به نام آذربایجان این منطقه مربوط به ایران بوده، پس ایران هم این حق را پیدا میکند که مدعی حقانیت در بازگرداندن قرهباغ به سرزمین مادری باشد.
متن کامل تحلیل اسپوتنیک را در ادامه میخوانید:
یکی از مسائلی که امروزه کلاً در سطح جهانی مطرح است حق بازپسگیری اراضی اخذ شده از ملت و یا کشوری میباشد. البته چنین قانونی و یا حق و حقوقی فعلاً بلاتکلیف است و چیزی که با قاطعیت بتوان بر اساس آن صحبت کرد وجود ندارد، ولی به هر حال اگر برخی کشورها به یهودیها این حق را میدهند که بروند و سرزمینی که معلوم نیست واقعاً مربوط به این افراد بوده یا نه را پس بگیرند و بعد دولت آنها را به رسمیت بشناسند پس ملتهای دیگر هم حق پیدا میکنند سرزمینهای تاریخی خود را مطالبه کنند.
جالبتر اینکه یهودیانی که سرزمین فلسطین را سرزمین خود میدانند و آن را وطن موعود خود تلقی میکنند معلوم نیست از نظر تاریخی واقعاً فرزندان همان یهودیانی باشند که دو سه هزار سال پیش در این منطقه ساکن بودند یا فرزندان یهودیان قبیله سیزدهم.
بر اساس روایتهای اسرائیلی، قوم اسرائیل از ۱۲ قبیله تشکیل شده که پس از تصرف سرزمین آنها توسط بابلیها همه به عنوان برده از آنجا خارج شدند و به جاهای مختلف جهان منتقل شدند.
در دین یهود مرجع یهودیت به مادر برمیگردد و نه به پدر اما به دلیل اینکه بسیاری از زنان یهودی مورد تجاوز اربابان خود قرار گرفته بودند معلوم نیست فرزندان آنها واقعاً فرزندان پدران یهودی بودند یا پدران غیریهودی.
آرتور کسلر نویسنده بسیار معروف یهودی، کتابی دارد با عنوان قبیله سیزدهم که درباره قوم خزران است و در آن به این نکته اشاره میکند که در منطقهای که امروزه به عنوان آذربایجان معروف است قبیلهای به یهودیت اعتقاد پیدا کردند و یهودیها موفق شدند در آن منطقه (شمال و شمال غرب خزر) یک کشور یهودی تشکیل دهند و برای حدود پانصد سال این کشور در آنجا پابرجا بود. بعدها این کشور توسط مغولها نابود شد و ساکنین آن به اروپا مهاجرت کردند.
امروزه هم بیشتر آنهایی که از اروپا مهاجرت کردند و ساکن فلسطین شدند و بعد اسرائیل را تشکیل دادند همانها هستند و نه فرزندان آن ۱۲ قبیله اصلی. به هر صورت مسالهای است بسیار پیچیده که شاید بحث آن به چندین کتاب نیاز داشته باشد و نه یک مقاله، اما نکته اصلی در این است که بسیاری از فرزندان همین قوم بعدها به عثمانی پناه بردند و برخی به ظاهر مسلمان شدند و برخی دیگر یهودی ماندند که امروزه به نام یهودیان دونما در ترکیه معروف هستند و افراد بسیار بانفوذی هم در ترکیه میباشند.
در مناطق آذربایجان و قفقاز و گرجستان و ارمنستان هم بسیاری از این افراد برای اینکه مشکلی با دیگران پیدا نکنند به ظاهر مسلمان و یا مسیحی شدند ولی در باطن خود آن ریشه یهودی را حفظ کردند و حتی به پستهای بسیار عالیرتبه رسیدند یا اینکه دخترانشان فرزندان شخصیتهای بسیار معروف شدند و در خدمت به اهداف صهیونیسم ظاهر را حفظ کردند. برخی هم به مناطق دیگر تحت کنترل دولت عثمانی رفتند و به ظاهر مسلمان شدند تا بتوانند جایگاهی برای خودشان در ساختار دولتی پیدا کنند. به همین دلیل هم هست که شاید نشود تشخیص داد کدام رهبر در بسیاری از کشورهای منطقه واقعاً به اسلام و یا حتی مسیحیت علاقه دارد و کدام به ظاهر به اسلام و یا مسیحیت.
در برخی کشورهای همجوار هم مشاهده میکنیم برخی رهبران هرگونه تحرک و یا ظاهر اسلامی را سرکوب میکنند و فقط از ظاهر مسلمان بودن بهره میبرند، امری که نشان میدهد بسیاری از اینها خودشان هم به ظاهر مسلمان هستند اما در باطن احتمالاً جزو فرزندان همان یهودیها هستند. مساله وقتی بیشتر نمود پیدا میکند که اینها به یکباره همسویی خود با اسرائیل را علنی میکنند یا اینکه اقداماتی برمیدارند که در خدمت اهداف اسرائیل میباشد.
حال نکتهای که اینجا مطرح میباشد این است که اگر یهودیها حق دارند سرزمین آبا و اجدادی خود را مطالبه کنند چرا دیگران حق چنین چیزی را ندارند؟ یعنی ایرانیها هم حق دارند سرزمینهای آبا و اجدادی خود را مطالبه کنند. مثلاً همه میدانند که منطقه شمال غرب ایران به زور از ایران اخذ شده، همانگونه که یهودیها مدعی میباشند اسرائیل از آنها اخذ شده است.
پس حالا ایران باید حق داشته باشد که مثلاً سرزمینهای خود در مناطق شمال غرب و قفقاز را مطالبه کند و بخواهد که این سرزمینها به ایران برگردند؟ خوب بر اساس قوانین بینالمللی باید گفت خیر، دیگر کار تمام شده و اینها به ظاهر کشورهای مستقل شدهاند اما بر اساس شرایط بینالمللی میتوان گفت بله هر که زور بیشتری داشته باشد میتواند هر کاری دلش بخواهد انجام دهد.
اگر آمریکا حق دارد برای حفظ منافع ملی خود پانزده هزار کیلومتر دورتر ورود نظامی کند ایران هم حق دارد بیخ گوش خود ورود کند. مثل کاری که مثلاً ترکیه در شمال سوریه و شمال عراق انجام داده است.
البته ایران مانند بسیاری دیگر کشورها میتواند ابتدا متقاضی بازگشت سرزمینهای سلب شده از آن گردد و به سازمان ملل و شورای امنیت مراجعه کند و آنجا تقاضای بررسی را ثبت کند، البته احتمالاً هم به دلیل دشمنی برخی اعضای دائم شورای امنیت با ایران چنین چیزی به نتیجه نخواهد رسید، آنوقت ایران شاید وقتی ببیند که حق و حقوق خود ضایع شده و امنیت و منافع ملی آن در خطر است بر اساس مقررات بینالمللی و جهت تامین امنیت خود به شکل نظامی ورود کند و بخش یا کل سرزمینهای مورد مطالبه خود را پس بگیرد. مثلاً اگر به وقایع تاریخی برگردیم کل آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و… جزو خاک ایران بودند.
یعنی مثلاً اگر باکو ادعایی درباره مالکیت منطقه قرهباغ داشته باشد طبق همه مقررات بینالمللی ایران در این جریان مقدم است چون قبل از به وجود آمدن کشوری به نام آذربایجان این منطقه مربوط به ایران بوده، پس ایران هم این حق را پیدا میکند که مدعی حقانیت در بازگرداندن قرهباغ به سرزمین مادری باشد.
البته شاید اگر ایران این کار را زمانی که مردم این سرزمین دم مرزها ایستاده بودند و تقاضا میکردند به سرزمین مادری برگردند انجام میداد، در نظر وجهه بینالمللی قابل قبولتر میبود، و شاید هم آنهایی که در آن زمان کاهلی کردند و سرزمین آبا و اجدادی را مطالبه نکردند باید امروز پاسخ بدهند.
به هر حال همین یک سال پیش هم بسیاری در ایران فریب شعارهای نفوذیهای آذربایجان و ترکیه و اسرائیل در ایران را خوردند و به دلایل قومی یا مذهبی از حمله آذربایجان به ارمنستان حمایت کردند، آذربایجان هم بعدش حق ایرانیها را کف دستشان گذاشت.
اما به هر حال هنوز این حق برای ایران باقی است و حال که در این منطقه شرایطی ایجاد شده که امنیت ملی و استراتژیک ایران را به خطر میاندازد شاید وقت آن باشد که ایران هم به دنبال ستاندن حقوق ارضی خود باشد و اگر این حقوق ارضی توسط مجامع بینالمللی قابل بازپسگیری نباشد از اقتدار خود استفاده کند و تا دیر نشده سرزمینهای ایرانی را به ایران برگرداند.
نکتهای که امروزه در میان ایرانیها بسیار رواج یافته و بسیاری از ایرانیها مخصوصاً ایرانیهای آذری خواستار بازگرداندن سرزمینهای آبا و اجدادی خود هستند. هنوز هم بسیاری اسنادی در اختیار دارند که نشان میدهند زمانی مالک زمین و ملک در مناطقی که امروزه به نام آذربایجان شناخته میشود هستند.
بدیهی است مزاحمتهایی که اخیراً بر علیه ایرانیها در این منطقه رخ داده این جو را قویتر کند و نباید تصور کرد که مانورهای نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی در آن منطقه فقط برای نرمش است، بلکه هیچ بعید نیست به یکباره هم سپاه هم ارتش وارد عمل شوند و با متجاوزین به خاک آبا و اجدادی ایرانیان برخورد کنند.
بدیهی است که حضور اسرائیل در آذربایجان و همچنین شعرهایی که ترکها میسرایند ایرانیها را تحریک کند تا به یکباره کار را تمام کنند.
البته هیچ بعید هم نیست که مثلاً ارمنستان که امروزه در شرایط بسیار دشوار قرار گرفته همانند سوریه از ایران تقاضای کمک کند و ایران هم به تقاضای کمک ارمنستان پاسخ مثبت نشان دهد و با تقاضای رسمی دولت ارمنستان نیروهای ایرانی وارد مناطق مورد مناقشه شوند و راه میان ایران و ارمنستان را باز و امنیت آن را تامین کنند و فعلاً مناقشه خاتمه پیدا کند.
نظر شما :